خب عزیزم ؛ حرف من فقط این نیست...در واقع دیدگاه من اینه که اینکه اگر ما به یک دختری که با یه پسر دوست می شه می گیم هرزه ؛ پس ازدواج هم هرزگی هست....چون این مساله مهریه و غیره توش هست....حرف کلی من این هست که چرا باید ازدواج و بعد از اون صیغه رو تایید کنیم در حالی که دوستی رو زیر سوال ببریم...چه فرقی بین این دو هست؟
از طرفی به نظر من یک زندگی سالم ، زندگی ای هست که زن و شوهر با هم اونو بسازن....نه اینکه مرد بیاره و زن صرفا آماده و حاضر بخوره...همدیگرو دوست داشته باشن بخاطر خودشون نه اینکه تا مرد خرج زن رو نداد ، زن بره دادگاه شکایت کنه....اینا توش عشق نیست....اینا همون معنی مبادله کالا رو می ده...متوجه هستی؟
مهریه هم صرفا اگر قراره باشه بخاطر یک رسم و رسوم قدیمی باشه اونم مثلا 5 تا سکه!!...نه اینکه یک پناهی باشه برای دختر...بله ؛ وقتی توی جامعه ما محدودیت برای زن باشه این مسائل پیش میاد...وگرنه چرا یک زن بعد از طلاق گرفتن باید گرسنه بمونه که حالا مهریه بشه واسش پشتوانه؟ اینا همه یعنی اینکه ما خودمون ارزش زن رو اوردیم پایین و این خودمون یعنی خانم ها هم هستن منتها نمی دونن که خودشون دارن ارزش خودشون رو میارن پایین!
تا حدودی موافقم ولی همچنان اعتقاد دارم مهریه باید باشه شما خودتو نگاه نکن به پسرایی فکر کن که به هر دلیل کثیفی که دارن دخترو خام خودشون میکنن و وقتی باهاش ازدواج کردن و به هدفشون رسیدن ولش میکنن تو این مشکلو چجوری میتونی حل کنی؟؟؟