*M.A*
کاربر بیش فعال
من صحبتاتون رو خوندم و چون دیدم افرادی هستین که جویای آگاهی و کشف درست و آنچه که باید و نبایدهای جامعه هستید..
گفتم شاید حرفام کمی به درد شما بخوره..
اینکه چرا زن به اذن پدر نیاز داره..
چون ما چه بخواهیم و چه نخواهیم جنس زن بسته به آفرینش و خلقتی که خدا براش در نظر گرفته شکننده است و تا درصد زیادی احساسات محور و از اونجایی که معقوله ای به اسم عاشق شدن و کلا تابع احساسات شدن بخصوص در مورد خانم ها وجود داره ، اگر واقع بینانه بخوایم نگاه کنیم خیلی هم دور از منطق و انصاف نیست... نه به طور تام اینکه کلا اختیار از زن گرفته بشه ولی به عنوان حامی و یک مشاور و و راهنما میشه گفت لازم هم هست...
بهتره از دیدگاه ها و افکار کلیشه ای و شعار گونه دست برداریم ما زمانی که واقع بینانه در مورد همه چیز تصمیم گرفتیم و نظر دادیم اون موقع هست که می تونیم راه موثر و درست رو پیدا کنیم وگرنه شعار که واسمون کاری نداره داریم میگیم و میریم... کی به کیه... ولی وقت عمل واقع بین بودنه که ما رو به نتیجه درست و واقعی میرسونه..
و دوم در رابطه با حرفای یکی از دوستان در رابطه با نیازه یک زن به وجود مرد در زندگیش هست، و نظر شما در مورد زن به عنوان فردی که کامل و مستقل باید بتونه خودش و زندگیش رو اداره کنه ..
و این هم دقیقا برمیگرده به واقع نگری و در نظر گرفتن شرایط افراد در زمان های مختلف زندگی..
یه سوال از شما آقایون میپرسم..
بنظرتون یک زن نصف شب تنها بدون هیچ صلاحی بدون هیچ آموزش رزمی چه تو کشور ما چه بقیه کشورهای دنیا میتونه بره خارج از خونه بدون اینکه هیچ اتفاقی واسش بیوفته یا خیر؟
بنظرتون توان و قدرت جسمی و روحی یک زن باتوجه به همه ظرافتهایی که در خلقتش بکار برده شده قابل قیاس با بیرون رفتن یک مرد تحت همین شرایط هست یا نه؟؟
این سوال فقط یک نمونه ایه برای در نظر گرفتن و فکر کردن به شرایط یک زن هنگامی که میخواد تنها زندگی کنه و هیچ پشتوانه ی خاصی هم پشتش نباشه..
بله همین الان وجود دارند خانم هایی که دارند تنها زندگی میکنند ولی مسئله ای که وجود داره اینه که اون خانم راحت به اون نقطه نرسیده و مطمئنا اون امنیتی که مرد تنها داره رو هم همچنان نداره و بی شک بسیار محتاط تر و سخت تر داره زندگیش رو اداره میکنه...
زن ها در مواقعی از زندگی بسسسیار شکننده و بی دفاعند و نیازمند یک حامی و تکیه گاه کسی که حداقل تو اون دوره بتونه کمکشون کنه که بلند بشند و این اصلا چیزی نیست که یک مرد بتونه به راحتی درکش کنه چون چنین خلقتی نداره ..
یک خانم وقتی شرایط زندگیش خوب باشه تو سرررتاسر دنیا شک نکنید ظرافتش و زنانگیش میطلبه که یک حامی و تکیه گاه داشته باشه..
و تنها و تنها هنگامی یک زن مثل یک مرد رفتار و زندگی میکنه که اصصصلا تو زندگیش هیچ شرایط خوبی یا تکیه گاه قابل اطمینانی نداشته باشه..
اینو به عنوان کسی میگم که همین الان با خانم هایی در بهترین کشورهای دنیا آشنا هستم از وضعیتشون از شرایط روحیشون و غیره و غیره مطلعم ، در کشور خودمونم که فبها هر روز دارم میبینم...
پس به عنوان یک مرد وقتی برای جایگاه زن وضعیت زندگی و حق و حقوقشون میخواین صحبت کنید یک طرفه به قاضی نرید.. اذن پدر شاید در خانواده هایی که از لحاظ فرهنگی دچار ضعف هستند بطور منفی تاثیر بگذاره..
ولی در اصل نه تنها قانون بدی نیست که گاهی پشتوانه ی یک زن هست که موقعی که درگیر و دچار احساسات شده توسط هر آدم نادرستی(البته دور از جون شما)به بند و اسارت برده نشه..
و تنها مورد اینه که نه این قانون که تمامی قوانین دنیا هم باید به درستی، نه با تند روی اجرا بشند ..
گفتم شاید حرفام کمی به درد شما بخوره..
اینکه چرا زن به اذن پدر نیاز داره..
چون ما چه بخواهیم و چه نخواهیم جنس زن بسته به آفرینش و خلقتی که خدا براش در نظر گرفته شکننده است و تا درصد زیادی احساسات محور و از اونجایی که معقوله ای به اسم عاشق شدن و کلا تابع احساسات شدن بخصوص در مورد خانم ها وجود داره ، اگر واقع بینانه بخوایم نگاه کنیم خیلی هم دور از منطق و انصاف نیست... نه به طور تام اینکه کلا اختیار از زن گرفته بشه ولی به عنوان حامی و یک مشاور و و راهنما میشه گفت لازم هم هست...
بهتره از دیدگاه ها و افکار کلیشه ای و شعار گونه دست برداریم ما زمانی که واقع بینانه در مورد همه چیز تصمیم گرفتیم و نظر دادیم اون موقع هست که می تونیم راه موثر و درست رو پیدا کنیم وگرنه شعار که واسمون کاری نداره داریم میگیم و میریم... کی به کیه... ولی وقت عمل واقع بین بودنه که ما رو به نتیجه درست و واقعی میرسونه..
و دوم در رابطه با حرفای یکی از دوستان در رابطه با نیازه یک زن به وجود مرد در زندگیش هست، و نظر شما در مورد زن به عنوان فردی که کامل و مستقل باید بتونه خودش و زندگیش رو اداره کنه ..
و این هم دقیقا برمیگرده به واقع نگری و در نظر گرفتن شرایط افراد در زمان های مختلف زندگی..
یه سوال از شما آقایون میپرسم..
بنظرتون یک زن نصف شب تنها بدون هیچ صلاحی بدون هیچ آموزش رزمی چه تو کشور ما چه بقیه کشورهای دنیا میتونه بره خارج از خونه بدون اینکه هیچ اتفاقی واسش بیوفته یا خیر؟
بنظرتون توان و قدرت جسمی و روحی یک زن باتوجه به همه ظرافتهایی که در خلقتش بکار برده شده قابل قیاس با بیرون رفتن یک مرد تحت همین شرایط هست یا نه؟؟
این سوال فقط یک نمونه ایه برای در نظر گرفتن و فکر کردن به شرایط یک زن هنگامی که میخواد تنها زندگی کنه و هیچ پشتوانه ی خاصی هم پشتش نباشه..
بله همین الان وجود دارند خانم هایی که دارند تنها زندگی میکنند ولی مسئله ای که وجود داره اینه که اون خانم راحت به اون نقطه نرسیده و مطمئنا اون امنیتی که مرد تنها داره رو هم همچنان نداره و بی شک بسیار محتاط تر و سخت تر داره زندگیش رو اداره میکنه...
زن ها در مواقعی از زندگی بسسسیار شکننده و بی دفاعند و نیازمند یک حامی و تکیه گاه کسی که حداقل تو اون دوره بتونه کمکشون کنه که بلند بشند و این اصلا چیزی نیست که یک مرد بتونه به راحتی درکش کنه چون چنین خلقتی نداره ..
یک خانم وقتی شرایط زندگیش خوب باشه تو سرررتاسر دنیا شک نکنید ظرافتش و زنانگیش میطلبه که یک حامی و تکیه گاه داشته باشه..
و تنها و تنها هنگامی یک زن مثل یک مرد رفتار و زندگی میکنه که اصصصلا تو زندگیش هیچ شرایط خوبی یا تکیه گاه قابل اطمینانی نداشته باشه..
اینو به عنوان کسی میگم که همین الان با خانم هایی در بهترین کشورهای دنیا آشنا هستم از وضعیتشون از شرایط روحیشون و غیره و غیره مطلعم ، در کشور خودمونم که فبها هر روز دارم میبینم...
پس به عنوان یک مرد وقتی برای جایگاه زن وضعیت زندگی و حق و حقوقشون میخواین صحبت کنید یک طرفه به قاضی نرید.. اذن پدر شاید در خانواده هایی که از لحاظ فرهنگی دچار ضعف هستند بطور منفی تاثیر بگذاره..
ولی در اصل نه تنها قانون بدی نیست که گاهی پشتوانه ی یک زن هست که موقعی که درگیر و دچار احساسات شده توسط هر آدم نادرستی(البته دور از جون شما)به بند و اسارت برده نشه..
و تنها مورد اینه که نه این قانون که تمامی قوانین دنیا هم باید به درستی، نه با تند روی اجرا بشند ..
آخرین ویرایش: