** براي من نوشتي براي تو نوشتم**

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
ارام مینشینم
روی
حریر خیالم
نامت را مینویسم
بعد
ان را میبوسم
ارام سر برشانه اش میگذارم
و ارام
دستانش را میگیرم
انگاه ارام و بی صدا در اغوشش میبارم
بی انکه کلامی بگوید
میشود
همدم همین لحظات
پر از تنهاییم
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ارام مینشینم
روی
حریر خیالم
نامت را مینویسم
بعد
ان را میبوسم
ارام سر برشانه اش میگذارم
و ارام
دستانش را میگیرم
انگاه ارام و بی صدا در اغوشش میبارم
بی انکه کلامی بگوید
میشود
همدم همین لحظات
پر از تنهاییم

خدای من این روزها عاشقانه یادم کردی...
نم نم باران در مسیرم...
پاسخی آرام به دعایم...
که به حال خوب رسیدم.

خدای من این حال خوب
فارغ از گرفتگی دنیا...
پر امید به فردا...
به دوستانم عطا کن...

آمین
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدای من این روزها عاشقانه یادم کردی...
نم نم باران در مسیرم...
پاسخی آرام به دعایم...
که به حال خوب رسیدم.

خدای من این حال خوب
فارغ از گرفتگی دنیا...
پر امید به فردا...
به دوستانم عطا کن...

آمین

خدایا دوستانم را از بهترینها قرار دادی ....

پس بهترینها را برای انان قرار بده
..

امین
 

shiba.s.a

کاربر فعال مهندسی کشاورزی ,
قرار ما هر جای دنیا که باران شدیدتر بود
نزدیک خدا
آسمان هفتم در نزدیکی ملکوت
اوج الهام و فراموشی حس
آنجا که مطمئن میشوی بی دغدغه
تو برای منی و من برای تو.....









 

shiba.s.a

کاربر فعال مهندسی کشاورزی ,
نـتــرس از هجـــــ ـــ ـوم حـضــــــ ــــ ــورم ..

چــــیزی جــــ ـــ ـز تـــنــهایی با من نیـــستـــــ ـــ ـ ..





 

venoos*m

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نـتــرس از هجـــــ ـــ ـوم حـضــــــ ــــ ــورم ..

چــــیزی جــــ ـــ ـز تـــنــهایی با من نیـــستـــــ ـــ ـ ..







تنهاییت برای من ...همه ی درد ها و غصه هایت برای من .......

تو تنها برایم بخند شیبای من ....
:heart::gol:
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
خدای من این روزها عاشقانه یادم کردی...
نم نم باران در مسیرم...
پاسخی آرام به دعایم...
که به حال خوب رسیدم.

خدای من این حال خوب
فارغ از گرفتگی دنیا...
پر امید به فردا...
به دوستانم عطا کن...

آمین

خدای من
زیباترینها را
برای
تک تک
کسانی که
دوستشان میدارم
قرار ده
تا انان در این زندگی
شاد باشند
و از
زندگی
لذت ببرند
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چه حس قشنگیه وقتی میشی مَحرمِ دل یکی ..
یکی که بهش اعتماد داری ..
بهت اعتماد داره ..
از دلتنگی هاش برات میگه ..
از دلتنگی هات براش میگی ..
آروم میشه ..
آروم میشی ..
حسی که هیچ وقت به تنفر تبدیل نمیشه ..
این حس مثل قطره های باران پاکه ..
.
 

e.h.s

عضو جدید
به خاطر مردم‌ست که می‌گویم
گوش‌هایت را کمی نزدیک‌ دهانم بیار،
دنیا
دارد از شعرهای عاشقانه تهی می‌شود
و مردم نمی‌دانند
چگونه می‌شود بی‌هیچ واژه‌ای
کسی را که اینهمه دورَست
اینهمه دوست داشت.....
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به خاطر مردم‌ست که می‌گویم
گوش‌هایت را کمی نزدیک‌ دهانم بیار،
دنیا
دارد از شعرهای عاشقانه تهی می‌شود
و مردم نمی‌دانند
چگونه می‌شود بی‌هیچ واژه‌ای
کسی را که اینهمه دورَست
اینهمه دوست داشت.....

تمام خوبـــــی حس مالکیت اینه که
از کسی که دوسش داری بپرسی تــــــــو مال کی هستی؟!
و اون بدون معطلی بگه:
فـــــقط مـــــال تـــــــــــو
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تمام خوبـــــی حس مالکیت اینه که
از کسی که دوسش داری بپرسی تــــــــو مال کی هستی؟!
و اون بدون معطلی بگه:
فـــــقط مـــــال تـــــــــــو

معجزه یعنی...
تو در خیالت...
گاهی به من فکر میکنی!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
حس زیبایست
انجا که
برایت
مینویسم
و دلم کمی
ارام میگیرد
و دیگر هیچ نمیگویم
کمی در حوالی
دلم
قدم بزن
شاید
دیدی
حال دلی که
با نام تو
میتپد را
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
ارام مینشینم
و برای دلم
حرف مینزم
تا
بهانه نبودنت را
نگیرد
تا
هی
نبودنهایت را
به رخم
نکشاند
تا حداقل
بتوانم
یک روز
را گریان نباشم
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ارام مینشینم
و برای دلم
حرف مینزم
تا
بهانه نبودنت را
نگیرد
تا
هی
نبودنهایت را
به رخم
نکشاند
تا حداقل
بتوانم
یک روز
را گریان نباشم
بهاری هستی که در تابستان اوج می گیری...
رد برگ های پاییزیِ بودنت که تمام می شود،
نم نم باران در نبودنت یخ می زند...
زمستان می شود و تگرگ...
ولی امیدی هست!
همه در این دنیا بر مداری دایره ای در حرکتند...
زمستان به بهارش می رسد...

smart student
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بهاری هستی که در تابستان اوج می گیری...
رد برگ های پاییزیِ بودنت که تمام می شود،
نم نم باران در نبودنت یخ می زند...
زمستان می شود و تگرگ...
ولی امیدی هست!
همه در این دنیا بر مداری دایره ای در حرکتند...
زمستان به بهارش می رسد...

smart student
زمستانی طاقت فرسا ....

صدای سوز سرما ....صدای باد پیچیده در درختان تنها ... ..

اتاقی تاریک ....نگاهی منتظر .....پنجره ای که باد را در اغوش خود میپیچاند ....

و من همه ی لحظه هایم را با پنجرها در میان گذاشتم .....

تن سردم از نبودنت ....ندیدنت .....

سکوتی جاری از صدای تپش های قلبم ....کنجی از اتاق را اغوش تو خواندم ...

به این امید که باز گردی ...شمعی از خاطراتم برپا کردم ...

شمع را روشنی بخشیدم و تمام شدنش را نظاره گر بودم ....و من از تمام شدنش درد میکشیدم ....

ایا تو می ایی ؟؟؟

ایا چشمانم را با نگاه دوباره ات برای ابدیت عشقمان روشنی میبخشی ؟؟؟

این جا همه چیز از تو میگویند ....

قلم از تو مینویسد ....

قلب از تو میتپد ...

چشمانم از تو مینگرد ...

اندیشه ام با خاطرات تو زندگی میکند ...

اغوش سردم با امید بازگشت تو تصور گرما را در خیال خود میپروراند ..

در این تنهایی و تاریکی ....به امید امدنت من زنده ام و نفس میکشم .....

عشق من ....ایا تو می ایی ؟؟
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زمستانی طاقت فرسا ....

صدای سوز سرما ....صدای باد پیچیده در درختان تنها ... ..

اتاقی تاریک ....نگاهی منتظر .....پنجره ای که باد را در اغوش خود میپیچاند ....

و من همه ی لحظه هایم را با پنجرها در میان گذاشتم .....

تن سردم از نبودنت ....ندیدنت .....

سکوتی جاری از صدای تپش های قلبم ....کنجی از اتاق را اغوش تو خواندم ...

به این امید که باز گردی ...شمعی از خاطراتم برپا کردم ...

شمع را روشنی بخشیدم و تمام شدنش را نظاره گر بودم ....و من از تمام شدنش درد میکشیدم ....

ایا تو می ایی ؟؟؟

ایا چشمانم را با نگاه دوباره ات برای ابدیت عشقمان روشنی میبخشی ؟؟؟

این جا همه چیز از تو میگویند ....

قلم از تو مینویسد ....

قلب از تو میتپد ...

چشمانم از تو مینگرد ...

اندیشه ام با خاطرات تو زندگی میکند ...

اغوش سردم با امید بازگشت تو تصور گرما را در خیال خود میپروراند ..

در این تنهایی و تاریکی ....به امید امدنت من زنده ام و نفس میکشم .....

عشق من ....ایا تو می ایی ؟؟

دایره ام اَمن است
اگر پایی پس و پیش نمی کنم!
هر کس بر مدار خویش به گردش سزاوارتر است...
ماه به دور زمین
زمین به دور خورشیدی که از گرمای محبت می سوزد...
جابه جایی هیچیک پسندیده نیست،
که نظم جهانی برهم می خورد...
من در دایره اَمنم مانده ام!
رفت و آمدی نیست...
smart student
 
آخرین ویرایش:

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شعرهاي من چشم دارند
حتي چشم هاي شعرم را
که مي بندم
تو بر کلماتم راه مي افتي
و مي رقصي
خواب هم که باشم
صداي تق تق کفش هات
در سرسراي خوابم مي پيچد
کور که نيستم
گل قشنگم
آمدنت را تماشا مي کنم
و اين لبخند براي توست

عباس معروفي

گاهی حتی در خواب و رویا هم تظاهر به نیامدن می کنی!
چرا؟
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهی حتی در خواب و رویا هم تظاهر به نیامدن می کنی!
چرا؟

همیشه منتظر بودم چیزی بشود
اتفاق کوچکی بیافتد….
مثلا سرما بخورم….؛یا دستم را ببرم
بعد…
با آب و تاب برای تو تعریف کنم…
وقتی نگران می شوی
عاشق تر می شوم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقــتــﮯ مـهـربـانـیــﭟ از دور



اینـﻖـدر نــزدیـــڪ اسـت



حس میــــڪـنــم



جــغــرافــیــا



یـــڪ 【 دروغ 】 تـاریـخـیـسـت . . .
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همیشه منتظر بودم چیزی بشود
اتفاق کوچکی بیافتد….
مثلا سرما بخورم….؛یا دستم را ببرم
بعد…
با آب و تاب برای تو تعریف کنم…
وقتی نگران می شوی
عاشق تر می شوم

شاید شنیده باشی:
وقتی گریه می کنی زیباتر می شوی
بخند
زیبا هم که باشی برای من کافی است
بر همان وزن می گویم:
همین که عاشق باشی کافی است...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شاید شنیده باشی:
وقتی گریه می کنی زیباتر می شوی
بخند
زیبا هم که باشی برای من کافی است
بر همان وزن می گویم:
همین که عاشق باشی کافی است...
دلم میخواهد تمامِ حسِ نابم را برایت بنویسم!

میدانی، گاهی دلم میخواهد از شدت این دوست داشتن بمیرم…

میخواهم داستانی از علاقه ام به تو را بنویسم

یکی بود ، یکی … بیخیال …!!!

خلاصه اش میشود دوستت دارم …

احساس مرا اندازه نگیر …

تو را بی اندازه دوست دارم
… !
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم میخواهد تمامِ حسِ نابم را برایت بنویسم!

میدانی، گاهی دلم میخواهد از شدت این دوست داشتن بمیرم…

میخواهم داستانی از علاقه ام به تو را بنویسم

یکی بود ، یکی … بیخیال …!!!

خلاصه اش میشود دوستت دارم …

احساس مرا اندازه نگیر …

تو را بی اندازه دوست دارم
… !

حس های تعریف نشده ای در دنیا وجود دارد...
بی نام و بی نشان...
غیر قابل انتقال به غیر...
با مخاطبی واحد...
در زمانهای متفاوت...


smart student
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
فاصله ها هر چقدر هم
بینمان باشد
نزدیکی
قلبهایمان
به این فاصله ها میخندند
باور بکن
تو
زیباترین
حس ناب دنیایی
که
همچنان
زیباترین خواهی ماند
در قلب عاشقم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
بهاری هستی که در تابستان اوج می گیری...
رد برگ های پاییزیِ بودنت که تمام می شود،
نم نم باران در نبودنت یخ می زند...
زمستان می شود و تگرگ...
ولی امیدی هست!
همه در این دنیا بر مداری دایره ای در حرکتند...
زمستان به بهارش می رسد...

smart student


ارام لبخند بزن
شاید
لبخندم
همیشه گرم نباشد
اما
به تو که
میرسم
رویم را به سوی دیوار میکنم
اشکهایم را میریزم
و زیباترین لبخند را به روت میزنم
 

m&&m

عضو جدید
ارام لبخند بزن
شاید
لبخندم
همیشه گرم نباشد
اما
به تو که
میرسم
رویم را به سوی دیوار میکنم
اشکهایم را میریزم
و زیباترین لبخند را به روت میزنم

دلم نگرفته...دارم فکر میکنم خداییش چقد سخته دوست داشتن کسی که دائم دوست داره اشک تو ببینه اذیتت کنه...
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم نگرفته...دارم فکر میکنم خداییش چقد سخته دوست داشتن کسی که دائم دوست داره اشک تو ببینه اذیتت کنه...
اگر قرار بود منطقی دوست داشت که به دل بر نمی گشت...
جهانی به هم نمی ریخت...
یادت بماند
عاقلی و عاشقی کمی متضادند،
فقط کمی!
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جایت خالی بود و نبود...
امروزی که ساعتی با آسمان بارانی و خیابان،در ازدحامی گذرا خلوت کرده بودم...
یادت بودم و نبودم...
در خلسه ی باران پاییزی!
تو بودی و نبودی، مثل تمام همیشه...
شاید نباشد ولی من باران را اجابت خدا می دانم.
امروز در میان قطره ها خوب بنگر
شاید جواب دعایت رسیده باشد...
لبخندت کو؟
با شادمانی خواسته ات را دریاب!
smart student
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حالا ڪــہ از مــَטּ دورے ٬ مراقب خودت باش ..
مراقب اشڪ هایت ڪـہ بـے مـَטּ نریـزد
مـراقب دلــت ڪــہ بـی مـטּ نگـیـرد
مـراقب خنـده هایت ڪـہ بـے مـטּ کسـے نبینـد
مـراقب دست هایت بـاش
٬ چشـم هایت حتـّـے ایـטּ هــا همــہ اش امانت است ..

پیــشِ تــو
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برای تو می نویسم...
برای تمام لحظه هایی که حس نبودنت شبیه دلتنگی از تو بودن را خواهد سرود...
این روزها وجودم سرد است
سردتر از روزهای برفی
دوباره یادت دل پیچه ی ذهنم می شود
تو هستی اما انگار مخاطب خاص من نیستی
گرچه در خاص بودنت برای من...هیچ شکی نیست
انگار تقصیر تو نیست که من همیشه و هر لحظه دلتنگ تو هستم
یا گرمای وجودت را می خواهم..
نه تقصیر تو نیست
تقصیر من است
دست روی هر چیز بگذارم برای همه مهم میشود...
شاید باید کم باشم برایت مثل خودت که همیشه کمی برای من...
دوستت دارم هایم را سرپوشی میگذارم تا به گوش دیگران نرسد
و دلتنگی هایم راتنها روی کتیبه ی دلم مینویسم
تا تنها خودم آنها را بدانم
فریادهایم را سکوت می کنم تا به گوش کسی نرسد...
اندازه ی تمام لحظه هایی که دوستت دارم سایلنت می مانم
من پر از نگفته ها خواهم ماند...
سردم
سرد سرد...
شبیه لحظه های رفتن
شبیه لحظه های جدایی
شبیه نبودنت
و شبیه از تو سرودن...
 
بالا