رد پای احساس ...

زهره ه

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهی از خیال من گذر می کنی . . .

بعد اشک می شوی . . .

رد پاهایت خط می شود روی گونه ی من . . .

راه میروم و شهر زیر پاهایم تمام میشود !

تو . . .

هیچ کجا نیستی . . .؟
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
::

دم به دم ، ای کاش
راهی‌ات باشـم
مقـصـدم باشی.

::
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
زمین و زمان را به هم میدوزم
انگاه که
نبینمت
انگاه که
صدای شاد بودنت را نشنوم
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اینجا قاصدک های تنهایی را به دل آسمان می سپارم

و دست در بی کرانه های عشق می گذارم

و زندگی را نفس می کشم

می نویسم برای آن که مرور کنم خودم را

و بیابم درونم را

اینجا آسمان است

دلت را فریاد بزن صدایت را کسی نخواهد شنید

کسی نخواهد دانست اینجا تو هستی

و خدایت و نسیم عاشقانه ها که تو را گرد آن طواف می دهد

بند دلت را باز کن بگذار دلت بارانی شود

آری اینجا آسمان است

صدای دوان دوان عقربه های ساعت نمی آید

اینجا فقط نبض دل می زند

سکوت است سکوت

آری پلک های مرطوب مرا باور کن

این باران نیست که می بارد

صدای خسته من است که از چشمانم بیرون می ریزند..........
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگه يك روز فكر كردي

نبودن يه كسي بهتر از بودنش

چشمات و ببند

و اون لحظه اي كه اون كنارت نباشه

رو به خاطر بيار

اگه چشمات خيس شد

بدون داري به خودت دروغ ميگي

و هنوز

دوستش داري

 

دنیز73

عضو جدید

لعنت به من كه ساده بريدم....لعنت به من كه دردتو نديدم
لعنت به من كه پاي تو نموندم....لعنت به من كه قلبتو شكوندمروياي تو شده جدايي از من....همنفسم بيا بمون پيش منخودت ميدوني كه سهم ما نيست....جداي و بريدن و شكستنچشماي من پر از اشك شب و روز....حق ميدم بهت تو اتيش عشق من نسوزبرو با مردي كه تو روياهاته....ولي بدون قلب منم باهاتهروياي تو كابوس شب هاي من....دليل خنده هات حرف دل منميخواي بري ،برو كنار اون كه....حرفاش دروغه گل تنهاي من
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
لبــریـزم !...

لبـریزم از احساس هایی که زندِ بـِ گـور شدنـ

لبـریزم از فریـاد هایی کـِ سرکـوب شدنـ

لبـریزم از بغض هایی که طنـاب دار شدنـُ ، سفت ، بیـخ گلومـو چسبیـدنـ !

لبـریزم از زجـه هایی که پشت حصـارِ دختـر بودن ، به دار آویختـِ شدنـ ...

لبـریزم از حرف های نـاگفتـِ

مـن ،

همین دو حرفیـِ به ظاهر ساده ، ...

لبریـزمـ از تمام پشیمانی ها و حسرت هـا ...
 

imah

عضو جدید
کاربر ممتاز
از سا ختـــــــار دنـــیــــــــا


اطلاع زیادی ندارمـــــــــ....


ولــــــی من هم دوســــت داشتـــــــــم


دنیـــــــــــای كســـــــی باشــــــــم
 

imah

عضو جدید
کاربر ممتاز
از آن روز که رفته ای ؛



کارت شارژ ها را سیگار میخرم



و با خیابان ها حرف میزنم !



همینطوری پیش برود . . .



گوشیم را هم باید بفروشم ؛ کفش بخرم ...!!!
 

زهره ه

عضو جدید
کاربر ممتاز
 

imah

عضو جدید
کاربر ممتاز
حسرت یعنی


رو به رویم نشسته ای و باز خیسی چشمانم را آن دستمال خشک و


بی احساس پاک کند.


حسرت یعنی


شانه هایت دوش به دوشم باشد اما نتوانم از دلتنگی به آن پناه ببرم.


حسرت یعنی


تو که در عین بودنت داشتنت را آرزو میکنم...........!!
 

imah

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو چه گفتی سهراب؟

قایقی خواهم ساخت ...

با کدوم عمر دراز؟

نوح اگر کشتی ساخت، عمر خود را گذراند

با تبر روز و شبش، بر درختان افتاد

سالیان طول کشید، عاقبت اما ساخت

پس بگو ای سهراب ... شعر نو خواهم ساخت

بیخیال قایق ....

یا که میگفتی ....

تا شقایق هست زندگی باید کرد؟

این سخن یعنی چه؟

با شقایق باشی.... زندگی خواهی کرد

ورنه این شعرو سخن

یک خیال پوچ است

پس اگر میگفتی ...

تا شقایق هست، حسرتی باید خورد

جمله زیباتر میشد

تو ببخشم سهراب ...

که اگر در شعرت، نکته ای آوردم، انتقادی کردم

بخدا دلگیرم، از تمام دنیا، از خیال و رویا

بخدا دلگیرم، بخدا من سیرم، نوجوانی پیرم

زندگی رویا نیست

زندگی پردرد است

زندگی نامرد است، زندگی نامرد است!
 

زهره ه

عضو جدید
کاربر ممتاز
حــواسمــون بــاشـه...

دل آدما...!!

شیشـه نیست که روی آن...!!
.
.
.
هــــــا کنیم...!!

بعد با انگـــشت قــــلب بکشیم و...!!

وایسیم آب شـــدنش رو تماشــــا کنیم...!!


و کیـــــف کنیم...!!


رو شیشه نـــازک دل آدمـــا...!!

اگـــه قلبـــــــی کشیدی...!!

باید مــــــــردونـه پـــــــاش وایســــتی...!!
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
كاش روزهاي گذشته را تكراري بود...
ميان مه صبحگاهي
بارش قدمهايت را بر روي نگاهم آرزو ميكنم
بيا نازنينم بيا...
چشم انتظار توام.........
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من
اسيرم به افسون كلمات
و اگر نيايی......
روزي هزار مرتبه خواهم مرد
مي‌ترسم ببيني لكنت زبانم را
رها كني خودت را از واژه‌هايم
مي‌ترسم
خط زده باشی اسمم را...
 

حنا جون

عضو جدید
بعد از این لاف و صفا و مهر با مردم مزن
خلق را آگاه از طبع ریا کارت کنم

ای سبکسر، دوست می داری سبکسر تر ز خویش
با خبر شهری از آن گفتار و کردارت کنم

هر کجا گویم که هستی وین زبان بازی ز چیست
تا ابد در بند تنهایی گرفتارت کنم
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
برای توووووووو ........

برام هیچ حسی شبیه تو نیست !

کنار تو درگیر آرامشم

همین از تمام جهان کافیه..

همین که کنارت نفس میکشم . . .

برام هیچ حسی شبیه تو نیست

تو پایان هر جستجوی منی

تماشای تو عین آرامشه ...

تو زیباترین آرزوی منی...
:gol:
 

pakmojtaba

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روزها زیبایند
خرده تلنگری به شعر

نفس در هوای خواستن تو

و هر روز،

نخستین نشانه حضورت

لبخند خواهش،

بر لبان ثانیه‌ها می‌نشاند.

عشق

و زیستن در هوای تو

خوشبختی فریبنده‌ای است

زندگی را دوست دارم.
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
لبخند بزن
به تمام
احساس
نابی که
در قلبت داری
انجا که تو
کسی را دوست میداری و کسی تو را
دوست میدارد
عزیزترینم
دوستت دارم
 

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
لعنتی ها


نه این نگاه....

نه این بغض ...

نه این سکوت....

نه این کلمات....

نه این فاصله ...

نه این پنـــجره....

نه این دست ها....

نه این تپــش ها....

هیچ کدومشون جرات ندارن که

به تو بفهمونن

چقـــــــــــدر دلم واست تنــــگ شده!!!!
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** ادبیات 2235

Similar threads

بالا