فعلا خداحافظ !!

spow

اخراجی موقت
باشه خدافظ

بی زحمت قبل رفتنت اون دررو هم ببند

 

ayhann

اخراجی موقت
ریشه در خاک

تو از این دشت خشک تشنه روزی کوچ خواهی کرد


و اشک من ترا بدرود خواهد گفت.


نگاهت تلخ و افسرده است.


دلت را خار نا امیدی سخت آزرده است.


غم این نابسامانی همه هوش وتوانت را زتن برده است.



تو با خون و عرق این جنگل پژمرده را رنگ و رمق دادی.



تو با دست تهی با آن همه طوفان بنیان کن در افتادی.


تو را کوچیدن از این خاک ،دل بر کندن از جان است.


تو را با برگ برگ این چمن پیوند پنهان است.


تو را این ابر ظلمت گستر بی رحم بی باران


تو را این خشکسالی های پی در پی


تو را از نیمه ره بر گشتن یاران


تو را تزویر غمخواران ز پا افکند


تو را هنگامه شوم شغالان


بانگ بی تعطیل زاغان


در ستوه آورد.


تو با پیشانی پاک نجیب خویش


که از آن سوی گندمزار


طلوع با شکوهش خوشتر از صد تاج خورشید است


تو با آن گونه های سوخته از آفتاب دشت


تو با آن چهره افروخته از آتش غیرت


که در چشمان من والاتر از صد جام جمشید است


تو با چشمان غمباری


که روزی چشمه جوشان شادی بود


و اینک حسرت و افسوس بر آن سایه افکنده ست


خواهی رفت.


و اشک من ترا بدروردخواهد گفت



من اینجا ریشه در خاکم



من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکم


من اینجا تا نفس باقیست می مانم


من از اینجا چه می خواهم،نمی دانم


امید روشنائی گر چه در این تیره گیها نیست


من اینجا باز در این دشت خشک تشنه می مانم


من اینجا روزی آخر از دل این خاک با دست تهی

گل بر می افشانم


من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه چون خورشید


سرود فتح می خوانم


و می دانم


تو روزی باز خواهی گشت



سلام رفقا :gol:
راستش حالم گرفتس خیلی:w05:
حس مبهم علاف بودن و دونستن اینکه دارم در جا میزنم یکم زیادی آدمو دپرس میکنه
خیلی کارا مونده که باید انجام بشه
یه زمانی آرزو های خیلی بزرگی داشتم که میدونستم میرسم بهشون .....ولی الان وقتی به امید های واهیم فکر میکنم خندم میگیره:w05:
هزار بار خداحافظی کردمو برگشتم .......ایندفعه هم میدونم برمیگردم ولی ایشالا بعد امتحانات ........
من اینجا ریشه در خاکم ......من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکم ......من از اینجا چه میخواهم نمیدانم:w05:
به فرومای دیگه گاهی سر میزنم .....
همین دیگه ........زیادی خزعبلات پرت کردم بیرون ......ممنون


:gol:



سهیل جان برو به کارات برس.
هر وقت کاراتو انجام دادی بیا.
ما منتظریم.
:gol::gol::gol::gol:
اینجا چند تا بچه باحال بیشتر نداره و یکی هم کم شد.

گوزلویورم بیلیین.

خوبیش اینه یه مدت اعصابت از دست مدیرا راحته;)
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به همه دوستان .
بعنوان داداش سهیل من با اجازه داداش از همه میهمانان تاپیکش تشکر کردم. تا اونجا هم که شارژ تشکراتم اجازه بده از همه تشکر خواهم کرد.
داداش میره تا از بتونه براحتی درس بخونه.
برمیگرده.
بدون داداش سهیل و سایر دوستان قدیمی این باشگاه مثل درخت بی بر میشه.
امیدوارم داداشم بزودی با خبر های داغ و دست پر برگرده.
راستی داداش موقع اومدن اون آواتارت رو هم که توش سیگار میکشیدی برامون بیار.
دوستت داریم داداشی.:heart::heart::heart:
 

fargol_2408

عضو جدید
کاربر ممتاز
اميدوارم تو كارت بهترين باشي و تمام امتحاناتو خوب بدي!
تصميم درستي گرفتي،آفرين!
برو به سلامت!
موفق باشي و سلامت و شاد!:gol::gol::gol:
 

siminzare

عضو جدید
کاربر ممتاز
سهیل جان فرض میکنم به عنوان یکی از شیوخ باشگاه به غیبت صغری رفتی!

پیش بینی ما رو خراب نکن!

بعد امتحانا منتظرتیم!

میام به پروفایلت سر میزنم! حواست باشه.
 

H A M I D

عضو جدید
کاربر ممتاز
پرچمو ببرش بالاتر قهرمان


این تاپیک خداحافظی یک قهرمان است و تا برگشتنش بالا خواهد ماند
 

REGZA

عضو جدید
ریشه در خاک

تو از این دشت خشک تشنه روزی کوچ خواهی کرد


و اشک من ترا بدرود خواهد گفت.


نگاهت تلخ و افسرده است.


دلت را خار نا امیدی سخت آزرده است.


غم این نابسامانی همه هوش وتوانت را زتن برده است.



تو با خون و عرق این جنگل پژمرده را رنگ و رمق دادی.



تو با دست تهی با آن همه طوفان بنیان کن در افتادی.


تو را کوچیدن از این خاک ،دل بر کندن از جان است.


تو را با برگ برگ این چمن پیوند پنهان است.


تو را این ابر ظلمت گستر بی رحم بی باران


تو را این خشکسالی های پی در پی


تو را از نیمه ره بر گشتن یاران


تو را تزویر غمخواران ز پا افکند


تو را هنگامه شوم شغالان


بانگ بی تعطیل زاغان


در ستوه آورد.


تو با پیشانی پاک نجیب خویش


که از آن سوی گندمزار


طلوع با شکوهش خوشتر از صد تاج خورشید است


تو با آن گونه های سوخته از آفتاب دشت


تو با آن چهره افروخته از آتش غیرت


که در چشمان من والاتر از صد جام جمشید است


تو با چشمان غمباری


که روزی چشمه جوشان شادی بود


و اینک حسرت و افسوس بر آن سایه افکنده ست


خواهی رفت.


و اشک من ترا بدروردخواهد گفت



من اینجا ریشه در خاکم



من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکم


من اینجا تا نفس باقیست می مانم


من از اینجا چه می خواهم،نمی دانم


امید روشنائی گر چه در این تیره گیها نیست


من اینجا باز در این دشت خشک تشنه می مانم


من اینجا روزی آخر از دل این خاک با دست تهی

گل بر می افشانم


من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه چون خورشید


سرود فتح می خوانم


و می دانم


تو روزی باز خواهی گشت



سلام رفقا :gol:
راستش حالم گرفتس خیلی:w05:
حس مبهم علاف بودن و دونستن اینکه دارم در جا میزنم یکم زیادی آدمو دپرس میکنه
خیلی کارا مونده که باید انجام بشه
یه زمانی آرزو های خیلی بزرگی داشتم که میدونستم میرسم بهشون .....ولی الان وقتی به امید های واهیم فکر میکنم خندم میگیره:w05:
هزار بار خداحافظی کردمو برگشتم .......ایندفعه هم میدونم برمیگردم ولی ایشالا بعد امتحانات ........
من اینجا ریشه در خاکم ......من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکم ......من از اینجا چه میخواهم نمیدانم:w05:
به فرومای دیگه گاهی سر میزنم .....
همین دیگه ........زیادی خزعبلات پرت کردم بیرون ......ممنون


:gol:


dash Soheil
har vaght be yadet mioftam
nakhodagah
be yade yek MARRRRRRRRRRRRRRD
mioftam
khateret azize:smile:
:gol:
 

atish pare

عضو جدید
کاربر ممتاز
چون سهیل اومده ازمون تشکر کرده تاپیکو میارم بالا!!
 

mohamad javid

عضو جدید
کاربر ممتاز
سهیل جون خدا به همرات...من میرم بعد از امتحانات بر میگردم
 

Similar threads

بالا