اینجا قاصدک های تنهایی را به دل آسمان می سپارم
و دست در بی کرانه های عشق می گذارم
و زندگی را نفس می کشم
می نویسم برای آن که مرور کنم خودم را
و بیابم درونم را
اینجا آسمان است
دلت را فریاد بزن صدایت را کسی نخواهد شنید
کسی نخواهد دانست اینجا تو هستی
و خدایت و نسیم عاشقانه ها که تو را گرد آن طواف می دهد
بند دلت را باز کن بگذار دلت بارانی شود
آری اینجا آسمان است
صدای دوان دوان عقربه های ساعت نمی آید
اینجا فقط نبض دل می زند
سکوت است سکوت
آری پلک های مرطوب مرا باور کن
این باران نیست که می بارد
صدای خسته من است که از چشمانم بیرون می ریزند..........