سر تا پای خودم را که خلاصه میکنم میشوم قد یک کف دست خاک که ممکن بود یک تکه آجر باشد توی دیوار یک خانه
یا یک قلوه سنگ روی شانه ی یک کوه
یا مشتی سنگ ریزه ته ته اقیانوس.یا حتی خاک یک گلدان باشد
خاک همین گلدان پشت پنجره
یک کف دست خاک ممکن است هیچوقت هیچ اسمی ندااشته باشد وتا همیشه خاک باقی بماند...