زندگی چقد سخت شده برا بعضیااا و ما چه بی خبریم ........
دستفروشی که در خرمشهر خودسوزی کرده بود، درگذشت
- شروع کننده موضوع it2015
- تاریخ شروع
it2015
عضو جدید
شما چیکار به حرف مردم دارید
حق رو بگید.
کی بیشتر مقصر بوده؟
خودش یا مسئولان؟
چرا همش اونو گناهکار خوندید و شاید کمتر از 10درصد مقصر را مسئولان دیدید؟
شما از طرح های ضربتی خبر دارید؟.......هر از گاهی آقایون یادشون میاد..........الآن همش با بدحجاب ها برخورد میشه؟......طرح های ضربتی همینطوره......تا جایی هم که بنده در سایت ها خوندم .....پیش از این هم بارها بساط ایشون رو جمع کرده بودن
من فکر میکنم چیزهایی که شما از زبان بنده گفتید نگفتم......پس جوابی به اون قسمت ها ندارم....حق خیلی مشخصه....یک فرد که نمیتونیم دربارش قضاوت درستی کنیم.......دست فروش بوده و ماموران شهرداری بساط او و سایر دست فروش ها رو برچیدن......ظاهرا این فرد رفته بوده شهرداری مجوز بگیره.....برای کانکس.....و حق این رو داشت که اعتراض هم بکنه......چون متاسفانه آدم هایی که از خودشون سلب مسئولیت میکنن در ادارات کم نیستن.........ولی این اعتراض رو به بدترین شکل ممکن انجام داده که جایی برای دفاع از عملش نمیگذاره.........و این وسط یک عده دنبال ماهیگیری خودشون هستند.....و یک عده به جای اینکه اعتراض کنن به اینکه چرا وضعیت طوری باید بشه که یک هموطن خون به مغزش نرسه و همچین خبطی کنه......دنبال طرفداری و تشویق دیگران به اون گناه کبیره هستند ........
شده اند کسانی که دوست دارن دیگران رو هل بدن به جهنم!........و این هم در وهله اول به نفع کیست؟.......به نفع همون کسانیکه مسبب این عمل بودن چون از خودشون سلب مسئولیت میکنن......در شرایطی که حداقل انتظار اینه که شهردار با اون افرادی که جلوی خودسوزی این طرف رو نگرفته برخرد کند و برکنار .........یا اگر توان یافتن این ها رو ندارد استعفا و وزارت کار خرج و مایهتاج خانواده این بنده خدا را که یتیم شده اند فراهم کند.......حداقل انتظار این هاست.......ولی یک عده با دفاع بد ........با سیاسی کردن مسئله سبب فراموشی این مسائل میشن ........یک عده که اعتراض رو فقط در خودکشی و خودسوزی ظاهرا تعریف میکنن و به آشوب کشوندن شهر!
مردم ما بی غیرت شدن، تونس تونست ما نمی تونیم.
یه نفر آدم از روی نداری خودشو آتیش زده، حالا شما بیا هی توجیه کن. بعدش یه خرده بحث کش دار تر بشه محممد آقا میاد وبا تمسخر میگه "آقا خونسردی خودتو حفظ کن، آب قند بیارم برات؟"
یه نفر آدم از روی نداری خودشو آتیش زده، حالا شما بیا هی توجیه کن. بعدش یه خرده بحث کش دار تر بشه محممد آقا میاد وبا تمسخر میگه "آقا خونسردی خودتو حفظ کن، آب قند بیارم برات؟"
it2015
عضو جدید
آقا خودسوزی کرده باید بره جهنم !! تقصیر کار هم خودشه !! شهرداری و فرمانداری و وزارت کار و رییس جمهور و ... هم هیچ تقصیری ندارن و میرن بهشت !!!
با کی بودی؟؟؟
خودش میدونه
سلام علیکم.........چون اسم اوردی جواب میدم......اولا کسی که زنده است نیاز به وکیل و وصی نداره.......شما فکر کن توجیه!......این جمله رو بنده میگم.....ولی هرگز هدفم تمسخر کردن نبوده و ان شاالله خداوند هیچ وقت این روز رو نیاره که من شروع کننده همچین حرکاتی باشم.......اگرم بنده اون بار به شما گفتم......از روی تمسخر نبوده......میشه متوجه شد کی داره با آرامش صحبت میکنه یا نه.......با آرامش صحبت کردن و دوری از هیجان کاذب سبب میشه عقل و منطبق بر احساسات غلبه کنه........ولی تو یه فضای هیجانی فقط حرف ها احساسی است ........
ای دستفروش بیچاره سرتو بلند کن ببین ملت ما به خاطر طلاق 2 مجری چه کارها که نمی کنند و توی بیچاره کجا خوابیده ای .......و برای چه خوابیده ای !!!!!
واقعا برای چه و که خوابیده ای
اول اینکه چند تا دانشجوی معصوم که دارن میرن به خوابگاهشون برسن این وظایفی که شما براشون درست کردید رو ندارن!!!!!.
دوماً گدایی کدومه؟ چرا شما نمیگید خدا اینا رو رسونده که مرحمی بشن به زخمش؟ که یه مبلغ ناچیز کمکش کرده باشن؟.. یادمه یه بار یه نفر که مسئول یه جایی بود تعریف کرد که یه پیرمرد (که البته سائل نبوده) اومده دفتر کارش، موقع رفتنش ایشون سه هزار تومن فقط تو جیبش بوده که میده به اون پیرمرد... فرداش یه نفر میاد بهش میگه دیشب خواب دیدم رفتی مکه و برگشتی!!.(که البته از کار اون فرد هم خبر نداشته).
سوم اینکه خب شهرداری و اینجور جاها اگه راست میگن خودشون نظارت کنن یا آگاهی بدن به افراد که باید چیکار کنن در هنگام بروز همچین اتفاقاتی ....
چهارم؛ فکرنمیکنم تیغ ژیلت که اون بچه معصوم فروخته مشکلی داشته...مثلاً قاچاق یا هرچی.
جنون ربطی به گرسنگی نداره.
نه . منظورم اینه که : میرن کار میکنن . خودکشی نمیکنن.
اگه میگی سائل نبوده , پس چرا 3000 تومنو داده و اونم گرفته. بعدشم اینا چه ربطی به رفتن و برگشتن به مکه داره؟ اونی فرداش اومده خوابش رو تعریف کرده , کی بوده؟
گرسنه باشم میرم غذا میخورم. دست به هر کاری هم نمیزنم. همانطور که حضرت محمد (ص) چند سال تو شعب ابوطالب گرسنه ماند ولی ایمانش تضعیف نشد. یارانش هم همینطور.
http://rasoolnoor.com/modules.php?name=Maghaleh&pa=showpage2&pid=74
برداشت و منطق شما صحیح نیست. نپخته و خام حرف میزنی.
مشركان بني هاشم را در اول ماه محرم سال هفتم بعثت تحريم كرده، اعلام داشتند هيچكس حق معامله، ازدواج و معاشرت با آنان را ندارد، نامه تنظيم شده در اين زمينه را ـ كه چهل نفر امضاء كرده بودند ـ شخصي به نام منصور بن عكرمه نوشت كه با نفرين پيامبر ـ ص ـ دستش فلج شد. بدنبال آن تمامي بني هاشم ـ مسـلمـان و كـافـر ـ جز ابي لهب، و ابوسفيان بن حارث بن عبدالمطلب وارد شِعْبِ شده، آنجا اجتماع كردند. فرزندان مطلب بن عبد مناف كه چهل نفر بودند از شِعْبِ حراست نموده، شب و روز به نگهباني آن مشغول بودند و در طول سال جز موسم حج در ماه ذي الحجه، و عمره در ماه رجب از آنجا بيرون نمي آمدند. قريش از ورود خواروبار به شِعْبِ جلوگيري كرده، فقط مقدار كمي بصورت پنهاني به دست محاصره شدگان مي رسيد كه كفافشان را نمي داد. در نتيجه وضعيت سخت شد; به شكلي كه مردم صداي گريه بچه ها را از بيرون شِعْبِ مي شنيدند و اين دوران سخت ترين لحظات زندگي پيامبر ـ ص ـ و اهل بيت بزرگوارش در مكه بود.53
كازروني در مُنْتَقي و غير آن آورده است: ...بدنبال نوشتن عهدنامه، مشركان آزار فرزندان عبدالمطلب را آغاز نموده، اعلام كردند تنها راه سازش ميان ما و شما كشتن پيامبر ـ ص ـ است، در هر كوي و برزني مسلمانان را كتك مي زدند و حق عبور از بازارها را از آنان گرفته، در شِعْبِ اَبي طالب محصورشان نمودند. فرستاده وليدبن مُغَيْره در ميان قريش فرياد مي زد: هر مردي از اينها را براي خريد جنسي يافتيد بر قيمت آن بيافزاييد. در چنين شرايطي ابوطالب فرزند بــرادرش (پيامبر ـ ص ـ) و فرزندان برادر و پيروان آنها را در شِعْبِ ابي طالب گردآورد. آنان سه سال در شِعْبِ ماندند، سرانجام وضعيّت بحدّي برآنان سخت شد كه صداي فرزندانشان، كه از شدت گرسنگي مي گريستند، از بيرون شِعْبِ شنيده مي شد...54
من بحثم جامعه جاهلیت نیست
ما تو جامعه مدرن عقل گرای محض قرن 21 زندگی میکنیم ....که میگه هر انسانی باید در آسایش کامل زندگی بکنه توی این دنیا
آسایش روانی ....اقتصادی ....فرهنگی و.... و.....
اونم توی جامعه اسلامی ...
من هنوز نمیتونم تشخیص بدم شعب کجاس توی این بحث؟؟؟ و اون فرد کجاش شبیه پیامبره؟؟؟
.
ما تو جامعه مدرن عقل گرای محض قرن 21 زندگی میکنیم ....که میگه هر انسانی باید در آسایش کامل زندگی بکنه توی این دنیا
آسایش روانی ....اقتصادی ....فرهنگی و.... و.....
اونم توی جامعه اسلامی ...
من هنوز نمیتونم تشخیص بدم شعب کجاس توی این بحث؟؟؟ و اون فرد کجاش شبیه پیامبره؟؟؟
.
دقیقاً، اگر خانواده ات گرسنه باشند که دیگر بدتر هم می شود.
دید انسان دوستانه شما قابل تحسینه
آخرین ویرایش:
چون نمیتونی اینا رو تشخیص بدی , کارت یکم سخته.
جامعه مدرن عقل گرای محض قرن 21 تو کدوم سیّاره است؟
شما لطف دارید.
من نمیتونم تشخیص بدم حداقل فکر میکنم دربارش اما تو هنوز متوجه گفته من نشدی
بحث خیلییییییییی سنگین تر از اینی هست که بتونم با تو در موردش حرف بزنم چون تو اصلا فکر نمیکنی
به زبان عوام باهات حرف میزنم شاید متوجه بشی و سعی میکنم برات مثال بزنم
ببین وقتی میگم گرسنگی غروز یعنی اینکه هر پدری دوست داره انقد پول داشته باشه که پیش زنو بچش زمان عید شرمنده نشه ....
وقتی میگم گرسنگی شخصیت یعنی اینکه تو جامعش بهش بها داده بشه ....همونطوری که به یه دکتر یا مهندس یا رئیس یک اداره بها داده میشه....یعنی اختلاف طبقاتی نداشته باشیم
وقتی میگم گرسنگی زندگی بی دغدغه یعنی یک فرد توی جامعه مدرن خیالش از این بابت راحت باشه که اگه تا چند سال کار نکنه و کار نداشته باشه هم میتونه زندگی عادیشو ادامه بده ....یعنی اگه امروز بیکار شد فرداش ب چه کنم چه کنم نیفته
جامعه مدرن عقل گرای محض از دوران رنسانس به اینور اتفاق افتاده از وقتی که مسیحیت و عقایدش و خرافه هاش مورد انتقاد قرار گرفت
از وقتی که فیلسوف هاشون اومدن و رو آوردن به عقل گرایی (من نمیگم محضش درسته )اما خوب اونا تونستن....اقتصادشون ....فرهنگشون و ... رو تغییر دادن و به این نتیجه رسیدن که انسان مدرن باید بهترین زندگی که دلش میخاد رو داشته باشه
دکارت میگه من می اندیشم پس هستم ...... همین یک جمله شروع تغییرات بنیادینشون هست و کلی نظریه های دیگه که توی این بحث نمیگنجه
وقتی صنعتشون شکوفا میشه بورژوازی بوجود میاد .....بعد مدتی مردم ستمدیده میان و دست به اعتراض میزنن ....قوانینی درست میشه اصلاحاتی صورت میگیره
وقتی جامعه ای مدرن میشه قبل از اون یه دوران گذاری رو طی میکنه
الان کشور ما در این بخش هست دوران گذار به مدرنیته ..... زندگی مدرن ....زندگی آسوده ....
بحث خیلییییییییی سنگین تر از اینی هست که بتونم با تو در موردش حرف بزنم چون تو اصلا فکر نمیکنی
به زبان عوام باهات حرف میزنم شاید متوجه بشی و سعی میکنم برات مثال بزنم
ببین وقتی میگم گرسنگی غروز یعنی اینکه هر پدری دوست داره انقد پول داشته باشه که پیش زنو بچش زمان عید شرمنده نشه ....
وقتی میگم گرسنگی شخصیت یعنی اینکه تو جامعش بهش بها داده بشه ....همونطوری که به یه دکتر یا مهندس یا رئیس یک اداره بها داده میشه....یعنی اختلاف طبقاتی نداشته باشیم
وقتی میگم گرسنگی زندگی بی دغدغه یعنی یک فرد توی جامعه مدرن خیالش از این بابت راحت باشه که اگه تا چند سال کار نکنه و کار نداشته باشه هم میتونه زندگی عادیشو ادامه بده ....یعنی اگه امروز بیکار شد فرداش ب چه کنم چه کنم نیفته
جامعه مدرن عقل گرای محض از دوران رنسانس به اینور اتفاق افتاده از وقتی که مسیحیت و عقایدش و خرافه هاش مورد انتقاد قرار گرفت
از وقتی که فیلسوف هاشون اومدن و رو آوردن به عقل گرایی (من نمیگم محضش درسته )اما خوب اونا تونستن....اقتصادشون ....فرهنگشون و ... رو تغییر دادن و به این نتیجه رسیدن که انسان مدرن باید بهترین زندگی که دلش میخاد رو داشته باشه
دکارت میگه من می اندیشم پس هستم ...... همین یک جمله شروع تغییرات بنیادینشون هست و کلی نظریه های دیگه که توی این بحث نمیگنجه
وقتی صنعتشون شکوفا میشه بورژوازی بوجود میاد .....بعد مدتی مردم ستمدیده میان و دست به اعتراض میزنن ....قوانینی درست میشه اصلاحاتی صورت میگیره
وقتی جامعه ای مدرن میشه قبل از اون یه دوران گذاری رو طی میکنه
الان کشور ما در این بخش هست دوران گذار به مدرنیته ..... زندگی مدرن ....زندگی آسوده ....
Similar threads
