بوسه

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
"دوستت دارم" همیشه به زبان آوردن نیست،

یا اگر باشد چه زبانی بهتر از بوسیدن...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مجال بوسه

به لب‌‌های خویشتن بدهیم

که این بلیغ‌ترین

مبحث شناسایی‌ست.

بوسه

در دو چشمش گناه می خندید
بر رخش نور ماه می خندید
در گذرگاه آن لبان خموش
شعله یی بی پناه می خندید

شرمناک و پر از نیازی گنگ
با نگاهی که رنگ مستی داشت
در دو چشمش نگاه کردم و گفت
باید از عشق حاصلی برداشت

سایه یی روی سایه یی خم شد
در نهانگاه رازپرور شب
نفسی روی گونه یی لغزید
بوسه یی شعله زد میان دو لب



فروغ


بوعلی سینا هم این لب را اگر بوسیده بود

جای قانون و شفا، دیوان سینا داشتیم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برخیز با بوسه ای از لبِ صبح

با نوش دارویی از تنِ آخرین روز از اردیبهشت

کسی در تو انتظار می کشد

که زنجیر زنگ زده ی اتاقکش را باز کنی

و بگذاری کمی هم او نفس بکشد

بیرون بیاید، رها شود

و فقط یک امروز را زندگی کند

کسی در توست که سکوتش

دارد به روح تو فشار می آورد

امروز را به او ببخش.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
لب هایم‌

این ماهیچه های مطبوع به وزنِ آب را ببوس

قبل از کنجکاوی صبح در اشتهای بدن

قبل از کِشَندگیِ خمیازه های فارغ از تمایل و برخورد

قبل از هوش آن زنِ منتظر ببوس مرا



ببوس مرا در علاقه ی بو به گردن

در حسد ِ بلند ِ تار مویی آویخته از یقه هنگام خداحافظی

ببوس مرا و فراموش کن چقدر بودن از پاهای تو کدورت داشت



من بچه بودم و دستهایم گماشته بود به نوشتن

چه‌ میدانستم از بسامد بوسه در شرح آب؟

از گزِش دندان در حجامت لبها چه میدانستم من؟

من بچه بودم و دستهایم گرفتنِ مادر را بلد بود در مساحت مُشتی چادر

و آن لجِ زنانه ی شور انگیز را

در ربایش شهوت هیچ مردی فرا نگرفته بودم



ببوس مرا بعد از این همه سال

که نگویم؛ دستهایم اگر گرفتن بلد بود...

که نگویم؛ کنار آمده ام

و در کجاوه کرامتِ کلماتم زنی نباشد جز من برای تو



لبهایم را ببوس ای باشنده ی شورانگیز

این ماهیچه های مطبوع به وزن آب را

در مدارای اینکه؛

من هم از آفرینش لبهایم متوقعم!
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
بوسه ها
آواره ترین مخلوقات پروردگارند...
بر باد
بر در
بر خود
بر حسرت
و گاهی بر لب!


✍ #احمدرضا_احمدی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بوسه ها
آواره ترین مخلوقات پروردگارند...
بر باد
بر در
بر خود
بر حسرت
و گاهی بر لب!


✍ #احمدرضا_احمدی




عزیزی می‌گفت جای گیاهِ بامبو را که عوض کنی دیگر رشد نمی‌کند؛ پژمرده می‌شود.

میدانی چرا؟ چون ریشه اش را همانجا، جا میگذارد...

دلِ آدمیزاد که دیگر کمتر از گیاه نیست جانم!

گاهی ریشه اش جا می‌ماند در دلی، لبخندی، بوسه ای...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگر صبح زودتر از من

بیدار شدی،

بوسم کن.

اما اگر من

زودتر بیدار شدم

بر سینه ات

منتظر همان بوسه؛

می میرم...
 

*marzie*

عضو
.
دوباره وصله ای از بوسه های دلچسبت

بر این سفال ترک خورده‌ام به چند زنی ...؟


#علیرضا_بدیع
 

*marzie*

عضو
مرگ ، پشتِ سرمان بود...
نمی دانستیم
بوسه ی آخرمان بود
نمی دانستیم♡

#حامد_ابراهیم_پور
 
بالا