تحلیل " فيل ويلايتو " يكي از بنيانگذاران موسسسه " مدافعان آزادي، عدالت و برابري " در مورد انتخابات ایران!

Metal Guard

عضو جدید
کاربر ممتاز
در ابتداي اين نامه مي‌خوانيم: چيزي كه امروز در ايران در حال رخ دادن است، توسعه كشمكش ميان دو نيرو است كه هر يك نماينده ميليون‌ها نفر از مردم هستند. افراد خوبي در هر دو طرف وجود دارند و موضوع پيچيده است. بنابراين پيش از آنكه ايالات متحده تصميمش براي حمايت از يك طرف و محكوم كردن طرف مقابل را توسعه دهد، مي‌بايست نگاه نزديك‌تري به وقايع بياندازيم.
سردبير رونامه "ويرجينيا ديفندر "، در بخش اول نامه خود با عنوان " چه كسي انتخابات را برد؟ " مي‌نويسد:
در 12 ژوئن 2009، نزديك به 40 ميليون ايراني يعني حدود 85 درصد واجدين شرايط راي دادن، راي خود را براي چهار نامزد انتخابات رياست‌جمهوري به صندوق‌هاي اخذ راي ريختند. روز بعد دولت اعلام كرد كه رييس‌جمهور، محمود احمدي‌نژاد با كسب 62.63 درصد از آراي اخذ شده، با غلبه بر رقيبش، ميرحسين موسوي، نخست‌وزير اسبق ايران كه 33.75 درصد از آرا را كسب كرده بود، برنده انتخابات شده است. ( سي‌ان‌ان، 13 ژوئن 2009)
اين كارشناس مسايل ايران در ادامه مي‌افزايد: پيش از آنكه شمارش آرا پايان يابد، موسوي با انتشار بيانيه شديد‌الحني خواستار توقف شمارش آرا به دليل " تخلفات آشكار " در آنچه وي يك روند نابرابر خوانده بود، شد. ( سي‌ان‌ان 13 ژوئن 2009)
همچنين موسوي اين اتهام را مطرح كرد كه در نتيجه انتخابات تقلب رخ داده و در نتيجه تعداد زيادي از طرفداران وي نيز با هدف اعتراض به نتايج انتخابات در تهران و چند شهر بزرگ ديگر به خيابان‌ها ريختند.
نويسنده كتاب " در دفاع ايران: يادداشت‌هايي از سفر يك نماينده صلح آمريكا به جمهوري اسلامي "، در ادامه با طرح اين سوال كه آيا انتخابات ايران منصفانه بوده و يا اينكه در آن تقلب رخ داده است، مي‌نويسد:
در غرب اينگونه به ما القا شده است كه رييس‌جمهور احمدي‌نژاد،‌ديكتاتوري است كه هم‌اكنون مورد خشم و عصبانيت شهروندان ايراني قرار دارد. در واقع حاميان موسوي به عنوان " مردم ايران " معرفي مي‌شوند و در مقابل ادعا مي‌شود كه احمدي‌نژاد تنها ازحمايت اقليتي ازمردم كه بيشتر آنها را نظاميان، سپاه و سازمان‌هاي بسيجي تشكيل مي‌دهند، برخورداراست.
ويلايتو با بيان اين مطلب كه اين گونه مسايل تصوراتي غلط است، مي‌افزايد: 40 درصد از جمعيت نزديك به 71 ميليوني ايران در حومه شهرها زندگي مي‌كنند. و در بيشتر اين بخش‌ها نيز ايرانيان داراي وضعيت مالي ضعيف تر به سر مي‌برند. علاوه بر اين دسته از مردم، طبقه ضعيف شهري و طبقه كارگري نيز كه حدود دو سوم جمعيت ايران را تشكيل مي‌دهند، بخشي از جمعيت هستند كه از لحاظ اقتصادي بيشترين منفعت را از زمان انقلاب 1979 تاكنون برده‌اند.
ازسوي ديگر خود احمدي‌نژاد هم از طبقه ضعيف روستايي محسوب مي‌شود كه چهارمين فرزند از هفت فرزند يك خانواده روستايي در نزديكي گرمسار كه نزديك 40 مايل با جنوب شرقي تهران، پايتخت ايران فاصله دارد. خانواده‌اش وقتي او تنها يك سال داشت به تهران مهاجرت كردند.
احمدي‌نژاد قبل از آنكه رييس‌جمهور ايران شود، شهردار تهران بوده و اغلب حاميان او نيز در قسمت‌هاي جنوبي تهران زندگي مي‌كنند كه ضعيف‌ترين افراد پايتخت درآن قسمت‌ها به سر مي‌برند.
كارشناس مسايل سياسي مي‌نويسد: بر خلاف مشكلات اقتصادي كه بخش اعظمي از آن نيز بر اثر كاهش شديد بهاي نفت جهاني به وقوع پيوست، احمدي‌نژاد با راه‌اندازي برنامه‌هاي حمايتي از طبقه‌هاي ضعيف جامعه، حمايت اين گروه‌ها را همچنان حفظ كرد.
بنابراين اگر فقط از ديدگاه آماري و دموگرافيك نگاه كنيم، كسب دوسوم آرا توسط احمدي‌نژاد منطقي خواهد بود.
همچنين اين ديدگاه توسط يكي از مهمترين نظرسنجي‌ها كه با حمايت مالي "صندوق برادران راكفلر " صورت گرفته است نيز تاييد شده است. اين نظرسنجي سه هفته قبل از انتخابات ايارن و توسط سازماني به نام "آينده بدون ترس: مركز عقايد عمومي " كه هيئت مشاوران آن شامل "جان مك‌كين "، سناتور ايالت آريزونا و نامزد انتخابات رياست‌جمهوري آمريكا، "لي اچ.هميلتون " (Lee H. Hamilton) و "توماس كين " (Thomas Keen) كه بطور مشترك رياست كميسيون 11 سپتامبر را بر عهده دارند و " ويليام اچ.فريست " (William H. Frist)، رييس سابق كميسيون اكثريت سناي آمريكا، مي‌باشد.
اين گزارش در ادامه به بخشي از گزارشي كه " كن بالن " ( Ken Ballen) و " پاتريك دائرتي " ( Patrick Doherty)، مجريان نظرسنجي، پس از انتخابات ايران در روزنامه "واشنگتن پست " منتشر كردند، اشاره مي‌كند:
بسياري از متخصصان ادعا مي‌كنند كه فاصله زياد آراي رييس‌جمهور احمدي‌نژاد از نفر دوم انتخابات، نتيجه تقلب يا دست‌كاري آرا بوده است. اين در حالي است كه نظرسنجي كه سه هفته قبل از انتخابات ايران و در وسعت ملي برگزار شده است نشان داد كه احمدي‌نژاد با نسبت دو به يك كه بيشتر از نسبت كنوني آراي وي نيز مي‌باشد، برنده انتخابات مي‌شود.
 

Metal Guard

عضو جدید
کاربر ممتاز
اين نويسنده غربي در ادامه به طرح برخي شبهات كه از سوي مخالفين ابراز شده است مي‌پردازد و سپس با استناد به گزارشات رسمي موسسات مستقل بين‌المللي سعي در پاسخ به اين شبهات دارد:

* در ايران، دو سوم جمعيت زير 35 سال هستند و موسوي راي جوانان را به خود اختصاص داده بود، درست است؟

در اين مورد هم بالن و دائرتي مي‌گويند:
بسياري از تفاسير جوانان ايراني و اينترنت را جلوداران تغيير در اين انتخابات توصيف كردند. اما نظرسنجي ما نشان داد كه تنها يك سوم ايرانيان به اينترنت دسترسي دارند، درهمين حال جوانان 18 تا 24 قوي‌ترين دسته راي‌دهندگان براي احمدي‌نژاد از ميان تمامي گروه‌هاي سني هستند.
در عين حال در نظرسنجي ما تنها گروهي كه موسوي بيشترين راي آنها را به خود اختصاص داد، برخي دانشجويان و ايرانيان پردرآمد و ثروتمند بوده‌اند.

*راي‌دهندگان از برگه‌هاي راي استفاده كردند كه مي‌بايست توسط دست شمرده شود. چطور ممكن است 40 ميليون راي در چند ساعت شمرده شود؟

در ابتدا بايد تاكيد كرد كه نتايج روز بعد از انتخابات اعلام شد( سي‌ان‌ان 13 ژوئن 2009) نه آن طور گفته مي‌شود، طي چند ساعت نتيجه اعلام شده است.
درثاني، 60 هزار ايستگاه راي‌گيري در ايران وجود دارد. يعني بطور متوسط هر صندوق شامل كمتر از 700 راي مي‌باشد. در اين صورت شمردن تعداد زيادي صندوق تنها به چند ساعت نياز دارد نه چند روز. هر صندوق نيز نتايج شمارش آرا را بطور الكترونيكي به وزارت كشور اعلام مي‌كرد كه مجموع اين نتايج نيز اعلام مي‌شد. بنابراين كاملا ممكن است كه راي‌ها بطور محلي شمرده شوند و نتايج در مركز تركيب و سپس در روز شنبه 13 ژوئن اعلام شوند.
اين نويسنده در ادامه مي‌نويسد: اگرچه هيچ رسانه‌ غربي به اين امر اشاره نكرد، اما اينكه اعلام نتايج اين انتخابات بر خلاف ديگر انتخابات‌ها كه حدود سه روز طول مي‌كشيد،‌ تنها يك روز به طول انجاميده است، به اين علت است كه براي اولين بار نتايج شمارش آراي محلي بصورت الكترونيكي به مركز ارسال مي‌شد و همين امر نيز دليل آماده شدن سريع نتيجه نهايي انتخابات است.

*آيا امكان ندارد كه آرا بطورعمدي در پايگاه‌هاي محلي اخذ راي و يا وزارت كشور، اشتباه شمرده شوند؟

بر اساس قانون، هر نامزد انتخاباتي اجازه دارد كه ناظري را براي هر صندوق راي‌گيري تعيين كند تا برروند راي‌گيري و شمارش آرا نظارت داشته باشد. همچنين براي تجميع آراي محلي در وزارت كشور، يكي از دوستان ايراني-آمريكايي كه در زمان انتخابات در ايران حضور داشته است مي‌گويد:
بيش از 200 هزار جوان و دانشجوي ايراني كه اغلب آنها حامي موسوي بوده‌اند در ورود رايانه‌اي اطلاعات و همچنين انتقال آنها نقش داشته‌اند. با توجه به اين امر، در صورتي كه ادعا شود يك تقلب عظيم و گسترده در انتخابات رخ داده است، اين بدان معناست كه اغلب و يا تمامي اين افراد نيز مي‌بايست نقش فعالي در اين توطئه ميليوني داشته باشند.
همچنين مي‌بايست يادآوري شود كه محمد خاتمي، نامزد اصلاح‌طلبي كه در انتخابات رياست‌جمهوري سال 1997 پيروز شد، در حالي به اين پيروزي دست يافت كه وزارت كشور وقت، در اختيار حزب رقيب بوده است. همچنين احمدي‌نژاد نيز در حالي در انتخابات سال 2005 به پيروزي دست‌ يافته است كه وزارت كشور در اختيار اصلاح‌طلبان بوده است.
منبع
 

Metal Guard

عضو جدید
کاربر ممتاز
*در رابطه با گزارش‌هايي مبني بر اخذ تعداد راي بيشتري از تعداد ثبت‌نام كنندگان در راي‌گيري در برخي از صندوق‌هاي راي‌گيري چه توضيحي وجود دارد؟

اول بايد روشن شود كه در ايران ثبت‌نام از راي‌دهندگان اصلا وجود ندارد. و صلاحيت فرد راي دهنده بر اساس شناسنامه آن فرد تاييد مي‌شود.
همچنين با توجه به اينكه راي‌دهندگان مجبور به راي دادن در صندوق راي‌گيري محلي خود نيستند، اين امكان وجود دارد كه تعداد آراي يك صندوق بيش از واجدين شرايط آن محل باشد. بنابراين اين امر هيچ مدركي براي بروز تقلب در انتخابات نيست.

*راجع به شكست برخي نامزدها در حوزه‌هاي انتخاباتي محل تولدشان چه توضيحي وجود دارد؟ آيا آنها دست‌كم قادر به كسب آراي محل تولد خود هم نبوده‌اند؟

اين درست است كه موسوي، يك آذري است و نتاونسته اكثريت آراي آذري‌زبان‌ها را بدست آورد. اما بالن و دائرتي در رابطه با اين موضوع مي‌گويند:
گستردگي حمايت از احمدي‌نژاد در نظرسنجي پيش از انتخابات ما كاملا مشهود بوده است. طي دوران تبليغات انتخاباتي، براي نمونه موسوي بر اصالت آذري خود كه دومين گروه قومي ايران پس از فارس‌ها هستند، تاكيد كرد تا نظر آذري‌زبان‌ها را جلب كند. اما به هر حال نظرسنجي ما نشان داد كه آذري‌ها احمدي‌نژاد را با نسبت دو به يك به موسوي ترجيح مي‌دهند.

*آيا راي بين نيروهاي مترقي حامي دموكراسي و سنتي‌هاي عقب مانده و تحصيل نكرده، تقسيم شده است؟

در نظرسنجي انجام شده مشخص شد كه تقريبا ازهر پنج ايراني، چهار نفر- كه شامل اكثريت حاميان احمدي نژاد نيز مي‌شوند- خواستار ايجاد تغييراتي در سيستم سياسي ايران بوده و مهمترين اولويت‌ آنها براي دولت مورد نظرشان علاوه بر مسايل سياسي و آزادي مطبوعات، بهبود وضعيت اقتصاد ملي مي‌باشد.
بنابراين اين مطلب كه اقشار كارگر قادر به تشخيص منافع و مهم‌ترين نيازمندي‌هايشان نيستند، صحيح نيست.

*موسوي خواستار برگزاري مجدد انتخاب شده است. اگر چيزي براي پنهان كردن وجود ندارد، چرا دولت با اين پيشنهاد موافقت نمي‌كند تا همه مسايل حل شود؟

در 19 ژوئن 2009، آيت‌الله خامنه‌اي]رهبر معظم ايران[، اعلام كرد كه شكايت‌هاي مستند نامزدهاي شكست خورده مي‌بايست بطور كامل بررسي شود و صندوق‌هايي كه مورد مناقشه هستند بايد بازشماري شوند.
همچنين شوراي نگهبان كه متشكل از 12 عضو مذهبي مي‌باشد انتخابات را زير نظر دارند و اعلام كردند كه با وجود پايان يافتن مهلت قانوني طرح شكايات، بخشي از آراي ماخوذه را بازشماري خواهند كرد. در همين حال، عباسعلي كدخدايي، سخنگوي شوراي نگهبان بيستم ژوئن اعلام كرد، شوراي نگهبان 10 درصد از صندوق‌هاي راي را بطور تصادفي بازشماري خواهد كرد. همچنين وزير كشور نيز نتايج تفكيكي آراي صندوق‌ها را به تفكيك شعبه‌ها درپايگاه اينترنتي خود منتشر كرد.
اما با اين حال، موسوي همچنان بر خواسته خود مبني بر برگزاري مجدد انتخابات، پافشاري مي‌كرد
 

Metal Guard

عضو جدید
کاربر ممتاز
*چه كسي اغتشاشات و خشونت‌ها را شروع كرد؟

انتخابات 12ژوئن از برخي جهات براي ايران بي‌نظير بوده است. در گذشته برخي از ايرانيان مخالف دولت، چه در ايران و چه در خارج از كشور، از راي‌دهندگان مي‌خواستند تا انتخابات را تحريم كنند و اميدوار بودند تا از اين طريق بتوانند مشروعيت دولت را رد كنند.
با اين حال در انتخابات رياست‌جمهوري سال 2005 ايران، درصد مشاركت مردمي62 درصد بوده است
امسال تلويزيون ايران براي اولين بار برنامه‌هاي مناظره نامزدهاي انتخاباتي را برگزار كرد كه ظاهرا تاثير زيادي بر جامعه داشته است. بطوري كه پس ازهر مناظره به گزارش جمعيت زيادي از هواداران نامزدها در خيابان‌ها حضور مي‌يافتند و حمايت و شور مردمي طوري بود كه شبيه حاميان يك تيم فوتبال به نظر مي‌رسيد. (بي‌بي‌سي دهم ژوئن 2009)
اگرچه جمعيت حاميان احمدي‌نژاد و موسوي كه در خيابان‌ها حضور مي‌يافتند هر دو عظيم و زياد بود اما موسوي و حاميانش تصور مي‌كردند پيروزي قطعي با آنها است بطوري كه "زهرا رهنورد "، همسر موسوي، بطور علني اظهار داشت كه تنها را پيروزي احمدي‌نژاد، تقلب در انتخابات است.
بنابراين وقتي كه وزارت كشور روز پس از انتخابات پيروزي محمود احمدي‌نژاد را اعلام كرد،‌ هواداران موسوي به خيابان‌ها ريختند و از آنچه خود تقلب انتخاباتي مي‌خواندند، اظهار عصبانيت كردند.
نيويورك تايمز 13 ژوئن در رابطه با چگونگي بروز خشونت‌ها نوشت:
جمعيت زيادي از معترضين در حالي كه شعار " مرگ بر كودتا " سر مي‌دادند و لباس‌هاي سبز كه نماد تبليغاتي موسوي بود را به تن داشتند، در مركز تهران حركت مي‌كردند. كمي بعد برخي جوانان با پرتاب سنگ به سمت افسران پليس ضد شورش، موجب شدند تا پليس نيز از باتوم براي متفرق كردن معترضين استفاده كند.... هنگام شب و در جريان اعتراضات تعداد زيادي از سطل‌هاي زباله
آتش زده شد و دست كم يك اتوبوس نيز در آتش سوخت. تعدادي جوانان با دويدن در خيابان اقدام به پرتاب سنگ و شكستن شيشه مغازه‌ها مي‌كردند كه پليس نيز آنها را تعقيب مي‌كرد.

برخي ديگر از گزارش‌ها نيز خاطرنشان ساختند: مناطق جنوبي تهران كه اغلب طبقه كارگري در آن ساكن هستند و بيشترين راي احمدي‌نژاد نيز از همين مناطق بوده است، كاملا آرام بود.
اين گزارش سپس به تشريح اغتشاشات پس از انتخابات و نحوه برخورد نيروهاي امنيتي با اغتشاش‌گران مي‌پردازد و در ادامه مي‌نويسد: پليس ايران به دليل برخي اقداماتش مورد انتقاد واقع شد، اين در حالي است كه بايد پرسيد اگر هر دولت ديگري با چنين اوضاعي مواجه مي‌شد آيا مي‌توانست اعتراضات مشابه را بهتر از اين اداره كند؟ براي نمونه بايد به دولت ايالات متحده اشاره كرد كه نيروهاي پليس آن طي سال‌هاي اخير " سين بل " و " اسكار گرانت " را كه به هيچ‌وجه به دنبال تقابل با مبارزه با پليس نبودند، به قتل رسانده است.
ويلايتو سپس با اشاره به برخي گزارش‌هاي رسانه‌هاي غربي از اغتشاشات اخير مي‌نويسد: پوشش خبري رسانه‌هاي غربي 19 ژوئن و پس از تصويب قطعنامه خانه نمايندگان آمريكا، به طرز قابل توجهي تغيير كرد، اين قطعنامه غيرمعمول كه با 405 راي موافق در برابر يك راي مخالف به تصويب رسيد، اقدام نيروي‌هاي امنيتي ايران در برخورد با اغتشاش‌گران را محكوم كرد.
اما بنابرگزارش ويلايتو، اين قطعنامه اشاره‌اي به اقدامات خشونت‌آميز معترضين نكرد. در حقيقت رسانه‌هاي غربي مانند آسوشيتدپرس با اهداف سياسي معترضين را قربانيان فشار دولتي معرفي كرده و در عين حال اشاره‌اي به اقدامات خشونت‌آميز معترضين نمي‌كردند.
همچنين در 19 ژودن، آيت‌الله علي خامنه‌اي]رهبر معظم ايران[، اعلام كرد ديگر اجازه داده نخواهد شد تا اعتراضات بدون مجوز برگزار شود.
از سوي ديگر باراك اوباما در گفتگو با شبكه تلوزيوني سي‌بي‌اس گفت: "من بسيار نگران هستم. بر اساس برخي شنيده‌ها و لحن بيانيه‌ها مشخص است كه دولت ايران فهميده كه دنيا در حال نظاره آنهاست. و چگونگي برخورد دولت با مردم ايران از طريق ابزارهاي صلح‌آميز پيام واضحي به جامعه بين‌الملل مي‌فرستد. كه مشخص مي‌كند ايران چگونه كشوري است. "
روز بعد يعني20 ژوئن، جنبه ديگري از خشونت‌ها پديدار شد. بطوري كه خبرگزاري فارس در گزارشي از بمب گذاري در حرم ]امام خميني[ در جنوب تهران خبر داد و شبكه تلويزيوني انگليسي زبان پرس‌تي‌وي نيز تاكيد كرد كه تنها خود بمب گذار در اين حادثه كشته شده و سه نفر ديگر نيز زخمي شدند.
اين در حالي است كه در همان روز طرفداران موسوي يك راهپيمايي اعتراضي غيرقانوني برگزاركردند كه سي‌ان‌ان 21 ژوئن در رابطه با آن گزارش داد: " هزاران معترض جسور وبدگمان روز شنبه به خيابان‌هاي پايتخت ايران ريختند و با نيروهاي پليس كه با باتوم، گاز اشك‌آور و لوله‌هاي آب مسلح بودند درگير شدند. در نيمه‌شب خيابان‌هاي اطراف ميدان انقلاب شاهد شكستن شيشه مغازه‌ها، آتش زدن لاستيك و سطل‌هاي زباله بود. "
گزارش‌هاي رسمي تعداد مجموع كشته شدگان را 17 نفر اعلام مي‌كرد و تعداد زيادي نيز زخمي شدند. اين در حالي بود كه دولت ايران هيچ تلاشي براي پنهان كردن حقيقت نمي‌كرد.

همزمان سرداراحمد‌رضا رادان رييس پليس تهران به خبرگزاري فارس گفت: " تا كنون دو هزار پرونده شكايت از سوي خانواده كساني كه كشته و يا مجروح شده‌اند، به دست ما رسيده است. "
همچنين پرس‌تي‌وي نيز از قول جانشين فرمانده پليس، اعلام كرد كه 400 تن از كاركنان نيروي انتظامي نيز در جريان درگيري‌ها زخمي شدند.
در همين حال، رييس‌جمهور اوباما در واشنگتن اقدام به انتشار بيانيه‌اي به اين مضمون كرد: " دولت ايران بايد بداند كه دنيا مشغول نظاره آنهاست. ما از دولت ايران مي‌خواهيم تا تمامي اقدامات خشونت‌گرايانه و غيرمنصفانه خود را عليه مردم اين كشور متوقف كند "
ويلايتو با اشاره به دخالت كشورهاي غربي در اغتشاشات اخير ايران، مي‌نويسد: البته برخي از كشورهاي دنيا كاري بيشتر از يك نظاره ساده را انجام مي‌دادند.
 

Metal Guard

عضو جدید
کاربر ممتاز
*مداخله‌گر چه كسي است؟

18 ژوئن، يعني شش روز بعد از انتخابات، دولت انگليس 1.6 ميليارد دلار از دارايي‌هاي ايران در انگليس را به بهانه تحريم‌هاي بين‌المللي عليه برنامه هسته‌اي ايران، مسدود كرد.
ساركوزي، رييس‌جمهور فرانسه نيز مدعي شد در انتخابات ايران تقلب رخ داده است. همچنين آنگلا مركل، صدراعظم آلمان نيز خواستار بازشماري آراي انتخابات ايران تحت نظارت بين‌المللي شد.
اين گزارش مي‌نويسد: اما در موضوع مداخله، ايالات متحده در خط مقدم قرار دارد. بطوري كه نشريه "يواس‌اي تودي " در 25 ژوئن نوشت: " دولت اوباما در حال اجراي طرح‌هايي به منظور كمك مالي به گروه‌هاي معاند دولت ايران است. "
اين خبر كه 13 روز پس از انتخابات ايران منتشر شد، تشريح مي‌كند كه " آژانس توسعه بين‌الملل آمريكا "، وابسته به وزارت خارجه آمريكا، سال گذشته 20 ميليون دلار در راستاي برنامه‌ " ارتقاي دموكراسي، حقوق بشر و حاكميت قانون در ايران " هزينه كرده است.
كاملا واضح است كه اين اقدامات دخالت درامور داخلي ايران بوده است. با اين حال تصوركنيد اگر ايران پس از انتخابات رياست جمهوري سال 2000 آمريكا كه جورج بوش با تقلب در آن پيروز شد، ميليون‌ها دلار براي " ارتقاي دموكراسي " در فلوريدا اختصاص مي‌داد، آمريكايي‌ها چه واكنشي نشان مي‌دادند؟
به هر حال مداخله آمريكا در ايران چيز جديدي نيست. همان طور كه مي‌دانيد رييس‌جمهوراوباما درسخنراني چهارم ژوئن خود در قاهره پذيرفت كه سازمان سيا پشت كودتاي سال 1953 ايران بوده كه طي آن دولت دكتر مصدق، نخست‌وزير قانوني ايران كه بطور دموكراتيك انتخاب شده بود، سرنگون شد. پس از آن سازمان سيا محمدرضا پهلوي را كه عروسك خيمه شب‌بازي و شاه دست‌نشانده آمريكا در ايران بود بار ديگر به قدرت رسانيد تا پس از 26 سال حكومت مستبدانه در ايران با انقلاب سال 1979، سرنگون شود.
اما جرم دكتر مصدق، عزم وي براي ملي‌سازي صنعت نفت بود كه از اوايل قرن بيستم در كنترل انگليس بود. به هر حال چيزي كه اوباما در سخنراني قاهره خود به آن اشاره‌اي نكرد اين بود كه در نتيجه كودتاي سيا ايالات متحده و شركت‌هاي نفتي انگليس هر يك 40 درصد نفت ايران را در اختيار گرفتند و 20 درصد باقي‌مانده نيز ميان ديگر شركت‌هاي اروپايي تقسيم شد.
در اين اوضاع بود كه انقلاب سال 1979 ايران، منابع اين كشور را به مردم ايران بازگرداند و توسعه‌اي را در ايران موجب شد كه به نظر من، دليل اصلي خصومت آمريكا عليه ايران مي‌باشد.
اين نويسنده با اشاره به خصومت‌ورزي 30 ساله آمريكا عليه ايران مي‌نويسد: 30 سال تحريم آمريكا عليه ايران، ‌سه دسته قطعنامه سازمان ملل كه با فشارآمريكا تصويب شد، حمايت آمريكا از صدام حسين در جريان هشت سال جنگ عراق عليه ايران، شليك ناو آمريكايي به هواپيماي مسافربري ايران در سال 1988 كه موجب كشته شدن 300 مرد، زن و كودك شد، برنامه تخريب چهره ايران و دولت اين كشور كه همچنان ادامه دارد و موارد بسيار ديگر.
براي مثال در 22 مي سال 2007 شبكه خبري تلوزيوني اي‌بي‌سي گزارش داد: " بنابر گفته مقامات رسمي كنوني و سابق اطلاعاتي، سازمان سيا تاييد سري رياست‌جمهوري را براي تثبيت عمليات مخفي " سياه " با هدف بي‌ثبات‌سازي دولت ايران، دريافت كرد. اين منابع كه خواستند نامشان فاش نشود گفتند: رييس‌جمهور بوش "حكم رياست‌جمهوري غيركشنده‌ "‌اي را امضا كرده است كه طرح سازمان سيا را كه شامل هماهنگ‌سازي كمپين تبليغاتي، اطلاعات غلط و دست‌كاري واحد پولي ايران و تراكنش‌هاي مالي بين‌المللي است، به حال اجرا در مي‌آورد.
غيركشنده بودن طرح بوش بدين معناست كه مامورين سيا اجازه استفاده از روش‌هاي مرگ‌آسا در عمليات‌هاي مخفي ضد ايراني را ندارند. اما مي‌توانند از واسطه‌ها براي اين كار استفاده كنند.
همچنين "سيمورهرش " ( Seymour Hersh) خبرنگار مجله "نيويوركر " كه براي اولين بار ماجراي زندان ابوغريب عراق را افشا كرد نيز كمي بعد گزارش داد، كنگره اختصاص400 ميليون دلار به سازمان سيا براي بي‌ثبات‌سازي ايران را تصويب كرد.
اي‌بي‌سي گزارش مي‌دهد: ايالات متحده از يك گروه شبه نظامي ايراني به نام جندالله نيز حمايت مي‌كند كه حملات مرگ‌آفريني را در داخل ايران انجام داده است.
همچنين هرش در مقاله‌اش كه در نيويوركر به چاپ رسيده گزارش داد كه پرسنل نظامي "عمليات‌هاي ويژه آمريكا " در خاك ايران هستند ومي‌كوشند تا شورش‌هاي ضد دولتي را در ميان اقليت بلوچ برانگيزانند. در همين حال،‌ جندالله نيز يكي از گروه‌هاي بلوچي است كه هرش به آن اشاره كرده است.
همچنين گروهك "مجاهدين خلق " نيز كه يك گروه ضد دولت ايران و سازماني نظامي-سياسي مي‌باشد و درعين حال از سوي وزارت خارجه آمريكا نيز به عنوان يك گروه تروريستي طبقه‌بندي شده، اجازه انجام عمليات‌هاي ضد ايران در مرزهاي ايران و عراق را يافته است.
نويسنده مي‌افزايد: حال كمي فكر كنيم، با وجود اعتراضات خشونت‌آميز ضد دولتي كه بعد از انتخابات 12 ژودن به وقوع پيوست، آيا امكان دار كه تلاش‌هاي گسترده دولت ايالات متحده- كه همه آنها با هدف براندازي و يا دست‌كم تضعيف دولت ايران مي‌باشند- تشديد نشده باشند تا بتوانند به طريقي بر رويدادهاي داخل ايران تاثير بگذارند؟ آيا ( نيروهاي آمريكا) نخواهند كوشيد تا معترضين خياباني را به ابراز خشونت وا دارند؟ آيا آسان نخواهد بود كه برنامه " تبليغات و اطلاعات غلط " بطور ناشناس و از طريق ابزارهايي مثل بلاگ‌ها، فيس‌بوك و تويتر، اجرا شوند؟
نويسنده در بخش ديگري از گزارش خود مي‌نويسد: اما بسيار ساده لوحانه خواهد بود اگر فكر كنيم كه نيروهاي خارجي به طريقي در رويدادهاي اخير ايران دست نداشته‌اند. و همين امر نيز دليلي است كه بر مبناي آن نبايد روي نويسندگان اينترنتي ناشناس و يا ويديوهاي يوتيوب و يا يادداشت‌هاي تويتر چندان حساب باز كرد.
 

Metal Guard

عضو جدید
کاربر ممتاز
*مداخله‌گر چه كسي است؟

18 ژوئن، يعني شش روز بعد از انتخابات، دولت انگليس 1.6 ميليارد دلار از دارايي‌هاي ايران در انگليس را به بهانه تحريم‌هاي بين‌المللي عليه برنامه هسته‌اي ايران، مسدود كرد.
ساركوزي، رييس‌جمهور فرانسه نيز مدعي شد در انتخابات ايران تقلب رخ داده است. همچنين آنگلا مركل، صدراعظم آلمان نيز خواستار بازشماري آراي انتخابات ايران تحت نظارت بين‌المللي شد.
اين گزارش مي‌نويسد: اما در موضوع مداخله، ايالات متحده در خط مقدم قرار دارد. بطوري كه نشريه "يواس‌اي تودي " در 25 ژوئن نوشت: " دولت اوباما در حال اجراي طرح‌هايي به منظور كمك مالي به گروه‌هاي معاند دولت ايران است. "
اين خبر كه 13 روز پس از انتخابات ايران منتشر شد، تشريح مي‌كند كه " آژانس توسعه بين‌الملل آمريكا "، وابسته به وزارت خارجه آمريكا، سال گذشته 20 ميليون دلار در راستاي برنامه‌ " ارتقاي دموكراسي، حقوق بشر و حاكميت قانون در ايران " هزينه كرده است.
كاملا واضح است كه اين اقدامات دخالت درامور داخلي ايران بوده است. با اين حال تصوركنيد اگر ايران پس از انتخابات رياست جمهوري سال 2000 آمريكا كه جورج بوش با تقلب در آن پيروز شد، ميليون‌ها دلار براي " ارتقاي دموكراسي " در فلوريدا اختصاص مي‌داد، آمريكايي‌ها چه واكنشي نشان مي‌دادند؟
به هر حال مداخله آمريكا در ايران چيز جديدي نيست. همان طور كه مي‌دانيد رييس‌جمهوراوباما درسخنراني چهارم ژوئن خود در قاهره پذيرفت كه سازمان سيا پشت كودتاي سال 1953 ايران بوده كه طي آن دولت دكتر مصدق، نخست‌وزير قانوني ايران كه بطور دموكراتيك انتخاب شده بود، سرنگون شد. پس از آن سازمان سيا محمدرضا پهلوي را كه عروسك خيمه شب‌بازي و شاه دست‌نشانده آمريكا در ايران بود بار ديگر به قدرت رسانيد تا پس از 26 سال حكومت مستبدانه در ايران با انقلاب سال 1979، سرنگون شود.
اما جرم دكتر مصدق، عزم وي براي ملي‌سازي صنعت نفت بود كه از اوايل قرن بيستم در كنترل انگليس بود. به هر حال چيزي كه اوباما در سخنراني قاهره خود به آن اشاره‌اي نكرد اين بود كه در نتيجه كودتاي سيا ايالات متحده و شركت‌هاي نفتي انگليس هر يك 40 درصد نفت ايران را در اختيار گرفتند و 20 درصد باقي‌مانده نيز ميان ديگر شركت‌هاي اروپايي تقسيم شد.
در اين اوضاع بود كه انقلاب سال 1979 ايران، منابع اين كشور را به مردم ايران بازگرداند و توسعه‌اي را در ايران موجب شد كه به نظر من، دليل اصلي خصومت آمريكا عليه ايران مي‌باشد.
اين نويسنده با اشاره به خصومت‌ورزي 30 ساله آمريكا عليه ايران مي‌نويسد: 30 سال تحريم آمريكا عليه ايران، ‌سه دسته قطعنامه سازمان ملل كه با فشارآمريكا تصويب شد، حمايت آمريكا از صدام حسين در جريان هشت سال جنگ عراق عليه ايران، شليك ناو آمريكايي به هواپيماي مسافربري ايران در سال 1988 كه موجب كشته شدن 300 مرد، زن و كودك شد، برنامه تخريب چهره ايران و دولت اين كشور كه همچنان ادامه دارد و موارد بسيار ديگر.
براي مثال در 22 مي سال 2007 شبكه خبري تلوزيوني اي‌بي‌سي گزارش داد: " بنابر گفته مقامات رسمي كنوني و سابق اطلاعاتي، سازمان سيا تاييد سري رياست‌جمهوري را براي تثبيت عمليات مخفي " سياه " با هدف بي‌ثبات‌سازي دولت ايران، دريافت كرد. اين منابع كه خواستند نامشان فاش نشود گفتند: رييس‌جمهور بوش "حكم رياست‌جمهوري غيركشنده‌ "‌اي را امضا كرده است كه طرح سازمان سيا را كه شامل هماهنگ‌سازي كمپين تبليغاتي، اطلاعات غلط و دست‌كاري واحد پولي ايران و تراكنش‌هاي مالي بين‌المللي است، به حال اجرا در مي‌آورد.
غيركشنده بودن طرح بوش بدين معناست كه مامورين سيا اجازه استفاده از روش‌هاي مرگ‌آسا در عمليات‌هاي مخفي ضد ايراني را ندارند. اما مي‌توانند از واسطه‌ها براي اين كار استفاده كنند.
همچنين "سيمورهرش " ( Seymour Hersh) خبرنگار مجله "نيويوركر " كه براي اولين بار ماجراي زندان ابوغريب عراق را افشا كرد نيز كمي بعد گزارش داد، كنگره اختصاص400 ميليون دلار به سازمان سيا براي بي‌ثبات‌سازي ايران را تصويب كرد.
اي‌بي‌سي گزارش مي‌دهد: ايالات متحده از يك گروه شبه نظامي ايراني به نام جندالله نيز حمايت مي‌كند كه حملات مرگ‌آفريني را در داخل ايران انجام داده است.
همچنين هرش در مقاله‌اش كه در نيويوركر به چاپ رسيده گزارش داد كه پرسنل نظامي "عمليات‌هاي ويژه آمريكا " در خاك ايران هستند ومي‌كوشند تا شورش‌هاي ضد دولتي را در ميان اقليت بلوچ برانگيزانند. در همين حال،‌ جندالله نيز يكي از گروه‌هاي بلوچي است كه هرش به آن اشاره كرده است.
همچنين گروهك "مجاهدين خلق " نيز كه يك گروه ضد دولت ايران و سازماني نظامي-سياسي مي‌باشد و درعين حال از سوي وزارت خارجه آمريكا نيز به عنوان يك گروه تروريستي طبقه‌بندي شده، اجازه انجام عمليات‌هاي ضد ايران در مرزهاي ايران و عراق را يافته است.
نويسنده مي‌افزايد: حال كمي فكر كنيم، با وجود اعتراضات خشونت‌آميز ضد دولتي كه بعد از انتخابات 12 ژودن به وقوع پيوست، آيا امكان دار كه تلاش‌هاي گسترده دولت ايالات متحده- كه همه آنها با هدف براندازي و يا دست‌كم تضعيف دولت ايران مي‌باشند- تشديد نشده باشند تا بتوانند به طريقي بر رويدادهاي داخل ايران تاثير بگذارند؟ آيا ( نيروهاي آمريكا) نخواهند كوشيد تا معترضين خياباني را به ابراز خشونت وا دارند؟ آيا آسان نخواهد بود كه برنامه " تبليغات و اطلاعات غلط " بطور ناشناس و از طريق ابزارهايي مثل بلاگ‌ها، فيس‌بوك و تويتر، اجرا شوند؟
نويسنده در بخش ديگري از گزارش خود مي‌نويسد: اما بسيار ساده لوحانه خواهد بود اگر فكر كنيم كه نيروهاي خارجي به طريقي در رويدادهاي اخير ايران دست نداشته‌اند. و همين امر نيز دليلي است كه بر مبناي آن نبايد روي نويسندگان اينترنتي ناشناس و يا ويديوهاي يوتيوب و يا يادداشت‌هاي تويتر چندان حساب باز كرد.
 

Reza mechanic

کاربر بیش فعال
اي ول بابا دمت گرم
نميدونم اي مدعيان اسلام بدون حجاب و غرب گرايان كجا هستند.
 

رز سیاه

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیلی طولانی بود حوصله نداشتم بخونم خلاصه اش کن عزیز
 

Similar threads

بالا