[SIZE=+3] [/SIZE]اين اثر باستاني طبيعي در 67 كيلومتري شمال غرب شهر ديواندره و شرق سقز قرار دارد. اين غار آهكي در دوران سوم زمين شناسي شكل گرفته است.در طول ساليان اقوام مختلفي در آن سكونت كرده اند و آنها شكل غار را تغيير داده اند و ميتوان اين غار را در ميان غارهاي دست كن نيز به حساب آورد.در قسمت جلويي غار چهار طبقه معماري صخره اي و دست كن ايجاد شده است هر طبقه اتاقهاي متعدد راهرو، پنجره و نورگير دالان و پله هاي خود را دارد و اين نشان از شناخت علم معماري توسط ساكنان باستاني اين غار دارد.در برخي نقاط غار نقوش جانوران و گياهان بر ديوارها نقاشي شده است.در طبقه سوم كتيبه اي يوناني قرار دارد كه آسيب فراوان ديده است.در آن نوشته شده است اين خانه هراكلس است،هر كس در آن وارد شود در امان است.احتمالا اين غار مدتي مورد سكونت سلوكيان بوده است كه پس از فتوحات مهرداد دوم اشكاني رو به غرب در حال حركت بودند.ستون فقرات اصلي غار قريب به 750متر است در آن دالانها و اتاقهاي متعددي وجود دارد و نقشه آن تاكنون تهيه نشده است. برخي دالانها سقفهاي بلند دارد و برخي ديگر را بايد سينه خيز رد كرد و افسانه هاي زيادي در مورد اين غار نقل شده است. آثار به دست آمده در اين غار از دوره پيش از تاريخ تا دوران اسلامي شناسايي شده است
در حال ساخت كاخي براي رضا شاه بر روي تپه اي در منطقه حسن كيف كلاردشت به طور اتفاقي برخي آثار پيش از تاريخ كشف شد. اين آثار مربوط به يك گورستان از اين دوره هستند . معروفترين آنها جام زرين با نقش شير است كه بر روي كپل شير اثر صليب شكسته نشانه خورشيد ديده ميشود
[SIZE=+2]كردلر تپه [/SIZE]-هزاره چهارم پيش از ميلاد
اين تپه در سال 1972 توسط تيم اتريشي حفاري شد. كردلر تپه كه آثار تاريخي هزاره چهارم را در دل خود دارد در نزديكي شهر اروميه قرار دارد. سفالهاي مكشوفه آن خاكستري ،نخودي و دست ساز هستند. خانه ها با ديوارهاي دفاعي ساخته ميشدند و در گوشه خانه ها برجهاي ديده باني احداث ميشده .مصالح به كار رفته در بناها خشت خام بوده است. خانه ها ستوندار هستند و سطح داخلي آنها با پوششي رنگي تزيين شده است. در برخي از آنها آتشدان قراردارد تا بتوانند آتش را زنده نگه دارند
[SIZE=+2]تپه قلی درویش[/SIZE]-هزاره پنجم پيش از ميلاد
روستای قمرود در 20 كیلومتری شهر قم شده است . منطقه شامل دو بخش است كه به وسیله رودخانه قمرود یا اناربار به دو بخش تقسیم می شود . ساحل راست یا بخش شرقی را قمرود و بخش غربی را البرز می نامند .تپه قلی درویش در این محل قرار دارد و اطراف آن محوطه ای باستانی به مساحت پنجاه هکتار قرار دارد.
در تپه قلی درویش لایه های هزاره پنجم و سوم پیش از میلاد شناسایی شده است اما اثری از زندگی هزاره چهارم در آن وجود ندارد. در استقرار در تپه قلی درویش یک وقفه تاریخی طولانی وجود دارد که باستان شناسان از دلیل آن بی خبرند.
قلی درویش در هزاره چهارم پیش از میلاد حدود 1000 سال خالی از سکونت بوده است، حدس زده می شود اقوام ساکن در آن به جای دیگری مهاجرت کرده باشند. کشف استقرار گاهی از دوره هزاره چهارم پیش از میلاد در بافت تاریخی قم این احتمال را قوی کرده است که ساکنان قلی درویش در این دوره تاریخی به شهر فعلی قم آمده اند و دوباره پس از 1000 سال به قلی درویش باز گشته اند .
معماري مسکوني جوامع ساکن در قلي درويش ، فضاي نيايشگاهي ، کوره هاي ذوب فلز و آثار منقول و سفالي از جمله آثار بدست آمده ازاين منطقه است. در تپه قلی درویش ساختار شهري دوره عصر آهن نيز کشف شده است.
مجموعه مدارک به دست آمده از قلي درويش از جمله ساختارهاي معماري، مهرهاي استوانهاي، پلمپهاي در خمره، توکنها و قطعه سفال مهرزده، شواهد بسيار ارزشمندي از پيچيدگيهايي فرهنگي را ارائه داده است.
محوطه باستانی قلعه کش در حاشیه غربی و جنوب غربی روستای قلعه کش بخش دابودشت شهرستان آمل قرار دارد. در مجموع تعداد 16 گمانه آزمایشی در پیرامون بلافصل محوطه قلعه کش به منظور تعیین حریم در این محوطه زده شد، که علاوه بر مشخص کردن عرصه واقعی محوطه(17 هکتار)، یافته های بسیار ویژه ای مربوط به ادوار پیش از تاریخی آهن، مفرغ،کلکولتیک بدست آمد که از جمله آنها می توان به پیکره حیوانی، تدفین انسانی، مجموعه سفالین قابل گاهنگاری نسبی و... اشاره کرد.
رود کتلکش با ورود به یک پیچ از سرعت جریان آن کاسته می شود و احتمالاً کاهش سرعت جریان آب، استعمال و انشعاب گیری از آب رودخانه جهت مصارف کشاورزی را آسان می گرداند و از دوره های مختلف مکانی مناسب برای گروه های انسانی بوده است که در نتیجه استقرار این گونه ها در طول بازه زمانی طولانی، تپه ای را ایجاد کرده است که امروزه در میان دشت هموار منطقه دابودشت به خوبی خودنمایی می نماید و اثری نامتجانس با ساختار طبیعی و هموار منطقه پدید آورده است. تپه در حصار زمینهای کشاورزی است که در فصول مختلف سال به کشت گیاهانی همچون برنج و سبزیجات اختصاص می یابد. چشم انداز امروزی محوطه به گونه ای است که در سطح تپه در طول سالیان متمادی ( به قول برخی از اهالی حدود 100 سال) افرادی بر روی آن در قسمت جنوب و شرق محوطه ساکن شدند و دست به ساخت و سازهای زیاد مسکونی زدند که این امر خود باعث تخریب محوطه طی سالهای متمادی شد. در قسمت شمال و غرب و بخشی از شرق به عنوان مزارع کشاورزی بوده که جهت کشت صیفی جات، سبزیجات و درختان میوه استفاده می شده است.
از یافته های فرهنگی در بررسی های سطحی می توان به سفالهای پیش از تاریخی و تاریخی که بصورت سفالهای خاکستری تیره و روشن، قرمز ساده و بعضا منقوش و همچنین سفالهای دوره اسلامی خصوصا سفالهای نوع اسگرافیتو اشاره کرد. قابل ذکر است تعدادی جوش کوره در ابعاد مختلف و تعدادی ابزار سنگی نیز بر سطح تپه یافت شد. سفال خاکستری تیره و روشن بیشترین نوع سفالهای کشف شده را تشکیل میدهند. تزئینات بکار رفته بر روی سفالهای خاکستری ، شامل نقوش داغدار بصورت خطوط موازی و متقاطع، و همینطور نقوش کنده بصورت خطوط موازی می باشد. این گونه سفالین اکثرا دارای آمیزه ماسه ریز بوده . در بخش غربی تپه سه ظرف سفالین بدست آمده که دو نمونه آن خاکستری بوده است. یکی از ظروف بصورت خاکستری تیره بوده که دارای نقش گندمی افزوده می باشد. نمونه چنین ظرفی در تپه حصار دامغان و در دوره IIIC گزارش شده است. ظرف سفالین دیگر بصورت خاکستری روشن و از نوع ظروف لوله دار است که شامل یک دسته نیز بوده ودارای تزئین نقش سوزنی در بخش بالایی بدنه می باشد. یک ظرف سفالین نا متقارن که از لحاظ تکنیک ساخت در سطح بالایی قرار نداشته در کنار تدفین یافت شده قرار داشته است، که این ظرف فاقد هرگونه تزئینی بوده است . سفال قرمز رنگ یافت شده در این محوطه خود به سفالهای قرمز ساده و منقوش تقسیم می شوند. سفالهای قرمز ساده بیشتر مربوط به سفالهای عصر آهنی و احتمالا تاریخی بوده، یک نمونه ظرف کامل قرمز رنگ در بخش غربی تپه و در کنار ظروف خاکستری ذکر شده یافت شد، این ظرف بصورت کاسه و فاقد هرگونه تزئین و بصورت دودزده بوده است . . گونه های دیگر سفالین یافت شده، سفال نوع آشپزخانه می باشد. این مجموعه سفالین بصورت ضمخت و دارای آمیزه صدف بوده و بیشتر در نزدیکی سنگچینهای اجاق یافت شده در گمانه ها ، دیده شده است
پیکره حیوانی در بخش شمالی تپه یافت شد. این پیکره که یک پا و بدنه آن سالم مانده ، به شکل گاو نر است . در بخش جنوبی تپه نیز به بقایایی از معماری دوره اسلامی یافت شد. شکل ظاهری این معماری ، شبیه به دهانه یک ورودی با شکل طاق مانند است. بخش شرقی تپه و در فاصله 300 متری از آن یک تدفین انسانی بدست آمد. این تدفین در جهت شرقی-غربی قرار گرفته و سر آن احتمالا بر روی یک تخته سنگی قرار داشته است. این تدفین بصورت چمباتمه ای بوده، طوریکه پاها کاملا بسمت شکم جمع شده ، همچنین انگشتان دست راست برروی دست چپ و زیر سر قرار گرفته است. از اشیائ بدست آمده از کنار تدفین می توان به یک ظرف سفالی خاکستری ساده با گردن بلند نا متقارن، یک خنجر مفرغی که نوک آن دقیقا برروی سر اسکلت قرار داشته و انتهای آن بسمت جناغ سینه بوده، یک گلوله گلی موسوم به فلاخن در پشت سر تدفین و همچنین دستبندی(احتمالا نقره ای) بر روی یکی از دستهای این اسکلت اشاره کرد. بر اساس برآمدگی پیشانی و لگن آن می توان تشخیص داد که این تدفین متعلق به یک مرد بوده است.ملاک تاریخ گذاری این تدفین بر پایه مقایسه سفالی و نمونه مشابه آن در گوهر تپه بهشهر صورت پذیرفت که در راستای آن، می توان چنین نتیجه گیری کرد که این تدفین متعلق به عصر آهنII می باشد. لازم به ذکر است یافت یک تدفین انسانی در فاصله 300 متری شرق تپه باعث پردازش فرضیه های بسیاری نظیر جدایی فضای استقراری از گورستانی در عصر آهن می شود سفال دوره اسلامی: سفالهای دوره اسلامی یافت شده اکثرا از نوع سفال اسگرافیتو بوده است. اینگونه سفالین دارای نقوش عموما سبز و سیاه برروی زمینه کرم رنگ بوده و از لحاظ تعداد، سفالهای دوره اسلامی از تراکم کمتری نسبت به دوره های پیش ار تاریخی برخوردار بوده است