تاثیر زبان فارسی بر زبان و ادبیات عرب

babak 123

عضو جدید
کاربر ممتاز
زبانهاي دنيا را 6 هزار دانسته اند. بعضي از اين زبانها بسيار به هم شبيه هستند .بنابراين همه زبانها را مي توان در 20 گروه عمده جاي داد. يکي از مهمترين گروههاي زباني هندو ايراني است که تمامي زبانهاي شبه قاره هند – ايران و اروپايي را دربرمي گيرد.
در روزگار ابن بطوطه وي در تمام مناطق غير عربي که سفر نموده با زبان فارسي مشکل گفتاري خود را حل مي کرده است. حتي در چين و بلغارستان و ترکستان کلماتي از فارسي وجود دارد و از اين نظر با زبان يوناني قابل مقايسه است.
زبان فارسي از قديم ترين زبانها و از گروه زبانهاي هندو ايراني ( آرين ) است که زباني پيوندي است اين گروه زباني مجموعه اي از چندين زبان را شامل مي شود که بزرگترين جمعيت جهان به اين گروه سخن مي گويند و صدها واژه مشترک ميان فارسي و آنها وجود دارد.




ريشه بسياري از کلمات اساسي زبانهاي اروپايي مانند: است – پدر- برادر – خواهر- مردن ، ايست و ….. يکي است .
از زبان فارسي امروزه دهها کلمات بين المللي مانند : بازار-کاروان – کيميا- شيمي- الکل – ديتا – بانک – درويش – آبکري – بلبل – شال – شکر – جوان – ياسمين – اسفناج- شاه – زيراکس – زنا – ليمون – تايگر – کليد- کماندان – ارد (امر، فرمان) استار – سيروس- داريوش- جاسمين ، گاو ( گو= کو) – ناو- ناوي- توفان – مادر- پدر- خوب – بد- گاد- نام – کام گام – لنگ لگ –لب- ابرو – تو – من – – بدن- دختر( داتر) – و… به بيشتر زبانهاي مهم دنيا راه پيدا کرده است .
البته زبان فارسي همانطور که واژگاني از زبانهاي همسايه اش وام گرفته واژگان زيادي نيز به آنها واگذار کرده است ، تاثير شگرف زبان فارسي بر زبانهاي شبه قاره هند نياز به توضيح ندارد.
زبان فارسي زبان بين المللي عرفان است. چه بسيار عارفاني که از ترک و عرب و هندي کتابهاي عرفاني خود را به فارسي نوشته اند. مكتب‌ تصوف‌ هندوايراني‌ که از طريق‌ ايران‌ به‌ آسياي‌ غربي‌ و حتي‌ شمال‌ آفريقا نشر يافت‌ ، بيشتر كتب و متون خود را ‌ به‌ نثر يا شعر فارسي‌ نوشته‌ است و زبان‌ تصوف‌ در شبه‌ قاره‌ي‌ هند و حتي در ميان ترکان همواره‌ فارسي‌ بوده‌ است‌.
در زبان هاي اروپايي و از جمله در انگليسي امروز نيز کلماتي با ريشه فارسي وجود دارد و صدها کلمه مشترک ميان فارسي و زبانهاي اروپايي وجود دارد مانند : بهتر(بتر)- خوب(گود)- بد- برادر- داتر( دختر) مادر- پدر( فادر، پير،پيتر) کاروان_ کاروانسرا_ بازار- روز و….

:bad,best,paradise,star,navy,data,burka,cash,cake
bank ,bak,check,roxan,sugar,cow,divan,mummy,penta,me
,father,mother,tab, orange, magic ,rose ……

و اينها را مي‌توان تا بيش از 700 کلمه ادامه داد و دليل اين اتفاق زبان باستاني سنسکريت هست که زبان مادري تمام زبانهاي نوين هندو اروپايي مي باشد.

در کتب مقدس واژگاني از فارسي وجود دارد مانند : پرديس( فردوس) در انجيل ، تورات و قرآن .
بسياري از نامهاي جغرافيايي و نام مکانها در خاورميانه و شمال آفريقا از زبان فارسي است مانند :
بغداد- الانبار- عمان ( هومان) – رستاق – جيهان – بصره ( پس راه) – رافدين – هندو کش – حيدر آباد – شبرقان ( شاپورگان) – تنگه و ….
روند اثرگذاري زبان فارسي و عدۀ سخن سرايان فارسي دردوران سلجوقيها وعهد عثماني درکشور ترکيه مبسوط است. در خصوص اثرگذاري زبان فارسي مي توان به شاه طهماسب صفوي اشاره کرد که به زبان فارسي و به تخلص خطايي شعر مي سرود و مجموعه مي نگاشت. همچنان از عثماني ها سلطان سليم و سلطان سليمان به فارسي شعر سروده اند.

بيش از دويست واژۀ فارسي را در هريک از زبان قرقيزي، قزاقي ، ايغوري و ترکمني مي يابيم که بمرور سده ها ، از اينسوي درياي آمو به آنطرف نفوذ کرده است.
در مالايا در جوار قريه بنام سامودرا، قبر حسام الدين وجود دارد که در سال 823 هجري درگذشته است. سنگ قبر او در مالايا بي نظير است. اين اشعار از ابيات سعدي روي آن نوشته و حکاکي شده است:
بسيار سالها بشر خاک ما رود
کاين آب چشمه آيد و باد صبا رود
اين پنج روز مهلت ايام آدمي
بر خاک ديگران به تکبر چـرا رود
بيش از 350 کلمه فارسي در زبان اندونزيايي بازشناسي شده است واژه هاي:(خوش= خيلي خوب)، (سودا)، (بازرگاني)، (کار)، (کدو)، (نان)، (خريد فروش) (حروف ربط : از، به، هم ) و امثال آن در اندونيزياي امروزه رايج است.
نمونه اي از شعر شاعرآلبانيايي (آبوگويچ) از قرن نهم ميلادي داريم:
رخت ز آه دلم گر نهان کني چه (نيست) عجب
کسي چگونه نهد شمع در دريچه بــــاد
شاعران پارسي گفتار و نويسندگان نامدار در قلمرو يگوسلاوي قديم و سرزمين قفقاز مانند: نرودويچ و بابا سرخيان آثاري از خود بجا گذاشته اند که سومه هاي نفوذ زبان فارسي را درآن نقاط جهان تمثيل مي کنند.
براي هفتصد سال فارسي زبان اداري هندوستان بود تا اينکه درسال 1836م چارلز تري ويليان زبان انگليسي را بجاي زبان فارســــي رسميت داد .
روي مزار جهان آرا (دختر شاه جهان) اين بيت نگار شده است:
بغير سبزه نپوشد کسي مزار مـرا
که قبرپوش غريبان همين گياه بس است
همچنين برلوحه سنگ مزار نورجهان و جهانگير (درتاج محل) اين شعر نورجهان حک شده است:
برمزار ما غريبان ني چراغي ني گلي
ني پر پروانه سوزد ني سرايد بلبــلي.

پاره ای خصوصيات زبان فارسی :
1- در فارسي گاهي با تبديل يک آوا معني ديگري از کلمه حاصل مي شود مانند تبديل حرف “ب ” به حرف ” و” در کلمه بالا – والا که در اينجا والا معني عظيم و مهم مي دهد.
2- تمام نامها بدون استثنا در زبان پارسي مي توانند با “ان” و يا “ها” جمع بسته شوند .
3 – در فارسي با يك ريشه ، كار ريشه هاي ديگري، مي توان ساخت و با افزودن پسوند و پيشوند به کلمات مي توان دهها کلمه ساخت مانند دل – دانش و … که براي هرکدام مي توان 20 کلمه ساخت. مانند : دل بر- دل داده – پردل – کم دل- دل سوز – دل رحم – دل سنگ- دلگر – دلدار – بي دل – بادل – نادل – دل جين – دلچي و ….. دانشگاه – دانشجو – دانش ورز – دانشمند، دانشيار- بي دانش ، پر دانش – دانشي، دانشور، دانش آموز، دانشجو ، دانش پژوه . در فارسي وزن هاي گوناگون وجود ندارد و بدون شكستن ريشه ، اسم فاعل و مفعول و .. ساخته مي شود كه اينها همگي يادگيري زبان فارسي را آسان مي كند.
بزرگان کهن ادب فارسي از خط کوفي که قرائت آن براي غير عرب بسيار مشکل بود توانستند خط فارسي و اعراب و نقطه گذاري را ابداع کنند. ولي تقريبا هزار سال است که اين شيوه نگارش بدون تحول و تکامل باقي مانده و به علت نوشته نشدن صداها ( ضمه کسره و فتحه) ، غير فارسي زبانان بسختي مي توانند واژگان را بدون شنيدن و فقط از طريق کتابت فرا بگيرند. مشکلي که البته در زبان هاي ديگر و در کتابت با حروف لاتين نيز بطور کامل برطرف نشده است . اما در فارسي نيز با كمي انعطاف مي توان اين مشكل را حل كرد. کردها و پاکستاني ها تا حدودي با ابداع بعضي ابتکارات اين مشکل را کم کرده اند.
تاثير زبان فارسي بر زبان و ادبيات عرب
هيچ زباني در دنيا نيست که از ساير زبانها واژه گانی به عاريت نگرفته باشد، همه زبانها از همديگر تاثير و تاثر پذيرفته اند. زباني که از زبانهای ديگر وام نگرفته باشد زبانی مرده است . هرچقدر زبانها تاثير بيشتري گرفته باشند زنده تر شده اند و اين هيچ عيب و نقصی برای آنها محسوب نمی شود. مهمترين زبان فعلي جهان (انگليسي )تقريبا 75 درصد کلمات خود را از ساير زبانها بويژه انگلو- جرمن و لاتين گرفته است. اسپانيولي و پرتغالي 95 درصد زبان و ادبياتشان يکي است با اين وجود خود را دو زبان مختلف مي نامند .
زبان عربي و فارسي نيزازهمديگر واژگان زيادي وام گرفته اند. بطوريکه بيشتر اصطلاحات فقهي، مذهبي و حقوقي از زبان عربي گرفته شده است. اما زبان عربي نيز به نوبه خود واژگاني بصورت دست نخورده و واژگان زيادي بصورت برهم زده شده (بشکل قالب هاي معرب) از فارسي وام گرفته است.
جواليقي 838 کلمه و در کتاب المنجد321 کلمه و ادي شير در کتاب خودش 1074 واژه را که زبان عربی از زبان فارسي وام گرفته است را توضيح داده اند.
براي نمونه از کلمه پادشاه در زبان عربي دهها کلمه ساخته شده است. واژه های : اشتها، شهوت، شهي، شهيوات، شاهين- شيخ ،بدشاو- پاشا، باشا همگي از کلمه فارسی پادشاه گرفته شده اند. استيناف از کلمه نو و از واژه گناه کلماتي مانند : جناه ، جنايي و جنحه- جناح – جنائيي- جنحه- مجني ، جنايت- جان – يجان و الي آخر.
اما اگر با قواعد و قالب هاي زبان عربي آشنا باشيد براحتي قبول خواهيد کرد که کلمه اوراش (ورشه) از work shop گرفته شده و هامش و حاشيه از گوشه و شکايه از گلايه .
شعر حماسي‌ و پهلوان‌ نامه‌هاي‌ ملّي‌ در ايران‌ پيش‌ از اسلام‌ همواره‌ از محبوبيّتي‌ گسترده‌ برخوردار بوده‌ است‌. ادبيات‌ فارسي‌ در اين‌ زمينه‌ نيز همچون‌ بسياري‌ از زمينه‌هاي‌ ديگر بسيار غني‌ و تاثير گذار بر ادبيات عرب و بر تمام فرهنگ هاي منطقه و جهان بوده است.


الکلمات الفارسيه في المعاجم العربيه – جهينه نصر علي – طلاس – برج دمشق – 2003
معجم المعربات الفارسيه: منذ بواکير العصر الحاضر – محمد التونجي
 

Similar threads

بالا