یک حبه قــــنــــد
در فنجـــان قهــــوه تلخ شیرین نمی شــــــود
دو حبه قنـــــد
در فنجـــان قهـــــوه تلخ شیرین نمی شــــــود
نیستی در کنار جاده
هر روز به کنار جاده منتظر امدنت مینشینم
اخر میدانم روزی میایی
دنیا زیباست وقتی تو باشی
اما نازیبا میشود وقتی نباشی
گناه من چیست
عاشقت هستم در زمانه ای که عشق
نازیبا شده
عشق دوست داشتنی نیست
گناه من چیست
عاشقت هستم در زمانه ای که عشق
نازیبا شده
عشق دوست داشتنی نیست
تجربه کردن مرگه
زندگي کردن بي تو
من که در گريزم از من
به تو عادت کرده بودم
از سکوت و گريه شب
به تو حجرت کرده بودم
با گل و سنگ و ستاره
از تو صحبت کرده بودم
خلوت خاطره هامو
با تو قسمت کرده بودم
تقصیر عشق بود که خون کرد بیشمار
باید به بی گناهی دل اعتراف کرد
دانی که چون همی گذرانیم روزگار؟
روزی که بی تو میگذرد روز محشرست
تو قله ی خیالی و تسخیر تو محال
بخت منی که خوابی و تعبیر تو محال
لعل سیراب بخون تشنه لب یار منست
وز پی دیدن او دادن جان کار منست
تو نوشين لب ، ميان جمع خاموشي ولي چشـمم
ز ِ هـــــر مـوج نگاه دلكِشـت پيغــام مي گيـــرد
دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
من خالی از عاطفه و خشم
خالی از خویشی و غربت
یارب آن زاهد خودبین که بجز عیب ندیدتو از هر در که باز آيي بدين خوبي و زيبايي
دري باشد که از رحمت بروي خلق بگشايي
به زيورها بيارايند وقتي خوب رويان را
تو سيمين تن چنان خوبي که زيور ها بيارايي
یارب آن زاهد خودبین که بجز عیب ندید
دود آهیش در آیینه ی ادراک انداز
زدست کوته خودزير بارم * که ازبالا بلندان شرمسارم
مگر زنجيرمويي گيردم دست * وگرنه سربه شيدايي برآرم
من چنان عاشق رویت که ز خود بیخبرم
تو چنان فتنه ی خویشی که ز ما بیخبری
ياس هاي باغ احساس مرا پرپر مکن
من دراين ويرانه سرگردان ديدار توام
من آدمی به لطف تو دیگر ندیده ام
این صورت و صفت که تو داری فرشته ای
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |