الگو بودن ابزاری مهم در رهبری سازمانی

sajad 3000

کاربر فعال تالار اقتصاد ,
کاربر ممتاز
الگو بودن ابزاری مهم در رهبری سازمانی

سيد محمد اعظمي‌نژاد*
منبع: Mindtools
احتمال دارد در طول تجربه کاری خود با چنين مديرانی روبه‌رو شده باشيد: مديری که به کارکنان تاکيد می‌کند، اضافه کاری برای کارکنان ممنوع است، اما خود تا ديروقت در محل کار می‌ماند يا مديری که استفاده از اينترنت را ممنوع اعلام می‌کند؛ اما خود در محل کار اقدام به خريد اينترنتی می‌کند يا مديری که بر رعايت و کاهش هزينه‌های شرکت تاکید دارد؛ ولی برای دفتر کار خود اقدام به خريد مبلمان و دکوراسيون با معروف‌ترين و گران‌ترين نام تجاری می‌کند.
بدترين شيوه ممکن رهبری برای يک سازمان اين است که مدير آن اين پيغام را به کارکنان منتقل کند: «شما هر کاری را که من می‌گويم انجام دهيد، نه کاری که من انجام می‌دهم!» وقتی چنين اتفاقی رخ می‌دهد شما به راحتی می‌توانيد کاهش انگيزه و حسن نيت را در ميان کارکنان خود ببينيد.
افراد سازمان با مشاهده رفتارهای دوگانه- اينکه چيزی گفته شود و کاری ديگری کاملا مخالف آن انجام شود- احساس خيانت می‌کنند و اين موضوع می‌تواند برای سازمان بسيار مخرب باشد. اگر اين وضعيت برای شما نيز اتفاق افتاده باشد، احتمالا احساس نااميدی و شکست را در اين شرايط تجربه کرده‌ايد.
يک جمله قديمی در تعبير تفاوت رهبری و مديريت می‌گويد: «رهبران کار درست را انجام می‌دهند؛ ولی مديران درست کارها را انجام می‌دهند.» به عنوان يک رهبر بخشی از وظيفه سازمانی شما الهام بخشی به کارکنان و جهت‌دهی آنان برای رسيدن به چشم‌انداز سازمان است. برای اين کار، شما بايد اين کار را به صورت عملی و با رفتار خود به کارکنان نشان دهيد.
وقتی شما به عنوان يک الگو ايفای نقش می‌کنيد، تصويری مثبت در ذهن افراد می‌گذاريد. کارکنان با خود می‌گويند: «وقتی او می‌تواند اين کار را انجام دهد، پس من هم می‌توانم.» وقتی اينچنين عمل می‌کنيد به راحتی افراد را به‌دنبال خود می‌کشانيد.
نگاهی به مدير افسانه‌ای شرکت جنرال الکتريک، آقای جک ولش می‌تواند جالب باشد. او می‌دانست که شرکت جنرال الکتريک، با انجام بسياری از کارها توسط شخص او می‌تواند به صورت يک الگو به نقطه بهبود و تحول برسد. او ايده «سازمان بدون مرز» را مطرح کرد. اين ايده به همه افراد سازمان اجازه می‌دهد تا به جای آنکه فرمانی از بالا به پايين به آنها داده شود، ايده‌پردازی کنند. او می‌خواست سازمان را از حالت کندی به چالاکی در آورد.
او قول داد که تمام ايده‌های افراد سازمان را بشنود و اين کار را انجام داد. همه کارکنان از پايين‌ترين رده کارگری تا مديران ارشد در مورد ايده‌هايي که می‌توانست وضعيت بهتری برای شرکت ايجاد کنند، قرار گرفتند؛ اما اين اقدام، فقط صحبت در مورد این ايده‌ها نبود، جک ولش در حال ايفای نقش به عنوان يک الگو برای همه کارکنان در سازمان بود.
جک ولش بر عزم خود راسخ بود و می‌دانست که درست عمل می‌کند. آنچه به دست آمد، موفقيت چشمگير شرکت جنرال الکتريک به عنوان شرکتی موفق و فوق‌العاده در مديريت بود. همه کارکنان همواره از جک ولش به عنوان رهبر سازمانی خود ياد می‌کردند؛ چرا که می‌دانستند که او به آنچه می‌گويد عمل می‌کند.
ابزار الگو بودن شامل اين مولفه‌ها است:
1. دست به آچار باشيد؛ نيازی نيست که شما به اندازه يک تکنسين حرفه‌ای در سازمان خود ايفای نقش کنيد، اما بايد درک عميقی از صنعت و کسب‌وکار خود داشته باشيد. رهبران سازمان مسووليت‌های زيادی دارند، اما اين مهم است کارکنان حضور شما را حس کنند. اين راهی عالی برای اعتمادسازی و کمک به توسعه دانش و مهارت‌های شما است.
2. به حرف خود عمل کنيد؛ اقدام شما نسبت به يک ارزش سازمانی می‌تواند تاثير بسيار زيادی داشته باشد. کارکنان همان‌گونه که ذکر شد به شما نگاه می‌کنند و از شما الگو می‌گيرند.
3. برای کارکنان احترام قائل شويد؛ يکی از سريع‌ترين راه‌هايي که سازمان را دچار تعارض، بحران و آسيب‌پذيری می‌کند، احترام است. تمامی کارکنان در هر سطحی که باشند، به احترام نياز دارند. اگر رهبر سازمان برای آنها احترام قائل نباشد، چگونه می‌توان از سطوح پايين‌تر مديريتی انتظار احترام داشت؟
4. به کارکنان گوش کنيد؛ يکی از نشانه‌های يک رهبر خوب در سازمان اين است که بداند همه چيز را نمی‌داند و با شنيدن بازخوردهای مستمر کارکنان از آنها مشاوره بگيرد.
5. پاسخگوی مسووليت‌ها باشيد؛ بهترين حالت اين است که اگر سازمان موفقيتی به دست آورد، آن را نتيجه تلاش جمعی سازمان بدانيد و اگر دچار شکستی شد مسووليت آن را به‌عنوان رهبر سازمان بپذيريد.
6. به کارکنان اجازه فعاليت آزادانه دهيد؛ مديريت جزئيات را متوقف کنيد. سعی کنيد تمرکز اصلی شما بر روی ماموريت، چشم‌انداز، ارزش‌های سازمانی و اهداف باشد. سپس با اين تاکيد به کارکنان اجازه نوآوری
دهيد
7. مراقب خودتان باشيد! سلامتی موضوع ضروری برای يک رهبر سازمانی است؛ چرا که به شما سطح انرژی بالاتر و بهره‌وری بالاتری می‌دهد. تنها راه برای اشاعه فرهنگ سلامتی در سازمان نيز اين است که در آن الگو
باشيد.
*عضو هيات ریيسه کميته تخصصي توسعه- انجمن مديريت منابع انساني ايران (hrjournalist.blogfa.com)
 

Similar threads

بالا