امتحان سخت از خود

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
يه جمعي به كريستف كلمب گفتن كشف كردن آمريكا كه كاري نداشت. ما هم مي تونستيم اين كار رو انجام بديم! كريستف كلمب يه تخم مرغ پخته رو كه براي خوردن جلوشون بود، داد دستشون و گفت كدومتون مي تونه اون رو ، روي ميز واستونه؟هيچ كس نتونست اين كار رو بكنه! كريستف كلمب ، ته تخم مرغ رو كوبيد روي ميز! در نتيجه ته تخم مرغ صاف شد و روي ميز واستاد! اون وقت به اونها گفت " اين راهشه! بله! انجامش كاري نداشت اما اين كه راهش رو پيدا كني و انجامش بدي، مهم بود! اگر چه راهش خيلي هم ساده و پيش پا افتاده باشه!
یکی از راههای رسیدن به زندگی شرافتمندانه هم , قبول اشتباه و تلاش برای اصلاح اون هست.
بنظر شما روشهای انجام این کار چی میتونه باشه؟
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتي ما دنيا اومديم ، فطرتا " مي دونستيم كه عالي و بي همتا هستيم! يه نوزاد وقتي گرسنه ميشه، حق خودش مي دونه كه شير بخوره و اگه اون رو ازش دريغ كنن، بدون احساس گناه فرياد سر مي ده! حتي يه كودك خردسال كه هنوز به زور بايد ها ونبايد ها تغييرش نداده ايم، خوب مي دونه كه چي رو دوست داره! دلش مي خواد چي بخوره! چي كار كنه! و ... و با تمام وجود از كارهايي كه مي كنه لذت مي بره و هرگز هم خودش رو شماتت نمي كنه! _ (اين مائيم كه به زور يادش مي ديم خودش رو براي بعضي كارها شماتت كنه! ) _ما همون نوزاد كامل و بي همتائيم، اما با بزرگ شدن، كم كم تبديل شديم به انساني كه مشكلاتي داره! انساني كه فكر مي كنه تا اندازه اي بي ارزشه و اونقدر كه بايد ، خوب نيست! بنابراين تمرينات دوست داشتن خود، مثل " تولدي دوباره " مي مونه كه ما رو به اصل خودمون بر مي گردونه! به همون موجودي كه خداوند چون دوستش داره، اون رو خلق كرده! اما آيا الان به راحتي و صد در صد، كامل، مي تونيم جلوي آينه واستيم و توي چشمهامون نگاه كنيم و به خودمون بگيم، من خودم رو دوست دارم چون خداوند من رو با تمام وجودش، دوست داره؟! ....مي دونم كه اگه با خودمون صادق باشيم، ممكنه نتونيم اين تمرين رو به راحتي انجام بديم!پس لازمه كه يك تولد دوباره داشته باشيم.
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگه بخواين اتاقي رو تميز كنيد، هر چي توي اون هست، در مي آريد و مي آزمائيد. يعني به بعضي چيزها با علاقه نگاه مي كنيد و گرد و خاكش رو مي گيريد و برقش مي اندازيد و بعد دوباره مي گذاريدش سر جاش.بعضي چيز ها به تعمير احتياج دارند پس تعميرشون مي كنيد.بعضي چيزها هم از كار افتاده هستند و ديگه نمي تونيد ازشون استفاده كنيد، پس با خيال راحت اون ها رو دور مي ريزيد! دوست داشتن كامل خود ، مستلزم بيرون ريختن همه ي فكر ها و عقايد كهنه و خرابيه كه باعث ميشه خودتون رو بي ارزش بدونين.يعني يه خونه تكوني ذهني! پس با همون آرامشي كه بعد از خوردن غذا، خرده هاي اون رو جمع مي كنيم و دور مي ريزيم، بايد بتونيم ذهنمون رو هم خونه تكوني كنيم. با آرامش و بدون عصباني شدن. از خودمون سوال كنيم :آيا من حاضرم براي تهيه ي شام امشب ، در زباله هاي ديشب خود، دنبال غذا بگردم؟!! پس چطور مي تونم با جستجو در آشغالهاي كهنه ي ذهني، تجربه هاي فرداي خودم رو بيافرينم؟!!
 

mmm111kkk

عضو جدید
اگه بخواين اتاقي رو تميز كنيد، هر چي توي اون هست، در مي آريد و مي آزمائيد. يعني به بعضي چيزها با علاقه نگاه مي كنيد و گرد و خاكش رو مي گيريد و برقش مي اندازيد و بعد دوباره مي گذاريدش سر جاش.بعضي چيز ها به تعمير احتياج دارند پس تعميرشون مي كنيد.بعضي چيزها هم از كار افتاده هستند و ديگه نمي تونيد ازشون استفاده كنيد، پس با خيال راحت اون ها رو دور مي ريزيد!

من این کار رو کردم ولی بعد از اینکه همه چیزو ریختم بهم به این نتیجه رسیدم که عجب غلطی کردم....!!!!و به شدت پشیمان شدم،پشنهاد می کنم کسی این کار رو نکنه!!!
 
  • Like
واکنش ها: ayja

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رودخانه و حرکت آن معنی واقعی زندگی ماست. در مقطعی تند و در مقطعی کند حرکت می کند. مثل زندگی ما، یک روز گل آلود است، یک روز شفاف است. یک روز به حیوانات و گیاهان اطرافش کمک می کند.در کنار رودخانه راه بروید و صدای آن را گوش بدهید. جواب مسائلتان را در آن می بینید. گاهی آب اینقدر پشت سنگی می ماند تا آن را می کند. اینقدر پشت یک مشکل بایستید تا آن را از بین ببرید،حتمأ هر چیزی موقعی دارد و موقع حل آن که برسد، حل خواهد شد.(کنده شدن سنگ)چهار فصل طبیعت را ببینید، یادتان می افتد که زندگی هم همینطور متفاوت است، یک روز خوب، یک روز سرد، و...
 

همراهی

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
وقتي ما دنيا اومديم ، فطرتا " مي دونستيم كه عالي و بي همتا هستيم! يه نوزاد وقتي گرسنه ميشه، حق خودش مي دونه كه شير بخوره و اگه اون رو ازش دريغ كنن، بدون احساس گناه فرياد سر مي ده! حتي يه كودك خردسال كه هنوز به زور بايد ها ونبايد ها تغييرش نداده ايم، خوب مي دونه كه چي رو دوست داره! دلش مي خواد چي بخوره! چي كار كنه! و ... و با تمام وجود از كارهايي كه مي كنه لذت مي بره و هرگز هم خودش رو شماتت نمي كنه! _ (اين مائيم كه به زور يادش مي ديم خودش رو براي بعضي كارها شماتت كنه! ) _ما همون نوزاد كامل و بي همتائيم، اما با بزرگ شدن، كم كم تبديل شديم به انساني كه مشكلاتي داره! انساني كه فكر مي كنه تا اندازه اي بي ارزشه و اونقدر كه بايد ، خوب نيست! بنابراين تمرينات دوست داشتن خود، مثل " تولدي دوباره " مي مونه كه ما رو به اصل خودمون بر مي گردونه! به همون موجودي كه خداوند چون دوستش داره، اون رو خلق كرده! اما آيا الان به راحتي و صد در صد، كامل، مي تونيم جلوي آينه واستيم و توي چشمهامون نگاه كنيم و به خودمون بگيم، من خودم رو دوست دارم چون خداوند من رو با تمام وجودش، دوست داره؟! ....مي دونم كه اگه با خودمون صادق باشيم، ممكنه نتونيم اين تمرين رو به راحتي انجام بديم!پس لازمه كه يك تولد دوباره داشته باشيم.
تولد دوباره با دوست داشتن خود چه منافاتی داره که مارو به اصل خودمون بازمیگردونه؟زیادی خوشبینانست

اگه بخواين اتاقي رو تميز كنيد، هر چي توي اون هست، در مي آريد و مي آزمائيد. يعني به بعضي چيزها با علاقه نگاه مي كنيد و گرد و خاكش رو مي گيريد و برقش مي اندازيد و بعد دوباره مي گذاريدش سر جاش.بعضي چيز ها به تعمير احتياج دارند پس تعميرشون مي كنيد.بعضي چيزها هم از كار افتاده هستند و ديگه نمي تونيد ازشون استفاده كنيد، پس با خيال راحت اون ها رو دور مي ريزيد! دوست داشتن كامل خود ، مستلزم بيرون ريختن همه ي فكر ها و عقايد كهنه و خرابيه كه باعث ميشه خودتون رو بي ارزش بدونين.يعني يه خونه تكوني ذهني! پس با همون آرامشي كه بعد از خوردن غذا، خرده هاي اون رو جمع مي كنيم و دور مي ريزيم، بايد بتونيم ذهنمون رو هم خونه تكوني كنيم. با آرامش و بدون عصباني شدن. از خودمون سوال كنيم :آيا من حاضرم براي تهيه ي شام امشب ، در زباله هاي ديشب خود، دنبال غذا بگردم؟!! پس چطور مي تونم با جستجو در آشغالهاي كهنه ي ذهني، تجربه هاي فرداي خودم رو بيافرينم؟!!
افرین!خونه تکونی ِ ذهنی!
منظور همان محاسبه عمل در اخر است؟
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ادامه بده لطفا...
هدف از خلقت شما چيزي است كه بر‌زبان مي‌آوري. رسالت شما رسالتي است كه براي خودتان تعيين مي‌كنيد. زندگي شما چيزي است كه خودتان خلق مي‌كنيد و هيچ كس نمي‌تواند در مورد آن قضاوت كند، نه حالا و نه هيچ وقت ديگر.
تخته سياه زندگي خود را با خواسته‌هاي خود پر كنيد. اگر آن‌را با حوادث زندگي گذشته پر كرده ايد ، پاك كنيد. هر‌چيزي را كه در مورد گذشته است و برايتان سودي ندارد پاك كنيد و شكرگزار باشيد كه اكنون شما را به اين‌جا آورده است و زندگي جديدي را از سر گرفته‌ايد. تميز و شفاف هستيد و مي‌توانيد از همين الآن شروع كنيد. از همين‌جا، همين حالا. لذت خود را بيابيد و در آن زندگي كنيد!
 

Similar threads

بالا