رجایی اشکان
پسندها
15,555

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • شاید برای هر اتفاقی بتوان پاسخی یافت ....!!!!!!!!!!
    جز رفتن های نابهنگام....

    درخت بود و تو بودی و باد، سرگردان

    میان دفتر باران، مداد سرگردان

    تو را كشید و مرا آفتابگردانت
    میان حوصله گیج باد سرگردان

    همیشه اول هر قصه آن یكی كه نبود
    نه باد بود و نه تا بامداد سرگردان

    و آن یكی همه ی قصه بود و در او
    هزار و یك شب و صد شهرزاد سرگردان

    تمام قصه همین بود راست می گفتی :
    تو باد بودی و من در مباد سرگردان

    زمین تب زده، انسان عصر یخ بندان
    و من میان تب و انجماد سر گردان

    ستاره ها همه شومند و ماه خسته من
    میان یك شب بی اعتماد سر گردان

    نماد نام تو بود و نماد ناله من
    هزار ناله در این یك نماد سر گردان


    درخت كوچك تنها به باد عاشق بود
    و باد
    بی سرو سامان
    و باد
    سر گردان
    تمام قصه همین بود، راست می گفتی !
    مرسی از عکس زیبایی که فرستادین.یاد گذشته ها افتادم.خونه پدربزرگم،مخصوصآ آن نمکدونه و ظرف دوغ.تشکر:gol::gol::gol::gol:
    همه چیز بستگی
    به حال و هوای دلت دارد

    اگر حال دلت خوب باشد؛

    هوا آنقدرا هم آلوده نیست؛

    از پس اجاره خانه هم می شود برآمد؛

    و بیماری عزیزت کمتر آزارت می دهد و با یک دعا،
    ته دلت قرص می شود و آرام می گیری؛

    اگر حال دلت خوب باشد،

    فکر پریشانی طوفان دیشب آزارت نمی دهد
    و به بارش دل انگیز بعد از آن فکر می کنی،

    حال دلت که خوب باشد آدمها همه شان دوست داشتنی اند
    و بدون منت می توانی ببخشی ...

    حتی چراغ قرمز هم برایت مکثی دوست داشتنی می شود که لحظه ای پا از روی پدال برداری
    و بتوانی فکر کنی به امروزت،که با دیروزت چقدر فرق داشتی؟!

    وکاش بشود همیشه
    که آدم حال دلش خوب باشد ...
    همین که چمدانت را برمی داری، همه می پرسند می خواهی کجا بروی... اما وقتی یک عمر تنهایی، هیچ کس از تو نمی پرسد کجایی
    انگار همین چمدان لعنتی، تمام ترس مردم از سفر است...
    هیچ کس از تنهایی تو نمی ترسد.


    علیرضا_اسفندیاری
    در گیر و دار زندگی، فراوان پیش می آید که باهم درگیر می شویم.

    بکوشیم فراوان پیش بیاید که از هم دل گیر نشویم .

    دیروز، تاریخچه.

    امروز زندگیست

    و فردا معماست.

    پس بیاییم عشق و محبت را از یکدیگر پنهان نکنیم،

    شاید دیگر فردایی نباشد.

    سفر انسان را در عرصه جغرافیا ، از هم دور می کند و

    عشق و محبت در عرصه تاریخ نزدیکشان...
    :gol::gol::gol:

    در هیاهوی زندگی دریافتم:
    چه دویدن هایی که فقط پاهایم را از من گرفت
    در حالی که گویی ایستاده بودم
    و چه غصه هایی که سپیدی موهایم را حاصل شد
    در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود
    دریافتم کسی هست که اگر بخواهد می شود
    و اگر نه
    نمی شود
    به همین سادگی.....
    پشت پنجره اولین برف زمستانی را نگاه میکنم
    خانه گرم گرم است اما بدنم از سرما میلرزد
    نمیدانم از برف است یا از تنهایی
    برای خود چای میریزم پتو را بدورم میپیچم شاید کمی گرم شوم
    بی فایده است دستانم پاهایم چون تکه ای از یخ سرد سردند
    به تو فکر میکنم آه میکشم بخود میگویم
    یکی باید باشد
    یکی که دستانش
    نگاهش
    احساسش
    گرمابخش زندگیت باشد
    یکی مثل ..

    :gol:
    صادق هدایت می گوید :یک دوستی داشتم ، پلوی غذایش را خالی می خورد ، گوشت و مرغش را می گذاشت آخر کار ، می گفت :می خواهم خوشمزگی اش بماند زیر زبانم .همیشه هم پلو را که می خورد سیر می شد ، گوشت و مرغ غذا می ماند گوشه ی بشقابش !نه از خوردن آن پلو لذت می برد، نه دیگر ولعی داشت برای خوردن گوشت و مرغش ، برای جاهای خوشمزه ی غذا...زندگی هم همینجوری ست . گاهی شرایط ِ ناجور زندگی را تحمل می کنیم ، و لحظه های خوبش را می گذاریم برای بعد ، برای روزی که مشکلات تمام شود .هیچ کداممان زندگی در لحظه را بلد نیستیم .همه ی خوشی ها را حواله می کنیم برای فرداها ، برای روزی که قرار است دیگر مشکلی نباشد ، غافل از اینکه زندگی دست و پنجه نرم کردن با همین مشکلات است .یک روزی به خودمان می آییم می بینیم یک عمر در حال خوردن پلو خالی ِ زندگی مان بوده ایم و گوشت و مرغ لحظه ها ، دست نخورده مانده گوشه ی بشقاب ، دیگر نه حالی هست ، نه میل و حوصله ای .لحظه به لحظه ي زندگي رو با لذت زندگي كنيم
    سلام :)
    خوبم .. شما خوبی؟

    ن نخوردم .. با هم میخوریم
    وای مرسی .. معلومه خوشمزسسسسس [IMG]
    خیلی ها آمدند،
    خیلی چیزها گفتند
    و
    رفتند...

    تو نه آمدی,
    نه چیزی گفتی
    و نه رفتی...

    و من عاشق
    همین نیامدنت هستم...

    و این یعنی شعر...


    هادی صمدپور
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا