مشاعرۀ سنّتی

[atish_baran]

به اسانی مرا از من ربودی

درون کوره غم ازمودی

دلت اخر به سر گردانی ام سوخت

نگاهم را به زیبایی گشودی​

 

[JU JU]

در این تنهیی خویش
تو را فریاد میزنم
با تو هستم ای عزیز
نمیشنوی صدایم را
نگاهم را نمیبینی ؟
با کدامین زبان خاموشی
فریادم را بزنم
باز نمیشنفی !!!!

 

[کالیگولا]

یار مرا غار مرا/عشق جگرخوار مرا
یار تویی غار تویی/ خواجه نگه دار مرا

 

[cute]

اسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار به نام من دیوانه زدند

 

[gh_engineer]

دیدم به خواب دوش که ماهی بر آمدی
کز عکس روی او شب هجران سرآمدی


((حافظ))

 

[hilda]

درد عشقي كشيدهام كه مپرس
زهر هجري چشيدهام كه مپرس

سالها دل طلب جام جم از ما ميكرد
وانچه ميداشت ز بيگانهتمنا ميكرد

دردم از يارست و درمان نيز هم
دل فداي او شد و جان نيز هم

من همان به كه ازو نيك نگه دارم دل
كه بد و نيك نديدست و ندارد گنهش

خوب اينم يه مدلشه ديگه...
(من بعد از cute بودم يكي قبله من زودتر اومد..)
من با كائنات موزون و هماهنگ هستم.

 

[gh_engineer]

شهره شهر مشو تا ننهم سر در کوه
شور شیرین منما تا نکنی فرهادم

 

[hilda]

دیدم به خواب دوش که ماهی بر آمدی
کز عکس روی او شب هجران سرآمدی


((حافظ))

يا رب آن نوگل خندان كه سپردي به منش
ميسپارم به تو از چشم حسود چمنش

(اينم جبران حرف "ي")

من با كائنات موزون و هماهنگ هستم.

 

[hilda]

شهره شهر مشو تا ننهم سر در کوه
شور شیرین منما تا نکنی فرهادم

من نگويم كه مرا از قفس آزاد كنيد
قفسم برده به باغي و دلم شاد كنيد.

من با كائنات موزون و هماهنگ هستم.

 

[gh_engineer]

دل ما به دور رویت ز چمن فراغ دارد
که چو سرو پایبند است و چو لاله داغ دارد

 

[hilda]

در وفاي عشق تو مشهور خوبانم چو شمع
شب نشين كوي سربازان و رندانم چو شمع

من با كائنات موزون و هماهنگ هستم.

 

[gh_engineer]

عمریست تا من در طلب هر روز گامی می زنم
دست شفاعت هر زمان در نیک نامی می زنم

 

[mongol]

میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است!

 

[hami_life]

تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکو شود از دیده چون سیل روانه

خانم باران می خواستم تو قسمت مدیر تالار هنر و ادبیات نظر بدید

 

[کالیگولا]

هم خنده موج, هم تن زنبوری بر سبزه مرگ, و شکوهی در پنجه باد.

 

[hami_life]

داد و بیدا که در مجلس ما رندی نیست
که برش داد برم داد ز بیداد کشم

 

[کالیگولا]

مرغ که طور تویی
خسته به منقار مرا

 

[Aseman Etemaad]

ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز
کان سوخته را جان شد و آواز نیامد.....

 

[m_kh_m]

دل بر این پیرزن عشوه گر دهر مبند

کاین عروسی است که در عقد بسی داماد است

 

[magsod]

تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از .... چون سیل روانه

 

[کالیگولا]

هنوز دست صنوبر بر اسستغاثه بلند,
هنوز بید پریشیده سر فکنده به زیر,

 

[Aseman Etemaad]

روزی خواهم آمد
و پیامی خواهم آورد و صدا خواهم داد:ای سبد هاتان پر خواب
سیب آوردم سیب
سیب سرخ خورشید......!

 

[JU JU]

در سیاهی شب
کو این ستاره ی من ؟
تا دستانم را بسویش دراز کنم
و راهنمایم باشد در این شب تاریک

 

[کالیگولا]

دل خوارزمشه یک لحمه لرزید/ که دید آن آفتاب بخت, خفته
ز دست ترکتازی های ایام/به آبسکون شهی بی تخت, خفته

 

[يامين]

همه این است نصیبی که حیاتش نامی
پس دریغ ای گل رعنا غم دنیا خوردن

 

[JU JU]

نه، من به باران نگاه نمیکنم
به چشم های فرشته هی مینگرم
که بخاطر من
گریه میکنن
و شما میپندارید بارن است

 

[shanli]

تو بخواه
پاسخ چلچله ها را تو بگو
قصه ی ابر هوا را تو بخوان
تو بمان با من،تنها تو بمان

مشیری

 

[atish_baran]

نگاهش در جهان راز در پرواز و دستش

چهره پرداز جهانی راز​

 

[کالیگولا]

ز هر سو سواری غلط می خورد/تن سنگین اسبی تیرخورده
بزیر باره می نالید از درد / سوار زخم دار نیم مرده

 

[hami_life]

هر دم از این باغ بری می رسد
تازه تر از تازه تری می رسد