بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

mohammad sadegh

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام محمد صادق جان...خوبي پسر؟
چه خبرا
علیک سلام
من که خوبم، به لطف شما
سلامتی

سلام
كجايي مومن
من هم خوبم به خوبي دوستان
شما چطوري؟

ممنون من هم خوبم به خوبي دوستان
علیک سلام
زیر سایه شما
اِی ، بدک نیستم

سلام
خوبی؟

امشب قصه نداریم؟
علیک سلام
خوبم، شما چطوری؟
چرا داریم، فقط چند دقیقه صبر مایشه، تا همه جمع بشن.

محمد صادق آخه چرااااااااااااااا؟ :cry:

چی رو آخه چرا؟ ...
س س سلام بر همگی... :gol:
خ خوبید؟ :gol:
من د دوباره اومدم :redface::gol:

سلام علی آقای گل
حالت چطوره
تو که دوباره داری میلرزی، چند دفعه بهت بگم بیرون میری لباس گرم بپوش ... :D
 

!...

عضو جدید
کاربر ممتاز
:whistle:
سلام بچه ها! :whistle:
خوبین؟ شبتون خوش!:whistle:

میام! ولی الآن مهمون اومد! برم به مهمون برسم! بعدا میام!:whistle:
 

mohammad sadegh

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرا قلبتو سياه كردي؟ :crying2:

اولا که نسیم تو اول یه چیزی رو به من بگو، تو اینهمه سرتو میکوبی به این دیوار، سردرد نمیگیری؟ :D
ثانیا، قلبتو سیاه کردی دیگه چیه؟ مگه من دیوه سیاه ... :D
راستش دلیلش اینه که چون دیدم به خاطر شهادت آقا امام حسین و ایام محرم همه جا سیاه پوشه و عزاداره، و دیدم منم که کوچیکتر از اونیم که بخوام کاری بکنم، دیدم کوچیکترین کار اینه که آوتارمو مشکی پوش کنم. یه آبی هم اون پایین به یاد رود فرات گذاشتم. همین.
راستی خیلی ممنون که متوجه شدی. :gol:
 

Civil Boy

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ميگم امشب آرامش نيست
محمد صادق ميگم قناسه و قدرت ايمان كار خودشو كرد
دشمن عقب نشيني كرد
راستي تنهايي كجاست؟
 

nasim khanom

عضو جدید
کاربر ممتاز
:whistle:
سلام بچه ها! :whistle:
خوبین؟ شبتون خوش!:whistle:

میام! ولی الآن مهمون اومد! برم به مهمون برسم! بعدا میام!:whistle:
سلام اميد خان... خوش اومدي..الان نصفه شبي چه مهموني؟ :w20:...چه عجب امشب بدون موزيك متن اومدي.... آخي اينو ارامش جونم گفت پس چرا امشب نيستش.... بقيه دخترا هم نيستن... ملودي...نگار...بارون :crying2::crying2: دخترا كجاييييييييييييييييييييين؟
 

Civil Boy

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
:whistle:
سلام بچه ها! :whistle:
خوبین؟ شبتون خوش!:whistle:

میام! ولی الآن مهمون اومد! برم به مهمون برسم! بعدا میام!:whistle:
سلام اميد جان
ما خوبيم
شما خوبي؟
ميگم ديشب حسابي نارحت شديا :biggrin:ببخشيد:gol:
ببينم هميشه ساعت 1 براتون مهمون مياد
 

Ali 1900

عضو جدید
اولا که نسیم تو اول یه چیزی رو به من بگو، تو اینهمه سرتو میکوبی به این دیوار، سردرد نمیگیری؟ :D
ثانیا، قلبتو سیاه کردی دیگه چیه؟ مگه من دیوه سیاه ... :D
راستش دلیلش اینه که چون دیدم به خاطر شهادت آقا امام حسین و ایام محرم همه جا سیاه پوشه و عزاداره، و دیدم منم که کوچیکتر از اونیم که بخوام کاری بکنم، دیدم کوچیکترین کار اینه که آوتارمو مشکی پوش کنم. یه آبی هم اون پایین به یاد رود فرات گذاشتم. همین.
راستی خیلی ممنون که متوجه شدی. :gol:

باریکلا به تو پسر :gol:
خیلی خوشم اومد :gol:
 

nasim khanom

عضو جدید
کاربر ممتاز
اولا که نسیم تو اول یه چیزی رو به من بگو، تو اینهمه سرتو میکوبی به این دیوار، سردرد نمیگیری؟ :D
ثانیا، قلبتو سیاه کردی دیگه چیه؟ مگه من دیوه سیاه ... :D
راستش دلیلش اینه که چون دیدم به خاطر شهادت آقا امام حسین و ایام محرم همه جا سیاه پوشه و عزاداره، و دیدم منم که کوچیکتر از اونیم که بخوام کاری بکنم، دیدم کوچیکترین کار اینه که آوتارمو مشکی پوش کنم. یه آبی هم اون پایین به یاد رود فرات گذاشتم. همین.
راستی خیلی ممنون که متوجه شدی. :gol:
آخي چه قشنگ... خيلي جالب بود
ميگم امشب آرامش نيست
محمد صادق ميگم قناسه و قدرت ايمان كار خودشو كرد
دشمن عقب نشيني كرد
راستي تنهايي كجاست؟
نخيرم اينجورا نيست...رئيس آرامش ما امشب خسته بودن گفتن كه ما به جاشون قلب سپاهو نگهداريم تا بعد ;)

تنهايي چرا نيومده پس؟ :(
 

mohammad sadegh

عضو جدید
کاربر ممتاز
ميگم امشب آرامش نيست
محمد صادق ميگم قناسه و قدرت ايمان كار خودشو كرد
دشمن عقب نشيني كرد
راستي تنهايي كجاست؟

محمد حسین مراقب باش ها، آرامش هست، فقط یه گوشه کمین کرده، گوش وایساده. :D
داداشی هم نمیدونم والا، هنوز که ازش خبری نیست.
 

Civil Boy

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
محمد حسین مراقب باش ها، آرامش هست، فقط یه گوشه کمین کرده، گوش وایساده. :D
داداشی هم نمیدونم والا، هنوز که ازش خبری نیست.

اره بايد هواسمون باشه ممكنه كمين كرده باشه از پشت خنجر بزنه

نخيرم اينجورا نيست...رئيس آرامش ما امشب خسته بودن گفتن كه ما به جاشون قلب سپاهو نگهداريم تا بعد ;)

تنهايي چرا نيومده پس؟ :(

پس مواظب قلبش باش تا بياد
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چه خبرا ؟کسی قصه گفته؟اگه گفته کجاست برم بخونم؟
اگه نگفته ام من بگم؟
 

Civil Boy

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام سکرت جان
خوبی؟
پس به موقع رسیدم
قصه رو بگم و بریم لالا
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام سلام
ممنونم
من بیروون بودم
الان رسیدم
همه خوبین؟
مرسی نسیمی
مرسی محمد صادق/حسین:biggrin: خلاصه نویسی!!
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شير و گرگ و روباه
يك روز يك شير و يك گرگ و يك روباه در صحرا به هم رسيدند و معلوم شد همه گرسنه اند و به شكار مي روند.

شير گفت:«به عقيده من اين كار خوبي نيست كه ما هر يكي تنها تنها كار مي كنيم و تنها تنها مي خوريم. بهتر اين است كه با هم رفيق باشيم و شريك باشيم و با هم شكار كنيم و با هم بخوريم، ما كه نظري و غرضي نداريم چرا با هم نباشيم.» گرگ حرفي نزد. روباه كه ضعيفتر بود فكر كرد به هر حال شير و گرگ بهتر شكار مي كنند و صرفه با اوست.
 

Similar threads

بالا