ارام مینشینم
روی
حریر خیالم
نامت را مینویسم
بعد
ان را میبوسم
ارام سر برشانه اش میگذارم
و ارام
دستانش را میگیرم
انگاه ارام و بی صدا در اغوشش میبارم
بی انکه کلامی بگوید
میشود
همدم همین لحظات
پر از تنهاییم
خدای من این روزها عاشقانه یادم کردی...
نم نم باران در مسیرم...
پاسخی آرام به دعایم...
که به حال خوب رسیدم.
خدای من این حال خوب
فارغ از گرفتگی دنیا...
پر امید به فردا...
به دوستانم عطا کن...
آمین
خدایا دوستانم را از بهترینها قرار دادی ....
پس بهترینها را برای انان قرار بده ..
امین
نـتــرس از هجـــــ ـــ ـوم حـضــــــ ــــ ــورم ..
چــــیزی جــــ ـــ ـز تـــنــهایی با من نیـــستـــــ ـــ ـ ..
خدای من این روزها عاشقانه یادم کردی...
نم نم باران در مسیرم...
پاسخی آرام به دعایم...
که به حال خوب رسیدم.
خدای من این حال خوب
فارغ از گرفتگی دنیا...
پر امید به فردا...
به دوستانم عطا کن...
آمین
به خاطر مردمست که میگویم
گوشهایت را کمی نزدیک دهانم بیار،
دنیا
دارد از شعرهای عاشقانه تهی میشود
و مردم نمیدانند
چگونه میشود بیهیچ واژهای
کسی را که اینهمه دورَست
اینهمه دوست داشت.....
تمام خوبـــــی حس مالکیت اینه که
از کسی که دوسش داری بپرسی تــــــــو مال کی هستی؟!
و اون بدون معطلی بگه:
فـــــقط مـــــال تـــــــــــو
بهاری هستی که در تابستان اوج می گیری...ارام مینشینم
و برای دلم
حرف مینزم
تا
بهانه نبودنت را
نگیرد
تا
هی
نبودنهایت را
به رخم
نکشاند
تا حداقل
بتوانم
یک روز
را گریان نباشم
زمستانی طاقت فرسا ....بهاری هستی که در تابستان اوج می گیری...
رد برگ های پاییزیِ بودنت که تمام می شود،
نم نم باران در نبودنت یخ می زند...
زمستان می شود و تگرگ...
ولی امیدی هست!
همه در این دنیا بر مداری دایره ای در حرکتند...
زمستان به بهارش می رسد...
smart student
زمستانی طاقت فرسا ....
صدای سوز سرما ....صدای باد پیچیده در درختان تنها ... ..
اتاقی تاریک ....نگاهی منتظر .....پنجره ای که باد را در اغوش خود میپیچاند ....
و من همه ی لحظه هایم را با پنجرها در میان گذاشتم .....
تن سردم از نبودنت ....ندیدنت .....
سکوتی جاری از صدای تپش های قلبم ....کنجی از اتاق را اغوش تو خواندم ...
به این امید که باز گردی ...شمعی از خاطراتم برپا کردم ...
شمع را روشنی بخشیدم و تمام شدنش را نظاره گر بودم ....و من از تمام شدنش درد میکشیدم ....
ایا تو می ایی ؟؟؟
ایا چشمانم را با نگاه دوباره ات برای ابدیت عشقمان روشنی میبخشی ؟؟؟
این جا همه چیز از تو میگویند ....
قلم از تو مینویسد ....
قلب از تو میتپد ...
چشمانم از تو مینگرد ...
اندیشه ام با خاطرات تو زندگی میکند ...
اغوش سردم با امید بازگشت تو تصور گرما را در خیال خود میپروراند ..
در این تنهایی و تاریکی ....به امید امدنت من زنده ام و نفس میکشم .....
عشق من ....ایا تو می ایی ؟؟
شعرهاي من چشم دارند
حتي چشم هاي شعرم را
که مي بندم
تو بر کلماتم راه مي افتي
و مي رقصي
خواب هم که باشم
صداي تق تق کفش هات
در سرسراي خوابم مي پيچد
کور که نيستم
گل قشنگم
آمدنت را تماشا مي کنم
و اين لبخند براي توست
عباس معروفي
گاهی حتی در خواب و رویا هم تظاهر به نیامدن می کنی!
چرا؟
همیشه منتظر بودم چیزی بشود
اتفاق کوچکی بیافتد….
مثلا سرما بخورم….؛یا دستم را ببرم
بعد…
با آب و تاب برای تو تعریف کنم…
وقتی نگران می شوی
عاشق تر می شوم
دلم میخواهد تمامِ حسِ نابم را برایت بنویسم!شاید شنیده باشی:
وقتی گریه می کنی زیباتر می شوی
بخند
زیبا هم که باشی برای من کافی است
بر همان وزن می گویم:
همین که عاشق باشی کافی است...
دلم میخواهد تمامِ حسِ نابم را برایت بنویسم!
میدانی، گاهی دلم میخواهد از شدت این دوست داشتن بمیرم…
میخواهم داستانی از علاقه ام به تو را بنویسم
یکی بود ، یکی … بیخیال …!!!
خلاصه اش میشود دوستت دارم …
احساس مرا اندازه نگیر …
تو را بی اندازه دوست دارم … !
بهاری هستی که در تابستان اوج می گیری...
رد برگ های پاییزیِ بودنت که تمام می شود،
نم نم باران در نبودنت یخ می زند...
زمستان می شود و تگرگ...
ولی امیدی هست!
همه در این دنیا بر مداری دایره ای در حرکتند...
زمستان به بهارش می رسد...
smart student
ارام لبخند بزن
شاید
لبخندم
همیشه گرم نباشد
اما
به تو که
میرسم
رویم را به سوی دیوار میکنم
اشکهایم را میریزم
و زیباترین لبخند را به روت میزنم
اگر قرار بود منطقی دوست داشت که به دل بر نمی گشت...دلم نگرفته...دارم فکر میکنم خداییش چقد سخته دوست داشتن کسی که دائم دوست داره اشک تو ببینه اذیتت کنه...