سخني زيبا از دكتر شريعتي ...

rosvayejanan

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نقل از بهترین رمان های جهان از طرف مهرداد 1974






اینجا آسمان ابریست ، آنجا را نمیدانم... اینجا شده پائیز ، آنجا را نمیدانم... اینجا فقط رنگ است ، آنجا را نمیدانم... اینجا دلی تنگ است ، آنجا را نمیدانم. وقتي كه بچه بودم هر شب دعا ميكردم كه خدا يك دوچرخه به من بدهد. بعد فهميدم كه اينطوري فايده ندارد. پس يك دوچرخه دزديدم و دعا كردم كه خدا مرا ببخش
هی با خود فکر می کنم ، چگونه است که ما ، در این سر دنیا ، عرق می ریزیم و وضع مان این است و آنها ، در آن سر دنیا ، عرق می خورند و وضع شان آن است! ... نمی دانم ، مشکل در نوع عرق است یا در نوع ریختن و خوردن
دکتر شريعتي

 

sarajo0oniii

عضو جدید
خيلي قشنگ بود...اينم از دكتر شريعتي...بيربط ولي زيبا:
بعضی حرف ها را فقط دست ها به هم می گویند فقط دست ها
نمی رفتند تا به جایی برسند می رفتند تا با هم باشند
با هم به سراغ مرگ رفتن وحشتناک نیست با هم رنج بردن تلخ نیست.
با هم زیستن و در زیر این آسمان دم زدن غربت نیست
 

A.sailor

عضو جدید
سلام

خیلی خوشحالم که برای نوشته های دکتر اینقدر علاقه نشون میدین

نوشته هایی که هیچ وقته هیچ وقت قدیمی و ساده و کهنه نمیشن

خط و مشآهای سیاسیش،اجتماییش،اقتصادییش،مذهبیش و خلاصه همه و همه که خوده من رو همیشه طرفدار و پای ثابت کتابهاش و مقالاتش و سخنرانیهاش نگه داشته
 

monamona

عضو جدید
عالی بود ممنون
به نظر منم حرفای دکتر فوق العاده قشنگن و باید با زر ناب کتابت بشن
این یکی هم از طرف من:
بگذار شیطنت عشق چشمان تو را بگشاید هر چند آنجا جز رنج و پریشانی نباشد اما کوری را به خاطر آرامش تحمل نکن .;)
 

A.sailor

عضو جدید
حالا که بحث شعریه منم یه جمله از دکتر دارم که خیلی دوسش دارم و مال یکی از سخنرانیهاش که بعدها کتاب هم فکر کنم شد:

خدایا به هرکه دوستش میداری بیاموز که عشق از هرچیزی برتر است

و به هرکس که بیشتر دوستش داری بیاموز که دوست داشتن از عشق برتر است
 

Similar threads

بالا