نگاه كن
كه غم درون ديده ام
چگونه قطره قطره آب مي شود
چگونه سايه سياه سركشم
اسير دست آفتاب ميشود
نگاه كن
چگونه هستي ام خراب مي شود
شراره اي مرا به كام ميكشد
مرا به اوج مي برد
مرا به دام ميكشد
نگاه كن
تمام آسمان من پر از شهاب ميشود
تو آمدي ز دور ها و دور ها
ز سرزمين عطر ها و نور ها
نشانده اي مرا كنون به زورقي
ز عاجها ز ابرها بلورها
مرا ببر اميد دل نواز من
ببر به شهر شعر ها و شورها
به راه پر ستاره مي كشاني ام
فرا تر از ستاره مي نشاني ام
نگاه كن
من از ستاره سوختم
لبالب از ستارگان تب شدم
چو ماهيان سرخ رنگ ساده دل
ستاره چين بركه هاي شب شدم
چه دور بود پيش از اين زمين ما
به اين كبود غرفه هاي آسمان
كنون به گوش من دوباره مي رسد
صداي تو
صداي بال برفي فرشتگان
نگاه كن
كه من كجا رسيده ام
به كهكشان
به بيكران
به جاودان
كنون كه آمديم تا به اوج ها
مرا بشوي با شراب موجها
مرا بپيچ در حرير بوسه ات
مرا بخواه در شبان دير پا
...
كه غم درون ديده ام
چگونه قطره قطره آب مي شود
چگونه سايه سياه سركشم
اسير دست آفتاب ميشود
نگاه كن
چگونه هستي ام خراب مي شود
شراره اي مرا به كام ميكشد
مرا به اوج مي برد
مرا به دام ميكشد
نگاه كن
تمام آسمان من پر از شهاب ميشود
تو آمدي ز دور ها و دور ها
ز سرزمين عطر ها و نور ها
نشانده اي مرا كنون به زورقي
ز عاجها ز ابرها بلورها
مرا ببر اميد دل نواز من
ببر به شهر شعر ها و شورها
به راه پر ستاره مي كشاني ام
فرا تر از ستاره مي نشاني ام
نگاه كن
من از ستاره سوختم
لبالب از ستارگان تب شدم
چو ماهيان سرخ رنگ ساده دل
ستاره چين بركه هاي شب شدم
چه دور بود پيش از اين زمين ما
به اين كبود غرفه هاي آسمان
كنون به گوش من دوباره مي رسد
صداي تو
صداي بال برفي فرشتگان
نگاه كن
كه من كجا رسيده ام
به كهكشان
به بيكران
به جاودان
كنون كه آمديم تا به اوج ها
مرا بشوي با شراب موجها
مرا بپيچ در حرير بوسه ات
مرا بخواه در شبان دير پا
...