مشاعره با نام کاربر قبلی

memarmemar

عضو جدید
کاربر ممتاز
... و دنیای من
بر سر انگشتان تدبیر تو میچرخد..
مدیر بانو...
چگونه گویمت ک بهار مرده
و تابستانی خشن و سوزان از راه رسیده است
چاره ای کن با تدبیر خویش
ک بهار را دوباره ببینیم
و تو میگویی
تدبیر من
زمان است...




منم ای ام.. توام ای ام
ببین هردو شدیم ای ام
من و تو باهمیم ای ام
ولیکن شاعریم ای ام:D
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
صفحه به صفحه گفته ام درد و غم فراغ تو
شاهد حرف این دلم، معمار معمار

هر چه تو را بگومیت از غم عشق و داغ تو
در سر تو نمی رود، انگار انگار


در همین لحظه یک قالب جدید شعر ساخته شد:D
 

SHM.IT

عضو جدید
کاربر ممتاز
علاج درد مشتاقان طبیب عام نشناسد

مگر مهدی کند درمان غم مجنون شیدا را

اقا مهدی شعر تحریف کردم برات حالشوووو ببر

(با اجازه جناب سعدی!:D)
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
علاج درد مشتاقان طبیب عام نشناسد

مگر مهدی کند درمان غم مجنون شیدا را

اقا مهدی شعر تحریف کردم برات حالشوووو ببر

(با اجازه جناب سعدی!:D)

عشق میان جنگ و خون، مهر میان یک نبرد
راز نهان افسری در دل یک زمان سرد
جنگ، تمام شرق را گرفته بود در بغل
تمام لحظه های شهر اسیر پنجه های درد

****
افسر نازیِّ جوان عشق تمام جنگ او (1)
هجوم قلب عاشقش خورده به قلب سنگ او (2)
در دل اشمیت (
:surprised:) ولی قلب اسیر گشته بود
زخم به جان عاشقش خورده به ضرب چنگ او (2)

...
(شاید ادامه داشته باشد! :دی)

توضیحات:
- داستان مربوط به حکایت عاشقی یک افسر نازی جوان در خلال جنگ جهانی دوم باز میگردد:surprised::D
- اس اچ ام. آی تی (اخه این چه نام کاربرییه :دی) = اشمیت در زبان آلمانی:surprised::D.... SHM.IT=Schmidt
:D

(1) منظور از او در اینجا اشمیت است.:D
(2) منظور از او، معشوقه اشمیت است (انتخاب نام کاربری معشوقه اشمیت با شما :دی):D
 

old eng

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز


عشق میان جنگ و خون، مهر میان یک نبرد
راز نهان افسری در دل یک زمان سرد
جنگ، تمام شرق را گرفته بود در بغل
تمام لحظه های شهر اسیر پنجه های درد

****
افسر نازیِّ جوان عشق تمام جنگ او (1)
هجوم قلب عاشقش خورده به قلب سنگ او (2)
در دل اشمیت (
:surprised:) ولی قلب اسیر گشته بود
زخم به جان عاشقش خورده به ضرب چنگ او (2)

...
(شاید ادامه داشته باشد! :دی)

توضیحات:
- داستان مربوط به حکایت عاشقی یک افسر نازی جوان در خلال جنگ جهانی دوم باز میگردد:surprised::D
- اس اچ ام. آی تی (اخه این چه نام کاربرییه :دی) = اشمیت در زبان آلمانی:surprised::D.... SHM.IT=Schmidt
:D

(1) منظور از او در اینجا اشمیت است.:D
(2) منظور از او، معشوقه اشمیت است (انتخاب نام کاربری معشوقه اشمیت با شما :دی):D
اینجا رو ندیده بودم چه جالبه.

مه دی کجا و مه نو کجا
یکی دانی قیاسیست نا به جا
 

memarmemar

عضو جدید
کاربر ممتاز


عشق میان جنگ و خون، مهر میان یک نبرد
راز نهان افسری در دل یک زمان سرد
جنگ، تمام شرق را گرفته بود در بغل
تمام لحظه های شهر اسیر پنجه های درد

****
افسر نازیِّ جوان عشق تمام جنگ او (1)
هجوم قلب عاشقش خورده به قلب سنگ او (2)
در دل اشمیت (
http://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/icon_surprised.gif) ولی قلب اسیر گشته بود
زخم به جان عاشقش خورده به ضرب چنگ او (2)

...
(شاید ادامه داشته باشد! :دی)

توضیحات:
- داستان مربوط به حکایت عاشقی یک افسر نازی جوان در خلال جنگ جهانی دوم باز میگرددhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/icon_surprised.gifhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/biggrin.gif
- اس اچ ام. آی تی (اخه این چه نام کاربرییه :دی) = اشمیت در زبان آلمانیhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/icon_surprised.gifhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/biggrin.gif.... SHM.IT=Schmidt
http://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/biggrin.gif

(1) منظور از او در اینجا اشمیت است.http://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/biggrin.gif
(2) منظور از او، معشوقه اشمیت است (انتخاب نام کاربری معشوقه اشمیت با شما :دی)http://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/biggrin.gif

چ میکنه شاعر!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!:eek::D:biggrin:


اینجا رو ندیده بودم چه جالبه.

مه دی کجا و مه نو کجا
یکی دانی قیاسیست نا به جا
مگر زهرای زند داند
جواب این سوالم را
که در مه دیده ای باران؟:D
صنعت جدید ادبی:D
سه بیتیه:D
 

old eng

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
چ میکنه شاعر!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!:eek::D:biggrin:



مگر زهرای زند داند
جواب این سوالم را
که در مه دیده ای باران؟:D
صنعت جدید ادبی:D
سه بیتیه:D
عجب نبود اگر در مه ببینم قطره ای باران
که از معمارِمعماران(خدا) نباشد هیچ لاامکان
 

pearan

عضو جدید
کاربر ممتاز
صفحه به صفحه گفته ام درد و غم فراغ تو
شاهد حرف این دلم، معمار معمار

هر چه تو را بگومیت از غم عشق و داغ تو
در سر تو نمی رود، انگار انگار


در همین لحظه یک قالب جدید شعر ساخته شد:D

عجب نبود اگر در مه ببینم قطره ای باران
که از معمارِمعماران(خدا) نباشد هیچ لاامکان

آه از کو و در و دشت و زندو زمان:D
آه از طوطیان خونین جگر دشت مغان:D

به معمار و زهرا و مهدی درود
که با نام قبلی سرودن سرود
 

modir banoo

عضو جدید
کاربر ممتاز
به به! دوستان چه کردند :d



معمار معمار دلیری هست برازندت
به سان شیر می مانی تو با شعرهای پر پندت



شیر و شعر؟ نمی دونم چه ربطی به هم دارن فقط خواستم جور شه شعر :biggrin:
 

memarmemar

عضو جدید
کاربر ممتاز
به به! دوستان چه کردند :d



معمار معمار دلیری هست برازندت
به سان شیر می مانی تو با شعرهای پر پندت



شیر و شعر؟ نمی دونم چه ربطی به هم دارن فقط خواستم جور شه شعر :biggrin:

مدیر بانو به قربان نگاهت
به قربان دوچشم و ابروان هلالت:D
تولطف داری به بنده و به شعرم
مثال روشنی. درشب تو هستی:D
 

pearan

عضو جدید
کاربر ممتاز
به معماران درود از سوی پیران
مدیر بانو در این مهد دلیران
 

Sahar Gh

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام من به تو پیران شاعر
که هستی در همه تاپیکا حاضر:D
شنیدم در وجودت بس علاقست
به شعر و شاعری و جمع حاضر
 

pearan

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام من به تو پیران شاعر
که هستی در همه تاپیکا حاضر:D
شنیدم در وجودت بس علاقست
به شعر و شاعری و جمع حاضر

سحر آمد به اینجا و مددکار
سروده شعرِ تر زیباتر این یار

بمان با دوبیتی یاوری کن
تو با اشعار خود نام آوری کن
 

Sahar Gh

عضو جدید
کاربر ممتاز

سحر آمد به اینجا و مددکار
سروده شعرِ تر زیباتر این یار

بمان با دوبیتی یاوری کن
تو با اشعار خود نام آوری کن


واو.فک کنم "بمانو" بگید وزنش بهتر شه.ماندن منظورتونه یا با من!


عجب شعری سروده ای تو پیران
صد احسنت و دوصد زه بر تو پیران
نباشد کس تواند با تو پیکار
نه شیران و نه میران و نه پیران!
 

pearan

عضو جدید
کاربر ممتاز
واو.فک کنم "بمانو" بگید وزنش بهتر شه.ماندن منظورتونه یا با من!


عجب شعری سروده ای تو پیران
صد احسنت و دوصد زه بر تو پیران
نباشد کس تواند با تو پیکار
نه شیران و نه میران و نه پیران!

سحر آمد که شعر تر سراید
و پیران سرمه ی چشمش نماید
چه موزون می سراید با دوبیتی
به ذوق کهنه پیران می فزاید
 

Sahar Gh

عضو جدید
کاربر ممتاز
سحر آمد که شعر تر سراید
و پیران سرمه ی چشمش نماید
چه موزون می سراید با دوبیتی
به ذوق کهنه پیران می فزاید


چو پیران سراید زین خوب اشعار
نمانَد قرار در دلین کوچ اشخاص
چو خواهم شوم شاعری همچوتو
مرا صبر می بایدو دود چراغ
 

بانوی باران

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سحر آمد که شعر تر سراید
و پیران سرمه ی چشمش نماید
چه موزون می سراید با دوبیتی
به ذوق کهنه پیران می فزاید

پیران آمد خوش امد
از جانو دل برآمد
حالا که خود امد
دیگر چرا بد آید

به به عجب شعری :D با دیدن این شعر تموم شاعرا تو قبرشون دارن گریه میکنن :D
 

memarmemar

عضو جدید
کاربر ممتاز
پیران آمد خوش امد
از جانو دل برآمد
حالا که خود امد
دیگر چرا بد آید

به به عجب شعری :D با دیدن این شعر تموم شاعرا تو قبرشون دارن گریه میکنن :D
باران من بانوی من
باران من رفیق من
باران جونم دوستت دارم
خوش اومدی بانوی من:D
اشکال نداره!اون دنیا جلو راهمونو میگیر خخ
 

بانوی باران

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باران من بانوی من
باران من رفیق من
باران جونم دوستت دارم
خوش اومدی بانوی من:D
اشکال نداره!اون دنیا جلو راهمونو میگیر خخ

سارا تویی خیال من
خیال بهترین من
عاشقتم سارای من
همیشه هستی در یاد من :d

حتمآ .....و لا غیر :d
 

old eng

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
سارا تویی خیال من
خیال بهترین من
عاشقتم سارای من
همیشه هستی در یاد من :d

حتمآ .....و لا غیر :d
منو یاد سارا سلام استاد بهرامیان عزیز انداختی:دی

بانو
سلام- اشهدان لا اله الا تو

با چمشمهای سرمه ای- ان لا اله- مست

که خوب اگه دوست داشتید این شعرشون رو اگه نخونید بخونید. من جای سارا در شعر "پیشنماز " بانو گذاشتم.
شعر پیشنماز- استاد محمد حسین بهرامیان
 

memarmemar

عضو جدید
کاربر ممتاز
منو یاد سارا سلام استاد بهرامیان عزیز انداختی:دی

بانو
سلام- اشهدان لا اله الا تو

با چمشمهای سرمه ای- ان لا اله- مست

که خوب اگه دوست داشتید این شعرشون رو اگه نخونید بخونید. من جای سارا در شعر "پیشنماز " بانو گذاشتم.
شعر پیشنماز- استاد محمد حسین بهرامیان

زند میزند بر سر شعرو ادب نقش بلند
برسر راه وصال عاشقان شعر بلند:D
 

old eng

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
زند میزند بر سر شعرو ادب نقش بلند
برسر راه وصال عاشقان شعر بلند:D
نه اینجوریا نیست. از جانب همه خاندان زند جواب میدم که ما برای وصل کردن آمدیم:دی

باشم اگر معمار هجر و وصال یاران
کوتاه کنم به بیتی شعر وصال یاران
هر چند که هجر باشد شیرینی وصالش
حالی میسراییم رباعی هجرانش
 

memarmemar

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه اینجوریا نیست. از جانب همه خاندان زند جواب میدم که ما برای وصل کردن آمدیم:دی

باشم اگر معمار هجر و وصال یاران
کوتاه کنم به بیتی شعر وصال یاران
هر چند که هجر باشد شیرینی وصالش
حالی میسراییم رباعی هجرانش
نه منم مثبتشو گفتم خخخخخخ اشتب نشه خخخخ
زندی که من شناسم
زندیست کار راه انداز:D
جانان من بجنبان
دستی بر کارها:D
:biggrin:
 

old eng

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
نه منم مثبتشو گفتم خخخخخخ اشتب نشه خخخخ
زندی که من شناسم
زندیست کار راه انداز:D
جانان من بجنبان
دستی بر کارها:D
:biggrin:
شوخی بود دیه معلوم نبود؟:دی
آه معمار... معمار
گاهی دلم میخواهد که براندازم تختی
بیارایم صحنی
و همه در آن آمد و شد کنند
و هیچ کس نداند که دروغ چیست و به چه کار می آید
و همه ی چشم ها و زبان هارو دست ها و اصلا همه وجودشان قلبشان بود
که با آن ببینند بگویند حس کنند و دوست داشته باشند
آه معمار...
اما معمار تویی نه من
و من گاهی فکر میکنم خودِ معماری را چه کسی معماری کرد
و در همان احوال تمام پیچیدگی های دنیا را که آزارم میدهند آسان میکنم
مثلا در لبخند مادرم
و یا گریه ی کودکانه ی کودکی در ازای افتادن عروسکش
و هیچ انگار نمیداند که افتادن ها ی زیاد خواهد دید
.
.
.
 

pearan

عضو جدید
کاربر ممتاز
شوخی بود دیه معلوم نبود؟:دی
آه معمار... معمار
گاهی دلم میخواهد که براندازم تختی
بیارایم صحنی
و همه در آن آمد و شد کنند
و هیچ کس نداند که دروغ چیست و به چه کار می آید
و همه ی چشم ها و زبان هارو دست ها و اصلا همه وجودشان قلبشان بود
که با آن ببینند بگویند حس کنند و دوست داشته باشند
آه معمار...
اما معمار تویی نه من
و من گاهی فکر میکنم خودِ معماری را چه کسی معماری کرد
و در همان احوال تمام پیچیدگی های دنیا را که آزارم میدهند آسان میکنم
مثلا در لبخند مادرم
و یا گریه ی کودکانه ی کودکی در ازای افتادن عروسکش
و هیچ انگار نمیداند که افتادن ها ی زیاد خواهد دید
.
.
.

کار زیبا : "دلنوشته" کار این زهرای زند
عضو فعال و مهندس یار دین زهرای زند

;)
 

old eng

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
کار زیبا : "دلنوشته" کار این زهرای زند
عضو فعال و مهندس یار دین زهرای زند

;)
پیران اگر گوید که من دارای این القابم
دم بر نمیدارم که این ناید ز قانون ادب
پیران اگر اذنم دهد خواهم که اذعانی کنم
این ها همه هستو ولی اینها همه من نیستم
 

gelayor14

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز

Similar threads

بالا