دیگر نه حافظ فالم را می گوید؛
نه سعدی سفرنامه ام را می داند؛
نه فردوسی شاهنامه ام را می نویسد؛
نه محتشم مرثیه برایم می خواند؛
نه مشیری به کارم می آید؛
نه رهی راهیم می کند؛
نه فروغروشنی به لحظه هایم می دهد؛
نه بهار زندگیم را پر شکوفه می کند؛
نه ...
نه سعدی سفرنامه ام را می داند؛
نه فردوسی شاهنامه ام را می نویسد؛
نه محتشم مرثیه برایم می خواند؛
نه مشیری به کارم می آید؛
نه رهی راهیم می کند؛
نه فروغروشنی به لحظه هایم می دهد؛
نه بهار زندگیم را پر شکوفه می کند؛
نه ...