خیال شیشه ای
پسندها
13,698

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • گل و سنگ
    گل در حالی که گلبرگ هایش را به سمت پایین سنگی که ریشه هایش در زیر آن قرار گرفته بودند حرکت می داد گفت:تو خیلی سخت و محکمی، باران باید تو را نرم می ساخت اما تو همچنان سخت و محکم این جا ایستاده ای و در حالی که مواد معدنی و کلسیم زیادی ذخیره داری جلوی راه آب رودخانه را گرفته ای تا به ما نرسد؟
    سنگ جوابی نداد.
    شب فرا رسید و گل به آرامی در خواب فرو رفت اما سنگ همچنان بیدار بود پس چنین پاسخ داد:
    من اینجا ایستاده ام چرا که ریشه های تو مرا از آن تو ساخته اند.من اینجا ایستاده ام چرا که برای زمین احساس من مهم نیست مهم آن است که من سبب شوم تا ساقه ی تو در مقابل باد و باران خم نگردد.
    همه چیز در تغییر است اما من این جا ایستاده ام چرا که محبت، فاصله ی بسیار ناچیز بین پاهای تو و پوسته نمکین من است.تو تنها زمانی آن را احساس خواهی کرد که دست تقدیر ما را از هم جدا کند.
    صبح از راه رسید و گل از خواب برخاست و به سنگ گفت:
    خواب دیدم که برایم آواز می خوانی، احمقانه است.این طور نیست؟!
    نه شرکت که خواهم کرد. اون رو به شوخی گفتم.
    آدم اگه بخواد بخاطر حرف و انتقاد دیگران پا پس بکشه که زندگی نمیشه کرد.
    به قول شما همیشه همینه و اتفاقا من این تفاوت نظرات رو که میبینم برام جالبه و همیشه سعی کردم تا جایی که میشه مفید باشم و بتونم کمکی هرچند کم کنم.البته بنده خودمم در جایگاهی نیستم اصلا.
    دنبال رتبه و اینا هم نیستم زیاد.چون درواقع مخاطب بیشتر با توجه به حس و سلیقه اش نمره میده و الا اگه مثلا هیئت داورانی وجود داشت و نظرسنجی نبود مسلما رتبه آوردن برام مهم میشد چون اونجا دیگه بحث سر اصول و حرفه است و رتبه واقعا به معنای خوب و درست بودن کار خواهد بود.اما خب اگه اثر جوری باشه که بتونه نظر همه رو اعم از حرفه ای و غیر حرفه ای به خودش جلب کنه و بتونه اون حس رو توی همه منتقل کنه واقعا عالی میشه.
    اینجا بیشتر همون شرکت کردن و تبادل نظر و دور هم بودنه که برام قشنگه.دیدن دیدها و ایده ها و نظرات مختلف.خیلی خوبه به نظرم.حتما هم نیاز نیست محیط حرفه ای باشه.
    نظر همه هم همیشه قابل احترامه و هر گونه انتقاد(البته محترمانه)جاش رو چشم ماست.;).
    شما هم لطف داری...چشماتون زیبا میبینن.:gol:
    سلام دوست گرامی؛
    حضور شما مایه مسرّت و افتخار ما است.


    Click here to view the original image of 687x383px.
    [IMG]
    تاپیک: [نقد و گفتگو] پیرامون کتاب "زندگی در پیش رو" اثر رومن گاری
    مرسی منم خوبم خداروشکر....ببخش دیر ج دادم...هوووووووم ماااچچچچ
    آهان خیلی هم خوب.
    اتفاقا چند روز پیش نمیدونم کجا بود پوستر مسابقه رو دیدم.
    راستش تو آرشیوم یه چندتایی عکس دارم اما دوست دارم یه کار تازه بتونم بدم ولی منتها این روزا یکم درگیریم زیاده خیلی فرصت نمیکنم دست به دوربین شم اونم واسه سوژه به این دقیقی و ظریفی.
    ولی دیگه اگه نشد نهایتا از همون آرشیوم عکس میدم. البته اگه دوستان ناراحت نشن، آخه دور قبل احساس کردم بعضی از دوستان حضور و عکسهای بنده یکم باعث ناراحتیشون میشه!;)
    بله بعد از نوشتنم دیدم که عوض شد.:D راستش درحال لود که بود فک کردم عکس شلواره هستش.;)
    عب نداره اینم قشنگه. مرسی.


    یه قایق شکسته بودم توی رودخونه شناور
    یه مسافر غریبه که نداره یار و یاور

    ضربه های موج وحشی روی قلب چوبی من
    نتونست حتی یه ذره کم کنه از خوبی من

    تا یه روز صدای پاتو روی قامتم شنیدم
    اون روز واسه اولین بار مزه ی عشقو چشیدم

    مخمل دستای گرمت مرهم دردای من شد
    صدای پاک و زلالت همدم شبهای من شد

    میون مسیر رفتن تو وجودم خونه کردی
    وقتی رسیدی به مقصد رفتن و بهونه کردی

    بعد رفتنت عزیزم دل من شکست و جون داد
    زندگی بد جوری عشقو به چشای من نشون داد


    قصه غروب و دریا

    من غروبی زرد و خستم كه ز تو خاليه دستم
    عاشقم پاييزی از درد، دل به امواج تو بستم
    تو يه عمره تب عشق و در نگاه من می بيني
    ولی با صخره و ساحل باز به گفتگو می شينی

    خورشيد طلايی من تو دلت همش می ميره
    تن سرد آبی تو من و از خودم می گيره
    كاش رو خاكستر قلبم تو يه روزی پا بذاری
    اين تن سوخته از عشق و با خودش تنها نذاري

    من می خوام قصه ی عشق و توی گوش تو بخونم
    توی اعماق وجودت غرق بشم پيشت بمونم
    تو به ژرفای زمينی من تو قلب آسمونم
    ولی من فاصله ها رو می شكنم از دل و جونم

    دل تو آبيه اما دل من رنگ خزونه
    لحظه ی به تو رسيدن خط آخر جنونه
    كاش رو خاكستر قلبم تو يه روزی پا بذاری
    اين تن سوخته از عشق و با خودش تنها نذاری

    دل تو آبيه اما دل من رنگ خزونه
    لحظه ی به تو رسيدن خط آخر جنونه

    بیتا ریاحی
    در من چیزی گمشده
    هم رنگ من
    چیزی همانند
    تن
    که نه
    همانند بال باتن
    در من چیزی گمشده
    که سالهاست
    تمام من
    شده
    جای خالی
    ...........................
    در من چیزی گمشده است
    چیزی که با نور وذرات
    غوغا می کند در نزدیکای خورشید
    چیزی که در عین نبودن هست
    و در عین بودن نیست
    هم پیدا و هم پنهان
    هم اشکار و هم نهان
    و کجاست
    ان گمشده؟
    که معمای من
    با او
    حل می شود
    تا نخوری از گلوم پایین نمیره :D
    کله پاچه و چشم و زبون و این صوبتام دوس نداری ایا؟
    اولین مسابقه سفره آرایی
    موضوع : نوروز
    مسئول برگزاری : دانشجوی کامپیوتر
    توضیحات :
    این مسابقه در دو بخش اجرا می شود :
    - بخش اول : تزئین غذا
    که با توجه به این ایام ، غذای سبزی پلو با ماهی انتخاب شده که هر یک از شما عزیزان میتونید از با هنرمندی ِ خود ، این غذا رو تزئین کنید و از اون عکس بگیرید و برای ما ارسال کنید.
    - بخش دوم : سفره ی هفت سین
    از سفره های هفت سین خود عکس بگیرید و برای ما ارسال کنید.
    مهلت و نحوه ی ارسال آثار:

    شما عزیزان میتوانید تا تاریخ 30 فروردین ماه 94 ، تصاویر زیبای خود را با نام ( مسابقات سفره آرایی و تزئین غذا ) به دانشجوی کامپیوترارسال کنید .
    نه باوو .. اخه سیستم باشگاه طوری هست که نمیشه برای یه کاربر مشخص یه امکاناتیش رو کم کرد .. گروهی این کار رو میکنن. گروه دستیارا هم با همه .. همشون یکسان دسترسی دارن.
    وگرنه اینجا کلی معلوم الحال داره .. :دی
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا