arghavantree
عضو جدید
خوب تعریف کنید منتظریم
سلام این خاطره ای که میگم مال خودم نیست یه دوستام می گفت:
پسره از اون درسخوانای دانشگا صنعتی بوده میره خواستگاری جلسه دوم به دختره میگه که من پول ندارم خونه بخرم یا اجاره کنم اشکالی نداره اولش خونه بابام باشیم ...دختر میگه نه طوری نیست...جلسه بعدی پسره میگه پول ندارم جشن بگیرم یه مهمونی ساده باشه و یه مسافرت ....دختر میگه قبوله ... جلسه بعدی میگه من پول ندارم حلقه طلا بخرم میشه نخرم؟ ...دختره دیگه کوتاه نمیاد ....پسره که میبینه قضیه داره بیخ پیدا میکنه میگه بابا من همه اینا رو الکی گفتم که میزان تحمل شما رو بدونم!!!!!من اینو از رو یه کتاب روانشناسی خونده بودم که اگه میخواین بدونین فرد مقابل چقدر در آینده تحمل سختی رو داره اینجوری امتحانش کنین...!!!
این خواستگاری به ازدواج نمیرسه!
ما که کلی به این پسره خندیدیم
بله .... واقعا!!!!بازم دختر خوبی بوده که تحمل کرده
واای!چه افتضاحی،پیش میاددیگه!جلسه خواستگاری نبود، جلسه ای بود که خانواده عروس اومده بودن خونمون
مامپاشدیم یه کم پذیرایی کنیم مثلا، کاسه آجیل دو سه نفرو بدون مشکل گذاشتم، به کاسه آجیل مادر عروس که رسید یهو کاسه آجیل نمیدونم چطوری تو دستم چرخید و همش ریخت رو میز جلوی مادر عروس و همش پخش اتاق شد
ما نیز د ر حالت سرخ و سفید مشغول جمع کردن آجیل ها بودیم، بعد اون دیگه پذیرایی نکردم
واای!چه افتضاحی،پیش میاددیگه!
خدارو شکر خانواده عروس همراهی کردن با این سوتی، زیاد ضایع نشدم، ابراز همدردی کردن و از سوتیهای خودشون جلسه خواستگاری گفتن
حالا چرا رفته اون بالاااااااااااااایکی تعریف میکرد.....
برای یک دختر خانومی خواستگار اومده بوده که ایشون هم تشریف میبرند توی اتاقی که رخت خوابها بوده و برای اینکه داماد را ببینند میرند و بالای رخت خوابها میشینند که چشمتون روز بد نبینه یه دفعه در باز میشه و عروس خانوم با رخت خوابها پخش اتاق میشوند.......من که اگر جای داماد بودم میمردم از خنده..........
حالا چرا رفته اون بالاااااااااااااا
والا ما رفتيم خاستگاري...دختره عموي عروس برا اينكه ببينه علاقه عروس خانوم به اقا داماد(منو ميگه ها) چقدره....ميره شايعه ميكنه كه داماد گرامي تصادف كرده و الان تو بيمارستانه...تا اينجوري عكس العمله عروسو ببينه
عروس خانوم هم وقتي ميشنوه پس ميوفته و از هوش ميره
ديگه همه گفتن اين دختره ماله توه و ميميره برات...هنوزم كه هنوزه موندم چرا غش كرد چرا نه گفت
.والا ما رفتيم خاستگاري...دختره عموي عروس برا اينكه ببينه علاقه عروس خانوم به اقا داماد(منو ميگه ها) چقدره....ميره شايعه ميكنه كه داماد گرامي تصادف كرده و الان تو بيمارستانه...تا اينجوري عكس العمله عروسو ببينه
عروس خانوم هم وقتي ميشنوه پس ميوفته و از هوش ميره
ديگه همه گفتن اين دختره ماله توه و ميميره برات...هنوزم كه هنوزه موندم چرا غش كرد چرا نه گفت
بلهخواستگاریه شما اومده بودن؟
ای باکلاس
این چیزا رو اینجا نگو برخی تو باشگاه چشمت میزنن
من کشته مرده اواتارتم.سر جلسه خواستگاری هم همین شکلی رفتی
مگه خواستگار سر زده هم میاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
[/QUOTE]خواهران گشت ارشاد
ماشالا شما چقدر خواستگار دارید
(زدم به تخته)
همین الان از یه تاپیکی میام که همه داشتن از بی خواستگاری گله میکردن
من بايد بگيرمش اونوقت؟ایول
همینو بگیرش
معلومه دوست داره
تازه پشتکار هم داره
این واسه 1 مرد از همه چیز مهمتره
حتما باشه تا من برم بگيرمشوالا با این نرخ خواستگاری شما داری، بله شما باید بگیریش
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
A | عطر های مخصوص متولدین هر ماه | گفتگوی آزاد | 4 | |
A | خودنمائی به هر بهانه ای. چرا؟ | گفتگوی آزاد | 7 | |
A | هر کی بفکر خویشه | گفتگوی آزاد | 34 | |
دستمزد 30 میلیون تومانی مهران مدیری برای هر شب اجرای «دورهمی»! | گفتگوی آزاد | 14 | ||
A | طلب توجه به هر قیمتی درسته یعنی ؟ چقد ایراد میگیری ؟ | گفتگوی آزاد | 1 |