رجایی اشکان
پسندها
15,555

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • عکسایی که فرستادی واقعا زیبان دلم می خواد کاش یه دقیقه تو اون جنگلا بودم
    اما چرا همیشه می گیم مرغ همسایه غازه
    ما توکشورمون زیباترین چیزهارو داریم
    کاش قدرشونوبدونیم
    :evil:
    قانون کاشت و برداشت اصل اساسی زندگی بشر است امروز محصولی درو می شود که دیروز بذرآن کاشته شده است:)
    ممنون بسیار زیبا
    .
    دوست من،مثل گندم است !
    یعنی یک دنیابرکت ونعمت، نبودن شان،قحطی وگرسنگی است
    ومن چه خوشبختم که خوشه ی طلائی گندم دراطرافم موج میزند
    مهربانى تان راقدر میدانم وآنرا در سیلوی جان نگهداری خواهم کرد . . .:gol:
    ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ؛
    ﺑﺮﺁﻣﺪﮔﯽ ﮔﻮﻧﻪ ﻫﺎﯾﺖ ﺗﻮﺍﻥ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺍﻣﯿﺪ
    ﺭﻓﺘﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﺍﻧﺪ،
    ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮔﺎﻩ ﻗﻮﺳﯽ ﮐﻮﭼﮏ ،
    ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﻣﻌﻤﺎﺭﯼ ﺑﻨﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﻫﺪ...
    فراموش کردن عزیزان بی احترامی به قانون خاطره هاست!
    ارادت مرا هر روز در سررسیدت تیک بزن:gol:
    درفرودست اکنون، کفتری می میرد در همان آبادی، کوزه از آب تهی است آب را گل کردند… آن سپیدار بلند، که فلان رود روان، از کنارش میرفت، زرد و قامت کج و پژمرده شده، دگر آن درویش هم، دلش از اینهمه ناپاکی این آب روان، بخروش آمده، اما … خاموش است، تا مبادا که همان خشکه نان هم ز کفش بستانند، در مصاف گل و لای، رود زیبا خجل است، گویی… زشتی دو برابر کند این آب کنون، آب را گل کردند… حرمت عشق شکستند، ناله از من بربودند، مستی از من بگرفتند، آب را گل کردند… چه گل آلود این آب، و چه ناپاک این رود، تو به ما گفتی: مردم بالادست، چه صفایی دارند، غنچه ای گر شکفد، اهل دهباخبرند، و تو امروز کجایی سهراب؟!! تا ببینی، که همان مردم بالادست، ز صفا عاری و از عشق تهی میباشند، چشمه هشان بی آب… گاوهاشان بی شیر دهشان بی رونق، ساکت و خاموش است، دگر از غنچه شکفتن خبری نیست، مردم بالادست، همه در ماتم و اندوه نشستند اما… کدخدا در خانه با زنش میخندد، آب را گل کردند.تو نبودی سهراب، آب را گل کردند…

    لحظه ای در گذر از خاطره ها

    ناخودآگاه دلم یاد تو کرد

    خنده آمد به لبم شاد شدم

    گویی از قید غم آزاد شدم

    هر کجا هستی دوست ، دست حق همراهت . . .

    [IMG]
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا