majid@bnd
پسندها
185

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • اگر تصویر خاطرات جلوی چشمم نبود باورم میشد که این، خود تو هستی.....
    سلاممممممممممممم چطورین با معرفت؟خوب هستین؟
    موزیک رقص تو را بارها گوش می کنم...
    مشکی موهای افشانت در خاطرم نقش می بندد...
    و تصویر خیس خورده ات از میان مژه هایم میچکد...
    خونه تاريك و بي صدا بود... و شب چه طولانی... همه جا سياه و سفيد بود... هر دقيقه برایم يك سال گذشته بود.... و شومينه کم فروغ بود.....
    ناگهان در دوردست هاي خاكستري لبهاي اناريت درخشيد...
    يلدا بود...
    (م)
    آخر تو را خواهم كشت...! همانطوري كه مي پسندي... آنگاه بالاي سرت، به سلامتي ات مي نوشم....
    حسِ خوشایندِ " داشتن یک دوست خوب " بیش از چیزیه که بشه توصیفش کرد؛

    .. گـــاهی یک نـــگاه آنقدر مهـــــــــــــــربان است که ...



    ... چشمـــــانم هـــرگز رهایش نمی کنند ...


    ... گـــــاهی یک عشق آنقدر مـــاندگــــــار است که زمان حریفش نمیشود ...

    ... و گـاهی دوست آنقدر عزیز است که قلبم هیچگاه آن را فــــراموش نمی کند ..
    از פֿـ ـ ـدا پرسيـבґ :چطـور مـﮯتوآטּ بهـتـر زندگـﮯ ڪرב؟

    گـفت :گذشتـﮧ اَت را بـבوטּ هيـچ تاسفـﮯ بپذيـر،

    بـا اعتمـآב،زمـآטּ حآلـَت را بگذرآטּ.و بـבوטּ ترس،برآﮮ آينـבه آمـآבه شـو،

    ايمـآטּ نگـهـבآر و تـرس را بـﮧ گوشـﮧ اﮮ انـבآز،

    شڪ هـآيتـ را بـآور نڪـטּ و هيچگـآه بـﮧ بـآورهـآيـت شڪ نڪـטּ.

    زنـבگـﮯ شگـفـت انگيـز است فقـط اگـر بـבآنـﮯ ڪـﮧ פֿـבآ بآ توستـــ
    به سلامتی اونایی که هم دل دارن و هم معرفت اما کسی رو ندارن !
    مردمی که گل ها را دوست میدارند خود از آن گل ها دوست داشتنی ترند . . .
    عاشق وقتیم که تو به خلاص شدن فکر می کنی و من به خودخواهیام....
    کاش یکی‌ بود که توی کوچه‌ها داد میزد
    خاطره خشکیه…
    خاطره خشکیه…
    اونوقت همه ی خاطراتتو
    همونایی که ارزش گرفتن دمپاییِ پاره هم ندارن
    میریختم تو کیسه
    و میدادم بهش
    و میرفت ردِ کارش!
    عید قربان كه پس از وقوف در عرفات و مشعر و منا فرا مى رسد، عید رهایى از تعلقات است. رهایى از هر آنچه غیرخدایى است. در این روز، اسماعیل وجود را، یعنى هر آنچه بدان دلبستگى دنیوى پیدا كردیم قربانى کنیم تا سبكبال شویم.
    زندگی‌تان به زیبایی گلستان ابراهیم و پاكی چشمه زمزم.
    آنگاه که ابراهیم، اسماعیل را به قربانگاه عشق برد این ذات اقدس الهی بود که جلوه گر شد. این عشق آموختنی است.عید سعید قربان مبارک.
    .......گرگها هرگز گریه نمی کنند اماگاهی چنان عرصه زندگی بر انان تنگ میشود
    که بر فراز بلندترین قله کوه میروند و دردناکترین زوزه هارا میکشند....
    جامی که همیشه خیس از رژ لب تو بود
    حالا خیلی ها را بوسیده
    و رایحه ی غریبه ها ، در خانه پیچیده
    خیلی هم بد نیست... ، فقط احساس برد با من نیست...
    بردن برای من ، هرشب داشتن لبخند دست نیافتنی تو بود...
    نگاهم به دردهایت مثل نگاه گرگ به دریده شدن بره هاست...
    هوای بوی نم گرفته دوباره دلم گرفته
    صدای گریه ی بارون تو خیابون دم گرفته
    بانگاهت  قلبمو ازم گرفتی
    باغرورت منو دست کم گرفتی
    گفتی که قلبتو پس میدم دیوونه
    گفتم این قلب توئه پیشت بمونه
    خواستم عاشقت کنم گفتی محاله
    گفتی که تو هم دلت چه خوش خیاله
    من میگفتم شب عشق به این سیاهی
    نداره ترسی برام وقتی تو ماهی
    تومیگفتی اره من ماهم ولی تو
    اومدی اسمونتو اشتباهی

                                                                                 روزخوش.
    سلام آقا مجید
    نیستین؟ دلم عجیب گرفته بود
    نمیدونم چرا دستم رفت رو اسمتون و اومدم تو صفحتون
    ببخشید درکل
    شب خوش
    خورشید خانم،
    چپق دوستیمان را به خاطر داری...
    همانی که هر روز با هم دود می کردیم...
    حالا دیگر با ستاره ها چاقش می کنم...
    در امتداد جاده رفاقت، شانه به شانه می رویم،
    موهای مشکی تو صورتم را لمس میکند و نداهای ظریف تو شبهای مرا هیجان انگیز کرده...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا