خودتو با یه شعر وصف کن...!

noom

عضو جدید
عشق یعنی: وقتى هزار دليل براى رفتن هست هنوز دنبال يه بهونه‌اى كه بمونى...
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=6]گاه دلتنگ میشوم
دلتنگ تر از همه ی دلتنگ ها
گوشه ای مینشینم
و میشمارم حسرتها را
و محاکمه می کنم وجدانم را...
... من کدام قلب راشکستم؟
کدام احساس را له کردم؟
کدام خواهش را نشنیدم؟
و به کدام دلتنگی خندیدم؟
که اینچنین دلتنگم.....[/h]
 

joghd123

عضو جدید
کاربر ممتاز
چودانی و پرسی سوالت خطاست***************میازار موری که دانه کشست
ادامش میگه:
خواهی نشوی رسوا***************پخوویه:w01:
:w18:
 

*نيروانا*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
گرت زدست بر آید به خلق نافع باش
چو آفتاب بهر کوه و دشت طالع باش

قمر مباش که از شمس نور وام کنى
چو نور شمس به اجرام خرد ساطع باش

بجاى آنکه بلائى بجان خلق شوى
هر آن بلا که توانى زخلق دافع باش
 

ناآشنا

عضو جدید
کاربر ممتاز
محبس خويشتن منم ، از اين حصار خسته ام
من همه تن انا اللحقم ،‌ كجاست دار ، خسته ام
در همه جاي اين زمين ، همنفسم كسي نبود
زمين ديار غربت است ،‌ از اين ديار خسته ام
 

Mehraz-6128

عضو جدید
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست
به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن...
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
[h=3]پروانه بازی
[/h]
به جستجوی تو
زمان را از دست می‌دهم
آنگاه
به دنبال آن می‌دوم.
 

ناآشنا

عضو جدید
کاربر ممتاز
در سكوت سردت،
يخ زده گام نفسهاي من بي حاصل
كه تو را داد زنم
كه به فرياد رسي

بشو اي همدم بي معوايم
كه مرا نيست كسي، نبود هم نفسي
تا كه شايد روزي
تو به دادم برسي

بشو اي مونس تنهايي بي پايانم...
كه من بي تو تنهايم...
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد



فقيرترين مردم روی زمين ميشوم

وقتی

آغوشت را کم می آورم
.
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد


نیمــه ی گـُمشــده ام نیستـی که بـا نیمـه ی دیگــر به جُستجـویت برخیـزم
تـــو...
تمـام گُمشـده ی منــی
تمــام گـُمـشــده...
 

kianyict

عضو جدید
مرمت کن مرا از نو
نزار خالی شم از رویا
نگاهم کن اگه حتی
تموم این سفر فردا
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
یه احساسی به من میگه
باید فکر کرد به اون چشمهای زیبا
به اینکه من چه جور باید
بزارم پا توی رویای شبهات
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
شعر که میخوانم ، چشمانت را نبند

تو که میدانی ، حافظه ی خوبی ندارم . . . !
 

ناآشنا

عضو جدید
کاربر ممتاز
من که مردم زعطش برلب دریا چه کنم
گرچه امروز مرا نیست زپی فردائی
گرنبندم دل از امروز به فردا چه کنم
روی برتافت زمن آنکه جهان هست
بعد از این گر نکنم پشت به دنیا چه کنم
 

Similar threads

بالا