دعا

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
**سنایی**

**سنایی**

تو مایهٔ خوبی شدی ای مایهٔ خوبان

افکنده درین خسته دلم عشق تو بنیاد

صد رحمت و صد شادی بر جان تو ای بت

مادر که ترا زاد بر او نیز دعا باد
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
که آشنا سخن آشنا نگه دارد
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشته‌ات به دو دست دعا نگه دارد
گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان
نگاه دار سر رشته تا نگه دارد
صبا بر آن سر زلف ار دل مرا بینی
ز روی لطف بگویش که جا نگه دارد
چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت
ز دست بنده چه خیزد خدا نگه دارد
سر و زر و دل و جانم فدای آن یاری
که حق صحبت مهر و وفا نگه دارد
غبار راه راهگذارت کجاست تا حافظ
به یادگار نسیم صبا نگه دارد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
**وحشی *

**وحشی *

دعاهای سحر گویند می‌دارد اثر آری
اثر می‌دارد اما کی شب عاشق سحر دارد
 

siyavash51

عضو جدید
به راه میکده حافظ خوش از جهان رفتی

دعای اهل دلت باد مونس دل پاک
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
**عبید زاکانی**

**عبید زاکانی**

ایزد دعای ما به کرم مستجاب کرد

زیرا دعای جان تو ورد زبان ماست
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

صنمی اگر جفایی کند آن جفا نباشد
ز صنم جفا چه جویی که درو وفا نباشد؟

ز حبیب خود شنیدم که به نزد ما جمادی

به از آن وجود باشد که درو هوا نباشد

چو به حسرت گلت گل، شوم از گلم گیاهی

ندمد که بوی مهر تو در آن گیا نباشد

ز خمار سر گرانم، قدحی بیار ساقی

که از آن مصدعی را به ازین دوا نباشد

به نسیم می، چنان کن ملکان کاتبان را

که به هیچشان شعور از بد و نیک ما نباشد

به شکستگان شنیدم که همی کنی نگاهی

به من شکسته آخر نظرت چرا نباشد؟

ملکیم گفت: سلمان به دعای شب وصالش

بطلب که حاجت الا به دعا روا نباشد؟

دل خسته نیست با من که ز دل کنم دعایش

چه کنم دعا که بی‌دل اثر دعا نباشد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
به امیدی که وفا خواهم دید
از تو تا چند جفا خواهم دید

تا کی از لعل شراب آلودت
غیر را کامروا خواهم دید

گر توان وصل تو را دید بخواب
این چنین خواب کجا خواهم دید

طاق ابروی تو گر قبله شود
خوش اثرها ز دعا خواهم دید

تا سر زلف تو در دست من است
مشک چین را به خطا خواهم دید

حسن تو پرده ز چشمم برداشت
تا ازین پرده چها خواهم دید

گر تو شمشیر زنی مردم را
چشم حسرت به قفا خواهم دید

گر کمان دار تویی دلها را
هدف تیر بلا خواهم دید

هر کجا قامت تو بنشیند
بس قیامت که به پا خواهم دید

گر کف پای نهی بر سر خاک
خاک را آب بقا خواهم دید

مگر آن ماه فروغی دیدی
که فروغت همه جا خواهم دید
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
**فروغی بسطامی**

**فروغی بسطامی**

تیره شد روزم ز تاثیر دعای نیم شب

بین چه‌ها می‌بینم از دست دعای خویشتن

کام اگر خواهی ز کام خویش بگذر زان که ما

با رضای او گذشتیم از رضای خویشتن

محسن جون ! شب خوش....:gol:
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من از آن نیم که چون نی اگرم زنی بنالم
که نوازشی است هر دم زدن تو بینوا را

دل من به یارب آمد ز شکنج بند زلفت
مشکن که در دل شب اثری بود دعا را

شب خوش نغمه جون التماس دعای سحری:gol:
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ای گمشده دل کجات جویم
در دام که مبتلات جویم

دیروز چو آفتاب بودی
امروز چو کیمیات جویم

ای مرغ ز آشیان رمیده
در دامگه بلات جویم

ای کشتهٔ غمزهٔ نکویان
از چشم که خونبهات جویم

ای بیمار ز جان گذشته
کز هر که رسم دوات جویم

گاهی به دوات چاره خواهم
گاهی به دعا شفات جویم

کس چارهٔ درد تو نداند
درمان مگر از خدات جویم

هاتف پی دل فتاده رفتی
ای هر جایی کجات جویم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
آخر از جور تو عالم را خبر خواهیم کرد
خلق را از طره‌ات آشفته‌تر خواهیم کرد

اول از عشق جهانسوزت مدد خواهیم خواست
پس جهانی را ز شوقت پر شرر خواهیم کرد

جان اگر باید، به کویت نقد جان خواهیم یافت
سر اگر باید، به راهت ترک سر خواهیم کرد

هرکسی کام دلی آورده در کویت به دست
ما هم آخر در غمت خاکی به سر خواهیم کرد

تا که ننشیند به دامانت غبار از خاک ما
روی گیتی را ز آب دیده تر خواهیم کرد

یا ز آه نیمشب، یا از دعا، یا از نگاه
هرچه باشد در دل سختت اثر خواهیم کرد

لابه‌ها خواهیم کردن تا به ما رحم آوری
ور به بی‌رحمی زدی، فکر دگر خواهیم کرد

چون بهار از جان شیرین دست برخواهیم داشت
پس سر کوی تو را پرشور و شر خواهیم کرد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
**وحشی **

**وحشی **

ای عندلیب خو کن با خار غم که هرگز
بوی گل مروت زین بوستان نیاید
تیر دعا چه خوبست گر بر نشان توان زد
اما چه چاره سازم گر بر نشان نیاید
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
**محتشم کاشانی**

**محتشم کاشانی**

خدا اگر چه ز پاکان دعا قبول کند

دعا کنم من و گویم خدا قبول کند

فشاند آن که ز ما آستین رد به دو کون

کجا نیاز من بینوا قبول کند
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ابو سعید ابو الخیر

ابو سعید ابو الخیر

من دوش دعا کردم و باد آمینا
تا به شود آن دو چشم بادامینا
از دیدهٔ بدخواه ترا چشم رسید
در دیدهٔ بدخواه تو بادامینا
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
**وحشی بافقی**

**وحشی بافقی**

ای بخت خفته خیز و نشین خوش به اعتبار

زیرا که با تو بر سر لطف آمده‌ست یار

ای جان تو خوش بخند که حسرت سر آمده‌ست

آن گریه و دعای سحر کرده است کار
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ابو سعید ابو الخیر

ابو سعید ابو الخیر

در وصل تو پیوسته به گلشن بودم
در هجر تو با ناله و شیون بودم
گفتم به دعا که چشم بد دور ز تو
ای دوست مگر چشم بدت من بودم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ابوسعید ابوالخیر

ابوسعید ابوالخیر

شاها ز دعای مرد آگاه بترس

وز سوز دل و آه سحرگاه بترس

بر لشکر و بر سپاه خود غره مشو

از آمدن سیل به ناگاه بترس
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ابو سعید ابو الخیر

ابو سعید ابو الخیر

گر دست تضرع به دعا بردارم
بیخ و بن کوهها ز جا بردارم
لیکن ز تفضلات معبود احد
فاصبر صبرا جمیل را بردارم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
**عراقی**

**عراقی**

و آن دعا آنچنان نهان گفتم

که بجز سمع حق کسی نشنید
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید

هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور

حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب

جمله می‌داند خدای حال گردان غم مخور

حافظا در کنج فقر و خلوت شب‌های تار

تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
**مولانا**

**مولانا**

فلک به ناله شد از بس دعا و زاری من

چو بخت یار نباشد دعا چه سود کند
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
**سعدی**

**سعدی**

تو را حکایت ما مختصر به گوش آید

که حال تشنه نمی‌دانی ای گل سیراب

اگر چراغ بمیرد صبا چه غم دارد

و گر بریزد کتان چه غم خورد مهتاب

دعات گفتم و دشنام اگر دهی سهلست

که با شکردهنان خوش بود سؤال و جواب
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
مولانا

مولانا

خاک توام و خدای حق میداند
واجب نبود که از منت بستاند
ور بستاند دعا گری پیشه کنم
تا رحم کند پیش منت بنشاند
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
**حافظ**

**حافظ**

ما درس سحر در ره میخانه نهادیم

محصول دعا در ره جانانه نهادیم

در خرمن صد زاهد عاقل زند آتش

این داغ که ما بر دل دیوانه نهادیم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
**فخرالدین عراقی**

**فخرالدین عراقی**

دل دیدن رویت به دعا می‌خواهد

وصلت به تضرع از خدا می‌خواهد

هستند شکرلبان درین ملک بسی

لیکن دل دیوانه تو را می‌خواهد


 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
**شیخ بهائی**

**شیخ بهائی**

زین رنج عظیم، خلاصی جو
دستی به دعا بردار و بگو

یارب، یارب، به کریمی تو
به صفات کمال رحیمی تو

یارب، به نبی و وصی و بتول
یارب، به تقرب سبطین رسول

یارب، به عبادت زین عباد
به زهادت باقر علم و رشاد

یارب، یارب، به حق صادق
به حق موسی، به حق ناطق

یارب، یارب، به رضا، شه دین
آن ثامن من اهل یقین

یارب، به تقی و مقاماتش
یارب، به نقی و کراماتش

یارب، به حسن، شه بحر و بر
به هدایت مهدی دین‌پرور

کاین بندهٔ مجرم عاصی را
وین غرقهٔ بحر معاصی را

از قید علائق جسمانی
از بند وساوس شیطانی

لطف بنما و خلاصش کن
محرم به حریم خواصش کن

یارب، یارب، که بهائی را
این بیهده گرد هوائی را

که به لهو و لعب، شده عمرش صرف
ناخوانده ز لوح وفا یک حرف

زین غم برهان که گرفتارست
در دست هوی و هوس زارست

در شغل ز خارف دنیی دون
مانده به هزار امل، مفتون

رحمی بنما به دل زارش
بگشا به کرم، گره از کارش

زین بیش مران، ز در احسان
به سعادت ساحت قرب رسان

وارسته ز دنیی دونش کن
سر حلقهٔ اهل جنونش کن
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
**منوچهری**

**منوچهری**

جز این دعات نگویم که رودکی گفته‌ست

«هزار سال بزی، صدهزار سال بزی»


با پوزش از دوستانِ عزیزم و برایِ رفعِ شبهه :بزی به معنیِ" زندگی کن"
 

Comet1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
ابو سعید ابوالخیر

ابو سعید ابوالخیر

گفتم به دعا که چشم بد دور ز تو
اي دوست مگر چشم بدت من بودم

:cry:
 

Comet1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
ابو سعید ابوالخیر

ابو سعید ابوالخیر


گر دست تضرع به دعا بردارم
بيخ و بن کوهها ز جا بردارم

:gol:
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]دارم دعا می کنم
دعا می کنم که کودکان تقویم های نیامده
نام خفاش و خورشید را در کنار هم بنویسند
دعا می کنم که صدای سرخ سنگ انداز
در چارچوب بال هیچ چکاوکی شنیده نشود
دعا می کنم که هیچ دیواری
چشم در راه پگاه پنجره نماند
دعا می کنم که هیچ آسمانی
از سقوط حواصیل ترانه نخواند
دعا می کنم که مهربانی باد
برگ برگ حکایت ما را
به نشانی سبز ستاره ها برساند
دعا می کنم که بیایی
بیایی و بر خاک این بغض ناپایدار
بذر بوسه و بهار و بادبادک بپاشی
دارم دعا می کنم
[/FONT]

یغما گلروئی
 
بالا