در ابتداي اين نامه ميخوانيم: چيزي كه امروز در ايران در حال رخ دادن است، توسعه كشمكش ميان دو نيرو است كه هر يك نماينده ميليونها نفر از مردم هستند. افراد خوبي در هر دو طرف وجود دارند و موضوع پيچيده است. بنابراين پيش از آنكه ايالات متحده تصميمش براي حمايت از يك طرف و محكوم كردن طرف مقابل را توسعه دهد، ميبايست نگاه نزديكتري به وقايع بياندازيم.
سردبير رونامه "ويرجينيا ديفندر "، در بخش اول نامه خود با عنوان " چه كسي انتخابات را برد؟ " مينويسد:
در 12 ژوئن 2009، نزديك به 40 ميليون ايراني يعني حدود 85 درصد واجدين شرايط راي دادن، راي خود را براي چهار نامزد انتخابات رياستجمهوري به صندوقهاي اخذ راي ريختند. روز بعد دولت اعلام كرد كه رييسجمهور، محمود احمدينژاد با كسب 62.63 درصد از آراي اخذ شده، با غلبه بر رقيبش، ميرحسين موسوي، نخستوزير اسبق ايران كه 33.75 درصد از آرا را كسب كرده بود، برنده انتخابات شده است. ( سيانان، 13 ژوئن 2009)
اين كارشناس مسايل ايران در ادامه ميافزايد: پيش از آنكه شمارش آرا پايان يابد، موسوي با انتشار بيانيه شديدالحني خواستار توقف شمارش آرا به دليل " تخلفات آشكار " در آنچه وي يك روند نابرابر خوانده بود، شد. ( سيانان 13 ژوئن 2009)
همچنين موسوي اين اتهام را مطرح كرد كه در نتيجه انتخابات تقلب رخ داده و در نتيجه تعداد زيادي از طرفداران وي نيز با هدف اعتراض به نتايج انتخابات در تهران و چند شهر بزرگ ديگر به خيابانها ريختند.
نويسنده كتاب " در دفاع ايران: يادداشتهايي از سفر يك نماينده صلح آمريكا به جمهوري اسلامي "، در ادامه با طرح اين سوال كه آيا انتخابات ايران منصفانه بوده و يا اينكه در آن تقلب رخ داده است، مينويسد:
در غرب اينگونه به ما القا شده است كه رييسجمهور احمدينژاد،ديكتاتوري است كه هماكنون مورد خشم و عصبانيت شهروندان ايراني قرار دارد. در واقع حاميان موسوي به عنوان " مردم ايران " معرفي ميشوند و در مقابل ادعا ميشود كه احمدينژاد تنها ازحمايت اقليتي ازمردم كه بيشتر آنها را نظاميان، سپاه و سازمانهاي بسيجي تشكيل ميدهند، برخورداراست.
ويلايتو با بيان اين مطلب كه اين گونه مسايل تصوراتي غلط است، ميافزايد: 40 درصد از جمعيت نزديك به 71 ميليوني ايران در حومه شهرها زندگي ميكنند. و در بيشتر اين بخشها نيز ايرانيان داراي وضعيت مالي ضعيف تر به سر ميبرند. علاوه بر اين دسته از مردم، طبقه ضعيف شهري و طبقه كارگري نيز كه حدود دو سوم جمعيت ايران را تشكيل ميدهند، بخشي از جمعيت هستند كه از لحاظ اقتصادي بيشترين منفعت را از زمان انقلاب 1979 تاكنون بردهاند.
ازسوي ديگر خود احمدينژاد هم از طبقه ضعيف روستايي محسوب ميشود كه چهارمين فرزند از هفت فرزند يك خانواده روستايي در نزديكي گرمسار كه نزديك 40 مايل با جنوب شرقي تهران، پايتخت ايران فاصله دارد. خانوادهاش وقتي او تنها يك سال داشت به تهران مهاجرت كردند.
احمدينژاد قبل از آنكه رييسجمهور ايران شود، شهردار تهران بوده و اغلب حاميان او نيز در قسمتهاي جنوبي تهران زندگي ميكنند كه ضعيفترين افراد پايتخت درآن قسمتها به سر ميبرند.
كارشناس مسايل سياسي مينويسد: بر خلاف مشكلات اقتصادي كه بخش اعظمي از آن نيز بر اثر كاهش شديد بهاي نفت جهاني به وقوع پيوست، احمدينژاد با راهاندازي برنامههاي حمايتي از طبقههاي ضعيف جامعه، حمايت اين گروهها را همچنان حفظ كرد.
بنابراين اگر فقط از ديدگاه آماري و دموگرافيك نگاه كنيم، كسب دوسوم آرا توسط احمدينژاد منطقي خواهد بود.
همچنين اين ديدگاه توسط يكي از مهمترين نظرسنجيها كه با حمايت مالي "صندوق برادران راكفلر " صورت گرفته است نيز تاييد شده است. اين نظرسنجي سه هفته قبل از انتخابات ايارن و توسط سازماني به نام "آينده بدون ترس: مركز عقايد عمومي " كه هيئت مشاوران آن شامل "جان مككين "، سناتور ايالت آريزونا و نامزد انتخابات رياستجمهوري آمريكا، "لي اچ.هميلتون " (Lee H. Hamilton) و "توماس كين " (Thomas Keen) كه بطور مشترك رياست كميسيون 11 سپتامبر را بر عهده دارند و " ويليام اچ.فريست " (William H. Frist)، رييس سابق كميسيون اكثريت سناي آمريكا، ميباشد.
اين گزارش در ادامه به بخشي از گزارشي كه " كن بالن " ( Ken Ballen) و " پاتريك دائرتي " ( Patrick Doherty)، مجريان نظرسنجي، پس از انتخابات ايران در روزنامه "واشنگتن پست " منتشر كردند، اشاره ميكند:
بسياري از متخصصان ادعا ميكنند كه فاصله زياد آراي رييسجمهور احمدينژاد از نفر دوم انتخابات، نتيجه تقلب يا دستكاري آرا بوده است. اين در حالي است كه نظرسنجي كه سه هفته قبل از انتخابات ايران و در وسعت ملي برگزار شده است نشان داد كه احمدينژاد با نسبت دو به يك كه بيشتر از نسبت كنوني آراي وي نيز ميباشد، برنده انتخابات ميشود.
سردبير رونامه "ويرجينيا ديفندر "، در بخش اول نامه خود با عنوان " چه كسي انتخابات را برد؟ " مينويسد:
در 12 ژوئن 2009، نزديك به 40 ميليون ايراني يعني حدود 85 درصد واجدين شرايط راي دادن، راي خود را براي چهار نامزد انتخابات رياستجمهوري به صندوقهاي اخذ راي ريختند. روز بعد دولت اعلام كرد كه رييسجمهور، محمود احمدينژاد با كسب 62.63 درصد از آراي اخذ شده، با غلبه بر رقيبش، ميرحسين موسوي، نخستوزير اسبق ايران كه 33.75 درصد از آرا را كسب كرده بود، برنده انتخابات شده است. ( سيانان، 13 ژوئن 2009)
اين كارشناس مسايل ايران در ادامه ميافزايد: پيش از آنكه شمارش آرا پايان يابد، موسوي با انتشار بيانيه شديدالحني خواستار توقف شمارش آرا به دليل " تخلفات آشكار " در آنچه وي يك روند نابرابر خوانده بود، شد. ( سيانان 13 ژوئن 2009)
همچنين موسوي اين اتهام را مطرح كرد كه در نتيجه انتخابات تقلب رخ داده و در نتيجه تعداد زيادي از طرفداران وي نيز با هدف اعتراض به نتايج انتخابات در تهران و چند شهر بزرگ ديگر به خيابانها ريختند.
نويسنده كتاب " در دفاع ايران: يادداشتهايي از سفر يك نماينده صلح آمريكا به جمهوري اسلامي "، در ادامه با طرح اين سوال كه آيا انتخابات ايران منصفانه بوده و يا اينكه در آن تقلب رخ داده است، مينويسد:
در غرب اينگونه به ما القا شده است كه رييسجمهور احمدينژاد،ديكتاتوري است كه هماكنون مورد خشم و عصبانيت شهروندان ايراني قرار دارد. در واقع حاميان موسوي به عنوان " مردم ايران " معرفي ميشوند و در مقابل ادعا ميشود كه احمدينژاد تنها ازحمايت اقليتي ازمردم كه بيشتر آنها را نظاميان، سپاه و سازمانهاي بسيجي تشكيل ميدهند، برخورداراست.
ويلايتو با بيان اين مطلب كه اين گونه مسايل تصوراتي غلط است، ميافزايد: 40 درصد از جمعيت نزديك به 71 ميليوني ايران در حومه شهرها زندگي ميكنند. و در بيشتر اين بخشها نيز ايرانيان داراي وضعيت مالي ضعيف تر به سر ميبرند. علاوه بر اين دسته از مردم، طبقه ضعيف شهري و طبقه كارگري نيز كه حدود دو سوم جمعيت ايران را تشكيل ميدهند، بخشي از جمعيت هستند كه از لحاظ اقتصادي بيشترين منفعت را از زمان انقلاب 1979 تاكنون بردهاند.
ازسوي ديگر خود احمدينژاد هم از طبقه ضعيف روستايي محسوب ميشود كه چهارمين فرزند از هفت فرزند يك خانواده روستايي در نزديكي گرمسار كه نزديك 40 مايل با جنوب شرقي تهران، پايتخت ايران فاصله دارد. خانوادهاش وقتي او تنها يك سال داشت به تهران مهاجرت كردند.
احمدينژاد قبل از آنكه رييسجمهور ايران شود، شهردار تهران بوده و اغلب حاميان او نيز در قسمتهاي جنوبي تهران زندگي ميكنند كه ضعيفترين افراد پايتخت درآن قسمتها به سر ميبرند.
كارشناس مسايل سياسي مينويسد: بر خلاف مشكلات اقتصادي كه بخش اعظمي از آن نيز بر اثر كاهش شديد بهاي نفت جهاني به وقوع پيوست، احمدينژاد با راهاندازي برنامههاي حمايتي از طبقههاي ضعيف جامعه، حمايت اين گروهها را همچنان حفظ كرد.
بنابراين اگر فقط از ديدگاه آماري و دموگرافيك نگاه كنيم، كسب دوسوم آرا توسط احمدينژاد منطقي خواهد بود.
همچنين اين ديدگاه توسط يكي از مهمترين نظرسنجيها كه با حمايت مالي "صندوق برادران راكفلر " صورت گرفته است نيز تاييد شده است. اين نظرسنجي سه هفته قبل از انتخابات ايارن و توسط سازماني به نام "آينده بدون ترس: مركز عقايد عمومي " كه هيئت مشاوران آن شامل "جان مككين "، سناتور ايالت آريزونا و نامزد انتخابات رياستجمهوري آمريكا، "لي اچ.هميلتون " (Lee H. Hamilton) و "توماس كين " (Thomas Keen) كه بطور مشترك رياست كميسيون 11 سپتامبر را بر عهده دارند و " ويليام اچ.فريست " (William H. Frist)، رييس سابق كميسيون اكثريت سناي آمريكا، ميباشد.
اين گزارش در ادامه به بخشي از گزارشي كه " كن بالن " ( Ken Ballen) و " پاتريك دائرتي " ( Patrick Doherty)، مجريان نظرسنجي، پس از انتخابات ايران در روزنامه "واشنگتن پست " منتشر كردند، اشاره ميكند:
بسياري از متخصصان ادعا ميكنند كه فاصله زياد آراي رييسجمهور احمدينژاد از نفر دوم انتخابات، نتيجه تقلب يا دستكاري آرا بوده است. اين در حالي است كه نظرسنجي كه سه هفته قبل از انتخابات ايران و در وسعت ملي برگزار شده است نشان داد كه احمدينژاد با نسبت دو به يك كه بيشتر از نسبت كنوني آراي وي نيز ميباشد، برنده انتخابات ميشود.