حسینیه باشگاه مهندسان ایران

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمی گم تابستون و هوای گرم نمی گم گرما خرما پزون می گم تو این هوای سرد بعضی وقتا که تشنت می شه و از تشنگی داری می میری . بری از تو یخچال یک لیوان آب سرد واسه خودت برزی و بخوری چه حالی بهت دست میده:smile:

اما بدون تو گرمای خرما پزون عراق تو اون گرما بعد از جنگ با اون همه سرباز . زره به اون سنگینی تنت باشه چند روز آب نخورده باشی برسی کنا آب سرد و گوارای دجله می دونی کی رو میگم آره خودشه
قمر بنی هاشم مرد می خوام مثل اون باشه دستای نازنینش و زد تو آب یاد تشنگی داداش و بچه هاش افتاد آب رو ریخت سر جاش تا دجله تا قیامت در حسرت بسوزه از مردانگی عباس

آره اینه عباس ادات می شه که دوسش داری عاشقشی تا اسمش میاد دلت هوایی می شه . مشکلی واست پیش میاد یا می ترسی می گی یا عباس یا ابولفضل خوبه بگو اما یادت باشه که چرا عباس شد عباس .

واسه اینکه مردی شو ثابت کرد زیر قولش نزد با ادب بود.


( از اینکه ناراحتتون کردم معذرت می خوام با خودم درد دل کردم و مخاطب خودم بودم )
 

*Afash*

عضو جدید
کاربر ممتاز
شفاعت بى حسين معنا ندارد
قيامت بى حسين غوغا ندارد
حسينى باش كه در محشر نگويند
چرا پرونده ات امضا ندارد...


السلام عليك يا ابا عبد الله
السلام عليك يا ابن رسول الله
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوستای عزیزم

من خیلی دنبال مداحی و نوحه گشتم ولی چیزه خوبی پیدا نکردم خوشحال می شم اگه

اگه مداحی یا نوحه یا روضه خوبی دارید که به دلتون نشسته به من هم بدین

یا علی

سلام
دوست عزيز مي تونيد به تاپيك زير مراجعه كنيد
البته هر شب آپ ميشه
ولي فعلا تعداد مداحي هاي گذاشته شده كم است ولي قول مي دم در چند شب اخير كاملش كنم
اميدوارم ازش استقبال بشه تا ادامه پيدا كنه

دانلود مداحي حضرت ابا عبدالله الحسين (ع)
http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=68187


التماس دعا
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
روز شمار محرم:روز پنجم

روز شمار محرم:روز پنجم

در این روز كه مطابق با روز یكشنبه بوده است، عبیدالله بن زیاد مرادى را به دنبال شبث بن ربعى فرستاد كه در دارالاماره حضور یابد، شبث بن ربعى خود را به بیمارى زده بود و مى‏خواست كه ابن زیاد او را از رفتن به كربلا معاف دارد، ولى عبیدالله بن زیاد براى او پیغام فرستاد كه: مبادا از كسانى باشى كه خداوند در قرآن فرموده است: «چون به مؤمنین رسند گویند: از ایمان آورندگانیم، و هنگامى كه به نزد یاران خود - كه همان شیاطینند - روند، اظهار دارند: ما با شماییم و مؤمنین را به سخره مى‏گیریم» ، و به او خاطر نشان ساخت كه اگر بر فرمان ما گردن مى‏نهى و در اطاعت مائى، در نزد ما باید حاضر شوى.
شبث بن ربعى، شبانگاه نزد عبیدالله آمد تا رنگ گونه او را نتوان به خوبى تشخیص داد! ابن زیاد به او مرحبا گفته و در نزد خود نشاند و گفت: باید به كربلا روى، پس شبث قبول كرد و عبیدالله او را به همراه هزار سوار به سوى كربلا گسیل داشت.

در تعداد كل لشكریانى كه به همراه عمربن سعد در كربلا حضور پیدا كردند تا با امام حسین علیه‏السلام بجنگند، اختلاف است، ولى نكته‏اى كه نباید فراموش كرد این است كه تعداد نظامیان جیره‌خوارى كه از حكومت وقت، حقوق و لباس و سلاح و لوازم جنگى دریافت مى‏كردند سى هزار نفر بوده است.

سپس عبیدالله بن زیاد به شخصى به نام زحر بن قیس با پانصد سوار مأموریت داد كه بر جسر صراه ایستاده و از حركت كسانى كه به عزم یارى امام حسین از كوفه خارج مى‏شوند، جلوگیرى كند، فردى به نام عامر بن ابى سلامه كه عازم بود براى پیوستن به امام حسین علیه‏السلام از برابر زحربن قیس و سپاهیانش گذشت، زحر بن قیس به او گفت: من از تصمیم تو آگاهم كه مى‏خواهى حسین را یارى كنى، باز گرد! ولى عامر بن ابى سلامه بر زحرى بن قیس و سپاهش حمله ور شد و از میان سپاهیان گذشت و كسى جرأت نكرد تا او را دنبال كند. عامر خود را به كربلا رساند و به امام حسین علیه‏السلام ملحق شد تا به درجه رفیع شهادت نائل آمد، او از اصحاب امیرالمؤمنین على بن ابى طالب علیه‏السلام بود كه در چندین جنگ در ركاب آن حضرت شمشیر زده است.


تعداد لشكر عمر بن سعد


در تعداد كل لشكریانى كه به همراه عمربن سعد در كربلا حضور پیدا كردند تا با امام حسین علیه‏السلام بجنگند، اختلاف است، ولى نكته‏اى كه نباید فراموش كرد این است كه تعداد نظامیان جیره خوارى كه از حكومت وقت، حقوق و لباس و سلاح و لوازم جنگى دریافت مى‏كردند سى هزار نفر بوده است.


 

ryhan

عضو جدید
سلام دوستان حسینی خوبم

دلم گرفته بود گفتم بیا این جا سلامی خدمت شاه کربلا و شاه عالم هستی عرض کنم

السلام علیک یا ابا عبد الله الحسین

سلام بر پدر بنده های خدا

سلام پدر عزیزم

پس کی می شه اون روزی که انتقام خونت رو بگیریم.

یا مهدی یا حسین

خوش بحال هر کسی که به خانه های بابا حسین(ع) دعوت شده خدا خیرتون بده که حداقل
این جا رو برای من که دعوت نامه ندارم باز کردین
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
مي دونم تا 10 محرم خيلي مونده ولي چه كنم كه امروز دلم هواي اون علي اصغر كوچولو رو كرده بود ......................




علي جان امشبي را شب به صبح كن
عمو سقا است پس امشب تو صبر كن
عمو رفت و نيامد هيچ آبي
علي جان پس خود در خواست آب كن
علي گرديد سيراب از پيمبر
تو گويي اصغري بود و شد اكبر


التماس دعا
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
هر چه به عاشورا نزدیک میشویم دلتنگی ما شیعه ها بیشتر میشه
ما شیعه ها باید در این روز فریاد وا حسینا را به گوشه همه ای فرش و عرش نشینان برسانیم
به امید روزی که دلهایمان پر شود از نام حسین
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
روز شمار محرم:روز ششم

روز شمار محرم:روز ششم

روز ششم محرم


عبیدالله در این روز نامه‏اى به عمر بن سعد نوشت كه: من از نظر كثرت لشكر اعم از سواره و پیاده و تجهیزات، چیزى را از تو فروگذار نكردم، توجه داشته باش كه هر روز و هر شب گزارش كار تو را براى من مى‏فرستند!

وضعیت لشكر دشمن

چون مردم مى‏دانستند كه جنگ با امام حسین علیه‏السلام در حكم جنگ با خدا و پیامبر اوست، تعداى در اثناى راه از لشكر دشمن جدا شده و فرار كردند.
نوشته‏اند كه: فرمانده‏اى كه از كوفه با هزار رزمنده حركت كرده بود، چون به كربلا مى‏رسید فقط سیصد یا چهار صد نفر و یا كمتر از این تعداد همراه او بودند، بقیه به علت اعتقادى كه به این جنگ نداشتند، اقدام به فرار كرده بودند.

* دراين روز حبيب بن مظاهر به آن حضرت عرض کرد: يابن رسول الله (صلي الله عليه وآله) دراين نزديکي طائفه اي ازبني اسد سکونت دارند که اگر اجازه دهي من به نزدآنها روم و ايشان را بسوي تو دعوت کنم شايد خداوند شراين گروه را ازتو باحضور بني اسد درکربلا دفع کند !
امام اجازه دادوحبيب بن مظاهر شبانگاه بيرون آمد ونزدآنهارفت وآنان را به ياري امام حسين(عليه السلام) فراخواند. گروهي ازمردان قبيله که تعدادشان به نود نفر مي رسيد بپاخاستند وبراي ياري امام حرکت کردند. درآن هنگام مردي نزد عمربن سعد رفته و اورا ازجريان کار آگاه کرد. عمرسعد نيزمردي را به نام ازرق با چهارصد سوار بسوي آن گروه روانه ساخت و دردل شب سواران ابن سعد درکنار فرات راه را برآنها گرفتند درحالي که باامام فاصله چنداني نداشتند .
طايفه بني اسد با سواران ابن سعد درآويختند اما چون دانستند که تاب مقاومت باآن گروه راندارند درسياهي شب پراکنده شدند و به قبيله خود بازگشتند وشبانه ازمحل خود کوچ کردند که مبادا عمربن سعد شبانه برآنها بتازد .
حبيب بن مظاهر به خدمت امام آمد و جريان را گفت امام حسين (عليه السلام) فرمود: لاحول و لاقوّة اِلاَّ بالله

 

علي110

عضو
محرم ماه پیروزی خون بر شمشیر

محرم ماه پیروزی خون بر شمشیر

ماه خون ماه اشك ماه ماتم شد، بر دل فاطمه داغ عالم شد
فرا رسیدن ایام ماه محرم به عزادارن راستینش تسلیت باد

***
ای وجودت عشق را معنای حسین، عالمی یك قطره تو دریا حسین
فرا رسیدن ماه محرم به تمامی مسلمانان جهان تسلیت باد

***
پرسیدم ازحلال ماه: چرا قامتت خم است؟
آهی كشید و گفت: كه ماه محرم است!
گفتم: مگر كه چیست محرم؟
با ناله گفت: ماه عزای اشرف اولاد آدم است!

***
اردوی محرم به دلم خیمه به پا كرد
دل را حرم و بارگه خون خدا كرد

***
آبروی حسین به كهكشان می ارزد
یك موی حسین بر دو جهان می ارزد
گفتم كه بگو بهشت را قیمت چیست
گفتا كه حسین بیش از آن می ارزد

***
محرم آمد و ماه عزا شد
مه جانبازی خون خدا شد
جوانمردان عالم را بگویید
دوباره شور عاشورا به پا شد

***
حسین میا به کوفه، کوفه وفا ندارد
ای به دل بسته ، قدری آهسته
کن مدارا با ، زینب خسته
یا حسین مظلوم

***
یه جائیه تو دنیا همه براش می میرن
تموم حاجتا رو همه از اون می گیرن
بین دو نهر آبه، یه سرزمین خشکه
شمیم باغ و لاله اش خوشبو ز عطر مُشکه
شبای جمعه زهرا زائر این زمینه
سینه زن حسینه، یل ام البنینه

***
دوست دارم هر چی دارم بدم به راه تو حسین
تا که سینه خیز بیام میون بین الحرمین

***
السلام ای وادی کرببلا
السلام ای سرزمین پر بلا
السلام ای جلوه گاه ذوالمنن
السلام ای کشته های بی کفن

***
کاش بودیم آن زمان کاری کنیم
از تو و طفلان تو یاری کنیم
کاش ما هم کربلایی می شدیم
در رکاب تو فدایی می شدیم
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

***
كربلا لبریز عطر یاس شد
نوبت جانبازی عباس شد

***
دل را اگر از حسین بگیرم چه كنم
بی عشق حسین اگر بمیرم چه كنم
فردا كه كسی را به كسی كاری نیست
دامان حسین اگر نگیرم چه كنم

***
دیباچه ی عشق و عاشقی باز شود
دلها همه آماده ی پرواز شود
با بوی محرم الحرام تو حسین
ایام عزا و غصه آغاز شود

***
نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز
دانش‌آموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین
بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند

***
گویند كه در روز قیامت علمدار شفاعت زهراست
علم فاطمه دست قلم عباس است

***
فرشته‌ها از امشب صبوی غم می‌نوشن
دوباره اهل جنت پیرهن سیاه می‌پوشن

***
باز محرم شد و دلها شکست از غم زینب دل زهرا شکست
باز محرم شد و لب تشنه شد از عطش خاک کمرها شکست
آب در این تشنگی از خود گذشت دجله به خون شد دل صحرا شکست
قاسم و لیلا همه در خون شدند این چه غمی بود که دنیا شکست
محرم ماه غم نیست ماه عشق است محرم مَحرم درد حسین است


***
عالم همه محو گل رخسار حسین است
ذرات جهان درعجب از كار حسین است
دانی كه چرا خانه ی حق گشته سیه پوش
یعنی كه خدای تو عزادار حسین است

***
باز محرم رسید، ماه عزای حسین
سینه‌ی ما می‌شود، كرب و بلای حسین
كاش كه تركم شود غفلت و جرم و گناه
تا كه بگیرم صفا، من ز صفای حسین

***
عالم همه قطره و دریاست حسین
خوبان همه بنده و مولاست حسین
ترسم كه شفاعت كند از قاتل خویش
از بس كه كَرَم دارد و آقاست حسین

***
هر دم به گوش می رسد آوای زنگ قافله
این قافله تا كربلا دیگر ندارد فاصله
حلول ماه محرم، ماه پژمردن گلستان فاطمه تسلیت باد . التماس دعا
 

Civil Boy

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
چند حديث از امام حسين
هركه امانتدار نيست ايمان ندارد
به هيچ چيز غير از اطاعت خدا شادماني مكن
پايان خيرات و نيكوئي ها از آغازش زيباتر است

بهترين مردم كسي است كه با افرادي كه با او بريده اند بپيوندد
بزرگترين مصيبت ها مصيبتي است كه به دين انسان وارد مي آيد
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
دیشب توی نت دنبال یه چیزی واسه هیئت میگشتم
که گفتم واسه شماها بگم
کسی تا حالا فکر کرده بود
سر بریده آقا حسین بن علی علیه السلام بر سر نیزه چه آیه ای از قرآن رو تلاوت کرده بود؟؟
منم دیشب متوجه شدم
آیه 9 سوره کهف بود
خیلی جالبه حتما بخونید
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
شهادت جناب قاسم بن الحسن بن علی بن ابيطالب عليه السلام

شهادت جناب قاسم بن الحسن بن علی بن ابيطالب عليه السلام

ز برج خيمه برآمد چو قاسم بن حسن
سهيل سر زده گفتي مگر ز سمت يمن
ز خيمگاه به ميدان كين روان گرديد
رخ چو ماه تمام و قدي چو سرو چمن
گرفت تيغ عدو سوز را به كف چون هلال
نمود در بر خود پيرهن به شكل كفن

قاسم بن الحسين عليه السلام به عزم جهاد قدم به سوي معركه نهاد، چون حضرت سيدالشهداء عليه السلام نظرش بر فرزند برادر افتاد كه جان گرامي بر كف دست نهاده آهنگ ميدان كرده، بي‌تواني پيش شد و دست به گردن قاسم درآورد و او را در بر كشيد و هر دو تن چندان بگريستند كه در روايت وارد شده حَتّي غٌشِي عَلَيْهِما، پس قاسم گريست و دست و پاي عم خود را چندان بوسيد تا اذن حاصل نمود، پس جناب قاسم عليه السلام به ميدان آمد در حالي كه اشكش به صورت جاري بود و مي‌فرمود:

اِنْ تَنْكرُوٌني فَانَا اْبنُ الْحَسَنِ
سِبْطِ النَّبِيّ الْمُصْطَفي الْمُؤْتَمِن
هذا حُسَيْنٌ كَالْاَسيرالْمُرْتَهَن
بَيْنَ اُناسٍ لاسُقُوا صَوْبَ المَزنِ

پس كارزار سختي نمود و به آن صغر سن و خردسالي سي و پنج تن را به درك فرستاد. حميد بن مسلم گفته كه من در ميان لشكر عمر سعد بودم پسري ديدم كه به ميدان آمده گويا صورتش پاره ماه است و پيراهن و ازاري در برداشت و نعليني در پا داشت كه بند يكي از آنها گيسخته شده بود و من فراموش نمي‌كنم كه بند نعلين چپش بود، عمرو بن سعد ازدي گفت: به خدا سوگند كه من بر اين پسر حمله مي‌كنم و او را به قتل مي‌رسانم، گفتم سبحان الله اين چه اراده است كه نموده‌اي؟ اين جماعت كه دور او را احاطه كرده‌اند از براي كفايت امر او بس است ديگر ترا چه لازم است كه خود را در خون او شريك كني؟ گفت به خدا قسم كه از اين انديشه برنگردم، پس اسب برانگيخت و رو برنگردانيد تا آنگاه كه شمشيري بر فرق آن مظلوم زد و سر او شكافت پس قاسم به صورت بر روي زمين افتاد و فرياد برداشت كه يا عماه چون صداي قاسم به گوش حضرت امام حسين عليه السلام رسيد تعجيل كرد مانند عقابي كه از بلندي به زير آمد صفها را شكافت و مانند شير غضبناك حمله بر لشكر كرد تا به عمرو (لعين) قاتل جناب قاسم رسيد، پس تيغي حواله آن ملعون نمود، عمرو دست خود را پيش داد حضرت دست او را از مرفق جدا كرد پس آن ملعون صيحه عظيمي زد. لشكر كوفه جنبش كردند و حمله آوردند تا مگر عمرو را از چنگ امام عليه السلام بربايند همينكه هجوم آوردند بدن او پامال سم ستوران گشت و كشته شد. پس چون گرد و غبار معركه فرو نشست ديدند امام عليه السلام بالاي سر قاسم است و آن جوان در حال جان كندنست و پاي به زمين مي‌سايد و عزم پرواز به اعلي عليين دارد و حضرت مي‌فرمايد سوگند با خداي كه دشوار است بر عم تو كه او را بخواني و اجابت نتواند و اگر اجابت كند اعانت نتواند و اگر اعانت كند ترا سودي نبخشد، دور باشند از رحمت خدا جماعتي كه ترا كشتند. هذا يَوْم وَاللهِ كَثُرَواتِرُهُ وَ قَلَّ ناصِرُهُ.

آنگاه قاسم را از خاك برداشت و در بر كشيد و سينه او را به سينه خود چسبانيد و به سوي سراپرده روان گشت در حالي كه پاهاي قاسم در زمين كشيده مي‌شد. پس او را برد در نزد پسرش علي بن الحسين عليه السلام در ميان كشتگان اهلبيت خود جاي داد، آنگاه گفت بارالها تو آگاهي كه اين جماعت مار ا دعوت كردند كه ياري ما كنند اكنون دست از نصرت ما برداشته و با دشمن ما يار شدند، اي داور دادخواه اين جماعت را نابود ساز و ايشان را هلاك كن و پراكنده گردان و يكتن از ايشان را باقي مگذار، و مغفرت و آمرزش خود را هرگز شامل حال ايشان مگردان.
آنگاه فرمود اي عموزادگان من صبر نمائيد اي اهلبيت من شكيبائي كنيد و بدانيد بعد از اين روزخواري و خذلان هرگز نخواهيد ديد.

مخفي نماند كه قصه دامادي جناب قاسم عليه السلام در كربلا و تزويج او فاطه بنت الحسين (ع) را صحت ندارد چه آنكه در كتب معتبره به نظر نرسيده و به علاوه آنكه حضرت امام حسين عليه السلام را دو دختر بوده چنانكه در كتب معتبره ذكر شده، يكي سكينه كه شيخ طبرسي فرمود: سيدالشهداء عليه السلام او را تزويج عبدالله كرده بود و پيش از آنكه زفاف حاصل شود عبدالله شهيد گرديد. و ديگر فاطمه كه زوجه حسن مثني بوده كه در كربلا حاضر بود چنانكه در احوال امام حسين عليه السلام به آن اشاره شده، و اگر استناداً به اخبار غير معتبره گفته شود كه جناب امام حسين عليه السلام را فاطمه ديگر بوده گوئيم كه او فاطمه صغري است و در مدينه بوده و او را نتوان با قاسم بن حسن عليهماالسلام بست و الله تعالي العالم.

شيخ اجل محدث متتبع ماهر ثقه الاسلام آقاي حاج ميرزا حسين نوري نور الله مرقده در كتاب لؤلؤ و مرجان فرموده و به مقتضاي تمام كتب معتمده سالفه مولفه در فن حديث و انساب و سير نتوان براي حضرت سيدالشهداء عليه السلام دختر قابل تزويج بي‌شوهري پيدا كرد كه اين قضيه قطع نظر از صحت و قسم آن به حسب نقل و قوعش ممكن باشد. اما قصه زبيده و شهربانو و قاسم ثاني در خاك ري و اطراف آن كه در السنه عوام دائر شده، پس از آن خيالات واهيه است كه بايد در پشت كتاب رموز حمزه و ساير كتابهاي معجوله نوشت، و شواهد كذب بودن آن بسيار است، و تمام علماي انساب متفقند كه قاسم بن الحسن (ع) عقب ندارد انتهي كلامع رفع مقامه.

بعضي از ارباب مقاتل گفته‌اند كه بعد از شهادت جناب قاسم عليه السلام بيرون شد به سوي ميدان عبدالله بن الحسن عليه السلام و رجز خواند:

اِنْ تُنْكِرُوني فَانَا ابْنُ حَيْدَرَه
ضْرغامُ اجامٍ وَ لَيْثٌ قَسْوَرَه
عَلَي الاَعادي مِثْلَ ريحٍ صَرْصَرَهٍ
اَكيلُكُمْ بِالسًّيْفِ كَيْلَ السَّنْدَرَهِ

و حمله كرد و چهارده تن را به خاك هلاك افكند، پس هاني بن ثبيت خضرمي بر وي تاخت و او را مقتول ساخت پس صورتش سياه گشت. و ابوالفرج گفته كه حضرت ابوجعفر باقر عليه السلام فرموده كه حرمله بن كاهل اسدي او را به قتل رسانيد.
مؤلف گويد: كه مقتل عبدالله را در ضمن مقتل جناب امام حسين عليه السلام ايراد خواهيم كرد انشاء‌الله تعالي.
و ابوبكر بن الحسن (ع) كه مادرش ام ولد بوده و با جناب قاسم عليه السلام برادر پدر مادري بود، عبدالله بن عقبه غنوي او را به قتل رسانيد. و از حضرت باقر عليه السلام مرويست كه عقيه غنوي او را شهيد كرد،‌ و سليمان بن قته اشاره به او نمود در اين شعر:

وَ في اَسَدٍ اُخْري تُعَدُّو تُذْكَرُ
وَ عِنْدَ غَنِيّ قَطْرَه مِنْ دِمائِنا
برگرفته از کتاب منتهی الامال ، اثر حاج شیخ عبّاس قمی
(منبع)
 

salman hatami

کاربر فعال
سلام

من تازه به اين تاپيک سر زدم .
ببينم تو حسينيه باشگاه مداحي و سخنراني هم مي کنند ؟
اگه مي کنند سند روضه ها و مقاتل و احاديث رو هم مي گن يا مثل بقيه هيئت هاست ؟
حيف که درست نيست يه بانک اطلاعاتي از مجعولات ديني درست کنيم و گرنه بد نبود يه تاپيک درست مي کرديم و اين روضه و احاديث جعلي رو مي نوشتيم . اينجوري لا اقل کسايي که اينجا مي اومدن همه مداح ها و سخنران ها رو يه جور نمي ديدن و دنبال آدم حسابياشون مي رفتن .
مي دونيد قسمت دردناک داستان چيه ؟ يه اتفاقي برام افتاد که براي هرکسي نقل کردم همه بارها شاهدش بودن تو جاهاي مختلف :
تو يه جايي يه سخنراني يه حرف چرت و پرتي گفت . ما هم خواستيم عکس العمل نشون بديم که ديديم همه مشتاقانه دارن گوش ميدن !!!(بلاتشبيهِ موضوع ياد فيلم بهداشت دهان و دندان برره افتادم !!! ) تنها کاري که تونستم بکنم اين بود که خارج بشم و ديگه به اون هيئت نرم. (موضع انفعال رو توجه کنيد !!!! )
درد اينه دوستان که مردم ما اين اراجيف رو دوست دارن .
اين داستان رو واسه هر کي گفتم تقريباَ همه يه تجربه مشابه داشتن .
بد نيست يه کم با هم فکر کنيم .


حاتمي
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
سلام

من تازه به اين تاپيک سر زدم .
ببينم تو حسينيه باشگاه مداحي و سخنراني هم مي کنند ؟
اگه مي کنند سند روضه ها و مقاتل و احاديث رو هم مي گن يا مثل بقيه هيئت هاست ؟
حيف که درست نيست يه بانک اطلاعاتي از مجعولات ديني درست کنيم و گرنه بد نبود يه تاپيک درست مي کرديم و اين روضه و احاديث جعلي رو مي نوشتيم . اينجوري لا اقل کسايي که اينجا مي اومدن همه مداح ها و سخنران ها رو يه جور نمي ديدن و دنبال آدم حسابياشون مي رفتن .
مي دونيد قسمت دردناک داستان چيه ؟ يه اتفاقي برام افتاد که براي هرکسي نقل کردم همه بارها شاهدش بودن تو جاهاي مختلف :
تو يه جايي يه سخنراني يه حرف چرت و پرتي گفت . ما هم خواستيم عکس العمل نشون بديم که ديديم همه مشتاقانه دارن گوش ميدن !!!(بلاتشبيهِ موضوع ياد فيلم بهداشت دهان و دندان برره افتادم !!! ) تنها کاري که تونستم بکنم اين بود که خارج بشم و ديگه به اون هيئت نرم. (موضع انفعال رو توجه کنيد !!!! )
درد اينه دوستان که مردم ما اين اراجيف رو دوست دارن .
اين داستان رو واسه هر کي گفتم تقريباَ همه يه تجربه مشابه داشتن .
بد نيست يه کم با هم فکر کنيم .


حاتمي

سلام دوست عزیز،
یکی از دلایلی که این حسینیه زده شده اینه که مطالب و اسناد مربوط به کربلا و عاشورا از منابع معتبر جمع آوری بشه و در اون قرار بگیره تا کسانی که پای منابر میشینن،یعنی من و شما،اطلاعات جامعی داشته باشیم تا هر حرفی رو به سادگی قبول نکنیم.مطالبی که حداقل بنده در اینجا قرار دادم از سایت های معتبر و به همراه معرفی منابع معتبر از سوی ایشان بوده که با مراجعه به آدرسی که در مطالب قرار داده شده می توانید به لیست این منابع دسترسی داشته باشید.
در مورد مداحی هم،تاپیک مخصوص به خود دارد و در حسینیه مداحی قرار داده نمی شود چون باید مضمون مداحی ها و نحوه خواندن در آنها مورد بررسی قرار بگیرد که مستلزم صرف وقت زیادی است.

یا علی
 

salman hatami

کاربر فعال
سلام دوست عزیز،
یکی از دلایلی که این حسینیه زده شده اینه که مطالب و اسناد مربوط به کربلا و عاشورا از منابع معتبر ....
.....

یا علی

سلام


روي صحبت من شخص خاصي نبود (اين و گفتم که سوء تفاهمي پيش نياد) اما ايجاد اين تاپيک با اين هدف کار خيلي ارزشمنديه .


حاتمي
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
روز شمار محرم: روز هفتم

روز شمار محرم: روز هفتم

در این روز عبدالله بن زیاد نامه‏اى به نزد عمربن سعد فرستاد و به او دستور داد تا با سپاهیان خود بین امام حسین و اصحابش و آب فرات فاصله ایجاد كرده و اجازه نوشیدن حتى قطره‏اى آب را به امام ندهد، همانگونه كه از دادن آب به عثمان بن عفان خوددارى شد!!

عمربن سعد نیز فوراً عمر بن حجاج را با پانصد سوار در كنار شریعه فرات مستقر كرد و مانع دسترسى امام حسین و یارانش به آب شدند، و این رفتار غیر انسانى سه روز قبل از شهادت امام حسین علیه‏السلام صورت گرفت. در این هنگام مردى به نام عبدالله بن حصین ازدى كه از قبیله بجیله بود فریاد برداشت كه: اى حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانى نخواهى دید! به خدا سوگند كه قطره‏اى از آن را نخواهى آشامید تا از عطش جان دهى!
امام حسین علیه‏السلام فرمود: خدایا او را از تشنگى بكش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار مده!
حمید بن مسلم مى‏گوید: به خدا سوگند كه پس از این گفتگو به دیدار او رفتم در حالى كه بیمار بود، قسم به آن خدایى كه جز او پروردگارى نیست، دیدم كه عبدالله بن حصین آنقدر آب مى‏آشامید تا شكمش بالا مى‏آمد، و آن را بالا مى‏آورد! و باز فریاد مى‏زد: العطش! باز آب مى‏خورد تا شكمش آماس مى‏كرد ولى سیراب نمى‌شد! و چنین بود تا جان داد.

(منبع)
 
آخرین ویرایش:

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
شهادت حضرت علی اصغر (ع)

شهادت حضرت علی اصغر (ع)

پس حضرت بر در خيمه آمد و به جناب زينب سلام الله عليه فرمود كودك صغيرم را به من سپاريد تا او را وداع كنم، پس آن كودك معصوم را گرفت و صورت به نزد او برد تا او را ببوسد كه حرمله بن كامل اسدی لعين تيری انداخت و بر گلوی آن طفل رسيد و او را شهيد كرد. و باين مصيبت اشاره كرده شاعر در اين شعر:

فَقَبَّلَ مِنْهُ قَبْلهُ السَّهْمُ مَنْحَراً

وَ مُنْعَطِفِ اَهْوي لِتَقْبيلِ طِفْلِهِ

پس آن كودك را به خواهر داد، زينب سلام الله عليه او را گرفت و حضرت امام حسين عليه السلام كفهاي خود را زير خون گرفت همينكه پر شد به جانب آسمان افكند و فرمود سهل است بر من هر مصيبتي كه بر من نازل شود زيرا كه خدا نگران است.
سبط ابن جوزي در تذكره از هشام بن محمد كلبي نقل كرده كه چون حضرت امام حسين عليه السلام ديد كه لشكر در كشتن او اصرار دارند قرآن مجيد را برداشت و آنرا از هم گشود و بر سر گذاشت و در ميان لشكر ندا كرد:
بَيْني وَ بَيْنَكُمْ كِتابُ الله وَجَدّدي مُحَمّّدٌ رَسُولُ اللهِ صَلّي الله عَلَيْه و الِهِ.

اي قوم براي چه خون مرا حلال مي‌دانيد آيا من پسر دختر پيغمبر شما نيستم؟ آيا به شما نرسيد قول جدم در حق من و برادرم حسن عليه السلام.
هذانِ سَيّدِا شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّهِ.
در اين هنگام كه با آن قوم احتجاج مي‌نمود ناگاه نظرش افتاد به طفلي از اولاد خود كه از شدت تشنگي مي‌گريست حضرت آن كودك را بر دست گرفت و فرمود:
يا قَوْمُ اِنْ لَمْ تَرْحَمُوني فَارْحَمُوا هذا الطّفْلَ.
اي لشكر اگر بر من رحم نمي‌كنيد پس بر اين طفل رحم كنيد، پس مردي از ايشان تيري به جانب آن طفل افكند و او را مذبوح نمود. امام حسين عليه السلام شروع كرد به گريستن و گفت اي خدا حكم كن بين ما و بين قومي كه خواندند ما را كه ياري كنند بر ما پس كشتند ما را، پس ندائي از هوا آمد كه بگذار او را يا حسين كه از براي او مرضع يعني دايه‌ايست در بهشت.
در كتاب احتجاج مسطور است كه حضرت از اسب فرود آمد و با نيام شمشير گودي در زمين كند و آن كودك را به خون خويش آلوده كرد پس او را دفن نمود.
طبري از حضرت ابوجعفر باقر عليه السلام روايت كرده كه تيري آمد رسيد بر گلوي پسري از آن حضرت كه در كنار او بود پس آن حضرت مسح مي‌كرد خون را بر او و مي‌گفت: اَلَلّهَمَّ احْكُمْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ قَوْم دَعَوْنا لِيَنْصُرُونا فَقَتَلُونا.
(منبع)
 

behnam-t

عضو جدید
حمد لله هله رایجدی وفا بازاری***گرمدور عشقیله شاه شهدا بازاری
معرفت مشتریسی دادو ستدن قاشماز***عارف سود ورر فعل و شرا بازاری
شام الاندا یولوم دوشسه آخار گوز یاشیم***سومدی زینب او پر نشفو نما بازاری
کوفده مسلم حبیبیله ملاقات الدی***نه گذورسن ددی سر گشته اخا بازاری؟
ددی مدتی بو سیمانی خضاب اتممیشم***سنده آل ایندی که خلوتدی حنا بازاری
بو حنانین نچه گونن سورا رنگی سولاجاخ***گل گدک باغلامامش کرببلا بازاری
 

neda_shafa

عضو جدید
یا اباالفضل العباس

یا اباالفضل العباس

سلام خدمت همه ی دوستان

می خوام امشبو بخونم واستون از سر احساس
که چرا هرکی گرفتار میشه میاد پیش عباس


مگه عیسی،گل مریم،به مسیحی مقتدی نیست؟
مگه موسی،پور عمران،به کلیمی مقتدی نیست؟


مگه زرتشتی و بودا واسه آتیش نمیمیرن؟
پس چرا حاجتاشونو از آقای ما میگیرن؟


بذار تا برات بگم من،جوابای این سوالا
جوابایی که میدم من،نشنیدی تا به حالا


تا مسیحی میگه عیسی،عیسی میگه :یا اباالفضل
تا کلیمی میگه موسی،موسی میگه : یا اباالفضل

تا که زرتشتی و بودا میبینن آتیش نیازه
میگه آتیش: کمی مهلت،تا آقام آتیش بسازه


السلام علیک یا اباالفضل العباس(ع)
السلام علیک یا حسین بن علی(ع)
التماس دعا!
 

behnam-t

عضو جدید
والشمس والضحی ای من سن گوزل علامت
سن یاتمسان یارالی من قالمشام خجالت
یا ابی عبدالله. . ..
 

just a dream

عضو جدید
السلام عليك يا أباعبدالله
وعلي الارواح التي حلت بفنائك عليكم مني جميعا
سلام الله أبدا مابقيت وبقي الليل والنهار
ولاجعله الله آخر العهد مني لزيارتكم
السلام علي الحسين
وعلى علي بن الحسين
وعلى أولاد الحسين
وعلى أصحاب الحسين
 
بالا