حسینیه باشگاه مهندسان ایران

afa

عضو جدید
کاربر ممتاز
محرم

محرم


[FONT=times new roman, times, serif]پرسیدم از هلال که چرا قامتت خم است [/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]آهی کشید و گفت که ماه مُحرّم است[/FONT]



 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
آه
طاقت نوشتن ندارم
آخر چه برای حسین و یارانش بنویسم
بنویسم آنها معلمان ما بودند
که کم گفتم
بنویسم آنان بهشتین که باز هم کم گفتم
چه بنویسم که ادعا داریم حسین پرستیم ولی وقتی به میدان میروم چه؟؟؟؟؟
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
اومد
اون شبی که سالهاست
شاید بگید چرا سالها
هر روز امسال برای من سالی بود پر از درد و غم و آه
محرم آمد تا بهانه باشد بر اشکهای من
تا بدانند اشکهایم و غمهایم برای چیست
غمی که دوستش دارم
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
زیارت عاشورا

زیارت عاشورا

سلام،
10 روز اول محرم در حسینیه باشگاه مراسم سخنرانی برقرار است.برای شب اول محرم مطلبی در رابطه با زیارت عاشورا قرار داده می شود:

زیارت عاشورا که از تعالیم امام باقر علیه السّلام است به دلیل آثار سازنده فردى و اجتماعى، بیان مواضع فکرى و عقیدتى شیعه و نشانه گرفتن خط انحراف، اهمیت ویژه ‏و قابل تأملی دارد .درباره زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام روایات بسیاری وجود دارد و در خصوص زیارت عاشوراى معروف، احادیث متعددى از امام باقر و امام صادق علیهما‏ السّلام نقل شده است.

امام باقر (ع) این زیارت را به یکى از اصحابش به نام "علقمة بن محمد حضرى " آموزش داده است. از آن جا که زیارت، نوعى اعلام موضع و مشخص کردن خط فکرى است و آثار سازنده عجیبى دارد، آن چه به عنوان متن زیارتى خوانده مى‏شود، از نظر محتوا و جهت ‏دهى، از حساسیتى ویژه برخوردار است. به همین جهت، ائمه با آموختن نحوه زیارت به یاران خود، به این عمل سازنده جهت و غناى بیشترى بخشیده‏اند، به گونه ‏اى که زیارتنامه ‏هاى رسیده از معصومان مانند زیارت جامعه کبیره، عاشورا، آل یاسین و ناحیه مقدسه گنجینه ‏اى از تعالیم و آموزش‏هاى عالى آنان است.

ایجاد پیوند معنوى با خاندان عصمت و تشدید علاقه و محبت به آنان
این محبت موجب مى ‏شود که زائر، آن بزرگان را الگوى خویش سازد و در جهت همسویى فکرى و عملى با آنان بکوشد. همچنان که در قسمتى از زیارت، از خدا مى‏خواهد زندگى و مرگش را یکسره همانند آنان قرار دهد: "اللهم اجعل محیاى محیا محمد و آل محمد و مماتى ممات محمد و آل محمد." از آن جا که این محبت به خاطر خداوند است و خاندان عصمت از آن جهت که‏ الهى و منسوب به او هستند، محبوب واقع شده‏اند مایه تقرب به خداوند است. در قسمتى از این زیارت چنین مى‏خوانیم: "اللهم انى اتقرب الیک بالموالاة لنبیک و آل نبیک."

پیدایش روحیه ظلم ستیزى در زائر
تکرار لعن و نفرین بر ستمگران در این زیارت، موجب پیدایش روحیه ظلم ‏ستیزى در زائر مى‏شود. او با اعلام برائت و نفرت از ستمگران و ابراز محبت به پیروان حق و دوستان خاندان عصمت، پایه‏هاى ایمان دینى خود را مستحکم مى‏کند. مگر ایمان چیزى جز حب و بغض در راه خداست؛ "هل الایمان الا الحب و البغض"؟ مؤمن واقعى در برابر ستم، بى‏موضع نیست، از ستمگر، نفرت و انزجار آشکارى دارد و با مظلوم و جبهه حق، اعلام همراهى مى‏کند: "یا ابا عبدالله! انى سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم."

دورى جستن از خط انحراف
در این زیارت، ریشه ‏هاى ظلم هدف قرار مى ‏گیرند: "فلعن الله امة اسست اساس الظلم و الجور علیکم اهل البیت و لعن الله امة دفعتکم عن مقامکم و ازالتکم عن مراتبکم التى رتبکم الله فیها". ستمى که در عاشورا تحقق یافت، در قلب تاریخ ستم، ریشه دارد. این ظلم، یک حلقه از حلقه‏هاى ستمى است که با انحراف مسیر اصیل خلافت آغاز شد.

الهام گرفتن، درس آموختن و الگو قرار دادن اسوه‏هاى هدایت
در این زیارت آمده است: "فاسئل الله الذى اکرمنى بمعرفتکم و معرفة اولیائکم و رزقنى البرائة من اعدائکم، ان یجعلنى معکم فى الدنیا و الآخرة و ان یثبت لى عندکم قدم صدق فى الدنیا و الاخرة". زائر پس از آن که به حق معرفت پیدا کرد و ستم و ستمگر را شناخت و از آنان دورى جست، با ثبات قدم در مکتب خاندان عصمت و پیروى عملى از آنان، خود را در مسیر سعادت دنیا و آخرت قرار مى ‏دهد، یعنى، اسوه‏ ها و الگوهاى هدایت را که از سوى خداوند منصوب شده ‏اند سرمشق خود قرار مى ‏دهد و همگامى با آنان را مى ‏طلبد .
منبع : خبرگزاری مهر و مرکز مطالعات شیعه شناسی
 

Baran*

مدیر بازنشسته
شب اول محرم...

شب اول محرم...

چرا محرم؟!

پيش از اسلام عرب، جنگ در اين ماه را حرام مي‌دانست و ترك مخاصمه مي‌كرد؛ لذا از آن زمان اين ماه بدين اسم نامگذاري شد.(1) روز اول محرم را اول سال قمري قرار دادند.(2) در توضيح اين كه چرا ماه‌هاي ديگر كه جنگ در آنها حرام است، محرم ناميده نمي‌شود مي‌توان گفت: چون ترك جنگ از اين ماه شروع مي‌شد به آن محرم گفتند.
اين ماه در مكتب تشيع يادآور نهضت حضرت سيدالشهدا و حماسه‌ جاودان كربلاست.
اين ماه، يادآور دلاورمردي‌هاي ياران با وفاي اباعبدالله الحسين(عليه السلام)، فداكاري‌هاي زينب كبري(سلام الله عليها)، حضرت سجاد(عليه السلام)، و همه‌ اسراي كاروان امام حسين(عليه السلام)، است. اين ماه، يادآور خطبه‌ها و شعارهاي آگاهي‌بخش سالار شهيدان، نطق آتشين حضرت زينب(سلام الله عليها) و خطابه‌ غرّاي زين العابدين(عليه السلام)، است.
اين ماه، يادآور استقامت حبيب بن مظاهر و شهادت عون و جعفر است.

آري اين ماه، ماه پيروزي حق بر باطل است.



محرم از منظر ائمه(عليهم السلام)

شيعيان از امام رضا(عليه السلام)، چنين نقل شده است:
«وقتي محرم فرا مي‌رسيد، پدرم خندان ديده نمي‌شد، حزن و اندوه تا پايان دهه‌ اول بر او غالب بود و روز عاشورا، روز حزن و مصيبت و گريه ايشان بود.»(3)
همچنين حضرت امام رضا(عليه السلام) درباره‌ عاشورا مي‌فرمايد:
«كسي كه عاشورا روز مصيبت و اندوه و گريه‌اش باشد، خداوند قيامت را روز شادماني و سرور او قرار خواهد داد.»(4)

اعمال شب اول ماه محرم

1ـ نماز: اين شب چند نماز دارد كه يكي از آنها به شرح ذيل است:
دو ركعت، كه در هر ركعت بعد از حمد يازده مرتبه سوره‌ توحيد خوانده شود.
در فضيلت اين نماز چنين آمده است:
«خواندن اين نماز و روزه داشتن روزش موجب امنيّت است و كسي كه اين عمل را انجام دهد، گويا تمام سال بر كار نيك مداومت داشته است.»(5)
2ـ احياي اين شب.(6)
3ـ نيايش و دعا.(7)

روز اول محرم

اول محرم هر سال اولين روز سال قمري است. از امام محمدباقر(عليه السلام) روايت شده است: «آن كس كه اين روز را روزه بدارد، خداوند دعايش را اجابت مي‌كند، همانگونه كه دعاي زكريا(عليه السلام) را اجابت كرد.»(8)
دو ركعت نماز خوانده شود و پس از آن سه بار دعاي زير قرائت گردد:
«اللّهم انت الاله القديم و هذه سنةٌ جديدةٌ فاسئلك فيها العصمة من الشيطان و القوَّة علي هذه النّفس الامّارة بالسُّوء»(9)؛ بارالها! تو خداي قديم و جاوداني و اين سال، سال نو است، از تو مي‌خواهم كه مرا در اين سال از شيطان حفظ كني و بر نفس اماره (راهنمايي كننده) به بدي پيروز سازي.

منبع : 85b.blogfa
 

amir-asadi

عضو جدید
یا حسین

یا حسین

فرش بر رونق بازار حسین می نازد :gol: عرش بر جلوه رخسار حسین می نازد
ابر بر اشک عزادار حسین می نازد :gol: قبر شش گوشه به زوار حسین می نازد
کربلا هم به علمدار حسین می نازد
آیه لیله معراج حسین است حسین :gol: عشق را سلطنت و تاج حسین است حسین
فلک افتاده به پایش حسین است حسین
نه فقط عاشق مجنون به حسین می نازد :gol: مدعی دیده عالم به حسین می نازد
این حسین کیست که پرچم به سماوات زند :gol: این حسین کیست کلامی به مباهات زند
این حسین کیست دم از قاضی حاجات زند
هر کسی گفت حسین عزت او تامین است :gol: فاطمه ضامن اوست آخرتش تضمین است
مصطفی در صف محشر به حسین می نازد :gol: مرتضی ساقی کوثر به حسین می نازد
باید ای دل ، گل و خاک ، حرم غم باشی :gol: تا که حاجی کفن پوش محرم باشی
تا تو را جزء شهیدان بلا بنویسند :gol: اولین راه تو این است که محرم باشی
راه یک عمر جگر سوخته باید بروی :gol: تا دمی سینه زن وارث آدم باشی
 

کربلایی

مدیر بازنشسته
سلام
اي سينه بسوز چون محرم آمد...
از قدس نواي آه و ماتم آمد...
با چند صد شهيد و سه صد زخمي...
در غزه دو روز زودتر غم آمد...

فقط كافيه يه كم به علت قيام امام حسين(ع) فكر كنيم، تا بفهميم كه الان وظيفه مون چيه!
اميدوارم مثل اون مردمي نشيم كه روسها ظهر عاشورا عالم قيام كرده شون رو دار زدند و اينها مشغول عزاداري براي حسين بودند!!!
فكر مي كنم الان زمانيه كه بايد امتحان پس بديم كه كي واقعا حسينه!!!
با علي در بدر بودن شرط نيست...
اي برادر نهروان در پيش داري...
 

کربلایی

مدیر بازنشسته
ما اکنون در برابر مفهوم جدیدی از کربلا و صحنه بزرگی از صحنه‌های کربلا قرار داریم. آنچه که امروز جریان دارد، به ما کمک می‌کند که آنچه در تاریخ رخ داده را بهتر درک کنیم. حقیقت کربلا این بود که گروهی به کرامت و عزت و شرف و حقوق امت خود پایبند بوده و با تسلیم و خفت در برابر طاغوت مخالفت کرده و مقاومت نمودند و هنگامی که بین دو گزینه تسلیم خفت‌بار و مواجهه نامتوازن و شهادت قرار گرفتند، آنها راه دوم، راه مقاومت و شهادت را انتخاب کردند.
این گروه مقاوم و مومن که در گرسنگی و تشنگی نگاه داشته شده و سپس شهید شدند، آیا همان اتفاقی نیست که در کربلا رخ داد؟ امام حسین (ع) مدرسه شهادت را در امتداد تاریخ پایه‌ریزی کرد و گفت «هیهات منا الذله».
چرا هیهات منا الذله؟ آیا این یک موضوع شخصی بوده یا انسانی و التزام به عقاید و انسان و خدا؟
امام حسین می‌گوید: «خدا و رسول او و مومنان برای ما این را خواسته‌اند و امکان ندارد ما تن به حکم و حکومت ظالمان بدهیم».
هنگامی که انسان شهادت را بر فرمانبرداری از پست فطرتان انتخاب می‌کند، از کرامت خود چشم‌پوشی نکرده بلکه بر اساس فطرت و التزام و دین خود عمل کرده است و این همان اتفاقی است که در کربلا و جنگ تابستان 2006 افتاد. مقاومت و همراهان و یاران آن در برابر تسلیم خفت‌بار و گردن نهادن به شروط اسراییل و آمریکا و جنگ قرار گرفتند و شما مسیر و راه کرامت را انتخاب کردید و در نتیجه به پیروزی تاریخی دست یافتید. شما با منطق کربلایی و حسینی با ذلت مخالفت کرده و بر مقاومت پافشاری کردید، هر چند که هزاران نفر از شما شهید شده و هزاران خانه ویران شد و هیچ کمکی به شما نرسید و همراهی غریبی با متجاوز صورت می‌گرفت.
آنچه امروز در غزه جریان دارد، نسخه فلسطینی برابر اصل آن چیزی است که در لبنان رخ داد.
ما در لبنان می‌توانیم به خوبی درک کنیم که در غزه چه می‌گذرد، چرا که دقیقا چنین تجربه‌ای را پشت سر گذاشتیم. اکنون گزینه‌ها، همان گزینه‌ها هستند و به همان شکل با متجاوز همراهی می‌شود و انشاءالله نتیجه هم همان خواهد شد. اکنون می‌بینیم که مردم در غزه با گرسنگی و تشنگی و آهن و موشک محاصره شده‌اند ولی هنوز مقاومت کرده و ابراز ضعف نمی‌کنند و اسماعیل هنیه از زیر آتش بلند شده و می‌گوید اگر غزه را به طور کامل از بین ببرید ما تسلیم نشده و از حقوق خود محافظت می‌کنیم.
این همان کربلای واقعی است. هنگامی که انسان با ذلت مخالفت کرده و آتش و تاریکی و مرگ را تحمل می‌کند.


بخشي از سخنان امروز سيدحسن نصرالله
 

neda_shafa

عضو جدید
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]عزاداری چیست[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]؟[/FONT]

عزاداری از مقوله یاد و ذكر است. یاد كسی كه به مصیبتی دچار شده است و یاد كسی كه به علل طبیعی و غیر طبیعی از قبیل قتل، حادثه و امثال اینها از دنیا رفته است.

شكی نیست كه انسان موجودی است كه طبیعتاً فراموشكار است و نسبت به چیزهایی كه توجه به آنها برایش مفید است، دچار غفلت می شود. در این مواقع یادآوری و تذكّر آن چیز انسان را از ابتلا به حوادثی برایش مضرّ است نجات می دهد و از آثار خوب توجه به آن چیز مفید، بهره مند می سازذ.

یكی از قوانین مهم خلقت این است كه هر چیزی كه برای سعادت دنیا و آخرت انسان مفید، لازم و ضروری باشد،غفلت از آن انسان را دچار خسران دنیوی و یا اخروی می كند و به همین دلیل لازم است به هر وسیله ممكن او را متوجه آن چیز مهم كرد و غفلت او را بر طرف ساخت.

غمگین شدن، نارضایتی، تباكی، گریستن، جامه عزا بر تن كردن و ...همگی درجات و یا به بیان دیگر مراتبی از عزاداری اند؛ وسیله ای براى ذكر كسی كه به گونه ای از دست داده ایم ، راهی براى شناخت و سازندگی .

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]ارزش و نقش عزاداری [/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]

موضوع زیارت قبور مطهر و مقدّس معصومین (علیهم السلام) و اولیای دین و نیز توسل به ایشان و سوگواری در ایّام شهادت، همچنین بزرگداشت ایّام میلادشان و یا ایّامی كه به نحوی به آن انوار طیبه مربوط است، به خصوص در مورد سیّد الشهدا(ع) ، از مهمترین موضوعاتی است كه در فرهنگ اسلام و البته در عقاید شیعی، جایگاه بسیار رفیعی دارد.

هیچ عملی به اندازهء برپایی عزاداری برای امام حسین(ع) در حفظ دین از انحرافات و از هجوم بی امان دشمنان اسلام برای نابودی دین و همچنین توسعه فرهنگ دینی مؤثر نبوده و نیست. می توان چنین مجالسی را مهمترین "وسیله" برای صیانت از كیان دین و جامعه اسلامی و نیز بسط روح دین و دینداری دانست. چه زیبا فرمود رهبر كبیر انقلاب، امام خمینی (ره) :

امام حسین (ع) نجات داد اسلام را، ما برای یك آدمی كه نجات داده اسلام را و رفته و كشته شده، هر روز باید گریه كنیم، ما هر روز باید منبر برویم برای حفظ این مكتب. محرم و صفر است كه اسلام را زنده نگه داشته است. فداكاری سیّدالشهدا (ع) است كه اسلام را برای ما زنده نگه داشته است.

(صحیفه نور، ج 8، ص 69)

متأسفانه عزاداری ها با همهء اهمیّت و جایگاه مهمی كه دارند، در طول زمان دچار آفات، خطرات و انحرافاتی شده است كه این "وسیله" مهم را تا حدودی كمرنگ كرده است.

هیچ دینی و هیچ ملّتی در جهان، چنین "وسیله" قدرتمندی را برای پیشرفت و سعادت در دست ندارد.

با وجود بیان فلسفه عزاداری و نیز شرح زیارت عاشورا در مجالس عزاداری، به نظر می رسد هنوز نتوانسته ایم از این "وسیله" با عظمت استفاده كافی و لازم را برای پیشبرد اهداف مقدّس دین و مبارزه با دشمنان خونین آن بنماییم، باشد كه با درك صحیح از این موضوع گامهایی سازنده در جهت پیشرفت اهداف فرهنگ شیعی برداریم و به این فرمایش نورانی امیرالمؤمنین(علیه السلام) عمل كرده باشیم كه:

اِذا لَمْ یَكُنْ ما تُریدُ فَاردْ ما یَكونُ:

هر گاه آنچه را می خواهی نیست پس آنچه را كه هست بخواه

(غررالحكم، ج3، ص135)

مراتب سیر و سلوك عزادار

عزاداران، همانند مؤمنان دارای درجات و مراتب مختلفی هستند كه هر مرتبه، درجه و جایگاه عزادار را در نظام انسانیت و در نزد خداوند و نیز میزان قرب او را به سیّدالشهدا (ع) نشان می دهد.البته تمامی درجات عزاداری دارای اجر و ثواب الهی است و هر مرتبه خیر و ثوابی را نصیب عزادار می كند.

مراتب سیر و سلوك عزادار عبارتند از:
مرتبه اول عزاداری
مرتبه دوم عزاداری
مرتبه سوم عزاداری
مرتبه چهارم عزاداری
 

neda_shafa

عضو جدید
حسین بن علی و عیسی بن مریم

حسین بن علی و عیسی بن مریم

ميان حضرت عيسي و سيدالشهدا (ع) شباهت‌هاي بسياري است.

الف: حضرت مريم (س) صديقه امت مسيحيت است. ( آيه 57 سوره‌ي مائده )
حضرت زهرا (س) نيز صديقه طاهره امت اسلام است. درباره هر دو بتول عذرا گفته شده است.

ب: شباهت ديگر در مدت حمل است. در کتاب نفس‌المهموم و بحار جلد 10 آمده است که طول مدت حمل امام سوم شيعيان 6 ماه بود. هيچ کس 6 ماهه متولد نشد که در عين حال بماند؛ مگر حسين و عيسي.
عيسي گفت: اني عبدالله و امام (ع) فرمود: اني من المسلمين.

ج: شباهت ديگر آنها در عقيده‌اي است که مردم در مسأله تفديه پيدا کردند و خيال کردند که آنها کشته شدند که گناه ديگران را به گردن بگيرند و ديگران آزاد باشند و تکليف ساقط شد.
درباره‌ي عيسي اصل کشته شدن دروغ است و درباره سيدالشهداء (ع) فلسفه کشته شدن اين نبود.
به قول مولوي: زان‌که از قرآن بسي گمره شدند ... يعني هر دو وجود برکت‌خيز فوق‌العاده شدند.

د: شباهت ديگر آن است که مسيحيان و مسلمانان، ولادت و عروج اين دو عزيز را بزرگ مي‌شمارند.
شايد شباهت بين عيسي و سيدالشهداء در يک امر ديگر هم باشد و آن عدم سابقه اسمي است و شايد اين جهت مربوط به يحيي باشد نه عيسي،

و:
در اين صورت شباهت بين حسين (ع) و يحيي است چرا که هر دو شهيد امر به معروف و نهي از منکرند.

ه: شباهت ديگر بين آنها در انصار و حواريين است.

منبع: کتاب حماسه حسینی
 

پیوست ها

  • DSC01101.jpg
    DSC01101.jpg
    21.4 کیلوبایت · بازدیدها: 0

neda_shafa

عضو جدید
کربلا در کربلا میمرد اگر زینب نبود......

زينب (س) در سال 6 هجرت سال صلح حديبيه چشم بر جهان هستي گذارد. زهرا (س) فرزند را به نزد اميرمؤمنان (ع) برد تا نامي براي ايشان انتخاب کند. امام (ع) فرمودند: من از رسول خدا (ص) پيشي نمي‌گيرم. صبر مي‌کنيم تا پيامبر (ص) از سفر بازگردند. سه روز بعد رسول اکرم (ص) به خانه فاطمه (س) مهمان گشت. حضرت (ص) دست به آسمان برداشت و فرمود: من در نامگذاري کودک بر خداي تعالي پيشي نمي‌گيرم. در اين هنگام جبرئيل نازل شد و عرض کرد: خداوند تبارک و تعالي مي‌فرمايند: سمّ هذه الموعوده زينب، فقد اختار الله لها هذا الاسم ...
نام اين نوزاد را زينب بگذار زيرا خدا اين نام را برگزيده است.
پيامبر (ص) نوزاد را در آغوش گرفت؛ اشک، پهناي صورتش را پوشاند.
فاطمه (س) پرسيد: پدر چرا گريه مي‌کني؟ حضرت (ص) پاسخ داد: دخترم فاطمه بدان که بعد از وفات من و تو، اين دخترت به بلايا و مصايب صعب و دشواري دچار خواهد شد.

زینب و امام سجاد (ع)

زينب (س) در موارد عديده‌اي جان امام سجاد (ع) را از خطر مرگ حتمي نجات داد. در هيچ شرايطي از امام غافل نشد و مراقب حضرت (ع) بود.

الف: در روز عاشورا، وقتي لشکر ابن سعدملعون براي غارتگري به خميه‌ها ريختند و خواستند آن حضرت را به قتل برسانند، زينب (س) رو به دشمنان کرده و فرمود: « به خدا قسم نمي‌گذارم او را بکشيد، مگر اين که اول مرا بکشيد.»

ب: روز يازدهم محرم، امام سجاد (ع) را به جهت بيماري روي شتر بستند. وقتي ازکنار پيکر شهدا مي‌گذشت، بغض سنگيني، راه گلويش را بست؛ تا آن‌جا که ديگران گمان کردند ايشان جان به جان آفرين تسليم مي‌کند. در همين لحظه زينب (س) سراسيمه خود را به او رساند و فرمود: « اي پسر برادر ! شيطان تو را دور نکند از صبر و تحملِ آن چه که مي‌بيني. بدان که اين عهديست از جانب خدا که با جد، پدرت و عمويت منعقد شده است. خداوند عهد و پيمان گرفته از اشخاصي از اين امت که متکبران و حيله‌گران اين عالم، آنان را نمي‌شناسند. ...»
امام (ع) پرسيد: اي عمه ! اين عهد و پيمان که مي‌گويي، کدام است؟ زينب (س) به وعده‌اي که جبرائيل بر حضور اهل بيت پيامبر (ص) و شيعيان اميرمؤمنان (ع) در بهشت به پيامبر (ص) داده بود، اشاره کرد.

ج: مجلس ابن زياد: ابن زياد دستور قتل امام را صادر کرد. زينب (س) حضرت (ع) را در آغوش گرفت و فرمود: اگر بخواهيد او را بکشيد، بايد مرا از بين ببريد.

د: مجلس يزيد: در حضور يزيد، امام (ع) آيه 22 سوره حديد را تلاوت کرد. او نيز عصباني شده و دستور داد گردن حضرت (ع) را بزنند. بار ديگر فرياد زينب بلند شد: « اي يزيد آيا آن‌چه خونريزي کردي و کشتي، کافي نيست. به خدا سوگند که او را اگر خواستي بکشي، همه‌ي ما را نيز با او به قتل برسان

این هم خطبه شام است که چون خیلی سوزناک بود دلم نیومد براتون نذارم.

خطبه شام

وقتي که امام سجاد (ع) را با اهل بيت وارد مجلس يزيد لعين کردند، سر مبارک حضرت سيدالشهدا (ع) را در آن مجلس آوردند و يزيد با چوبه دستي خود به دندان‌هاي حضرت مي‌زد و مي‌خواند:
به بازيچه گرفتند بني‌هاشم ملک را و هيچ گونه خبري و وحيي نازل نگرديده است، آن چه گفته‌اند، همه‌اش لهو و لعب مي‌باشد.
کاش اشياخ بني‌اميه که در جنگ بدر کشته شدند، حاضر بودند و مي‌ديدند که من چگونه انتقام ايشان را از فرزندان قاتلان ايشان گرفتم.
خوشحال مي‌شدند و به من مي‌گفتند: اي يزيد، دستت تباه و شل نشود که نيک انتقام گرفتي.
و ما آنان را همچون بدر که ما را کشتند، جزا داديم و همانند بدر با ايشان رفتار کرديم، اينک اعتدال رعايت شده است.
و اگر من انتقام از فرزندان احمد نمي‌گرفتم، از فرزندان خندف نبودم.
وقتي حضرت زينب اين اشعار و آن صحنه را ديد، گريبان چاک کرد و سپس با صداي پر از اندوه و حزين که قلوب را آتش مي‌زد و مي‌سوزاند، ندا داد، يا حبيباه يا رسول الله ! الخ
سپس به پا خاست و اين چنين به ايراد خطبه پرداخت:
حمد و سپاس مخصوص خداوندي است که پروردگار جهانيان است و درود و رحمت خدا بر رسول او محمد (ص) و هم بر همه‌ي اهل بيت او باد ! خداي سبحان راست فرمود که: « فرجام کساني که مرتکب کارهاي زشت شده‌اند، به جايي مي‌رسد که به تکذيب آيات خدا پرداخته و آن را به مسخره و استهزا مي‌گيرند. »
هان اي يزيد ! آيا گمان کردي که چون اکنون زمين و آسمان را بر ما تنگ کردي و ما را شهر تا شهر ، مانند اسيران کوچ دادي، از منزلت و مکانت ما کاستي و بر حشمت و کرامت خود افزودي؟ و قربت خود را در حضرت يزدان زياده کردي؟ که تکبر ورزيده و ديگران را ناقابل مي‌داني و با غرور به اطراف نگاه مي‌کني؛ در حالي که فوق‌العاده شاد و مسرور هستي از اين که کارها طبق خواست و ميلت انجام شده و مقام و منصبي که شايسته‌ي ماست، تو در دست گرفته‌اي؟ نه چنين است اي يزيد ! آرام‌تر بران و کمي به خود آي ! مگر فراموش کردي فرمايش خداي تعالي را که فرمود: « البته گمان نکنند آنان که کفر ورزيدند، مهلت دادن ما برايشان بهتر است. همانا مهلت داديم تا بر گناه خود بيفزايند و از برايشان عذابي خوارکننده در پيش است. »
اي پسر آزاد شدگان ! آيا اين از عدل است که زنان و کنيزان خود را پشت پرده جاي داده‌اي، ولي دختران پيامبر را در ميان نامحرمان اسير ساخته و پرده حرمتشان را دريده‌اي؟ ايشان را از پرده بيرون آورده و چهره و صورتشان را آشکار ساخته‌اي به گونه اي که دشمنان خدا بر ايشان نظر افکنند؟ آنان را شهر به شهر گردانده‌اي تا مردم شهر و باديه، دور و نزديک، تماشاگر آن باشند و افراد پست و شريف در ايشان چشم دوزند؟
و اين در حالي است که از مردانشان سرپرستي نمانده و به غير از آنان هم، هيچ حامي و سرپرستي ديگر ندارند.
البته چگونه مي‌توان از فرزند کسي که با دهان خود جگر پاکان و شهيدان اسلام را مي‌خواست ببلعد، انتظار عاطفه داشت؟!
و از کسي که گوشت او از خون شهيدان روييده، چه انتظاري مي‌توان غير از اين داشت؟! و چگونه در کينه و دشمني خود با اهل بيت کوتاهي کند، آن کسي که هميشه به ما از روي بغض و نفرت مي‌نگرد و خاطره‌هاي دور زندگيشان، او را به انتقام و کينه وا مي‌دارد؟!
بدون اين که احساس گناه کني و جنايت خود را بزرگ شماري، مي‌گويي:
« اي کاش پدران ما بودند و از خوشحالي بانگ برمي‌داشتند و مي‌گفتند: اي يزيد ! دست مريزاد ! در حالي که بر لب و دندان اباعبدالله (ع) چوب مي‌زني، بر لب دندان کسي که سيد و آقاي جوانان اهل بهشت است و در مجلس خود شاعري و نکته‌پردازي مي‌کني.
آري ! تو چرا اين کار را نکني و اين سخنان را نگويي، در حالي که اين قدرت را يافتي که دل ما را خون کرده و قلب ما را جريحه‌دار کني و با ريختن خون ذرّيه‌ي محمد – که خداوند بر او و خاندانش درود و رحمت فرستد. همانا که ستارگان درخشان از خاندان عبدالمطلب بودند – دل خويش را شفا بخشي.
اينک آبا و اجداد خود را صدا مي‌زني و گمان داري که آنان به سؤال تو جواب مي‌دهند، در حالي که خودت هم به زودي بدان‌ها خواهي پيوست و آرزو خواهي کرد که اي کاش، دستم عاجز و زبانم لال بود که آن چه گفتم، نمي‌گفتم و آن چه کردم، نمي‌کردم و اي کاش از مادر نزاده بودم !
خدايا حق ما را از اين مردم بستان و از ستمکاران بر ما انتقام گير و خشم و غضب خود را شامل آناني کن که خون ما را ريختند و حاميان ما را کشتند!
هان اي يزيد ! به خدا قسم با اين جنايت، جز پوست خود را نشکافتي و جز گوشت بدن خود را قطعه‌قطعه نکردي، به زودي در محکمه‌ي عدل الهي بر رسول خدا (ص) وارد خواهي شد؛ در حالي که بار ريختن خون ذرّيه‌ي او را بر دوش داري و گناه و مکافات هتک حرمت عترت و پاره‌هاي بدنش را بر گردن داري.
و آن روزي است که خداوند پيامبر و خاندانش را درکنار هم جمع مي‌کند و پراکنده‌هاي آنان را گرد هم آورده و حق آنان را از دشمنان مي‌گيرد.
« و گمان مبر آناني که در راه خدا کشته شدند، مردگانند؛ بلکه ايشان زنده و در نزد پروردگار خود روزي مي‌خورند. »
اين براي تو کافي است که در روز قيامت داور محاکمه‌ي خداوند باشد و طرف دعواي تو محمد (ص) و پشتيان او هم جبرئيل بوده باشد.
زود است کساني که فريب داده شدند و تو را بر مسند قدرت نشانده‌اند عاقبت کار را دريابند !
در آن روز است که خواهند ديد چه سرنوشت دردناکي دارند و هر کس از ديگري بدبخت‌تر است ! در آن روز معلوم خواهد شد چه کسي بيچاره‌تر و چه کسي شکست خورده است !
هان اي يزيد ! اگرچه حوادث روزگار مرا بدينجا کشانيد و اسيرم ساخت، ولي من قدرت تو را کوچک مي‌شمارم و اصرار دارم که با اين سخنان بر وجدان تو بکوبم و تو را توبيخ کنم. اما چه کنم که ديده‌هاي ما گريان است و دل‌هايمان از غم مرگ عزيزان سوزان.
آه ! که چه سرنوشت شگفت‌آوري است که حزب پاکيزه و نجيب خداوند، به دست حزب شيطان‌صفتي که اسيراني بودند و آزاد شدند، کشته گردند.
اين دست‌هاي شما از خون‌هاي ما آغشته است و دهان‌هايتان براي بلعيدن گوشت ما گشوده شده است. آن بدن‌هاي پاک و پاره‌پاره و بي‌سر، در معرض بادها و طوفان‌ها بر خاک مانده‌اند و اين مردم گرگ‌صفت در بيابان‌ها آنان را ديدار مي‌کنند.
اي يزيد! اگر تو قتل و اسارت ما را براي خود غنيمتي دانسته‌اي، بايد بداني که غرامت سنگيني را از اين بابت بايد بپردازي. روزي که در آن چيزي جز آن چه قبلاً براي خود ذخيره کرده‌اي نخواهي يافت و قطعاً خداوند به بندگان خود ستم نخواهد کرد.
از بيدادگري‌هايتان به خدا شکايت مي‌کنم و از او پناه و سرپرستي مي‌خواهم.
اي يزيد ! هر چه مي‌تواني در راه دشمني‌ها از راه حيله و مکر وارد شو و هر اندازه مي‌تواني سعي و کوشش خود را در راه خصومت ما به کار گير و همه‌ي طرح و نقشه‌هاي خود را به اجرا گذار، اما اين را بدان ! به خدا قسم ! که نمي‌تواني نام ما را از خاطره‌ها و صفحه‌ي تاريخ محو کني و نمي‌تواني فروغ وحي را خاموش سازي و هرگز نمي‌تواني طومار حيات و افتخار ما را در هم پيچي و نيز نخواهي توانست ننگ و عار هميشگي خودت را از دامن خويش بزدايي !
آيا جز اين است که رأي و عقل تو ضعيف و کودکانه است؟ و آيا جز اين است که دوران زندگيت زود سپري خواهد شد؟ و جز اين است که گروهي دور و اطراف تو را گرفته‌اند، پراکنده مي‌گردند؟ به ياد روزي باش که منادي ندا دهد لعنت خداوند بر ستمکاران باد !
باري ! سپاس از آنِ خداوندي است که آغاز زندگي ما را خوشبختي و سعادت قرار داد و پايان آن را شهادت و رحمت.
از خداوند تعالي مي‌خواهم، پاداش و رحمت خود را برايشان تکميل گرداند و اجر و پاداش آنان را مزيد فرمايد و خلافت را که حق مسلم ماست ، بر ما شايسته گرداند که او خداي رحيم و پناهگاه دوست‌داشتني ما است.
در اين هنگام يزيد در جواب زينب گفت:
« يا صيحه تُحمَدُ من صَوائع ما اَهونَ الموتُ علي النّوائِع »
کنايه از اين که من کار خود را کرده‌ام و اين سخنان چندان اثري ندارد، زنان نوحه‌کننده معمولاً بي اختيار سخن مي‌گويند و اين گونه سخن گفتن از زنان جگر سوخته پسنديده است !
و سپس امر کرد که آنان را برگردانند.

مزار پاک

در خصوص محل خاکسپاري زينب (س)، روايت بسياري آمده است. گروهي بر اين عقيده‌اند که اهل‌بيت عصمت و طهارت بعد از رهايي در شام، به مدينه بازگشتند و به سوگواري پرداختند.
اما هنوز چهار ماه از ورود به مدينه نگذشته بود که ام‌کلثوم دار فاني را وداع گفت و زينب (س) تمام عزيزانش را از دست داد. عقيله بني‌هاشم 80 روز بعد از وفات خواهر، رحلت نمود و در قبرستان بقيع کنار قبر فاطمه بنت‌اسد و خواهرش ام‌کلثوم به خام سپرده شد.
روايت ديگر آن است که يزيد براي بار دوم زينب (س) را به شام فرا خواند تا در آن جا تحت نظر باشد و نتواند با گفتارش، انقلابي که حاصل شده بود را توسعه دهد و در دمشق غريبانه جان به جان آفرين تسليم کرد.
اما اکثر مورخين معتقدند که يزيد، زينب (س) را از مدينه تبعيد کرد و حضرت (س) به دعوت يکي از دوستانش صبيه مسلحه بن مخلد انصاري به مصر، مهاجرت کرد و در شب يک‌شنبه چهاردهم ماه رجب سال 1362 ه.ق در سن 55 سالگي چشم از جهان فرو بست.



منبع: بزرگ بانوي جهان زينب (س)


دوستان عزیز،واقعه کربلا و آنچه که بر حسینیان گذشت خیلی عمیق تر از آنچه است که بر قلم و کاغذ پیاده شود.التماس دعا...
 

fandak

عضو جدید
و اینک محرم از راه میرسد



صدای پای کاروانیان است می شنوی ؟
مظلومان آل ابراهیم را میگویم آمدند...
آسمان آبی بود و زمین مدینه از هرم سوزان خورشید تفتیده، و اینجا محله بنی هاشم .
حسینم! برادر! شنیده ام که قصد سفر داری، منم ، محمد، زاده حنفیه
ای سوار سرگران، کم کن شتاب جان من لختی سبکتر زن رکاب​
جان برادر تو بهترین و عزیزترینی و من در پند تو سزاوارترین.
یگانه هستی! قدری درنگ کن! راه سخت است و نا هموار، و اهریمنان در کمین نشسته اند، مبادا فریب اهل عراق، ستون خیمه علویان را واژگون سازد ؟
جان جانان! چون دل به راه سپرده ای؛ لااقل از راهی سفر کن که عبد الله زبیر بدان سو رفت، تا گرفتار گرگان بنی امیه نگردی .
و حسین، زاده فاطمه در پاسخ می گوید : برادرم محمد؛ به سوی مکه می روم و از سرزمین حرام به سوی دل روانه خواهم شد .
نیایم "رسول گرامی اسلام" را در رویایی راستین دیدم که می فرمود: حسین به سوی خدا بشتاب ، خدای بزرگ چهره لاله گون تو را می خواهد ، در حالی که خاندانت در دست همراهیان ابلیس گرفتارند ، دست هایشان بسته و در روی شتران بدون کجاوه به این سو و آن سو رهسپار .
و اکنون روز یکشنبه 28 رجب المرجب سال 60 هجری قمری است و امام علیه السلام راهی مکه می شود.
زمین خشک و سوزان و بیابان از فرط تشنگی تلظی می کند قافله در حرکت است ، امیر کاروان بی امان، چون شیری غران به گرد کاروان می نگرد .
پنج روز کاروان در سینه تفتیده بیابان و صحرایی سوزان .
از یک سو "ذو الحلیفه" و مردان و احرامیان و از سوی دیگر دزدان و حرامیان از آل ابی سفیان .
و اینک شب جمعه سوم شعبان المعظم سال شصت هجری قمری امام علیه السلام و همراهیان با جسمانی خسته و بی امان به بیت الله الحرام می رسند و چهار ماه و شش روز در مکه مکرمه ؛ مَحرم حرم می گردند .
مردمان در این ایام به زیارت امام می آیند ، عبد الله ابن مطیع عدوی به حضرتش عرض می کند فدایت گردم کوفه سرزمین بد یمنی است مبادا به آن سو رهسپری .
نیایم "رسول گرامی اسلام" را در رویایی راستین دیدم که می فرمود: حسین به سوی خدا بشتاب ، خدای بزرگ چهره لاله گون تو را می خواهد ، در حالی که خاندانت در دست همراهیان ابلیس گرفتارند ، دست هایشان بسته و در روی شتران بدون کجاوه به این سو و آن سو رهسپار .


کوفیان بودند که خون بابت را بر زمین جاری کردند و پشت برادرت را خالی ساخته و به آن آقای بنی هاشم نیرنگ روا داشتند .
مولای من در حرم بمان بدرستیکه تو آقای عرب هستی و در تمام حجاز هماوردی برای تو نیست ، بخدا قسم اگر از میان ما بروی بنده دستان امویان خواهیم شد .
امروز روز ترویه است آقای خوبان و سرورجوانان بهشت در صحرای عرفات بر فراز جبل الرحمه با خدای بزرگ نجوا می کند : « اللهم انی ارغب الیک و اشهد بالربوبیته لک مقراً بانک ربی » خدایا من مشتاق توام و گواهی می دهم به پرودگاریت و اقرار می کنم که تو پروردگار منی .
روز ترویه ،وادی عرفات و حسین تنها با «خدای حسین» معبود من بنده ات در آستان تست و از فرط عشق گویا که در فناء تو فانی گشته است .
و بدینسان وعده الهی نزدیک می شود زاده اسماعیل به مذبح می رسد .
آی کاروانیان این جا کجاست ؟
عطش و آتش بردل غربت طعنه می زند و سنگ ریزه های سوزان کویر بر دلتنگی و خستگی کاروان نیشتر و بدنهای مالامال از تشنگی و گرسنگی آنان را می آزارد.
خورشید غروب دوم محرم ، به آرامی خود را در سینه افق جای می دهد ، سکوت بر کاروان سایه افکنده باز صدایی دوباره می پرسد اینجا کجاست ؟
پاسخی خسته می آید: اینجا ساحل فرات است.
نام دیگرش چیست ؟
مولای من نینوا ، غاضریه ، شفیه.
نه؛ نه؛ نام دیگری هم دارد؟
فریادی در سینه خفته به پاسخ می نشیند آقای من اینجا کربلاست.
آری حسین به کربلا می رسد ودل کویر را در تب و تاب می اندازد . آسمان نیز چهره در هم کشیده است .
زمین بغض خود را فرو می برد و فرات بی صدا به گریه می نشیند .
سیاهی شب با سپیده صبح در می آمیزد صدای چکاوکان مرگ به گوش می رسد.
ای سیاهی کیستی که راه را بر ما بسته ای ؟
منم حر پسر یزید ریاحی.
آقا!! از جانب عبید گماشته ام ، راه کوفه بر شما بسته است .
چند روزی بدین منوال گذشت، سپاهیان ایمان ، همراه با سپاه کفر رو به سوی یک خدا داشتند ، در صدر دو سپاه یک پیشوا به امامت می ایستاد و آن حسین زهرا بود.
اما ابلیس را نماینده ای بود در کوفه که سرشت او با قساوت و خونخوارگی پیمان بسته بود ،همو نامه ای به سوی حر گسیل داشت که : راه را بر حسین سد نما و آنان را به سوی دشت سوزان کربلا روانه و آب را بر آنان ببند و عرصه را بر آنان تنگ ساز .
یگانه هستی! قدری درنگ کن! راه سخت است و نا هموار، و اهریمنان در کمین نشسته اند، مبادا فریب اهل عراق، ستون خیمه علویان را واژگون سازد ؟


حال کاروانیان به کربلا رسیدند حضرتش فرمود«اللهم انی اعوذ بک من الکرب و البلاء »
بـــــار بگشـــــایید اینجـــــــا کربلاست
آب و خاکـــش با دل و جان آشنــاست
السّــــــــــلام ای سرزمین کـــربــــــلا
السّــــــــــلام ای منــزل و مـــأوای مـا
السّــــــــــلام ای وادی دلجوی عشق
وه چه خوش می آید اینجا بوی عشق
السّــــــــــلام ای خیمه گاه خواهـــرم
قتلگـــــــاه جــــانگـــــــــداز اکبــــــــرم
کــــــــــــربلا گــــــهواره اصغر تـــــویی
مقتـــــــل عباس نـــــــــام آور تــــویی
آمـــــــــــدم آغــــوش خود را بــــاز کن
بستــــــــــر مـــهمان خود را ســاز کن...
قافله شهادت در دل غاضریه خیمه می زند امام می فرماید : بخدا قسم اینجا شهادتگاه ماست کودکان ما را در این وادی به اسارت می برند و جگر گوشه هایمان در این وادی به خاک و خون می غلتند .
نفیر مرگ با آمدن پسر سعد بن ابی وقاص به صدا در می آید .
قاصد نفرت و غیض به سوی امام می آید چرا به عراق آمده اید؟
امام در پاسخ می فرماید عراقیان خود مرا با نگاشتن نامه خوانده اند اکنون اگر از آمدن من کراهت دارید به حجاز باز می گردم ، "عمر" نامه ای به ابن زیاد نوشت و ماجرا را گزارش کرد ، آن کور دل دنیا و آخرت در پاسخ گفت:حال که چنگالهای ما به سوی او نشانه رفته است امید بازگشت به حجاز دارد؟
دیگر راهی برای او نمانده است .
صدای نفیر بلند و بلند تر می شود .
و ناگهان هاتفی از آسمان بانگ بر می آورد: قتل الحسین بکربلا عطشاناً ....
 

fandak

عضو جدید
یا حسین
دیوونه كجا بره جز در خونه حسین دل عاشق نگیره چرا بهونه حسین
بخدا هر كی دم از عشق حسینی می زنه دست خالی نمی ره ازدر خونه حسین
از ازل تو دفترم یه مهر دیوونه زدن قفل زنجیر من وبه درب این خونه زدن
عمریه كه دلخوشم به اب ودونه حسین كجا بره جز درخونه حسین
با حسین دنیا برام بهشت خرمه بی حسین تموم زندگی برام جهنمه
دلمو گره زدم به اشیونه حسین كجا بره --------------
قربون اسم حسین وزینب وكرببلا قربون اكبر وعباس ستون خیمه ها
قربون اصغر ودختر سه ساله حسین كجا بره --------------
دلمون به عشق كربلا یه عمره می تپه ارزومون دیدن قبر حسین وزینبه
می زنیم به سینه تا بدن حواله حسین كجا بره --------------
اون روزی كه اهل اخرت همه گرفتارن اون زمان كه از حساب خود همه غمی دارن
عاشقا دیوونه هامی شن روونه حسینكجا بره--------------
هر گنه كاری كه با «توبه» در خونش بیاد از همه دنیا فقط رضای ارباب وبخواد
بدونه كه خوب شده باهاش میونه كجا بره---------------
 

fandak

عضو جدید
امشب دلم به نام حسین دم گرفته است
از عرش و فرش رنگ محرم گرفته است
می نالد عرش و فرش كه در طور كربلا
موسی عصای خویش چه محكم گرفته است
باز هم علی به سجده خون می كند نماز
شمشیر ظلم زاده ملجم گرفته است
از شدت بلا و مصیبت به نصف روز
سرو نگار قامت خود خم گرفته است
از شوق آب خون شده چشمان تشنگان
با ناله های آب حرم رم گرفته است
ان تشنگان جام الستی نگر كه غسل
خشكیده لب به چشمه زمزم گرفته است
آتش گرفت از غم هجران خیام عشق
دلها عجب شراره مبهم گرفته است
دولتسرای عشق به یغمای ظلم رفت
گلبرك غم فتاده و شبنم گرفته است
خون می چكد ز دیده طفلان بی پدر
از تازیانه نقشه پرچم گرفته است
 

fandak

عضو جدید
علت نامگذاری ماه محرم



تاسیس تاریخ برای مسلمانان در زمان خلافت خلیفه دوم مسلمین و با مشورت حضرت علی (علیه‌السلام) در سال شانزدهم هجری صورت گرفته است. مبدا تاریخ را هجرت پیامبر و ماه نخست آن را محرم، سالی كه هجرت روی داده بود گرفتند.(1) علت نامگذاری این ماه آن بود كه در ایام جاهلیت، جنگ در این ماه را حرام می‌دانستند.
ـ در دوم ماه محرم الحرام سال 61 هجری كاروان حضرت امام حسین (علیه السلام) وارد كربلا شد و سپاهیان دشمن كه هر روز بر تعدادشان افزوده می‌شد در روزهای تاسوعا و عاشورا كه روز نهم و دهم محرم می‌باشد او و یارانش را به شهادت رساندند.
امام هشتم شیعیان امام رضا(علیه السلام) در خصوص این ماه فرمود: در جاهلیت، حرمت این ماه نگاه داشته می‌شد و در آن نمی‌جنگیدند ولی در این ماه، خون‌های ما را ریختند و حرمت ما را شكستند و فرزندان و زنان ما را اسیر كردند و خیمه‌ها را آتش زدند و غارت كردند و حرمت پیامبر را دربارة ذریه‌اش رعایت نكردند.
آیت الله میرزا جواد ملكی تبریزی در «مراقبات» نوشته است: «كودكانم را می‌دیدم كه در دهه نخست ماه محرم غذا نمی‌خوردند و به نان خالی اكتفا می‌كردند كسی هم به آنان نگفته بود ماه محرم شروع شده است گمان می‌كنم عشقی درونی آنان را برمی‌انگیخت.» (2) به همین دلیل ماه محرم با حادثه عاشورا عجین شده است و فرا رسیدن آن دلها را پر از غم می‌سازد و پیروان و شیفتگان امام حسین (علیه السلام) از اول محرم، محافل و مجالسی را سیاهپوش كرده، به یاد آن امام شهید به عزاداری می‌پردازند.(3)

پی‌نوشت‌ها:
1- تاریخ تحلیلی اسلام، دكتر سیدجعفر شهیدی، ص130.
2- پیام‌آور عاشورا، مهاجرانی، ص 11.
3- با اندكی دخل و تصرف، فرهنگ عاشورا جواد محدثی، ص 406 .
 

fandak

عضو جدید
اعمال ماه محرم


چرا محرم؟!


پيش از اسلام عرب، جنگ در اين ماه را حرام مي‌دانست و ترك مخاصمه مي‌كرد؛ لذا از آن زمان اين ماه بدين اسم نامگذاري شد.(1) و روز اول محرم را اول سال قمري قرار دادند.(2) در توضيح اين كه چرا ماه‌هاي ديگر كه جنگ در آنها حرام است، محرم ناميده نمي‌شود مي‌توان گفت: چون ترك جنگ از اين ماه شروع مي‌شد به آن محرم گفتند.
اين ماه در مكتب تشيع يادآور نهضت حضرت سيدالشهدا و حماسه‌ جاودان كربلاست.
اين ماه، يادآور دلاورمردي‌هاي ياران با وفاي اباعبدالله الحسين(عليه السلام)، فداكاري‌هاي زينب كبري(سلام الله عليها)، حضرت سجاد(عليه السلام)، و همه‌ اسراي كاروان امام حسين(عليه السلام)، است. اين ماه، يادآور خطبه‌ها و شعارهاي آگاهي‌بخش سالار شهيدان، نطق آتشين حضرت زينب(سلام الله عليها) و خطابه‌ غرّاي زين العابدين(عليه السلام)، است.
اين ماه، يادآور استقامت حبيب بن مظاهر و شهادت عون و جعفر است.
آري اين ماه، ماه پيروزي حق بر باطل است.

محرم از منظر ائمه(عليهم السلام)

شيعيان از امام رضا(عليه السلام)، چنين نقل شده است:
«وقتي محرم فرا مي‌رسيد، پدرم خندان ديده نمي‌شد، حزن و اندوه تا پايان دهه‌ اول بر او غالب بود و روز عاشورا، روز حزن و مصيبت و گريه ايشان بود.»(3)
همچنين حضرت امام رضا(عليه السلام) درباره‌ عاشورا مي‌فرمايد:
«كسي كه عاشورا روز مصيبت و اندوه و گريه‌اش باشد، خداوند قيامت را روز شادماني و سرور او قرار خواهد داد.»(4)

اعمال شب اول ماه محرم

1ـ نماز: اين شب چند نماز دارد كه يكي از آنها به شرح ذيل است:
دو ركعت، كه در هر ركعت بعد از حمد يازده مرتبه سوره‌ توحيد خوانده شود.
در فضيلت اين نماز چنين آمده است:
«خواندن اين نماز و روزه داشتن روزش موجب امنيّت است و كسي كه اين عمل را انجام دهد، گويا تمام سال بر كار نيك مداومت داشته است.»(5)
2ـ احياي اين شب.(6)
3ـ نيايش و دعا.(7)

روز اول محرم

اول محرم هر سال اولين روز سال قمري است. از امام محمدباقر(عليه السلام) روايت شده است: «آن كس كه اين روز را روزه بدارد، خداوند دعايش را اجابت مي‌كند، همانگونه كه دعاي زكريا(عليه السلام) را اجابت كرد.»(8)
دو ركعت نماز خوانده شود و پس از آن سه بار دعاي زير قرائت گردد:
«اللّهم انت الاله القديم و هذه سنةٌ جديدةٌ فاسئلك فيها العصمة من الشيطان و القوَّة علي هذه النّفس الامّارة بالسُّوء»(9)؛ بارالها! تو خداي قديم و جاوداني و اين سال، سال نو است، از تو مي‌خواهم كه مرا در اين سال از شيطان حفظ كني و بر نفس اماره (راهنمايي كننده) به بدي پيروز سازي.

روز دوم محرم

در چنين روزي كاروان امام حسين(عليه السلام) در سال 61 ه‍ .ق وارد سرزمين كربلا شد و با ممانعت لشكر حرّ مجبور به توقّف در آنجا گرديد.(10)

روز سوم محرم

از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) نقل شده است:
«هر كس در اين روز روزه بگيرد، خداوند دعايش را اجابت كند.»(11)
در آن روز سپاه عمر بن سعد وارد كربلا شد.

روز چهارم محرم

بي‌نتيجه بودن مذاكره حضرت سيدالشهداء(عليه السلام)، با عمر بن سعد براي وادار كردن لشكر وي به ترك جنگ و دعوت او و لشكرش جهت ملحق شدن به سپاه اسلام.

روز هفتم محرم

روزه گرفتن مستحب است.

روز نهم محرم

تاسوعاي حسيني، روز محاصره‌ امام حسين(عليه السلام) و اصحابش در سرزمين كربلا توسط سپاه شمر.(12)

اعمال شب عاشورا

1ـ چند نماز براي اين شب در روايات آمده است كه يكي از آنها چنين است:
چهار ركعت نماز كه در هر ركعت بعد از سوره‌ حمد، 50 بار سوره‌ توحيد خوانده مي‌شود. پس از پايان نماز، 70 بار «سبحان الله والحمدالله و لا اله الاّ الله و الله اكبر ولا حول ولا قوة الاّ بالله العليّ العظيم» خوانده شود.(13)
2ـ احياي اين شب كنار قبر امام حسين(عليه السلام).(14)
3ـ دعا و نيايش. (15)

روز عاشورا

1ـ عزاداري بر امام حسين(عليه السلام) و شهداي كربلا، در اين مورد از امام رضا(عليه السلام) نقل شده است:
هر كس كار و كوشش را در اين روز، رها كند، خداوند خواسته‌هايش را برآورد و هر كس اين روز را با حزن و اندوه سپري كند، خداوند قيامت را روز خوشحالي او قرار دهد. (16)
2ـ زيارت امام حسين(عليه السلام).(17)
3ـ روزه گرفتن در اين روز كراهت دارد؛ ولي بهتر است بدون قصد روزه، تا بعد از نماز عصر از خوردن و آشاميدن خودداري شود. (18)
4ـ آب دادن به زائران امام حسين(عليه السلام).(19)
5ـ خواندن سوره توحيد هزار مرتبه.(20)
6ـ خواندن زيارت عاشورا. (21)
7ـ گفتن هزار بار ذكر «اللّهم العن قتلة الحسين(عليه السلام).»(22)

روز دوازدهم محرم

ورود كاروان اسيران كربلا به كوفه و شهادت حضرت سجاد(عليه السلام) در سال 94 ه‍ .ق.

روز بيست و يكم محرم

1ـ روزه‌ اين روز مطلوب است. (23)

پي‌نوشت‌ها:
1- مصباح كفعمي، ص 509.
2- فرهنگ عاشورا، ص 405، جواد محدثي.
3- وسائل الشيعه، ج 5، ص 394، حديث 8.
4- همان، حديث 7.
5- بحارالانوار، ج 98، ص 333؛ وسائل الشيعه، ج 5، ص 294، حديث 1؛ مفاتيح الجنان، ص 286.
6- مصباح المتهجد، ص 783.
7- بحارالانوار، ج 98، ص 324.
8- عروة الوثقي، ج 2، ص 243؛ وسائل الشيعه، ج 7، ص 347، حديث 3.
9- بحارالانوار، ج 98، ص 334.
10- فرهنگ عاشورا، ص 406.
11- عروة الوثقي، ج 2، ص 242؛ وسائل الشيعه، ج 7، ص 348.
12- وسائل الشيعه، ج 7، ص 339، حديث 1.
13- همان، ص 295، حديث 4 و 5.
14- بحارالانوار، ج 98، ص 340.
15- همان، ص 338.
16- بحارالانوار، ج 98، ص 43، حديث 5.
17- كامل الزيارات، ص 174، حديث 5 و 6.
18- وسائل الشيعه، ج 7، ص 338، حديث 7.
19- كامل الزيارات، ص 174، حديث 5.
20- وسائل الشيعه، ج 7، ص 339، حديث 8.
21- كامل الزيارات، ص 174.
22- مفاتيح الجنان، ص 298.
23- بحارالانوار، ج 98، ص 345، حديث 1.
 

fandak

عضو جدید
يام تسليت آغاز محرم(پيامك)


اين روزها حال و هواي شهرهامون، حال و هواي محرم را پيدا كرده است. بيرق‌هاي عزاي "يا حسين" بر سردر خانه‌ها و مغازه‌ها و اماكن مختلف برافراشته شده و با ديدن آنها دل‌ها هوايي مي‌شوند. باز محرم رسيد و لباس مشكي‌ها محيا، جهت به تن رفتن عاشقان و عزاداران امام حسين عليه‌السلام شده‌اند.
بغض‌ها گلوي محبين حضرتش را مي‌فشارند و قلوبشان تنگ و نالان شده است. و اين نوا شنيده مي‌شود: با اين چه شورش است كه در خلق عالم است

- هلال ماه محرم است، دلم شكسته‌ي غم است ندا رسد ز آسمان محرم است، محرم است

- امام حسين (عليه السلام) مي‌فرمايد: خداوند به هر کس راستگويي و نيکخويي و پاکدامني و پاک‌خوري روزي کند خير دنيا و آخرت را ويژه او ساخته است.

- امام حسين (عليه السلام) فرمود: گريستن از خشيت خدا، رهايي از آتش دوزخ است و فرمود: گريه ديده‌ها و خشيت دل‌ها، رحمتي از خداست.

- امام حسين (عليه السلام) فرمود: شکرگزاري تو براي نعمت پيشين، نعمت تازه را سبب مي‌شود.

- يادتان باشد لباس مشكي‌ام را تا كنيد گوشه‌اي از قبر من اين جامه را هم جا كنيد
كاش من در شام تاسوعا بميرم تا شما خرجي‌ام را خرج نذر ظهر عاشورا كنيد

- ديباچه عشق و عاشقي باز شود دل‌ها همه آماده پرواز شود
با بوي محرم الحرام تو حسين ايام عزا و غصه آغاز شود
السلام عليک يا ابا عبدالله

- به يكتايي قسم يكتاست عباس به مردي شهره دنياست عباس
اگر چه زاده‌ ام‌البنين است وليكن مادرش زهراست عباس

- حلال جميع مشكلات است حسين شوينده لوح سيئات است حسين
اي شيعه تو را چه غم ز طوفان بلا آنجا كه سفينه النجات است حسين

- هر جا که مي‌روم ز غمت ديده پر نم است هر ماه من ز داغ تو ماه محرم است
عمري گريستم که موظف به گريه‌ام گر نُه فلک به گريه شود باز هم کم است
مريم که در کتاب خدا ذکر نام اوست يک زينب تو اسوه و استاد مريم است
يک «يا حسين» گفتن من رمز آبروست نام حسين ترجمه اسم اعظم است
- کعبه يک زمزم اگر در همه عالم دارد چشم عشاق بنازم که دو زمزم دارد
هر کجا ملک خدا هست حسينيه توست هر که را مي‌نگرم شور محرم دارد
نه محرم نه صفر بلکه همه دوره سال کعبه با ياد غمت جامه ماتم دارد
روضه‌خوان تو خدا، گريه کن تو آدم اشک ارثي است که ذريه آدم دارد

- منم آن عاشق دلخسته ديدار حسين منم آن خادم دلبسته به دربار حسين
خواهم سرو روان و جان دهم در ره تو تا بگويند كه ماييم فداكار حسين

- در كلاس عاشقي عباس غوغا مي‌كند در دل هر عاشقي عباس مأوا مي‌كند
هر كسي خواهد رود در مكتب عشق حسين ثبت نامش را فقط عباس امضاء مي‌كند

- دلم اي کاش امشب پر بگيرد دوباره عاشقي از سر بگيرد
رود در کربلاي عشق و آنجا سراغي از علي اکبر بگيرد

- محرم آمد و ماه عزا شد مه جانبازي خون خدا شد
جوان مردان عالم را بگوييد دوباره شور عاشورا بپا شد

- باز محرم شد و دل‌ها شکست از غم زينب، دل زهرا شکست
باز محرم شد و لب تشنه شد از عطش خاک کمرها شکست
آب در اين تشنگي از خود گذشت دجله به خون شد، دل صحرا شکست
قاسم و ليلا همه در خون شدند اين چه غمي بود که دنيا شکست

- يه جائيه تو دنيا همه براش مي‌ميرن تموم حاجتا رو همه از اون مي‌گيرن
بين دو نهر آبه، يه سرزمين خشکه شميم باغ و لاله‌اش خوشبو ز عطر مُشکه
شباي جمعه زهرا زائر اين زمينه سينه‌زن حسينه، يل ام البنينه

- السلام اي وادي کرببلا السلام اي سرزمين پر بلا
السلام اي جلوه‌گاه ذوالمنن السلام اي کشته‌هاي بي کفن

- کاش بوديم آن زمان کاري کنيم از تو و طفلان تو ياري کنيم
کاش ما هم کربلايي مي‌شديم در رکاب تو فدايي مي‌شديم
السلام عليک يا ابا عبدالله الحسين

- كربلا لبريز عطر ياس شد نوبت جانبازي عباس شد
السلام عليك يا ابالفضل العباس

- ديباچه‌ي عشق و عاشقي باز شود دل‌ها همه آماده‌ي پرواز شود
با بوي محرم الحرام تو حسين ايام عزا و غصه آغاز شود

- دل را اگر از حسين بگيرم چه كنم بي عشق حسين اگر بميرم چه كنم
فردا كه كسي را به كسي كاري نيست دامان حسين اگر نگيرم چه كنم

- فرشته‌ها از امشب صبوي غم مي‌نوشن دوباره اهل جنت پيرهن سياه مي‌پوشن

- خنده كنان مي‌رود روز جزا در بهشت هر كه به دنيا كند گريه براي حسين

- اي ذبيح کربلا، جان‌ها فداي حج تو اي که خود را در مناي عشق، قربان مي‌کني

- سلام من به محرم، محرم گل زهرا به لطمه‌هاي ملائك به ماتم گل زهرا

- سلام من به محرم، به تشنگي عجيبش به بوي سيب زمين غم و حسين غريبش

- قيامت بي حسين غوغا ندارد شفاعت بي حسين معنا ندارد
حسيني باش كه در محشر نگويند چرا پرونده‌ات امضاء ندارد

- آبروي حسين به كهكشان مي‌ارزد ، يك موي حسين بر دو جهان مي‌ارزد
گفتم كه بگو بهشت را قيمت چيست گفتا كه حسين بيش از آن مي‌ارزد

- ماه خون ماه اشك ماه ماتم شد بر دل فاطمه داغ عالم شد
فرا رسيدن ماه محرم را به عزادارن راستينش تسليت عرض مي‌كنم

- اي وجودت عشق را معناي حسين عالمي يك قطره تو دريا حسين
فرا رسيدن ماه محرم را به تمامي مسلمانان جهان تسليت مي‌گم

- پرسيدم: ازحلال ماه، چرا قامتت خم است؟ آهي كشيد و گفت: كه ماه محرم است
گفتم: كه چيست محرم؟ با ناله گفت: ماه عزاي اشرف اولاد آدم است

- السلام عليكم يا اباصالح المهدى(عج) السلام عليك يا امين الله فى ارض و حجته على عباده (يا صاحب الزمان آجرک الله) ماه محرم بر شما و عاشقان حسين تسليت عرض مي‌نمايم.

- اردوي محرم به دلم خيمه به پا كرد دل را حرم و بارگه خون خدا كرد

- محرم آمد و ماه عزا شد مه جانبازي خون خدا شد
جوانمردان عالم را بگوييد دوباره شور عاشورا به پا شد

- يه جائيه تو دنيا همه براش مي‌ميرن تموم حاجتا رو همه از مي‌گيرن
بين دو نهر آبه، يه سرزمين خشکه شميم باغ و لاله‌اش خوشبو ز عطر مُشکه
شباي جمعه زهرا زائر اين زمينه سينه‌زن حسينه، يل ام البنينه

- دوست دارم هر چي دارم بدم به راه تو حسين تا که سينه‌خيز بيام ميون بين الحرمين

السلام عليک يا ابا عبدالله
- کاش بوديم آن زمان کاري کنيم از تو و طفلان تو ياري کنيم
کاش ما هم کربلايي مي‌شديم در رکاب تو فدايي مي‌شديم

- كربلا لبريز عطر ياس شد نوبت جانبازي عباس شد

- ديباچه‌ي عشق و عاشقي باز شود دل‌ها همه آماده‌ي پرواز شود
با بوي محرم الحرام تو حسين ايام عزا و غصه آغاز شود

- نازم آن آموزگاري را که در يک نصف روز دانش‌آموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون آزادي نويسد بر زمين بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند

- دل را اگر از حسين بگيرم چه كنم بي عشق حسين اگر بميرم چه كنم
فردا كه كسي را به كسي كاري نيست دامان حسين اگر نگيرم چه كنم

- پرسيدم از هلال چرا قامتت خم است؟ آهي کشيد و گفت ماه محرم است

- باز محرم رسيد، ماه عزاي حسين سينه‌ي ما مي‌شود، كرب و بلاي حسين
كاش كه تركم شود غفلت و جرم و گناه تا كه بگيرم صفا، من ز صفاي حسين

- با آب طلا نام حسين قاب کنيد با نام حسين يادي از آب کنيد
خواهيد مه سربلند و جاويد شويد تا آخر عمر تکيه بر ارباب کنيد
فرا رسيدن ماه محرم تسليت باد.

- باز محرم شد و دل‌ها شکست از غم زينب دل زهرا شکست
باز محرم شد و لب تشنه شد از عطش خاک کمرها شکست
آب در اين تشنگي از خود گذشت دجله به خون شد دل صحرا شکست
قاسم و ليلا همه در خون شدند اين چه غمي بود که دنيا شکست
محرم ماه غم نيست ماه عشق است محرم مَحرم درد حسين است

- هر دم به گوش مي‌رسد آواي زنگ قافله اين قافله تا كربلا ديگر ندارد فاصله
حلول ماه محرم، ماه پژمرده شدن گلستان فاطمه تسليت باد. التماس دعا

- نام من سرباز کوي عترت است دوره آموزشي‌ام هيئت است
پادگانم چادري شد وصــله‌دار سر درش عکس علي با ذوالفقار
ارتش حيــدر محل خدمتم بهر جانبازي پي هر فرصتم
نقش سردوشي من يا فاطمه است قمقمه‌ام پر ز آب علقمه است
رنــگ پيراهــن نه رنــگ خاکــي است زينب آن را دوخته پس مشکي است
اسـم رمز حمله‌ام ياس علــي افسر مافوقم عباس علي (ع)
 

behnaz 10

عضو جدید
کاربر ممتاز
پرسیدم:ازحلال ماه، چراقامتت خم است؟ آهی كشیدوگفت:كه ماه محرم است.گفتم: كه چیست محرم؟باناله گفت:ماه عزای اشرف اولادآدم است
السلام علیكم یااباصالح المهدى (عج)السلام علیك یاامین الله فى ارض وحجته على عباده(یاصاحب الزمان آجرک الله)ماه محرم بر شما و عاشقان حسین تسلیت عرض مینمایم

 

behnaz 10

عضو جدید
کاربر ممتاز

اردوی محرم به دلم خیمه به پا كرد
دل را حرم و بارگه خون خدا كرد



محرم آمد و ماه عزا شد
مه جانبازی خون خدا شد
جوانمردان عالم را بگویید
دوباره شور عاشوار به پا شد


حسین میا به کوفه ، کوفه وفا ندارد ...

ای به دل بسته ، قدری آهسته
کن مدارا با ، زینب خسته ...
یا حسین مظلوم ...


یه جائیه تو دنیا همه براش می میرن
تموم حاجتا رو همه از می گیرن
بین دو نهر آبه ، یه سرزمین خشکه
شمیم باغ و لاله اش خوشبو ز عط مُشکه
شبای جمعه زهرا زائر این زمینه
سینه زن حسینه ، یل ام البنینه ...


دوست دارم هر چی دارم بدم به راه تو حسین
تا که سینه خیز بیام میون بین الحرمین


السلام ای وادی کرببلا
السلام ای سرزمین پر بلا
السلام ای جلوه گاه ذوالمنن
السلام ای کشته های بی کفن


کاش بودیم آن زمان کاری کنیم
از تو و طفلان تو یاری کنیم
کاش ما هم کربلایی می شدیم
در رکاب تو فدایی می شدیم
السلام علیک یا ابا عبدالله ...


كربلا لبریز عطر یاس شد. . . .نوبت جانبازی عباس شد


دیباچه ی عشق و عاشقی باز شود
دلها همه آماده ی پرواز شود
با بوی محرم الحرام تو حسین
ایام عزا و غصه آغاز شود


نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز
دانش‌آموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین
بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند


دل را اگر از حسین بگیرم چه كنم
بی عشق حسین اگر بمیرم چه كنم
فردا كه كسی را به كسی كاری نیست
دامان حسین اگر نگیرم چه كنم


گویند كه در روز قیامت علمدار شفاعت زهراست . . . علم فاطمه دست قلم عباس است.


پرسیدم از هلال چرا قامتت خم است ؟
آهی کشید و گفت ماه محرم است...


باز محرم رسید، ماه عزای حسین
سینه‌ی ما می‌شود، كرب و بلای حسین
كاش كه تركم شود غفلت و جرم و گناه
تا كه بگیرم صفا، من ز صفای حسین


فرشته‌ها از امشب صبوی غم می‌نوشن
دوباره اهل جنت پیرهن سیاه می‌پوشن


با آب طلا نام حسین قاب کنید
با نام حسین یادی از آب کنید
خواهید مه سربلند و جاوید شوید
تا آخر عمر تکیه بر ارباب کنید
فرا رسیدن ماه محرم تسلیت باد


باز محرم شدو دلها شکست از غم زینب دل زهرا شکست
باز محرم شد و لب تشنه شد از عطش خاک کمرها شکست
آب در این تشنگی از خود گذشت دجله به خون شد دل صحرا شکست
قاسم ولیلا همه در خون شدند این چه غمی بود که دنیا شکست

محرم ماه غم نیست ماه عشق است محرم مَحرم درد حسین است
 

behnaz 10

عضو جدید
کاربر ممتاز
عالم همه محو گل رخسار حسین است ، ذرات جهان درعجب از كار حسین است . دانی كه چرا خانه ی حق گشته سیه پوش ، یعنی كه خدای تو عزادار حسین است
 

behnaz 10

عضو جدید
کاربر ممتاز
عالم همه قطره و دریاست حسین ، خوبان همه بنده و مولاست حسین ، ترسم كه شفاعت كند از قاتل خویش ، از بس كه كَرَم دارد و آقاست حسین


 
بالا