مجموعه ی عشق

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مهدي جان!

به روسياهي مان نگاه نکن و به دستهايمان که خالي و گنهکارند،
قلبمان را ببين که هر روز، صبح و شام تو را مي خوانند.
تو خواهى آمد و ياس‏ها و نيلوفرهاى «سرکش‏» را به دعوت خواهى خواند
و حضور تو تسلاى دل ياس‏هاى کبود خواهد بود.
مهدي جان بيا و دنياى دل را به بوى خوش فطرت پر کن.
دل‏هايى که همواره در سرزمين نيمه شب تو را مى‏خوانند
و به عشق تو در آسمان مکاشفه پرواز مى‏کنند.
 

...SPARTACUS

عضو جدید
کاربر ممتاز
شهری به آتش میكشم گر تو لبت را تر كنی
ما چون گلی در دست تو ،كاش مارا پرپر كنی
بر رشته های معجر زهرا قسم سید علی
خنجر به خنجر میزنیم كر تو هوای سر كنی

 

...SPARTACUS

عضو جدید
کاربر ممتاز
چی می شه همه امیدم،كربلاتو من ببینم
تو بگی به اهل محشر،این غلام و من خریدم
می زنم به سیم آخر،می كنم لعن اُمَیّه
اگه تو اجازه می دی،من می شم عبد رقیه
 

مرتضی ساعی

کاربر فعال دفاع مقدس
کاربر ممتاز
خواهم که در این میکده آرام بمیرم

گمنام سفر کرده و گمنام بمیرم
عمری است مرا مونس جان نام حسین است
دل خواست که در سایه این نام بمیرم
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دریغ....









افسوس..




باز بـــوی باورم خـــــاکستریست

واژه هـــای دفتــرم خاکستریست

پیش از ایــنها حـــال دیگر داشـتم

هرچــه میگفتند بـــــاور داشــتم

مــا به رنگی ساده عادت داشتیم

ریشـــه در گنـــج قناعت داشتیم

پیرهـا زهــر هـلاهــل خـورده انــد

عشق ورزان مـهر باطل خـورده اند

باز هم بحث عقیل و مـرتضی ست

آهن تفتــیده ی مــولا کجـــــاست

نه فقط حرفی از آهن مانده است

شمع بیت المال روشن مانده است

با خــــودم گفتم تو عاشق نیستی

آگـــــه از ســــرّ شقـــایق نیستی

غــرق در دریــا شدن کار تو نیست

شیعه مـــولا شــدن کــارتو نیست

بین جــمع ایســـــتاده بـر نمـــــاز

ابن ملجــــم هـــــا فـــراوانند بــاز

خواستم چیزی بگویم د یــــر شد

واژه هایم طعــمه ی تکفیــر شـد

قصه ی نـــا گفته بسیار است باز

دردهـــا خـروار خــروار است بـــاز

دستهارا باز در شبـــهای ســـرد

هــــــا کنید ای کودکان دوره گـرد

مژدگــانی ای خیابان خوابــــــــها

می رسد ته مانده ی بشقابــــها

سر به لاک خویش بردیم ای دریغ

نان به نرخ روز خوردیم ای دریــــغ


قصّـه هــای خوب رفت از یادهـــا

بی خبر مـــاند یم از بـــنیادهــــا

صحبت از عدل و عدالت نابجاست

ســــود در بازار ابن الو قــتهاست

گفته ام من دردهـــا را بارهـــــــا

خسته ام خسته از این تکرارهـــا


ای کــــه می آیدصدای گــریه ات

نیمه شـــبها از پس د یوار هـــــا

گــــیر خواهد کــــرد روزی روزیت

در گلـــوی مــال مـردم خوارهـــا

من بــه در گفتم ولیکن بشنو ند

نکته هـــا را مـو به مو دیوارهــــا






اللهم عجل لولیک الفرج

 
آخرین ویرایش:

مرتضی ساعی

کاربر فعال دفاع مقدس
کاربر ممتاز
جمعه های انتظار

جمعه های انتظار

منو هفته ای که بی تو سر شد ُ

منو جمعه ای که رو به اخر ِ


منو خونه ای که دلگیر ِ برام


منو بغضی که باهام همسفرِ


چشم خشکیده مو با چی تر کنم


وقتی بغضت توو گلو نمی شکنه


وقتی دلتنگی ِ ادمای شهر


قد تنهایی ِ دنیای منه


یه نفر میاد و روی غربتم


خط قرمز میکشه همین بهار


این زمستون ُ چجوری سر کنم


توو سکوت جمعه های انتظار


سردی ِ نگاهمو ازم بگیر


دوری ِ تو مثل کابوس ِ برام


یه نشونه از خودت به من بده


همه جاده ها رو دنبالت میام


یه نفر میاد ُ روی غربتم


خط قرمز می کشه همین بهار


این زمستونو چجوری سر کنم


توو سکوت جمعه های انتظار



آهنگ با صدای امیر کهکشان

لینک دانلود
 

مرتضی ساعی

کاربر فعال دفاع مقدس
کاربر ممتاز
بیا که آینه ی روزگار ، زنگاری است
بیا که زخم زبان های دوستان کاری است
به انتظار نشستن در این زمانه ی یاس
برای منتظران چاره نیست ناچاری است
به ما مخند اگر شعرهای ساده ی ما
قبول طبع شما نیست کوچه بازاری است
چه قاب ها و چه تندیس های زرینی
گرفته ایم به نامت که کنج انباری است
نیامدی که کپرهای ما کلنگی بود
کنون بیا که بناهایمان طلاکاری است
به این خوشیم که یک شب به نامتان شادیم
تمام سال اگر کارمان عزاداری است
نه این که جمعه فقط صبح زود بیدارند
که کار منتظرانت همیشه بیداری است
به قول خواجه ی ما در هوای طره ی تو
” چه جای دم زدن نافه های تاتاری است


سعید بابانکی
 

مرتضی ساعی

کاربر فعال دفاع مقدس
کاربر ممتاز
صوتی از شهید علمدار

صوتی از شهید علمدار




ای کاش در دل ذره ای شور و نوا بود

احوال ما با حالت نی ها هم صدا بود

ای کاش شور جنگ در ما کم نمی شد

این نامرادی شیوه مردم نمی شد

ای کاش رنگ شهر بازی ام نمی داد

در جبهه یا زهرا (س) مرا بر باد می داد

امشب دل از یاد شهیدان تنگ دارم

حال و هوای لحظه های جنگ دارم

فرسنگها دورم ز وادی محبت

با یک دل خسته زنیش سنگ تهمت

مسموم شد ساقی و پیمانه شکسته

از بخت بد، درب شهادت گشته بسته

من ماندم و متن وصیت نامه پیر جماران

من ماندم و شرمندگی از روی یاران

من ماندم و شیطان و نفس و جنگهایش

من ماندم و شهر و گناه و رنگهایش

از زرق و برق شهر خود نیرنگ خوردم

آن معنویت های جنگ از یاد بردم

خود را به انواع گنه آلوده کردم

در راه ناحق کوششی بیهوده کردم

از دفتر دل نام الله پاک کردم

دل را به زیر کوه عصیان خاک کردم

اکنون پشیمان آمدم با این

یا رب نظر کن جرم و عصیانم ببخشا



"به یاد عاشق دلسوخته:
شهیدسید مجتبی علمدار"

این هم لینک دانلود:
http://www.sajed.ir/new/index.php?option=com_docman&task=cat_view&gid=797&Itemid=528

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=150301&MusicID=32662
 
آخرین ویرایش:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
خدایا عذر می خواهم از اینکه در مقابل تو می ایستم و از خود سخن می گویم و خود را چیزی به حساب می آورم که تو را شکر کند و در مقابل تو بایستد و خود را طرف مقابل به حساب آورد! خدایا آنچه می گویم از قلبم می جوشد و از روحم لبریز می شود. خدایا دل شکسته ام، زجر کشیده ام، ظلم زده ام، از همه چیز ناامید و از بازی سرنوشت مأیوسم، در مقابل آینده ای تیره و مبهم و تاریک فرو رفته ام، تنها ترا می شناسم ، تنها به سوی تو می آیم، تنها با تو راز و نیاز می کنم.


شهید مصطفی چمران


در سینه‌ام دوباره غمی جان گرفته است

« امشب دلم به یاد شهیدان گرفته است »
تا لحظه‌ای پیش دلم گور سرد بود
اینک به یمن یاد شما جان گرفته است
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کاش در ظلمت شب

در همان لحظه که مهتاب به خود می پیچد

و همانجا که سکوت

شکل حادثه از درد به خود می گیرد

کاش یک لحظه فقط چهره ی تار اتاق

روشن از نور وجود تو شود

و تو انباشته از بودن ها

در کنارم باشی

ودلم با تو در آن تنهایی

یکدم از شوق نگیرد آرام
 

مرتضی ساعی

کاربر فعال دفاع مقدس
کاربر ممتاز
چشم امید (دانلود صوت)

چشم امید (دانلود صوت)



چشم امید


دکلمه ی زیبای علی فانی در فراق امام مهدی (عج)

به طاها ، به یاسین، به معراج احمد
به قدر و به کوثر به رضوان و طوبی
به وحی الهی به قرآن جاری
به تورات موسی و انجیل عیسی
بسی پادشاهی کنم در گدایی
چو باشم گدای گدایان زهرا (س)
چه شب ها که زهرا (س) دعا کرده تا ما
همه شیعه گردیم و بی تاب مولا
غلامی این خانواده دلیل و
مراد خدا بوده از خلقت ما
مسیرت مشخص، امیرت مشخص،


مکن دل دل ای دل بزن دل به دریا
که دنیا به خسران عقبا نیرزد
به دوری ز اولاد
زهرا (س) نیرزد.


و این زندگانی فانی جوانی
خوشی های امروز و اینجا
به افسوس بسیار فردا نیرزد
اگر عاشقانه هوادار یاری
اگر مخلصانه گرفتار یاری
اگر آبرو میگذاری به پایش
یقینا یقینا خریدار یاری

بگو چند جمعه گذشتی ز خوابت؟
چه اندازه در ندبه ها زاری یابی؟
به شانه کشیدی غم سینه اش را؟
و یا چون بقیه تو سربار یاری
اگر یک نفر را به او وصل کردی
برای سپاهش تو سردار یاری
به گریه شبی را سحر کردی یا نه؟
چه مقدار بی تاب و بیمار یاری؟
دل آشفته بودن دلیل کمی نیست
اگر بی قراری بدان یار یاری


و پایان این بی قراری بهشت است
بهشتی که سرخوش ز دیدار یاری
نسیم کرامت وزیدن گرفته
و باران رحمت چکیدن گرفته
مبادا بدوزی نگاه دلت را
به مردم که بازار یوسف فروشی در این دوره بد شدیدا گرفته

خدایا به روی درخشان مهدی
به زلف سیاه و پریشان مهدی
به قلب رئوفش که دریای داغ است
به چشمان از غصه گریان مهدی
به لبهای گرم علی یا علی اش
به ذکر حسین و حسن جان مهدی
به دست کریم و نگاه رحیمش
به چشم امید فقیران مهدی
به حال نیاز و قنوت نمازش
به سبحان سبحان سبحان مهدی
به برق نگاه به خال سیاهش
به عطر ملیح گریبان مهدی
به حج جمیلش به جاه جلیلش
به صوت حجازی قرآن مهدی
به صبح عراق و شبانگاه شامش
به آهنگ سمت خراسان مهدی
به جان داده های مسیر عبورش
به شهد شهود شهیدان مهدی
مرا دائم الاشتیاقش بگردان
مرا سینه چاک فراقش بگردان

تفضل بفرما بر این بنده بی سر و پا
مرا همدم و محرم و هم رکاب
سفرهای سوی خراسان و شام و عراقش بگردان
یا مهدی یا مهدی مددی

http://mastoor.ir/content/view/3937/10/

لینک مستقیم دانلود صوت :

http://mastoor.ir/media/be-tahaa.mastoor.ir.mp3

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

 
آخرین ویرایش:

مهندکس

عضو جدید
از هجر رخ دوست که انجام ندارد
دل در برمن یک نفس آرام ندارد
جویای یقین ام نه پی نام، که دانی
مدهوش حقیقت خبر از نام ندارد
دل بر گل وگلزار نبندم که گلستان
زیبایی و شادابی مادام ندارد
من در پی آن تازه بهارم که گرآید
سرسبزی او آخر و انجام ندارد..

:gol:اللهم عجل لولیک الفرج:gol:

 

مهندکس

عضو جدید
ان شاءالله روزی در تقویم خواهند نوشت:

تعطیل = روز ظهور مهدی فاطمه

بعدر در مدینه ، در کنار ساختمان نیمه کاره ای تابلو میزنیم " پروژه ی حرم مطهر بی بی دوعالم ؛ حضرت فاطمه ی زهرا(س).

کارفرما : قائم آل محمد(ص)

پیمانکار : یاران حضرت


مساحت : وسعت دل تمام شیعیان

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

کاش منم کنارشون باشم!

اللهم عجل لولیک الفرج
 

مهندکس

عضو جدید
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله درهم است
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است

در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه می کنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
خورشید آسمان و زمین، نور مشرقین
پرورده ی کنار رسول خدا، حسین

یاحسین...
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
منم سرگشته‌ی حیرانت ای دوست کنم یک باره جان قربانت ای دوست

تنـــی نـــاسـاز شـوق وصـل کـویت دهم سر بر سـر پیمانت ای دوست

دلــی دارم در آتــش خـــانه کــــرده میـــان شعـــله هـــا کـاشانه کـرده

دلـــی دارم که از شــــوق وصـــالـت وجـــودم را ز غـــم ویـــــرانه کــرده

مـــن آن آواره‌ی بشــکسـته حــالـم ز هجـــرانت بـــتـــــا رو بـــــر زوالـم

منــم آن مـــرغ ســـرگــردان و تنهـا پریشــان گشته شد یکبـــاره حـالم

سـحـر ســـر بـــر سـرسجاده کردم دعــــایی بهــــر آن دلـداده کـــــردم

زحسرت ساغر چشمانم ‌ای دوست لبـــانت یکســـره از بــــاده کــــردم

دلا تــا کـــی اسیـــر یـــاد یـــــــاری ز هجــــر یــــار تـــا کــی داغـــداری

بگــو تـــاکــی ز شــوق روی لیـــلی چـــو مجنـــون پـــریشــان روزگـاری

پـــریشـــانم پــریشـــان روزگــــــارم مــن آن ســرگشته ی هجــر نگارم

کنــــون عمـــریست بـا امید وصـلت درون سینـــه آســـــایــش نــــدارم

ز هجـــرت روز و شـب فــریـــاد دارم ز بیدادت دلـــی نـــــاشــــــاد دارم

درون کوهــســـار سیـنـه ی خــــود هـــزاران کشـــته چـون فـرهاد دارم

چـــــرا ای نــــازنیــنم بـــی وفـــایی دمـــا دم بــــا دل مـــن در جفــایـی

چــــرا آشـفــته کــــردی روزگــــــارم عـــزیــزم دارد این دل هـــم خدایی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به خدا ما غريب شديم ،پسر فاطمه به خدا شيعه ها بي كس شدند، آقا جان هر كس برسد تو سر ما مي زند، آري همين است كسي كه آقايش بالا سرش نباشد تو سرش مي زنند، قربانت بشم بس است ديگر
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
توراچه بنامم؟

که من در وجود تومانده ام

وتک ضربه های قلبم چیزی جز نام تو نیست

نفسهایم آهنگ صدای تودارد

وهوای زندگیم بوی تورا گرفته است

دربیداری درد نبودنت

ودر خواب درد ندیدنت

آزارم می‌دهد

ومن درمانده درخواب وبیداریم

گرفتارفراغم

که می‌دانم وصالی ندارد

واسیر دریایی که می دانم ساحل ندارد

چون شکاری که در دام صیادم

وزخم این دام خواهد کشت آخر مرا

وتورا خواهم دید که امده ای


وجهان را پر ازعدل خواهی کرد

جانهای عالم به فدایت
گلهای عالم نثار خاک پایت
بیا مهدی چشمهای غبار الود مرا به جمالت روشن کن.
 

ستاره 20

عضو جدید
کاربر ممتاز
یا امام رضا(ع)



باد زانو می زند گلدسته را بو می کند

دست هر آشفته ای را پیش تو رو می کند

مثل یک دربان ساده از همان بدو ورود -

غصّه را از شانه های خسته پارو می کند

در لباس خادمان مهربانت، صبح ها -

صحن و ایوان طلا را آب و جارو می کند

می نشیند کنج بست "شیخ حر عاملی"

یاد معصومیت آن بچّه آهو می کند

تا اذان صبح مانند نگهبان درت -

ذکر برمی دارد و آهسته "یاهو" می کند

خادمی می گفت: با چشم خودش دیده است باد -

آن به آن مثل گلی گلدسته را بو می کند

چشم می دوزد به چشم زائران تشنه ات

دور سقاخانه و فواره "هو هو" می کند

باد عاشق با پر طاووس مخصوص حرم

صحن را آغشته از گل های شب بو می کند

عطر نابی می وزد از کوچه باغ مرقدت

هر که می آید حرم این عطر را بو می کند

من تازه از مشهد برگشتم
 

succulent

عضو جدید
یارب از دلهای ما شور محبت را نگیر/ این توکل، این توسل، این ارادت را مگیر
هستی ما بستگی دارد به عشق اهل بیت/ هر چه می خواهی بگیر، عشق به مولا را نگیر
 

succulent

عضو جدید
گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی/ با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید
گفتمش تصویری از لیلی و مجنون را بکش/ عکس حیدر در کنار حضرت زهرا کشید
گفتمش بر روی کاغذ عشق را تصویر کن/ در بیابان بلا تصویری از سقا کشید
گفتمش سختی و درد و آه گشته حاصلم/ گریه کرد، آهی کشید و زینب کبری کشید
 

مرتضی ساعی

کاربر فعال دفاع مقدس
کاربر ممتاز


از نو شکفت نرگس چشم انتظاري ام
گل کرد خار خار شب بي قراري ام

تا شد هزار پاره دل از يک نگاه تو
ديدم هزار چشم در آيينه کاري ام

گر من به شوق ديدنت از خويش مي روم
از خويش مي روم که تو با خود بياري ام

بود و نبود من همه از دست رفته است
باري مگر تو دست بر آري به ياري ام

کاري به کار غير ندارم که عاقبت
مرهم نهاد نام تو بر زخم کاري ام

تا ساحل نگاه تو چون موج بي قرار
با رود رو به سوي تو دارم که جاري ام

با ناخنم به سنگ نوشتم : بيا , بيا
زان پيشتر که پاک شود يادگاري ام

قیصر امین پور


 

مرتضی ساعی

کاربر فعال دفاع مقدس
کاربر ممتاز



من عاشق و مامور به صبرم، یا،نه؟

در فکر شب اول قبرم ،یا، نه؟

چندیست که ازخودم سوالی دارم

من منتظر امام عصرم، یا، نه؟

ஜ═════ஜ۩۩ஜ═════ஜ ஜ═════ஜ۩۩ஜ═════ஜ ஜ═════ஜ۩۩ஜ═════ஜ
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره
و المستشهدین بین یدیه . . .

 
آخرین ویرایش:
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
داریوش رنجبر عشق یعنی اشعار و صنايع شعری 15

Similar threads

بالا