***<<جلسات مطالعه هفتگی نهج البلاغه و خودسازی>>***

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوشنبه
پرهيز از غرور و خود پسندى
بپرهيز كه خود را در بزرگى همانند خداوند پندارى، زيرا خداوند هر سركشى را خوار مى‏ سازد، و هر خود پسندى را بى ‏ارزش مى ‏كند.

با خدا و با مردم، انصاف را رعايت كن، كه اگر چنين نكنى ستم روا داشتى، و كسى كه به بندگان خدا ستم روا دارد خدا به جاى بندگانش دشمن او خواهد بود، و آن را كه خدا دشمن شود، تا آنگاه كه يا توبه كند،
و چيزى چون ستمكارى نعمت خدا را دگرگون نمى ‏كند، و كيفر او را نزديك نمى‏ سازد، كه خدا دعاى ستمديدگان را مى‏ شنود و در كمين ستمكاران است.


مردم گرايى، حق گرايى
دوست داشتنى ‏ترين چيزها در نزد تو، در حق ميانه ‏ترين، و در عدل فراگيرترين، و در جلب خشنودى مردم گسترده‏ ترين باشد، كه همانا خشم عمومى مردم، خشنودى خواص (نزديكان) را از بين مى‏ برد، امّا خشم خواص را خشنودى همگان بى‏ أثر مى ‏كند.
خواصّ جامعه، همواره بار سنگينى را بر حكومت تحميل مى ‏كنند زيرا در روزگار سختى ياريشان كمتر، و در اجراى عدالت از همه ناراضى ‏تر، و در خواسته‏ هايشان پافشارتر، و در عطا و بخشش‏ ها كم سپاس‏تر، و به هنگام منع خواسته‏ ها دير عذر پذيرتر، و در برابر مشكلات كم استقامت‏تر مى ‏باشند.

در صورتى كه ستون‏ هاى استوار دين، و اجتماعات پرشور مسلمين، و نيروهاى ذخيره دفاعى، عموم مردم مى ‏باشند، پس به آنها گرايش داشته و اشتياق تو با آنان باشد
.


این قسمت فوق العاده زیبا بود....
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
سه شنبه
ضرورت راز دارى
از رعيّت، آنان را كه عيب جوترند از خود دور كن ، پس مبادا آنچه بر تو پنهان است آشكار گردانى، و آنچه كه هويداست بپوشانى، كه داورى در آنچه از تو پنهان است با خداى جهان مى ‏باشد،
پس چندان كه مى ‏توانى زشتى ‏ها را بپوشان، تا آن را كه دوست دارى بر رعيّت پوشيده ماند خدا بر تو بپوشاند، گره هر كينه‏ اى را در مردم بگشاى، و رشته هر نوع دشمنى را قطع كن، و از آنچه كه در نظر روشن نيست كناره گير. در تصديق سخن چين شتاب مكن، زيرا سخن چين گرچه در لباس اندرز دهنده ظاهر مى ‏شود امّا خيانتكار است.

جايگاه صحيح مشورت
بخيل را در مشورت كردن دخالت نده، كه تو را از نيكوكارى باز مى ‏دارد، و از تنگدستى مى ترساند.
ترسو را در مشورت كردن دخالت نده، كه در انجام كارها روحيّه تو را سست مى‏ كند.
حريص را در مشورت كردن دخالت نده، كه حرص را با ستمكارى در نظرت زينت مى‏ دهد.
همانا بخل و ترس و حرص، غرائز گوناگونى هستند كه ريشه آنها بدگمانى به خداى بزرگ است.

بدترين وزيران تو، كسى است كه پيش از تو وزير بدكاران بوده، و در گناهان آنان شركت داشته، پس مبادا چنين افرادى محرم راز تو باشند، زيرا كه آنان ياوران گناهكاران، و يارى دهندگان ستمكارانند.
جانشينان تو باید قدرت فكرى امثال آنها را داشته، امّا گناهان و كردار زشت آنها را نداشته باشند: كسانى كه ستمكارى را بر ستمى يارى نكرده، و گناه كارى را در گناهى كمك نرسانده باشند. هزينه اين گونه از افراد بر تو سبك‏تر، و ياريشان بهتر، و مهربانيشان بيشتر، و دوستى آنان با غير تو كمتر است.
سپس از ميان آنان افرادى را كه در حق گويى از همه صريح‏ ترند، و در آنچه را كه خدا براى دوستانش نمى ‏پسندد تو را مدد كار نباشند، انتخاب كن، چه خوشايند تو باشد يا ناخوشايند.
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
چهارشنبه
اصول روابط اجتماعى رهبران
تا مى ‏توانى با پرهيزكاران و راستگويان بپيوند، و آنان را چنان پرورش ده كه تو را براى اعمال زشتى كه انجام نداده ‏اى تشويق نكنند، كه ستايش بى ‏اندازه، خود پسندى مى ‏آورد، و انسان را به سركشى وا مى‏ دارد.

هرگز نيكو كار و بدكار در نظرت يكسان نباشند، زيرا نيكوكاران در نيكوكارى بى ‏رغبت، و بدكاران در بد كارى تشويق مى ‏گردند، پس هر كدام از آنان را بر أساس كردارشان پاداش ده.
بدان اى مالك هيچ وسيله‏ اى براى جلب اعتماد والى به رعيّت بهتر از نيكوكارى به مردم، و تخفيف ماليات، و عدم اجبار مردم به كارى كه دوست ندارند، نمى ‏باشد، پس در اين راه آنقدر بكوش تا به وفادارى رعيّت، خوشبين شوى، كه اين خوشبينى رنج طولانى مشكلات را از تو بر مى ‏دارد،


پس به آنان كه بيشتر احسان كردى بيشتر خوشبين باش، و به آنان كه بد رفتارى كردى بد گمان‏تر باش. و آداب پسنديده ‏اى را كه بزرگان اين امّت به آن عمل كردند، و ملّت اسلام با آن پيوند خورده، و رعيّت با آن اصلاح شدند، بر هم مزن، و آدابى كه به سنّت‏ هاى خوب گذشته زيان وارد مى ‏كند ، پديد نياور، كه پاداش براى آورنده سنّت، و كيفر آن براى تو باشد كه آنها را در هم شكستى.
با دانشمندان، فراوان گفتگو كن، و با حكيمان فراوان بحث كن، كه مايه آبادانى و اصلاح شهرها، و برقرارى نظم و قانونى است كه در گذشته نيز وجود داشت.
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
پنج شنبه
شناخت اقشار گوناگون اجتماعى
مردم از گروه‏ هاى گوناگونى مى‏ باشند كه هيچ يك از گروه‏ ها از گروه ديگر بى‏ نياز نيست. از آن قشرها، لشكريان خدا، و نويسندگان عمومى و خصوصى، قضات دادگستر، كارگزاران عدل و نظم اجتماعى، جزيه دهندگان، پرداخت كنندگان ماليات، تجّار و بازرگانان، صاحبان صنعت و پيشه‏ وران، و نيز طبقه پايين جامعه، يعنى نيازمندان و مستمندان مى‏ باشند، كه براى هر يك خداوند سهمى مقرّر داشته، و مقدار واجب آن را در قرآن يا سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تعيين كرده كه پيمانى از طرف خداست و نگهدارى آن بر ما لازم است.
سپاهيان پناهگاه استوار رعيّت، و زينت و وقار زمامداران، شكوه دين، و راه هاى تحقّق امنيّت كشورند.
امور مردم جز با سپاهيان استوار نگردد، و پايدارى سپاهيان جز به خراج و ماليات رعيّت انجام نمى ‏شود كه با آن براى جهاد با دشمن تقويت گردند، و براى اصلاح امور خويش به آن تكيّه كنند، و نيازمندى‏هاى خود را برطرف سازند. سپس سپاهيان و مردم، جز با گروه سوم نمى‏توانند پايدار باشند، و آن قضات، و كارگزاران دولت، و نويسندگان حكومتند، كه قراردادها و معاملات را استوار مى ‏كنند، و آنچه به سود مسلمانان است فراهم مى ‏آورند، و در كارهاى عمومى و خصوصى مورد اعتمادند. و گروه‏ هاى ياد شده بدون بازرگانان، و صاحبان صنايع نمى ‏توانند دوام بياورند، زيرا آنان وسائل زندگى را فراهم مى ‏آورند، و در بازارها عرضه مى ‏كنند، و بسيارى از وسايل زندگى را با دست مى ‏سازند كه از توان ديگران خارج است. قشر ديگر، طبقه پايين از نيازمندان و مستمندانند كه بايد به آنها بخشش و يارى كرد. براى تمام اقشار گوناگون ياد شده، در پيشگاه خدا گشايشى است، و همه آنان به مقدارى‏ كه امورشان اصلاح شود بر زمامدار، حقّى مشخصّ دارند، و زمامدار از انجام آنچه خدا بر او واجب كرده است نمى ‏تواند موفّق باشد جز آن كه تلاش فراوان نمايد، و از خدا يارى بطلبد، و خود را براى انجام حق آماده سازد، و در همه كارها، آسان باشد يا دشوار، شكيبايى ورزد.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
بسم الله الرحمن الرحیم



در عرش و سماء نام علی(ع) تک شده است *****در حلقه ی عاشقان چکامک شده است
دیده شب معراج دو چشمان نبی *****بر بال فرشتگان علی(ع) حک شده است


برنامه هفته بیست و نهم


بررسیادامه نامه ی 53


شنبه

فَوَلِّ مِنْ جُنُودِكَ........... الْجَامِعةِ غَيْرِ الْمُفَرِّقَةِ



یک شنبه


ثُمَّ اخْتَرْ لِلْحُكْمِ بَيْنَ النَّاسِ............... وَتُطْلَبُ بِهِ الدُّنْيَا



دوشنبه


ثُمَّ انْظُرْ فِي أُمُورِ............ وَقَلَّدْتَهُ عَارَ التُّهَمَةِ



سه شنبه


وَتفَقَّدْ أَمْرَ الْخَرَاجِ............... وَقِلَّةِ انْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَرِ




چهارشنبه


ثُمَّ انْظُرْ فِي حَالِ كُتَّابِكَ............. مِنْ عَيْبٍ فَتَغَابَيْتَعَنْه أُلْزِمْتَهُ



پنج شنبه


ثُمَّ اسْتَوْصِ بِالتُّجَّارِ……………وعا قب فی غیر اسراف




از همگی دوستان التماس دعا دارم :gol:

جمعه جمع بندی
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
شنبـــــــــــــــــــــــــه

سیمای نظامیان:

براى فرماندهى سپاه كسى را برگزين كه خيرخواهى او براى خدا و پيامبر (ص) و امام تو بيشتر، و دامن او پاكتر، شكيبايى او برتر باشد، از كسانى كه دير به خشم آيد، و عذر پذيرتر باشد، و بر ناتوان رحمت آورد، و با قدرتمندان، با قدرت برخورد نمايد، درشتى او را به تجاوز نكشاند، و ناتوانى او را از حركت باز ندارد.

سپس در نظاميان با
خانواده هاى ريشه دار، داراى شخصيت حساب شده، خاندانى پارسا، داراى سوابقى نيكو و درخشان، كه دلاور و سلحشور و بخشنده و بلندنظرند، روابط نزديك برقرار كن، آنان همه بزرگوارى را در خود جمع كرده، و نيكى ها را در خود گرد آورده اند، پس در كارهاى آنان بگونه اى بينديش كه پدرى مهربان درباره فرزندش مى انديشد، و مبادا آنچه را كه آنان را نيرومند مى كند در ديده ات بزرگ جلوه كند، و نيكوكارى تو نسبت به آنان هرچند اندك باشد را خوار مپندار، زيرا نيكى آنان را به خيرخواهى تو خواند، و گمانشان رانسبت به تو نيكو گرداند، و رسيدگى به امور كوچك آنان را به اعتماد رسيدگى به كارهاى بزرگشان وامگذار، زيرا نيكى اندك تو را جايگاهى است كه از آن سود مى برند و نيكى هاى بزرگ تو را جايى است كه از آن بى نياز نيستند.


برگزيده ترين فرماندهان سپاه تو، كسى باشد كه: از همه بيشتر به سربازان كمك رساند، و از امكانات مالى خود بيشتر در اختيارشان گذارد، به اندازه اى كه خانواده هايشان در پشت جبهه، و خودشان در آسايش كامل باشند، تا در نبرد با دشمن، سربازان اسلام تنها به يك چيز بينديشند. همانا مهربانى تو نسبت به سربازان، دلهايشان را به تو مى كشاند، و همانا، روشنى چشم زمامداران، برقرارى عدل در شهرها و آشكار شدن محبت مردم نسبت به والى است، كه محبت دلهاى رعيت جز با پاكى قلبها پديد نمى آيد، و خيرخواهى آنان زمانى است كه با رغبت و شوق پيرامون والى را گرفته، و حكومت بار سنگينى را بر دوش رعيت نگذاشته باشد، و طولانى شدن مدت زمامدارى بر ملت ناگوار نباشد. پس آرزوهاى سپاهيان را برآور، و همواره از آنان ستايش كن، و كارهاى مهمى كه انجام داده اند بر شمار، زيرا يادآورى كارهاى ارزشمند آنان، شجاعان را برمى انگيزاند، و ترسوها را به تلاش وامى دارد، ان شاءالله.

و در يك ارزشيابى دقيق، رنج و زحمات هر يك از آنان را شناسايى كن، و هرگز تلاش و رنج كسى را به حساب ديگرى مگذار، و ارزش خدمت او را ناچيز مشمار، تا شرافت و بزرگى كسى موجب نگردد كه كار كوچكش را بزرگ بشمارى، يا گمنامى كسى باعث شود كه كار بزرگ او را ناچيز بدانى


مشكلاتى كه در احكام نظاميان براى تو پديد مى آيد، و امورى كه براى تو شبهه ناكند، به خدا، و رسول خدا (ص) بازگردان، زيرا خدا براى مردمى كه علاقه داشت هدايتشان كند فرمود. (اى كسانى كه ايمان آورديد، از خدا و رسول و امامانى كه از شما هستند اطاعت كنيد، و اگر در چيزى نزاع داريد، آن را به خدا و رسولش باز گردانيد.) پس بازگرداندن چيزى به خدا يعنى عمل كردن به قرآن، و بازگرداندن به پيامبر (ص) يعنى عمل كردن به سنت او كه وحدت بخش است، نه عامل پراكندگى. سپس از ميان مردم!
 

بابك خسروي

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
خدا خيرتون بده كه انقدر فعال هستين و چراغ تاپيك رو روشن نگه ميدارين. اما يه پيشنهاد دارم.
مي تونم از دوستان خواهش كنم كه زير جمله هايي كه قرار ميدن حداقل يه جمله نظر خودشونو هم بزارن. بنظر بنده اين كار كمك خيلي زيادي به پيشبرد تاپيك در مسيري بهتر ميكنه. منتظر نظراي دوستان عزيز هستم
ياعلي
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک شنبـــــــــــــــــه

سیــــــمای قــضــاوتـــــــــــــ و داوران

سپس از میان مردم ، برترین فرد نزد خود را برای قضاوت انتخاب کن ، کسانی که
مراجعه ی فراوان ، آنها را به ستوه نیاورد ،
و برخورد مخالفان با یکدیگر او را خشمناک نسازد ،
در اشتباهاتش پافشاری نکند ،
و بازگشت به حق پس از آگاهی ، برای او دشوار نباشد ؛
طمع را از دل ریشه کن کند ،
و در شناخت مطالب با تحقیقی اندک رضایت ندهد ،
و در شبهات از همه با احتیاط تر عمل کند ،
ودر یافتن دلیل ، اصرار او از همه بیشتر باشد ،
و در مراجعه ی پیاپی شاکیان خسته نشود.

در کشف امور از همه شکیباتر ،
و پس از آشکار شدن حقیقت ، در فصل خصومت از همه برنده تر باشد،
کسی که ستایش فراوان او را فریب ندهد ،
و چرب زبانی او را منحرف نسازد و چنین کسانی بسیار اندکــــــند!.

پس از انتخاب قاضی ، هر چه بیشتر در قضاوت های او بیندیش ،
و آنقدر به او ببخش که نیازهای او برطرف گردد ، و به مردم نیازمند نباشد ،
و از نظر مقام و منزلت آنقدر او را گرامی دار که نزدیکان تو ، به نفوذ در او طمع نکنند، تا از توطئه آنان در نزد تو در امان باشد.
در دستوراتی که دادم نیک بنگر که همانا این دین در دست بدکاران اسیر گشته بود ،که با نام دین به هواپرستی پرداخته ، و دنیای خود را به دست می آوردند.





کلامِ مولا جامع و کامل هست از هر نظر و تو هر موضوعی به تمام ابعادِ اون اشاره و ابهامات رو برطرف می کنه ، فقط تو شرایطی که ما قرار داریم پیدا کردنِ انسانی با این ویژگی ها خیلی سخته!
و یا حتی خودمون برای قضاوت اکثرا مواردِ بالا رو رعایت نمی کنیم مثلا حاضر نیستیم اشتباهاتمون رو بپذیریم !!!!!

 

ghazal1991

مدیر تالار مدیریت
مدیر تالار
جملات منتخب هفته 28:

او را به ترس از خدا فرمان مى ‏دهد، و اينكه اطاعت خدا را بر ديگر كارها مقدّم دارد، و آنچه در كتاب خدا آمده، از واجبات و سنّت‏ها را پيروى كند، دستوراتى كه جز با پيروى آن رستگار نخواهد شد، و جز با نشناختن و ضايع كردن آن جنايتكار نخواهد گرديد. به او فرمان مى ‏دهد كه خدا را با دل و دست و زبان يارى كند، زيرا خداوند پيروزى كسى را تضمين كند كه او را يارى دهد، و بزرگ دارد آن كس را كه او را بزرگ شمارد. و به او فرمان مى ‏دهد تا نفس خود را از پيروى آرزوها باز دارد، و به هنگام سركشى رامش كند، كه: «همانا نفس همواره به بدى وا مى ‏دارد جز آن كه خدا رحمت آورد».
پس نيكوترين اندوخته تو بايد اعمال صالح و درست باشد، هواى نفس را در اختيار گير، و از آنچه حلال نيست خويشتن دارى كن، زيرا بخل ورزيدن به نفس خويش، آن است كه در آنچه دوست دارد، يا براى او ناخوشايند است، راه انصاف پيمايى.


به مردم نگو، به من فرمان دادند و من نيز فرمان مى‏ دهم، پس بايد اطاعت شود، كه اين گونه خود بزرگ بينى دل را فاسد،
و دين را پژمرده، و موجب زوال نعمت‏هاست. و اگر با مقام و قدرتى كه دارى، دچار تكبّر يا خود بزرگ بينى شدى به بزرگى حكومت پروردگار كه برتر از تو است بنگر، كه تو را از آن سركشى نجات مى ‏دهد، و تند روى تو را فرو مى ‏نشاند، و عقل و انديشه‏ ات را به جايگاه اصلى باز مى ‏گرداند.


بپرهيز كه خود را در بزرگى همانند خداوند پندارى، و در شكوه خداوندى همانند او دانى، زيرا خداوند هر سركشى را خوار مى‏ سازد، و هر خود پسندى را بى ‏ارزش مى ‏كند.


دوست داشتنى ‏ترين چيزها در نزد تو، در حق ميانه ‏ترين، و در عدل فراگيرترين، و در جلب خشنودى مردم گسترده‏ ترين باشد، كه همانا خشم عمومى مردم، خشنودى خواص (نزديكان) را از بين مى‏ برد، امّا خشم خواص را خشنودى همگان بى‏ أثر مى ‏كند.

از رعيّت، آنان را كه عيب جوترند از خود دور كن ، زيرا مردم عيوبى دارند كه رهبر امّت در پنهان داشتن آن از همه سزاوارتر است، پس مبادا آنچه بر تو پنهان است آشكار گردانى، و آنچه كه هويداست بپوشانى، كه داورى در آنچه از تو پنهان است با خداى جهان مى ‏باشد.
در تصديق سخن چين شتاب مكن، زيرا سخن چين گرچه در لباس اندرز دهنده ظاهر مى ‏شود امّا خيانتكار است.


بخيل را در مشورت كردن دخالت نده، كه تو را از نيكوكارى باز مى ‏دارد، و از تنگدستى مى ترساند. ترسو را در مشورت كردن دخالت نده، كه در انجام كارها روحيّه تو را سست م ى‏كند. حريص را در مشورت كردن دخالت نده، كه حرص را با ستمكارى در نظرت زينت مى‏ دهد. همانا بخل و ترس و حرص، غرائز گوناگونى هستند كه ريشه آنها بدگمانى به خداى بزرگ است.

هرگز نيكو كار و بدكار در نظرت يكسان نباشند، زيرا نيكوكاران در نيكوكارى بى ‏رغبت، و بدكاران در بد كارى تشويق مى ‏گردند، پس هر كدام از آنان را بر أساس كردارشان پاداش ده.

==============
پ.ن:(چقد سخت بود انتخاب کردن یه سری جمله به عنوان جملات منتخب تو این نامه، همش قشنگ و کاربردی بود)
 
آخرین ویرایش:

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
خدا خيرتون بده كه انقدر فعال هستين و چراغ تاپيك رو روشن نگه ميدارين. اما يه پيشنهاد دارم.
مي تونم از دوستان خواهش كنم كه زير جمله هايي كه قرار ميدن حداقل يه جمله نظر خودشونو هم بزارن. بنظر بنده اين كار كمك خيلي زيادي به پيشبرد تاپيك در مسيري بهتر ميكنه. منتظر نظراي دوستان عزيز هستم
ياعلي

سلام..منم تشکر میکنم از دوستان...
دیگه چه نظزی بدیم...انقد متون گویا و شیوا هستن که من وقتی میخونم بیشتر دهنم باز میمونه.....
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوشنبـــــــــــــــــــــــــه


سیــــــــمایِ کارگزارانِ دولـــــــــتی

سپس در امور كارمندانت بينديش،و پس از آزمايش به كارشان بگمار، و با ميل شخصى، و بدون مشورت با ديگران آنان را به كارهاى مختلف وادار نكن، زيرا نوعى ستمگرى و خيانت است.

كارگزاران دولتى را از ميان مردمى باتجربه و باحيا، از خاندانهاى پاكيزه و باتقوى،كه در مسلمانى سابقه درخشانى داردند انتخاب كن، زيرا اخلاق آنان گرامى تر، و آبرويشان محفوظتر، و طمع ورزيشان كمتر، و آينده نگرى آنان بيشتر است.

سپس روزى فراوان بر آنان ارزانى دار، كه با گرفتن حقوق كافى در اصلاح خود بيشتر مى كوشند، و با بى نيازى، دست به اموال بيت المال نمى زنند، و اتمام حجتى است بر آنان اگر فرمانت را نپذيرند يا در امانت تو خيانت كنند.


سپس رفتار كارگزاران را بررسى كن، و جاسوسانى راستگو، و وفاپيشه بر آنان بگمار، كه مراقبت و بازرسى پنهانى تو از كار آنان،سبب امانتدارى، و مهربانى با رعيت خواهد بود.

و از همكاران نزديكت سخت مراقبت كن، و اگر يكى از آنان دست به خيانت زد، وجاسوسان تو هم آن خيانت را تاييد كرد، به همين مقدار گواهى قناعت كرده او را با تازيانه كيفر كن، و آنچه از اموال كه دراختيار دارد از او بازپس گير، سپس او را خوار دار، و خيانتكار بشمار، و طوق بدنامى به گردنش بيافكن.
 

بابك خسروي

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام..منم تشکر میکنم از دوستان...
دیگه چه نظزی بدیم...انقد متون گویا و شیوا هستن که من وقتی میخونم بیشتر دهنم باز میمونه.....

سلام
بنده ميگم اون چيزي رو كه ميفهمين (كه مطمئنا به عقل ناقص بنده نمي رسه) زير جمله هاي منتخبتون بنويسين
شايد اينطوري دهن بنده هم باز بمونه...:دي
يه پيشنهاد بود،‌ميتونين قبولم نكنين چون بنده كاره اي نيستم كه بخوام كسي رو مجبور كنم!
يا علي
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
بنده ميگم اون چيزي رو كه ميفهمين (كه مطمئنا به عقل ناقص بنده نمي رسه) زير جمله هاي منتخبتون بنويسين
شايد اينطوري دهن بنده هم باز بمونه...:دي
يه پيشنهاد بود،‌ميتونين قبولم نكنين چون بنده كاره اي نيستم كه بخوام كسي رو مجبور كنم!
يا علي

سلام
ممنون از پیشنهاد خوبتون
من اگر چیزی به ذهنم برسه می نویسم حتما:gol:

 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
سه شنبــــــــه

سیمــایِ مالیات دهنــدگان


ماليات و بيت المال را بگونه اى وارسى كن كه صلاح ماليات دهندگان باشد، زيرا بهبودى ماليات و ماليات دهندگان، عامل اصلاح امور ديگر اقشار جامعه مى باشد، و تا امور ماليات دهندگان اصلاح نشود كار ديگران نيز سامان نخواهد گرفت.


زيرا
همه مردم نان خور ماليات و ماليات دهندگانند، بايد تلاش تو در آبادانى زمين بيشتر از جمع آورى خراج باشد كه خراج جز با آبادانى فراهم نمى گردد، و آن كس كه بخواهد خراج را بدون آبادانى مزارع به دست آورد، شهرها را خراب، و بندگان خدا را نابود، و حكومتش جز اندك مدتى دوام نياورد.


پس اگر مردم شكايت كردند، از سنگينى ماليات، يا آفت زدگى، يا خشك شدن آب چشمه ها، يا كمى باران، يا خراب شدن زمين در سيلابها، يا خشكسالى،
در گرفتن ماليات به ميزانى تخفيف ده تا امورشان سامان گيرد، و هرگز تخفيف دادن در خراج تو را نگران نسازد. زيرا آن، اندوخته اى است كه در آبادانى شهرهاى تو، و آراستن ولايتهاى تو نقش دارد، و رعيت تو را مى ستايند، و تو از گسترش عدالت ميان مردم خشنود خواهى شد، و به افزايش قوت آنان تكيه خواهى كرد، بدانچه در نزدشان اندوختى و به آنان بخشيدى، و با گسترش عدالت در بين مردم، و مهربانى با رعيت، به آنان اطمينان خواهى داشت.


آنگاه اگر در آينده كارى پيش آيد و به عهده شان بگذارى، با شادمانى خواهند پذيرفت، زيرا عمران و آبادى قدرت تحمل مردم را زياد مى كند. همانا ويرانى زمين به جهت تنگدستى كشاورزان است كه به آينده حكومتشان اعتماد ندارند، و از تاريخ گذشتگان عبرت نمى گيرند.

 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سلام بر همگی
خدا قوت
فرزانه جان زحمت کشیدید متن این هفته رو کامل گذاشتید خدا خیرت بده خواهر
:gol:

من همه رو مطالعه کردم
چند جمله از هر کدوم رو نوشتم
البته انتخابی در کار نیست فقط یه جور دقت وتامل بیشتر


شنبـــــــــــــــــــــــــه

سیمای نظامیان:


برگزيده ترين فرماندهان سپاه تو،كسى باشد كه: ازهمه بيشتر به سربازان كمك رساند، و از امكانات مالى خود بيشتر دراختيارشان گذارد، به اندازه اى كه خانواده هايشان در پشت جبهه، و خودشان درآسايش كامل باشند، تا در نبرد با دشمن، سربازان اسلام تنها به يك چيزبينديشند.



یک شنبـــــــــــــــــه

سیــــــمای قــضــاوتـــــــــــــ و داوران


پس از انتخاب قاضی ،هر چه بیشتر در قضاوت های او بیندیش،
و آنقدر به او ببخش که نیازهای او برطرف گردد ، و به مردم نیازمند نباشد ،
و از نظر مقام و منزلت آنقدر او را گرامی دار که نزدیکان تو ، به نفوذ در او طمع نکنند، تا از توطئه آنان در نزد تو در امان باشد.
در دستوراتی که دادم نیک بنگر که همانا این دین در دست بدکاران اسیر گشتهبود ،که با نام دین به هواپرستی پرداخته ، و دنیای خود را به دست میآوردند.




دوشنبـــــــــــــــــــــــــه

سیــــــــمایِ کارگزارانِ دولـــــــــتی

سپس در امور كارمندانتبينديش،و پس ازآزمايشبه كارشان بگمار، وبا ميل شخصى، و بدون مشورتبا ديگران آنان را به كارهاى مختلفوادار نكن،زيرا نوعى ستمگرى و خيانت است.

كارگزاران دولتى رااز ميان مردمى باتجربه و باحيا، از خاندانهاى پاكيزه و باتقوى،كه در مسلمانى سابقه درخشانى داردند انتخاب كن، زيرااخلاق آنان گرامى تر، و آبرويشان محفوظتر، و طمع ورزيشان كمتر، و آينده نگرى آنان بيشتر است.


سه شنبــــــــه

سیمــایِ مالیات دهنــدگان


ماليات و بيت المال را بگونه اى وارسى كن كه صلاح ماليات دهندگان باشد، زيرابهبودى ماليات و ماليات دهندگان، عامل اصلاح امور ديگر اقشار جامعه مى باشد، و تا امور ماليات دهندگان اصلاح نشود كار ديگران نيز سامان نخواهد گرفت.



هرکدام از این جمله ها یک دنیا معنی دارند
کاش کارگزاران حکومتی ما یکی یه نسخه از اینها توی دفتر کارشون بود
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
چهارشنـبـــه


سیــمایِ نویســندگان و مُنشیان:


سپس در امور نويسندگان و منشيان به درستى بينديش،
و كارهايت را به بهترين آنان واگذار،
و نامه هاى محرمانه، كه دربردارنده سياستها و اسرار تو است، از ميان نويسندگان به كسى اختصاص ده كه صالح تر از ديگران باشد،
كسى كه گرامى داشتن او را به سركشى و تجاوز نكشاند تا در حضور ديگران با تو مخالفت كند،
و در رساندن نامه كارگزارانت به تو، يا رساندن پاسخهاى تو به آنان كوتاهى نكند،
و در آنچه براى تو مى ستاند يا از طرف تو به آنان تحويل مى دهد. فراموشكار نباشد.
و در تنظيم هيچ قراردادى سستى نورزد، و در برهم زدن قراردادى كه به زيان توست كوتاهى نكند،
و منزلت و قدر خويش را بشناسد، همانا آنكه از شناخت قدر خويش عاجز باشد، در شناخت قدر ديگران جاهل تر است .



مبادا در گزينش نويسندگان و منشيان، بر تيزهوشى و اطمينان شخصى و خوش باورى خود تكيه نمايى،
زيرا افراد زيرك با ظاهرسازى و خوش خدمتى، نظر زمامداران را به خود جلب مى نمايند،
كه در پس اين ظاهرسازى ها، نه خيرخواهى وجود دارد، و نه از امانتدارى نشانى يافت مى شود.
لكن آنها را با خدماتى كه براى زمامداران شايسته و پيشين انجام داده اند بيازماى،
به كاتبان و نويسندگانى اعتماد داشته باش كه در ميان مردم آثارى نيكو گذاشته،
و به امانتدارى از همه مشهورترند،
كه چنين انتخاب درستى نشان دهنده خيرخواهى تو براى خدا، و مردمى است كه حاكم آنانى.
براى هر يك از كارهايت سرپرستى برگزين كه بزرگى كار بر او چيرگى نيابد،
و فراوانى كار او را درمانده نسازد، و بدان كه هرگاه در كار نويسندگان و منشيان تو كمبودى وجود داشته باشد كه تو بى خبر باشى خطرات آن دامنگير تو خواهد بود.
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
پنج شنبــــــــــــه


سیـــمایِ بازرگانان و صاحـبان صنایع



سپس سفارش مرا به بازرگانان و صاحبان صنايع بپذير،
و آنها را به نيكوكارى سفارش كن،
بازرگانانى كه در شهر ساكنند، يا آنان كه همواره در سير و كوچ كردن مى باشند، و بازرگانانى كه با نيروى جسمانى كار مى كنند،
چرا كه آنان
منابع اصلى منفعت، و پديدآورندگان وسايل زندگى و آسايش، و آورندگان وسايل زندگى از نقاط دوردست و دشوار مى باشند،
از بيابانها و درياها، و دشتها و كوهستانها، جاهاى سختى كه مردم در آن اجتماع نمى كنند، يا براى رفتن به آنجاها شجاعت ندارند.


بازرگانان مردمى آرامند، و از ستيزه جويى آنان ترسى وجود نخواهد داشت،
مردمى آشتى طلبند كه فتنه انگيزى ندارند،
در كار آنها بينديش چه در شهرى باشند كه تو به سر مى برى، يا در شهرهاى ديگر،
با توجه به آنچه كه تذكر دادم اين را
هم بدان كه در ميان بازرگانان، هستند كسانى كه تنگ نظر و بدمعامله و بخيل و احتكاركننده اند،
كه تنها با زورگوئى به سود خود مى انديشند.
و كالا را به هر قيمتى كه مى خواهند مى فروشند،
كه اين سودجوئى و گران فروشى براى همه افراد جامعه زيانبار، و عيب بزرگى بر زمامدار است.
پس از احتكار كالا جلوگيرى كن، كه رسول خدا (ص) از آن جلوگيرى مى كرد،
بايد خريد و فروش در جامعه اسلامى، به سادگى و با موازين عدالت انجام گيرد،
با نرخهايى كه بر فروشنده و خريدار زيانى نرساند،
كسى كه پس از منع تو احتكار كند، او را كيفر ده تا عبرت ديگران شود اما در كيفر او اسراف نكن.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سلام
فرزانه خانم خدا قوت
ممنون برای نوشتن تمامی متن برنامه این هفته :gol:

سپاسگذاری ویژه از تمامی دوستانی که همراهی کردند
انشالله برای هفته آینده قسمت انتهایی نامه رو مطالعه میکنیم

التماس دعا دارم از همه دوستان برای جناب خسروی جهت موفقیت در آزمون دکتری که فرداست
 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
فرزندم! چنین باش/ترجمه نامه سی و یکم نهج البلاغه / قسمت اولپدید آورنده : فاطمه شهیدی ، صفحه 2

[h=3]وصیت امام علی علیه السلام به فرزندش امام حسن علیه السلام بعد از بازگشت از جنگ صفین[/h]این، سفارش های پدری است که می رود؛
پدری که می داند لحظه ها می گذرند؛
می داند زندگی اش رو به پایان است؛
پدری تسلیم نظام روزگار و
از دنیا بیزار؛
ساکن خانه های گذشتگان که می داند نوبت اوست که خانه ها را بگذارد و برود.
این، سفارش های پدری است به فرزندش
و فرزندان، آرزوهای درازی دارند که به آنها نمی رسند؛
در راهی می روند که به نابودی می رسد.
فرزندان انسان، نشانه گاه تیر دردها،
اسیران روزگار،
تیررس رنج ها،
بندگان دنیا،
معامله گران هیچ و پوچ
و برنده های رقابت فنا و زوالند.
فرزندان انسان، در بند مرگ،
ناگزیر از رنج،
همدم اندوه،
آماج بلا،
شکست خورده شهوت
و جانشین مردگانند.
فرزندم!
این روزها که می بینم دنیا پشت کرده، روزگار سرکش از من می گریزد
و آخرت، نزدیک می شود.
از فکر و ذکر دیگران، رها شده ام.
به بیرون از خود، اعتنایی ندارم.
نگاهم از مردم، به درونم برگشته، به خود می اندیشم.
نزدیک شدن مرگ، از فکرها و خواهش ها هم مرا منصرف کرده
و حقیقت وجودم را عریان، پیش چشمم نهاده،
مرا مشغول اموری جدی کرده که شوخی برنمی دارند و
به حقایقی کشانده که عین واقعیتند.
فرزندم!
(این روزها از فکر دیگران بیرون آمده ام؛
ولی به تو فکر می کنم)
چون تو پاره وجود منی،
نه، بالاتر از این،
تو، خود منی،
رنجی به تو برسد، به من رسیده؛
اگر مرگ سراغت بیاید، سراغ من آمده؛
حال و احوال تو، حال و احوال من است و
به همین خاطر، این نامه را می نویسم.
می نویسم تا پشت و پناه تو باشد؛ چه من زنده بمانم و چه نمانم.
پسرم!
سفارشت می کنم از خدا پروا کن و
پیوسته به فرمان او باش
و با پیاپی به خاطر آوردنش، دلت را آباد کن و
به ریسمان او بیاویز.
کدام رشته، محکم تر از رشته بین تو و خداست
(اگر آن را بگیری)؟
دلت را زنده نگه دار؛ با یادآوری،
هوایش را بمیران؛ با پارسایی،
توانایش کن؛ با باور،
روشنایی اش ده؛ با اندیشه،
حقیرش کن؛ با فکر مرگ،
وادارش کن تا اقرار کند که دنیا رفتنی است؛
وادارش کن تا با چشم باز، ناگواری های دنیا را ببیند؛
وادارش کن واهمه کند از هیبت روزگار؛ از تغییر حال و احوال؛ از روزها و شب های تلخی که شاید در راه باشند.
داستان رفتگان را برایش بگو!
بگو بر سر آنها که پیش از او بودند، چه آمده!
دیار و یادگار رفتگان را نشان او بده!
بگو: «ببین چه ها کردند؛
از کجا کوچ کردند؛ کجا فرود آمدند و ماندنی شدند.
از کنار رفیقان، به دیار ناآشنایی رفتند و
همین امروز و فرداست که تو هم از آنها شوی».
فرزندم!
آخر راه را آباد کن.
آن دنیا را با این دنیا عوض نکن!
درباره آن چه نمی دانی، گفتگو نکن!
آن جا که لازم نیست حرفی بزنی، نزن!
اگر می ترسی در راهی گم شوی، همان اول راه، پا، پس بکش؛
چون در آستانه سرگردانی، باز ایستادن و تأمل، بهتر است از این که بگذاری حوادث هولناک، تو را بر پشت خود بنشانند و هرجا ببرند.
به خوبی ها بخوان و اهل خوبی باش!
با دست و زبان، بدی را بران!
تمام سعی ات را بکن تا از اهل بدی، دور بمانی!
آن طور که شاید و باید، در راه خدا جهاد کن و نگذار تا ملامت هیچ ملامت گری، تو را نگه دارد،
در جست و جوی حقیقت، هر جا که هست، در اعماق سختی ها و در انبوه حوادث، غوطه ور شو
و پی فهم حقیقت دین باش!
خودت را عادت بده به صبوری و به تحمل ناگواری ها!
چه اخلاق خوبی است این صبوری و این شکیبایی در مسیر حق!
در همه احوال، وجودت را به خدایت بسپار!
پیش او باشی، پناهت امن است و نگهبانت قوی.
هرچه می خواهی، تنها از او بخواه
که دادن و ندادن، دست اوست.
مدام از او تقدیرهای خوب بخواه!
فرزندم، به این سفارش ها دقت کن و به این نامه، پشت نکن.
 

بابك خسروي

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
فرزانه خانم خدا قوت
ممنون برای نوشتن تمامی متن برنامه این هفته :gol:

سپاسگذاری ویژه از تمامی دوستانی که همراهی کردند
انشالله برای هفته آینده قسمت انتهایی نامه رو مطالعه میکنیم

التماس دعا دارم از همه دوستان برای جناب خسروی جهت موفقیت در آزمون دکتری که فرداست

سلام دوستان عزيز
بنده هم از فرزانه خانم و بقيه عزيزاني كه متن رو قرار مي دادن تشكر مي كنم چون اين چند وقته همين متنارو ميخوندم و وقت نمي كردم برم سر وقت كتاب و دراوردن متن. ايشالا خدا و حضرت امير (ع) خيرشو در زندگيتو بهتون بده
از خانم آگاهدخت هم ممنون بخاطر لطفي بينهايتي كه نسبت به بنده دارن
ايشالا از اين ببعد تاپيك رو به مدد اميرالمومنين و با كمك هم فعالش مي كنيم
ياعلي
 

یارانراد

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم

برنامه هفته سی ام

آمدم من بر در احسان تو
من گدایم من گدا ،دستم بگیر بگیر
یا علــی مرتضی دستم بگیر
تا نیفتادم زپا دستم بگیر
گر بدم من دوست میدارم تو را
ای شه ملک ولا دستم بگیر

شنبه
ثم الله الله ............و اعذرا

یک شنبه
بما یعیا.............فی معامله

دوشنبه
ثم ان............علی الحق

سه شنبه
ولاتدفع...........ولا اخرتک

چهارشنبه
ایاک و الدما......المقتول حقهم

پنج شنبه
وایاک..........احسان المحسنین

جمعه جمع بندی

یاعلی نام تو بردم نه غمی ماند و نه همی
 
آخرین ویرایش:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سلام بر همگی دوستان
جمعبندی هفته بیستم
زحمتش رو جناب
Ehsan_M کشیدند من فقط منتقل کردم


جمعبندی هفته بیستم


بسم رب الزهرا

حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه:

روز قيامت من پيش ميزان اعمال هستم وهر كس كفه سيئاتش سنگين تر از كفه حسناتش باشد من صلواتهايي را كه برايم فرستاده مي آورم و در كفه حسناتش مي گذارم تا آنكه كفه حسناتش سنگين تر گردد و رستگارترين شما
از اهوال قيامت آن كسي است كه بر من بيشتر صلوات مي فرستد

************************************************** ****************************************
************************************************** ****************************************
برنامه هفته بیستم به اختصار:

خطبه: 72و73و74و75
حکمت: 102و103و104و105و106و107

لینک برنامه هفته بیستم: http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.p...-******/page78
************************************************** ****************************************
************************************************** ****************************************

جملات منتخب:
************************************************** ****************************************

خدا رحمت كند كسى را كه چون سخن حكيمانه بشنود، خوب فرا گيرد، و
چون هدايت شود بپذيرد، دست به دامن هدايت كننده زند و نجات يابد، مراقب خويش در برابر پروردگار باشد، از گناهان خود بترسد، خالصانه گام بردارد، عمل نيكو انجام دهد، ذخيره ‏اى براى آخرت فراهم آورد، و از گناه بپرهيزد، همواره اغراض دنيايى را از سر دور كند، و درجات آخرت دست آورد، با خواسته‏ هاى دل مبارزه كند، آرزوهاى دروغين را طرد و استقامت را مركب نجات خود قرار دهد
و تقوا را زاد و توشه روز مردن گرداند، در راه روشن هدايت قدم بگذارد، و از راه روشن هدايت فاصله نگيرد.

چند روز زندگى دنيا را غنيمت شمارد و پيش از آن كه مرگ او فرا رسد خود را آماده سازد، و از اعمال نيكو، توشه آخرت برگيرد.


************************************************** ****************************************


دنياى (حرام) و آخرت ، دو دشمن متفاوت ، و دو راه جداى از يكديگرند ، پس كسى كه دنيا پرست باشد و به آن عشق ورزد ، به آخرت كينه ورزد و با آن دشمنى خواهد كرد.
و آن دو همانند شرق و غرب و انسانى هستند كه بين اين دو راه مى رود ، هرگاه به يكى نزديك شود از ديگر دور مى گردد ، و آن دو همواره به يكديگر زيان رسانند.

************************************************** ****************************************

مردم براى اصلاح دنيا چيزى از دين را ترك نمى گويند ، جز آن كه خدا آنان را به چيزى زيانبارتر از آن دچار خواهد ساخت .

************************************************** ****************************************

چه بسا دانشمندى كه جهلش او را از پاى در آرد و دانش او همراهش باشد اما سودى به حال او نداشته باشد.

************************************************** ****************************************

یا علی
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سلام
ادامه نامه 53


هفتم سيماى محرومان و مستضعفان


سپس خدا را خدا را در خصوص طبقات پايين و محروم جامعه، كه هيچ چاره ‏اى ندارند، [و عبارتند] از زمين گيران، نيازمندان، گرفتاران، دردمندان.
همانا در اين طبقه محروم گروهى خويشتن دارى كرده، و گروهى به گدايى دست نياز بر مى‏ دارند، پس براى خدا پاسدار حقّى باش كه خداوند براى اين طبقه معيّن فرموده است: بخشى از بيت المال، و بخشى از غلّه ‏هاى زمين‏هاى غنيمتى اسلام را در هر شهرى به طبقات پايين اختصاص ده، زيرا براى دورترين مسلمانان همانند نزديك‏ترين آنان سهمى مساوى وجود دارد و تو مسئول رعايت آن مى‏ باشى.
مبادا سر مستى حكومت تو را از رسيدگى به آنان باز دارد، كه هرگز انجام كارهاى فراوان و مهم عذرى براى ترك مسئوليّت‏هاى كوچك‏تر نخواهد بود. همواره در فكر مشكلات آنان باش، و از آنان روى بر مگردان،
به ويژه امور كسانى را از آنان بيشتر رسيدگى كن كه از كوچكى به چشم نمى‏ آيند و ديگران آنان را كوچك مى ‏شمارند و كمتر به تو دسترسى دارند. براى اين گروه، از افراد مورد اطمينان خود كه خدا ترس و فروتنند فردى را انتخاب كن، تا پيرامونشان تحقيق و مسائل آنان را به تو گزارش كنند.

سپس در رفع مشكلاتشان به گونه‏ اى عمل كن كه در پيشگاه خدا عذرى داشته باشى، زيرا اين گروه در ميان رعيّت بيشتر از ديگران به عدالت نيازمندند، و حق آنان را به گونه ‏اى بپرداز كه در نزد خدا معذور باشى، از يتيمان خردسال، و پيران سالخورده كه راه چاره ‏اى ندارند. و دست نياز بر نمى ‏دارند، پيوسته دلجويى كن كه مسئوليّتى سنگين بر دوش زمامداران است، اگر چه حق، تمامش سنگين است امّا خدا آن را بر مردمى آسان مى ‏كند كه آخرت مى‏ طلبند، نفس را به شكيبايى وا مى‏ دارند، و به وعده ‏هاى پروردگار اطمينان دارند.

پس بخشى از وقت خود را به كسانى اختصاص ده كه به تو نياز دارند، تا شخصا به امور آنان رسيدگى كنى، و در مجلس عمومى با آنان بنشين و در برابر خدايى كه تو را آفريده فروتن باش، و سربازان و ياران و نگهبانان خود را از سر راهشان دور كن تا سخنگوى آنان بدون اضطراب در سخن گفتن با تو گفتگو كند،
من از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بارها شنيدم كه مى‏ فرمود: «ملّتى كه حق ناتوانان را از زورمندان، بى اضطراب و بهانه ‏اى باز نستاند، رستگار نخواهد شد» پس درشتى و سخنان ناهموار آنان را بر خود هموار كن، و تنگ خويى و خود بزرگ بينى را از خود دور ساز تا خدا درهاى رحمت خود را به روى تو بگشايد، و تو را پاداش اطاعت ببخشايد، آنچه به مردم مى ‏بخشى بر تو گوارا باشد، و اگر چيزى را از كسى باز مى‏ دارى با مهربانى و پوزش خواهى همراه باشد.


آقا امیرمومنان علیه السلام مشکلات رو واضح وروش های حل وبرطرف کردن اونها رو واضح تر بیان میکنند اونوقت عده ای فقط دور خودشون تاب میخورند و در پی همایش ونمایش و............

همانا در اين طبقه محروم گروهى خويشتن دارى كرده، و گروهى به گدايى دست نياز بر مى‏ دارند، پس براى خدا پاسدار حقّى باش كه خداوند براى اين طبقه معيّن فرموده است: بخشى از بيت المال، و بخشى از غلّه ‏هاى زمين‏هاى غنيمتى اسلام را در هر شهرى به طبقات پايين اختصاص ده، زيرا براى دورترين مسلمانان همانند نزديك‏ترين آنان سهمى مساوى وجود دارد و تو مسئول رعايت آن مى‏ باشى.
 
آخرین ویرایش:

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکشنبــــه

اخلاقِ رهـبـری با خویشاوندان

همانا زمامداران را خواص و نزديكانى است كه: خودخواه و چپاولگرند،در معاملات انصاف ندارند،
ريشه ستمكاريشان را با بريدن اسباب آن بخشكان،

و به هيچكدام از اطرافيان و خويشاوندانت زمين را واگذار مكن،
و بگونه اى با آنان رفتار كن كه
قراردادى به سودشان منعقد نگردد كه به مردم زيان رساند،
مانند آبيارى مزارع، يا زراعت مشترك، كه هزينه هاى آن را بر ديگران تحميل كنند،
در آن صورت سودش براى آنان، و عيب و ننگش در دنيا و آخرت براى تو است.


حق را مال هر كس كه باشد، نزديك يا دور بپرداز، و در اين كار شكيبا باش، و اين شكيبايى را به حساب خدا بگذار،
گرچه اجراى حق مشكلاتى براى نزديكانت فراهم آورد،
تحمل سنگينى آن را به ياد قيامت بر خود هموار ساز.
و هرگاه رعيت بر تو بدگمان گردد، افشاگرى نموده عذر خويش را آشكارا در ميان بگذار، و با اينكار از بدگمانى نجاتشان ده، كه اين كار رياضتى براى خودسازى تو، و مهربانى كردن نسبت به رعيت است، و اين پوزش خواهى تو آنان را به حق وامى دارد.
 

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نام خدا

شنبه :

برای دورترین مسلمانان همانند نزدیکترین آنان سهمی مساوی وجود دارد.

هرگز انجام کارهای فراوان و مهم عذری برای ترک مسئولیت های کوچکتر نخواهد بود.

گرچه حق تمامش سنگین است اما خدا آن را بر مردمی آسان می کند که آخرت را می طلبند، نفس را به شکیبایی وا می دارند و به وعده های پروردگار ایمان دارند.

ملتی که حق ناتوانان را از زورمندان بی اضطراب و بهانه ای نستاند، رستگار نخواهد شد.

تنگ نظری و خودبزرگ بینی را از خود دور ساز تا خدا درهای رحمت خود را بر تو بگشاید.
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوشنبـــه


روش برخــورد با دشـمـن


هرگز پيشنهاد صلح از طرف دشمن را كه خشنودى خدا در آن است رد مكن،كه آسايش رزمندگان، و آرامش فكرى تو، و امنيت كشور در صلح تامين مى گردد.

لكن زنهار! زنهار! از دشمن خود پس از آشتى كردن،زيرا گاهى دشمن نزديك مى شود تا غافلگير كند،پس دورانديش باش، و خوشبينى خود را متهم كن.


حال اگر پيمانى بين تو و دشمن منعقد گرديد، يا در پناه خود او را امان دادى،
به عهد خويش وفادار باش، و آنچه برعهده گرفتى امانت دار باش، و جان خود را سپر پيمان خود گردان، زيرا هيچ يك از واجبات الهى همانند وفاى به عهد نيست كه همه مردم جهان با تمام اختلافاتى كه در افكار و تمايلات دارند، در آن اتفاق نظر داشته باشند.

تا آنجا كه مشركين زمان جاهليت به عهد و پيمانى كه با مسلمانان داشتند وفادار بودند، زيرا كه آينده ناگوار پيمان شكنى را آزمودند، پس هرگز پيمان شكن مباش، و در عهد خود خيانت مكن، و دشمن را فريب مده، زيرا كسى جز نادان بدكار، بر خدا گستاخى روا نمى دارد، خداوند عهد و پيمانى كه با نام او شكل مى گيرد با رحمت خود
مايه آسايش بندگان، و پناهگاه امنى براى پناه آورندگان قرار داده است، تا همگان به حريم امن آن روى بياورند.

پس فساد، خيانت، فريب، در عهد و پيمان راه ندارد،مبادا قراردادى را امضا كنى كه در آن براى دغلكارى و فريب راههايى وجود دارد، و پس از محكم كارى و دقت در قرارداد نامه، دست از بهانه جويى بردار، مبادا مشكلات پيمانى كه بر عهده ات قرار گرفته، و خدا آن را بر گردنت نهاده، تو را به پيمان شكنى وادارد، زيرا شكيبايى تو در مشكلات پيمانها كه اميد پيروزى در آينده را به همراه دارد، بهتر از پيمان شكنى است كه از كيفر آن مى ترسى، و در دنيا و آخرت نمى توانى پاسخ گوى پيمان شكنى باشى.
 

ghazal1991

مدیر تالار مدیریت
مدیر تالار
جملات منتخب هفته 29:

در يك ارزشيابى دقيق، رنج و زحمات هر يك از آنان را شناسايى كن، و هرگز تلاش و رنج كسى را به حساب ديگرى نگذاشته،و ارزش خدمت او را ناچيز مشمار، تا شرافت و بزرگى كسى موجب نگردد كه كار كوچكش را بزرگ بشمارى، يا گمنامى كسى باعث شود كه كار بزرگ او را ناچيز بدانى.


سپس از ميان مردم، برترين فرد نزد خود را براى قضاوت انتخاب كن، كسانى كه مراجعه فراوان، آنها را به ستوه نياورد، و برخورد مخالفان با يكديگر او را خشمناك نسازد، در اشتباهاتش پافشارى نكند، و بازگشت به حق پس از آگاهى براى او دشوار نباشد، طمع را از دل ريشه كن كند، و در شناخت مطالب با تحقيقى اندك رضايت ندهد، و در شبهات از همه با احتياطتر عمل كند، و در يافتن دليل اصرار او از همه بيشتر باشد، و در مراجعه پياپى شاكيان خسته نشود، در كشف امور از همه شكيباتر، و پس از آشكار شدن حقيقت، در فصل خصومت از همه برنده‏ تر باشد، كسى كه ستايش فراوان او را فريب ندهد، و چرب زبانى او را منحرف نسازد و چنين كسانى بسيار اندكند.

كارگزاران دولتى را از ميان مردمى با تجربه و با حيا،از خاندان‏ هاى پاكيزه و با تقوى، كه در مسلمانى سابقه درخشانى دارند انتخاب كن، زيرا اخلاق آنان گرامى ‏تر، و آبرويشان محفوظتر، و طمع و روزى‏شان كمتر، و آينده نگرى آنان بيشتر است.


سپس در امور نويسندگان و منشيان به درستى بينديش، و كارهايت را به بهترين آنان واگذار، و نامه‏ هاى محرمانه، كه در بر دارنده سياست‏ها و اسرار تو است، از ميان نويسندگان به كسى اختصاص ده كه صالح‏تر از ديگران باشد، كسى كه گرامى داشتن، او را به سركشى و تجاوز نكشاند تا در حضور ديگران با تو مخالفت كند، و در رساندن نامه كار گزارانت به تو، يا رساندن پاسخ‏ هاى تو به آنان كوتاهى نكند، و در آنچه براى تو مى‏ ستاند يا از طرف تو به آنان تحويل مى‏ دهد، فراموش كار نباشد. و در تنظيم هيچ قراردادى سستى نورزد، و در برهم زدن قراردادى كه به زيان توست كوتاهى نكند، و منزلت و قدر خويش را بشناسد، همانا آن كه از شناخت قدر خويش عاجز باشد، در شناخت قدر ديگران جاهل‏تر است.


(پ ن: ببخشید من همیشه جملات منتخب رو دیر میزارم، فرصت نمیکنم هر روز بخونم، همه برنامه رو یکشنبه ها یا دوشنبه ها میخونم.:redface:)
 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
آن که به بیراهه نمى‏رود

آن که به بیراهه نمى‏رود


فرزندم!
1 سن و سال من، بالا رفته و ناتوانى مرا فرا مى‏گیرد؛
2 گفتم پیش از این که اجلم شتابان از راه رسد، این سفارش‏ها را بنویسم و این اوصاف را براى تو ثبت کنم؛
3 نکند دیگر نتوانم آن چه در درون دارم، به تو برسانم؛
4 نکند جسمم که ناتوان مى‏شود، اندیشه و فکرم هم نقص پیدا کند؛




5 نکند بعضى وسوسه‏هاى درون و برون، زودتر از من، به قلب تو برسند و دلت را سخت و رمیده کنند.
6 بى‏تردید، دل جوان، زمین خالى از کشت‏وکارى است که هر بذرى در آن بپاشند، مى‏پذیرد و مى‏رویاند؛
7 به همین خاطر، پیش از این که دلت سخت شود و فکرت مشغول هزارجا گردد، تربیت تو را شروع کردم؛
8 تا با اندیشه و اراده‏اى مصمم، سراغ حقایقى بیایى که اهل تجربه، پیش از تو، زحمت گشتن و یافتن آنها را کشیده‏اند؛ حقایقى که لازم نیست براى جُستجوى آنها رنجى ببرى و دوباره تجربه‏شان کنى.
9 با دریافت این حقایق، به همان آثارى مى‏رسى که ما رسیدیم،
یا شاید نکاتى که براى ما نامعلوم و تاریک بود، برایت روشن شود.

فرزندم!
10 من به اندازه همه پیشینیان عمر نکرده‏ام؛
11 اما به آن چه کردند، دقت کردم.
12 به حکایت‏هایى که از روز و روزگارشان مانده، فکر کردم.
13 در نشانه‏ها و یادگارهایشان گشتم‏
14 شدم مِثل یکى از آنها

15 حتى بالاتر. من از سرگذشت همه آنها خبر داشتم؛ گویى با همه آنها، از اولین تا آخرین نفر، زندگى کرده‏ام.
16 زلالى و تیرگى، سود و زیان امور را فهمیدم.
17 بعد، از هر چیزى، براى تو، زلال و زیبایش را انتخاب کردم و مبهم و شبهه‏ناکش را کنار زدم.
18 مِثل هر پدر دل‏سوزى، نگران تو بودم.
19 تصمیم گرفتم (بر اساس این تجربه‏ها) تربیت تو را آغاز کنم؛ درست همین حالا، که تو در اوج زندگى هستى و در آستانه رویارویى با جهان؛
20 همین حالا که نیتت سالم است و درونت صاف و پاک.

21 تصمیم گرفتم تربیتت را با کتاب خدا و تفسیرش شروع کنم؛ با احکام اسلام و حلال و حرام‏ها. خواستم چیزى غیر اینها نگویم.
22 بعد ترسیدم مکتب‏ها و شبهاتى که براى مردم، به خاطر هواهاى نفسانى و اندیشه‏هاى باطلشان پیش آمده، حقیقت را از چشم تو هم مثل همان مردم، بپوشاند؛
23 پس برخلاف میل قلبى‏ام، تو را از اندیشه‏ها ى دیگر هم آگاه مى‏کنم؛ چون به یقین رسیدنت را بیش از این دوست دارم که تسلیم امرى شوى که در آن، از مهلکه‏ها و شبهه‏ها در امان نیستى.
24 به این امیدم که در مسیر این تجربه‏ها، خدا، تو را به رشد برساند.
25 و تا مسیر معتدل و راست، راه ببرد.
26 اینک، این سفارش‏هاى من؛ از تو مى‏خواهم به آنها عمل کنى:

پسرم!
27 بدان! خوشایندترین چیزى که دلم مى‏خواهد از وصیت من بگیرى، پرواى خداست؛
28 اکتفا به هر چه مقرر اوست و راه افتادنت در همان مسیرى‏ که پدران و نیکویان خاندانت طى کردند؛
29 چون آنها مدام دل و روحشان را مى‏پائیدند؛ همان جور که تو مى‏پائى.
30 به خود فکر مى‏کردند؛ چون تو که اهل فکر و مراقبه‏اى.

31 سرانجام، این مراقبه‏ها آنها را رساند به این که، باید به حقایقى که مى‏شناسند، عمل کنند
32 و هرچه تکلیفشان نیست، وا گذارند.
33 اگر قلب تو، این دستاورد نیاکانت را نمى‏پذیرد،
اگر مى‏خواهد خودش حقیقت را بداند،
همان‏طور که آنها دانستند،
پس مراقب باش. خواستن و جست‏وجویت، براى دانستن و فهمیدن باشد؛
34 نه غوطه در شبهه‏ها و تشدید جدل‏ها.
35 قبل از آغاز جست‏وجو، از خدا کمک بخواه،
36 به او با شوق، رو کن تا توفیقت دهد.
37 هرچه تو را به شبهه و دودلى مى‏اندازد، کنار بگذار!
38 دلت که یک‏رنگ شد و سر فرود آورد،
39 رأى و نظرت که از پریشانى درآمد و کامل شد،

40 آن گاه، به حقایق این وصیت، دقت کن.
41 اگر دلت یک‏رنگ نشد،
42 و فکر و خیالت، آرام و آسوده نشد،
43 پس بدان! چون شترى شب‏کور به بیراهه مى‏روى،
44 و در تاریکى‏ها، غوطه‏ور مى‏شوى.
45 آن که در جست‏وجوى دین است، به بیراهه‏ها نمى‏رود و تاریکى و روشنى را به هم نمى‏آمیزد.

46 در این آمیختگى‏ها، ایستادن، بهتر از رفتن است. [1]

به پسرم( ترجمه نامه سى و یکم نهج البلاغه)، ص:21 - 24





[1] شهیدى، فاطمه، به پسرم( ترجمه نامه سى و یکم نهج البلاغه)، 1جلد، دفتر نشر معارف - قم، چاپ: چهارم، 1390.

 
بالا