بوسه

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
بوسه

در دو چشمش گناه می خندید
بر رخش نور ماه می خندید
در گذرگاه آن لبان خموش
شعله یی بی پناه می خندید

شرمناک و پر از نیازی گنگ
با نگاهی که رنگ مستی داشت
در دو چشمش نگاه کردم و گفت
باید از عشق حاصلی برداشت

سایه یی روی سایه یی خم شد
در نهانگاه رازپرور شب
نفسی روی گونه یی لغزید
بوسه یی شعله زد میان دو لب


فروغ
 
آخرین ویرایش:

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
لبم با بوسه ي شيرينش از تو
تنم با بوي عطر آگينش از تو
نگاهم با شررهاي نهانش
دلم با ناله ي خونينش از تو

.
.
.
.
نسيم از من هزاران
بوسه بگرفت
هزاران
بوسه بخشيدم به خورشيد
در آن زندان كه زندانبان تو بودي
شبي بنيادم از يك
بوسه لرزيد

فروغ
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
در دلم آرزويي بود كه مرد
لب جانبخش ترا بوسيدن
بوسه جان داد به روي لب من
ديدمت، ليك دريغ از ديدن

فروغ
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
نسيم از من هزاران بوسه بگرفت

هزاران
بوسه بخشيدم به خورشيد

در آن زندان كه زندانبان تو بودي

شبي بنيادم از يك
بوسه لرزيد

**فروغ**
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
بر لبم شعله هاي بوسه ي تو
مي شكوفد چو لاله گرم نياز
در خيالم ستاره اي پر نور
مي درخشد ميان هاله ي راز

ناشناسي درون سينه ي من
پنجه بر چنگ و رويد مي سايد
همره نغمه هاي موزونش
گوئيا بوي عود مي ايد

فروغ
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
چند است نرخ بوسه به شهر شما که من

عمری است کز دو دیده گهر می شمارمت

**شهریار**
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
باد کو خاک کف پای تو را بوسه دهد
سر فرو نارد تا افسر سلطان نبرد

خاقانی
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
قند آميخته با گل نه علاج دل ما است
بوسه‌اي چند برآميز به دشنامي چند

حافظ
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
سه بوسه كز دولبت كرده‌اي وظيفه من
اگر ادا نكني قرض دار من باشي

حافظ

 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ممنون نغمه جان ، چه جالب میخواستم این موضوع رو بهت پیشنهاد کنم


من

پري کوچک غمگيني را

ميشناسم که در اقيانوسي مسکن دارد

و دلش را در يک ني لبک چوبين

مينوازد آرام ، آرام

پري کوچک غمگيني

که شب از يک
بوسه ميميرد

و سحرگاه از يک
بوسه به دنيا خواهد آمد

فروغ
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مرسی گلم...پیشنهادِ رزا بود:gol:


سکوتِ لب‌هات

غافل‌گیرِ کدام بوسه می‌شود دیگر

وقتی هنووز

طعمِ شعرهای مرا می‌دهد؟!


**رضا کاضمی**

 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نقش پنهان

نقش پنهان

حیف از گذاشتن عکس معذوریم :دی

آه ای مردی که لبهای مرا
از شرار
بوسه ها سوزانده ای
هیچ در عمق دو چشم خامشم
راز این دیوانگی را خوانده ای
هیچ می دانی که من در قلب خویش
نقشی از عشق تو پنهان داشتم
هیچ می دانی کز ای عشق نهان
آتشی سوزنده بر جان داشتم
گفته اند آن زن زنی دیوانه است
کز لبانش
بوسه آسان می دهد
آری اما
بوسه از لبهای تو
بر لبان مرده ام جان میدهد
هرگزم در سر نباشد فکر نام
این منم کاینسان ترا جویم بکام
خلوتی می خواهم و آغوش تو
خلوتی می خواهم و لبهای جام
فرصتی تا بر تو دور از چشم غیر
ساغری از باده ی هستی دهم
بستری می خواهم از گلهای سرخ
تا در آن یک شب ترا مستی دهم
آه ای مردی که لبهای مرا
از شرار
بوسه ها سوزانده ای
این کتابی بی سرانجامست و تو
صفحه کوتاهی از آن خوانده ای

فروغ
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رفتم که داغ بوسه ی پر حسرت تو را
بر اشکهای دیده ز لب شستشو دهم
رفتم که ناتمام بمانم در این سرود
رفتم که با نگفته به خود آبرو دهم

فروغ

 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سخن پیوند سست دونام
و هم آغوشی در اوراق کهنه ی یک دفتر نیست
سخن از گیسوی خوشبخت من است
با شقایق های سوخته ی بوسه ی تو
و صمیمیت تن هامان، در طرّاری
و درخشیدن عریانیمان
مثل فلس ماهی ها در آب
فروغ
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کنون که آمدیم تا به اوجها
مرا بشوی با شراب موجها
مرا بپیچ در حریر بوسه ات
مرا بخواه در شبان دیرپا
مرا دگر رها مکن
مرا از این ستاره ها جدا مکن

فروغ
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چه ره آورد سفر دارم ...ای مایه عمر ؟
دیدگانی همه از شوق درون پر آشوب
لب گرمی که بر آن خفته به امید و نیاز

بوسه ای داغتر از
بوسه خورشید جنوب

فروغ
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چون نگهباني که در کف مشعلي دارد
مي خرامد شب ميان شهر خواب الود
خانه ها با روشنايي هاي رويايي
يک به يک در گير و دار بوسه بدرود

فروغ
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برکه مي خندد چشمش اي افسوس
وز کدامين لب لبانش بوسه مي جويد؟
پنجه اش در حلقه موي که مي لغزد؟
با که در خلوت به مستي قصه مي گويد؟

فروغhttp://www.www.www.iran-eng.ir/signaturepics/sigpic271383_6.gif
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بوسه‌هات
مرگ را به تأخیر می‌اندازند.

مرا ببوس!

رضا کاظمی
:heart:
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شانه هاي تو
برج هاي اهنين
جلوه ي شگرف خون و زندگي
رنگ ان به رنگ مجمري مسين
در سکوت معبد هوس
خفته ام کنار پيکر تو بي قرار
جاي بوسه هاي من به روي شانه هات
همچو جاي نيش اتشينمار

فروغ
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
انچنان نزدیک بود لبهای جانان با لبم
تا که جان امد ز شوق
بوسه ای روی لبم

مهدی اخوان ثالث
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نُقره‌داغِ بوسه‌های منی،
هیچ‌وقت
گُم نمی‌شوی!

رضا کاظمی :gol:

 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نان و شراب،
در لب‌های تو است.
مرا
با بوسه‌ای تقدیس کن!

رضا کاظمی
:heart:


 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گفتــی که می بوسم تو را، گفتم تمنا می کنم
گفتـی اگر بيند کسی، گفتم که حاشا می کنم
گـفتـــــی ز بخــــت بد اگر ناگه رقــــيب آيد ز در
گفــتم که با افسون گری او را ز سر وا می کنم

سیمین بهبهانی
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
صد بوسه به آسانی از لعل تو بربایم
از لعل تو بربایم صد
بوسه به آسانی

عبید زاکانی
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای درآورده جهانی را ز پای
بانگ نای و بانگ نای و بانگ نای
چیست نی آن یار شیرین بوسه را
بوسه جای وبوسه جای وبوسه جای
مولوی
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زیرِ پنجره‌ی اتاقَ‌م
« مرا ببوس » را می‌خواند
آواز ‌خوانِ کوچه‌های شب.
می‌بوسمَ‌ت
و طرحِ لب‌هام می‌ماند
رووی غبارِ سردِ شیشه!

رضا کاظمی :gol:
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ياد آن بوسه كه هنگام وداع

بر لبم شعله حسرت افروخت

ياد آن خنده بيرنگ و خموش

كه سراپاي وجودم را سوخت

رفتي و در دل من ماند به جاي

عشقي آلوده به نوميدي و درد

نگهي گمشده در پرده اشك

حسرتي يخ زده در خنده سرد

آه اگر باز بسويم آيي

ديگر از كف ندهم آسانت

ترسم اين شعله سوزنده عشق

آخر آتش فكند بر جانت


((فروغ فرخزاد))
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بگذار ببووسم‌َت
نگران نباش
کسی ما را نمی‌بیند
این شعرها همه سانسور می‌شوند!

رضا کاظمی

 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حوّا هم که باشی
من آدم نمی‌شوم
پس بی‌خودی جای
بووسه
سیب تعارفَ‌م نکن!

رضا کاظمی

 
بالا