مدح های عاشورا

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود ساقی دشت خدا تنها میماند اگر زینب نبود

__________________________________________

عمو جان عمو جان،حرم آب نداره....اگر چه مشك سقا،یه قطره آب نداره.......گریه نكن علی جان،شاید بارون بباره

_____________________________________________________

السلام علیک یا شاهزاده کرببلا علی اصغر................

___________________________________________________

ای علم دار بی دست دست گیر سرمست دست بی دستان را بگیر..........

______________________________________________________________

اقای من تسلیت ......... ماراهم غمخوار غمت بدان ............
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ابوالفضل عشقیله اورگیم دولوب سوسوز دوداقلاردی امانیم کسیب

قلم منه دییر هایانان یازیم اورگیم دولوبدور غم یئلی اسیب

کربلا چولونده غنچه لر سولوب ربابین سینه سی صبریمی کسیب

قارداشا اولدوغو وفادن یازیم زینبه اوجابوی قارداشدان یازیم
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وفالی عباسم قول ندی قارداش بیلرسنکی قارداش غیرتیم چوخدور

ساغیمنان گچرم سول ندی قارداش اول یانان دوداقلار قلبیمه اوخدور

سنن باشقا داها یول ندی قارداش دمزلر حسینون قارداشی یوخدور ؟

دشمن ایلدیگی جفادن یازیم قارداشسیز قالان قارداشدان یازیم
 

alikia

عضو جدید
کاربر ممتاز
گشته حسین مضطرآن مضطر عالم با نعش اصغر چه سزد حسین چانم
گفتا چگونه جسمش در خیمه آرم دید آن رباب وشد از غصه در ماتم
یارب به حلق اصغر وتشنهه کامان به سوز قلب حسین ان شه خوبان
براین عزاداران او بده امان هم این علی نوکرو ذاکر انان
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یا ابوالفضل :
آموخته ایم از تو وفاداری را
خون تو نوشت معنی یاری را
ای کاش که آب کربلا می آموخت
آن روز زچشمت آبرو داری را …
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز


سوز و عشق حسينى
حسين اى صفاى دل خستگان
حسين اى غم قلب افسردگان
حسين اى به محشر اميد و پناه
حسين اى گدا را معين، تكيه‏گاه
حسين اى كه لطف تو شد يار من
حسين اى غمت سرّ و اسرار من
حسين اى غم قلب افلاكيان
حسين اى اميد همه خاكيان
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز

در خیمه ها صدای خدایا بلند شد
زینب برای پرسش آیا ؛ بلند شد
فریاد واحسین ؛ زاعماق سینه اش
تا گشت با خبر زقضایا بلند شد
پرسید غرق ناله که آقا چه می شود ؟‌
تکلیف زینبت شب فردا چه می شود؟‌
سجاده باز کرده ای و ناله می کُنی
باران شدی و توبه ی صد ساله می کُنی
گاهی خروج می کنی از خیمه گاه خود
خیره نگاه جانب آن چاله می کُنی
انگار این عمل ؛ عمل دل به خواه توست
این تکّه از زمين نکند ؛‌ قتله گاه توست
امشب فضای خیمه پُر از عطر سیب توست
زینب اسیر گریه ؛ زحال عجیب توست
حرفی بزن عزیز دل من که خواهرت
مضطر ترینِ ناله امن یجیب توست
اشکت به من اجازه آوازه می دهد
دل شوره ام خبر ز غمی تازه می دهد
یک لحظه کن نظر به من زار و مضطرت
آری منم که زل زده ام در برابرت
از بسکه محو ذات خداوند اقدسی
اصلاً‌ محل نمی دهی امشب به خواهرت
از جان من عروج مکن روح پیکرم
حرفی مزن ز رفتن خود ؛ ای برادرم
خون منِ زخود شده را کم به شیشه کن
زخم فراق ؛‌کم به دل خسته ریشه کن
یا حرفی از جُدا شدن از خود مگو وَ یا
با من مگو عزیز دلم صبر پیشه کن
امشب دلـم اسیــر مــلال اسـت یـــا حسین
من بی تو ؛‌ عین فرض محال است یا حسین
گریان ترین دیده دریایی توام
امشب اسیر غصّه فردایی توام
گفتی زبسكه يك شبه تغیير می کنی
من نیز ناتوان ز شناسایی تو ام
گفتی به ناله غرق تمنا بکن مرا
زینب بیا و خوب تماشا بکن مرا
گفتی تمام پیکر تو زخم می شود
از پای تا دم سر تو زخم می شود
اذنم دهي به صورت خود لطمه می زنم
بامن مگو که حنجر تو زخم می شود
گفتی سری به روی تنت نیست بعد از این
جز تکه بوريا کفنت نیست بعد از این
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
کیست این آبشار عاشورا
کیست این تکسوار بی همتا
سبزی خیمه های آل حسین
سرخی آسمان عاشورا
روی بازوی او مدد حیدر
ناله های شبانه اش زهرا
تا که او هست کودکان در خواب
مادران گرم گفتن لالا
علمی سربلند در دستی
مشک در دست دیگر دریا
هر که تشویش در دلش دارد
می رود سمت خیمه ی سقا
تا که او هست می توان بشنید
خنده های رباب و اصغر را
هیچ چشمی ندیده تا او هست
سایه ی دختران نو پا را
هیچ چشمی ندیده تا او هست
قد و بالای زینب کبری
نذر اسفند می کند ملک
چشم زخمی نگیردش حتی
کودکان روی دامنش هر روز
گرم بازی و ناز در اینجا
لحظه ای بی عمو خدا نکند
بی عمو یک کلام واویلا
کیست او مرد تند باد حسین
اوست تفسیر ان یکاد حسین
***
این صدای خروش تکبیر است
لحظه های حضور یک شیر است
در خیال شکار آمده است
مثل یک رعد مثل یک تیر است
لرزه افتاده بر ستون زمین
دیدنش هم عجب نفس گیر است
علمش را به دشت می کوبد
نوبت تند باد شمشیر است
نفس صد سپاه بند آمد
هر گلو اسیر زنجیر است
لحظه ای روی پا نمی ماند
هر که حتی ز عمر خود سیر است
آی لشکر فقط فرار کنید
ناله ی دشمن زمینگیر است
آمده شیر بی مثال علی
گرهی زد به دستمال علی
***
آسمان را دوباره حیران کرد
دشت را یک نفس پریشان کرد
یک نگاهش برای یک لشکر
خاک بر چشم گوی و میدان کرد
چشم بد دور از قیامت او
مثل حیدر به رزم جولان کرد
گرهی زد میان ابرویش
زهره ها را درید و طوفان کرد
تیغ را در میان انگشتش
اندکی چرخ داد و رقصان کرد
نعره ای زد که مرد آمده است
جنگ را مکتب دبستان کرد
خانمان همه به ویرانی است
تازه هنگامه ی رجز خوانی است
***
تیغ را لحظه ای که می چرخاند
آسمان را به خاک می چسباند
چشم تا که کار می کند اینجا
دست و پا را به سینه می پیچاند
تپش قلب آب می آمد
گیسوی مشک را که می افشاند
ذولفقاری که بین پنجه اوست
کوه را با اشاره می سوزاند
هیبت چشم او همان اول
جنگ را بین دشت می خواباند
هر که سر داشت بی سر آمده است
همه گفتند حیدر آمده است
***
افق این نگاه را بنگر
چشم های سیاه را بنگر
شمس را شمع کرد و پنهان کرد
نیم روز است و ماه را بنگر
همه ی کودکان را بنگر
یک حرم یک سپاه را بنگر
مادری آمد و اشاره نمود
کودک بی گناه را بنگر
کودکی دید روی دامانش
اشک زد حلقه گرد چشمانش
مشک را تا گرفت بر دوشش
نهر شد چون همیشه مدهوشش
می زد آب موج او تشنه
خنده ای بر لبان خاموشش
اسب را سمت خیمه ها هی کرد
دل غمگین خیمه در جوشش
وای تیغی رسید بر دستش
مشک را برد بین آغوشش
تیر ها می رسید از هر سو
پیکرش را نمود گلپوشش
گفت دیدی که آبرویم رفت
تا صدایی رسید بر گوشش
چشم وا کرد دید از مشکش
آبرویش چکید از مشکش
×××
به دلش تیر غصه ها می خورد
شعله بر جان کربلا می خورد
چشم خود بست و دید لب تشنه
کودکی را که دست و پا می زد
مادری در کنار گهواره
ساقی خیمه را صدا می زد
دید دنبال گوشواره کسی
ضرب سیلی به بچه ها می زد
از دل حلقه ای نگین افتاد
گل ام البنین زمین افتاد
مداح:حاج محمود کریمی
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]گرچه عبد شهید بی كفنم[/FONT]
[FONT=&quot]گرچه كرب بلا بود وطنم[/FONT]
[FONT=&quot]به همه گفته ام و می گویم[/FONT]
[FONT=&quot]من حسینی زدولت حسنم[/FONT]
[FONT=&quot]حسن غریب مادر ِ،حسن غریب مادر ِ[/FONT]
[FONT=&quot]لخته لخته ی روی لبام[/FONT]
[FONT=&quot]پاره پاره ی جگرم ِ[/FONT]
[FONT=&quot]زخم كهنه ی خاطره هام[/FONT]
[FONT=&quot]داغ كوچه و مادرم ِ[/FONT]
[FONT=&quot]آی روضه خون روضه ی من[/FONT]
[FONT=&quot]روضه ی روی نیلی ِ[/FONT]
[FONT=&quot]آی گریه كن گریه به من[/FONT]
[FONT=&quot]گریه به روی نیلی ِ[/FONT]
[FONT=&quot]منم اونی كه تو كوچه دید[/FONT]
[FONT=&quot]منم اونی كه تو كوچه مُرد[/FONT]
[FONT=&quot]منم اونی كه با چشم تر[/FONT]
[FONT=&quot]مادر و تا خونه برد[/FONT]
[FONT=&quot]یه عمر، شده كه می سوزمُ[/FONT]
[FONT=&quot]یه عمر،شده كه می سازمُ[/FONT]
[FONT=&quot]خدا، كنه خواهرم نیاد[/FONT]
[FONT=&quot]تشییع جنازم ُ[/FONT]
[FONT=&quot]حسن غریب مادر ِ،حسن غریب مادر ِ[/FONT]
[FONT=&quot]یا حسین غمت برای من[/FONT]
[FONT=&quot]بچه های من برای تو[/FONT]
[FONT=&quot]میسپارم به تو بچه هامُ[/FONT]
[FONT=&quot]جای من بشن فدای تو[/FONT]
[FONT=&quot]این آخریه از غمت[/FONT]
[FONT=&quot]جاری شده اشك حسن[/FONT]
[FONT=&quot]از كفنا آخریشه[/FONT]
[FONT=&quot]موندی برادر بی كفن[/FONT]
[FONT=&quot]تویی، بدون كفن حسین[/FONT]
[FONT=&quot]سه روز، می مونی رو خاك دشت[/FONT]
[FONT=&quot]یه روز ،جگر من و [/FONT]
[FONT=&quot]یه روز، سر تو میون تشت[/FONT]
[FONT=&quot]حسین غریب مادر،حسین غریب مادر[/FONT]
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بخواب اي غنچه ‏ي پرپر، بخواب اي کودک مادر
علي اصغرم لالاي، لايي مادرم لالاي‏
عزيزم از چه بي‏تابي چرا مادر نمي‏خوابي؟
گمانم تشنه آبي، علي اصغرم لالاي‏
مزن آتش به جان من، مبر تاب و توان من
ببين اشک روان من، علي اصغرم لالاي‏
چرا مادر علي جانم نمي‏گيري تو پستانم
چه مي‏خواهي نمي‏دانم، علي اصغرم لالاي‏
عزيز من مکن غوغا بخواب اي کودک زيبا
مسوزان قلب مادر را، علي اصغرم لالاي‏
مزن آتش دل من را مسوزان حاصل من را
علي اصغرم لالاي، لالايي مادرم لالاي‏
چه شور است اين به سر داري، مگر ميل سفر داري؟
مکان و منزل من را علي اصغرم لالاي‏
نخوابم در کنار تو خزان گردد بهار تو
چنين مادر مکن زاري، علي اصغرم لالاي‏

 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جوانان بنی هاشم بیایید - علی را بر در خیمه رسانید

بگوئید مادرش لیلا بیایید.مباشد مادرش لیلا بیایید.تماشای قد اکبر نمایید.
جوانان بنی هاشم بیایید - علی را بر در خیمه رسانید
بگویید عمه ش زینب بیایید. علی را بر در خیمه رساند
خدا داند که من طاقت ندارم.علی را بر در خیمه رسانم
علی جان چراغ شام تارم.فراقت برده آرام و قرارم
نچیدم حجلگاه شادی تو.ندیدم من شب دامادی تو
امیدم بود تو در هنگام پیری.عصای پیری مادر بگیری
به امیدی علی اکبر بیایید.در غم بر رخ لیلا گشاید
جوانان بنی هاشم بیایید - علی را بر در خیمه رسانید
بگویید عمه ش زینب بیایید. علی را بر در خیمه رساند
خدا داند که من طاقت ندارم.علی را بر در خیمه رسانم
منو یاذ قد شمشادی تو. منو ناکامی و ناشادی تو
منو یاد لب خشکیده ی تو.منو سوز دل تپدیده ی تو
منو اون زخمهای بی حسابت.منو اون پیکر در خون خضابت.
جوانان بنی هاشم بیایید - علی را بر در خیمه رسانید
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یان خیمه ها زینب صدا می زد حسین جانم به صد شور و نوا زینب صدا می زد حسین جانم
میان خیمه ها زینب صدا می زد حسین جانم
به صد شور و نوا زینب صدا می زد حسین جانم
چو دیدی زینب کبری به اطراف حسین اعداع -2
بکف شمشیر و خنجرها به غمها مبتلا زینب صدا می زد حسین جانم
به قربانت شود خواهر بسوی زینبت بنگر-2 دلش گردیده پرازجرع
به دشت نینوا زینب صدا می زد حسین جانم
تقاضا دارم از یکتا -2 مرا سازد کنون اما نبیند نبیند زیر شمشیرها ز جور عشقیان
صدا می زد حسین جانم
برای قتل تو ادوان مسلمان گشته اند این سان
تنت گشته به خون قلتان -3 به صد صدا اشنا صدا میزد حسین جانم
میان جسم تو را دارد-2 نه شرمی از خدا دارند نه خوفی از جزا دارند دره قوم دغا زینب
صدا میزد حسین جانم
به امر زاده صفیان سپاهی شوم بی ایمان -2 پی قتلت برادرت جان ز غم قندش دو تا زینب
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کوفیان من پسر حیدرمه من همه هستی پیغمبرمه

شمه دعوتنامه جا بیمومه شمه مهمونمه اینجه درمه

بیمّومه غریب وتنهامه آوارۀ این دشت وصحرامه

حسینمه عزیز زهرامه نور دل رسول بطحامه ۲

================

شماها ای مردم نامهربون بَنَوِشتَنی مه وسّه یک زبون

بَنَوِشتنی بخواسّنی مره که بِیَم کوفه با شه زن ووچون

بیمّومه غریب وتنهامه آوارۀ این دشت وصحرامه

حسینمه عزیز زهرامه نور دل رسول بطحامه۲

=============

من سر خود نیمومه شمه ور شمه نامه هاره دارمه سر به سر

هرچی که بنویشتنی ره دونّنی هسّنی شه گفته ها جا باخبر

بیمّومه غریب وتنهامه آوارۀ این دشت وصحرامه

حسینمه عزیز زهرامه نور دل رسول بطحامه ۲

===============

مره بخواسنی من امام بوئم شمه صاحب اختیار تام بوئم

همه تا دونّنی این حق منه مورد عزّت واحترا م بوئم

بیمّومه غریب وتنهامه آوارۀ این دشت وصحرامه

حسینمه عزیز زهرامه نور دل رسول بطحامه ۲

===============

اِسا چه راه ره دوسّنی مه رو چه اِتی هرسّانی مه روبه رو

مگه مه گناه چیه که اینجوری مه وچون غش بکنن برای او

بیمّومه غریب وتنهامه آوارۀ این دشت وصحرامه

حسینمه عزیز زهرامه نور دل رسول بطحامه ۲

====================

این فرات که مثل دریا روشنه مه مارِ مهریوئه امه شنه

نلّنّی تا که مه وچون بَخرن تشنائی دارنه وچون ره کشنه

بیمّومه غریب وتنهامه آوارۀ این دشت وصحرامه

حسینمه عزیز زهرامه نور دل رسول بطحامه ۲

=====================

من شمه امامه رهبرمه من شمه نائب پیغمبرمه

کوفیان گول یزید ره نخرین به خدا من حجت داورمه

بیمّومه غریب وتنهامه آوارۀ این دشت وصحرامه

حسینمه عزیز زهرامه نور دل رسول بطحامه ۲

====================

مه جا بیعت با یزیدره خاننی اقتدار اون پلیدره خاننی

من وبیعت با ستمگر ابدا اگه مه جا این نوید ره خواننی

بیمّومه غریب وتنهامه آوارۀ این دشت وصحرامه

حسینمه عزیز زهرامه نور دل رسول بطحامه ۲

===================

من علی اکبرو اصغر دمّه عون وعبدالله وجعفردمّه

دست بیعت ره ندمّه به یزید دین وسّه سر وپیکردمّه

بیمّومه غریب وتنهامه آوارۀ این دشت وصحرامه

حسینمه عزیز زهرامه نور دل رسول بطحامه
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کربلا اَمروز2 - اُورَه دَوَسَّنَه به روی پسر فاطمه

لشکر دِشمن2 - با بی حیائی ی تِمُوم نَکِردبِیِه واهمه

چی ُگذرنَه بَر2 - زن ووچُونِ تِشنا درهوای گرم عراق

ای خِدا دیگر 2- تاب وتوانِ زن ووَچِۀِ حُسین بَیِّه طاق

بارالها پسرپیغمبرگِناه چِیِه

ای خِدا - این همه ظلم وستم رِوا نِیَه

مِگه شِه نِخواسِّنَه امام حسین کوفه بِیِه

ای خِدا - این همه ظلم وستم رَوا نِیِه

اَمِه سلام به یاوران حسین لعنت حق به قاتلان حسین

===================

یارسولَ الله 2 بِروبه کربلا بَوِین چِی کِنَّنَه با حسین

لشکر کوفه2 چِی جُور بَلا اِیارنِنِه بَرسَرِتِه نورعین

با لباس دین2 تِه دینِ روبرو هِرِسّانِه به ظلم وجفا

لشکر کوفه2 دَنی بِیِه وِشُونِ چِشمِ دِلَه شرم وحیا

بارالها پسرپیغمبرگناه چیه

ای خدا - این همه ظلم وستم روا نیه

مگه شه نخواسنه امام حسین کوفه بیه

ای خدا - این همه ظلم وستم روانیه

امه سلام به یاوران حسین لعنت حق به قاتلان حسین

=================

هرکسی ره که – یار امام حسین بیه بکوشتنه یک به یک

وشونه سر ره – پس از بورین از بدن بشتنه نیزۀ تک

عون وعبدالله – جعفرو قاسم وبنی هاشمیان دلیر

همه تا بینه- فدائی را ه حسین به ضرب شمشیر وتیر

بارالها پسرپیغمبرگناه چیه

ای خدا - این همه ظلم وستم روا نیه

مگه شه نخواسنه امام حسین کوفه بیه

ای خدا - این همه ظلم وستم روانیه

اَمه سلام به یاوران حسین لعنت حق به قاتلان حسین

===================

علی اکبرِ ه _ بَدن رِه جُوُرِی بَزُونِه که بَیّه رِز و رَمُون

حضرت عباس – بی دست وسر بَیّه کنار علقمه غرق خون

علی اصغرِه - گلی رِه بَیته نِشونِه حرملۀ بی حیا

ونه سر بَیِّه - به پوست آویزون وشِه پِرِ کَشَه جان هِدا

بارالها پسرپیغمبرگناه چیه

ای خدا - این همه ظلم وستم روا نیه

مگه شه نخواسنه امام حسین کوفه بیه

ای خدا - این همه ظلم وستم روانیه

اَمه سلام به یاوران حسین لعنت حق به قاتلان حسین

===================

ابا عبدالله- شِه هستی رِه برای اَحکامِ الهی هِدا

پسر زهرا- هَکِرد بِیِه امرِ به معروف وبَهِیِّه فدا

ونه بدونیم – امرِ به معروفِ خِدا واجبَ بر ماهمه

نهیِ از مُنکر – خِدا دُونَّه دِشمِنُونِ عُمرِه دِنِه خاتمه

بارالها پسرپیغمبرگناه چیه

ای خدا - این همه ظلم وستم روا نیه

مگه شه نخواسنه امام حسین کوفه بیه

ای خدا - این همه ظلم وستم روانیه

اَمه سلام به یاوران حسین لعنت حق به قاتلان حسین
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
غریبِ کربلائه حسین وای وحسین وای

سرازپیکرجِدائه حسین وای وحسین وای

امام وبی پنائه حسین وای وحسین وای

شهید بیگنائه حسین وای و حسین وای

خریدار بلائه حسین وای و حسین وای

وِه اسلامّ َفدائه حسین وای وحسین وای

بلاوِینّه رضائه حسین وای وحسین وای

===================

محرم ماه خون ماهِ عزائه

ِخدا ُدونّده اَمِه دل مِبتلائه

حسین حسین اَمِه وِرد زبونه

حسین مظلوم دشتِ کربلائه

حسن وای وحسین وای 2

بَزَن بَرسَروسِینه که سالارِ مدینه

به کربلا بَهِیه شهید ازراه کینه

حسین وای وحسین وای (2)

====================

ِبخواسِّنه حسین بن علی رِه

ِامامِ سوّم اُون نورِ جلی رِه

ِورَه بِخواسِّنه مَردِم کوفه

ِشه پَیغَمبِرسِوّمین وَصِی رِه

بَزِن برسر وسینه که سالار مدینه

به کربلا بهیه شهید از راه کینه

حسین وای وحسین وای 2

=======================

َبوِین دِشمِن چَنِّه بی حیاهَسَّه

َاوَّل ِبیَمو ئِه راه رِه دَوَسّه

ُاورَم دَوَسَّنه بَر روی آقا

زن ووَچِه تِشنا بِینَه وخَسّه

بزن برسروسینه که سالار مدینه

به کربلا بهیه شهید از راه کینه

حسین وای وحسین وای 2

===================

کنار علقمه غوغا بَهِیّه

دِتا دَست از بدن جِدا بَهِیّه

علمدارِ حسین، عَبّاسِ فِدا

که وِ نِه فرقِ سر دِتا بَهِیّه

بزن برسر وسینه که سالار مدینه

به کربلا بهیه شهید از راه کینه

حسین وای وحسین وای 2

=================

علی اکبر که بِیِّه ماه پاره

حسین وزینبِ دلِ قِراره

َامُون از ساعتی که بُوردِه مَیدون

ِدشمن هَکَردَه وِره پاره پاره

بزن برسروسینه که سالار مدینه

به کربلا بهیه شهید از راه کینه

حسین وای وحسین وای 2

==================

الهی حرمله بِشکِسبُو تِه دَس

تِه تُون بی رحم تر دَنِیَه هِیچکَس

چِتی تِه دِل رِضا بَیَّه بَزُوئِی

علی اصغر که دَیبِیِه تِه تِیررَس

بزن برسروسینه که سالار مدینه

به کربلا بهیه شهید از راه کینه

حسین وای وحسین وای 2
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
الله اکبر در کرببلا دست اباالفضل بهیّه جدا

درعلقمه دشمن بی حیا هکرده فرقِ ،عباسّه دتا

خدا وندا حسین غریب دیگه بیّه بدون حبیب۲

پسرام بنین بهیه نقش زمین ۲ یا اباالفضل یا حسین2

الله اکبر در کرببلا دست اباالفضل بهیّه جدا یا اباالفضل یا حسین۲

بزن به سینه ،یابزن به سر شهید بهیّه ،حیدر پسر

فاطمه بورده ،کنارعلقمه زینب وکلثوم، ره هدین خبر

که بهینی بی برار از جفای روزگار

خدا وندا حسین غریب دیگه بیّه بدون حبیب

پسرام بنین بهیه نقش زمین یا اباالفضل یا حسین

الله اکبر درکرببلا دست اباالفضل بهیّه جدا یا اباالفضل یا حسین

ونه دست راسّه اوّل ُبورینه شمشیرجا

علمّه به دست چپ بهیته حیدر ریکا

پسر میر عرب مشکه بیته دست چپ

بوته به واللهِ ای قوم دغا بهیّه دست راس از مه تن جدا

نکشمه دست از دامن حسین کمّه حمایت من از دین خدا

دسّه از راه ولا د مّه در راه خدا

خدا وندا حسین غریب دیگه بیّه بدون حبیب2

پسرام بنین بهیه نقش زمین یا ابالفضل یا حسین

الله اکبر در کرببلا دست اباالفضل بهیّه جدا یا اباالفضل یا حسین

ونه دست چپ ره هم از تن جدا هکردنه

تن ره تیر بارون ازراه جفا هکردنه

بیتنه ونه، مشکه نشونه سقای مشکه ،با تیربزونه

چی بکشیه ،عباس رشید دیگراباالفضل ،بیّه نا امید

مرد ایثارووفا شه سر ودسّه هدا

خدا وندا حسین غریب دیگه بیّه بدون حبیب

پسرام بنین بهیه نقش زمین یا اباالفضل یا حسین

الله اکبردرکرببلا دست اباالفضل بهیّه جدا یا اباالفضل یا حسین

بی حیائی که اباالفضلِ چشّه بیته هدف

تیر هنیشته وسط چشمِ گُلِ شاه نجف

کی مثل عباس دارنه زمونه عباس غم ره چاره نَوُنه

ازهر طرف در نهر علقمه بهیته دشمن وره نشونه

خدا وندا حسین غریب دیگه بیّه بدون حبیب

بهیه نقش زمین پسر ام بنین یا اباالفضل یا حسین2

الله اکبر در کرببلا دست اباالفضل بهیّه جدا یا اباالفضل یا حسین

دست نداشته تیر ره در بیاره اون ماه روجا

خواسّه تیر ره در بیاره شه دتا زانوی جا

کلاه خود از سر، بکته بنه دشمن بی رحم، دارنه اشنه

عباس سر ره، با عمود کین بشکنیه خون، دارنه کلنه

دیگه بوته یا اخا مه ره دریاب ازوفا

خدا وندا حسین غریب دیگه بیّه بدون حبیب

بهیه نقش زمین پسر ام بنین یا اباالفضل یا حسین2

الله اکبر در کرببلا دست اباالفضل بهیّه جدا یا اباالفضل یا حسین

امون از اون ساعتی که نور چشم فاطمه

شه خدرّه بَرَسَنّیَه کنار علقمه

براردسّه بدیه جدا بدیه ونه سر بیّه دتا

شه دسّه بشته برروی کمر بوته مه کمر بشکسّه خدا

خدا وندا حسین غریب دیگه بیّه بدون حبیب

بهیه نقش زمین پسر ام بنین یا اباالفضل یا حسین2

الله اکبر درکرببلا دست اباالفضل بهیّه جدا یا اباالفضل یا حسین
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نیزه سر بزونه مه برار سر ره بیاردنه یاد مره میخ داغ در ره

بکشیه بلا (2) مدینه تا کربلا (2) تا قیامت مه زخم دل ندارنه دوا (2)

مه واری خواخر کی بدیه (2) رنج و مصیبت بکشیه (2)

حسین مه غریب براره مه چش سو دل قراره

****

جد مطهر من حضرت نبیه حضرت زهرا مه مار مه پیر علیه

مه جان مار مه واری بلا بکشید علی مه جان پیر روز خش ندیه

****

دنیا بیمومه تا یار دین بهوم تشیه ای به ریشه مشرکین بهوم

مظهر و صبر و وفا بزمین بهوم کوه بلا بکشم دلغمین بهوم

****

کوفیون آشناسنه من و براره اشناسنه علی دتا یادگاره

بهم بزونه چیتی روز و روزگارره بهیتنه مه دست جه مه شش تا برار ره

****

غریبه نینه مره اسیرها کردند خویی که بدبیمه تعبیر هاکردنه

تهمت وناسزا جه تحقیرها کردنه مه دست ره بهینه زنجیرها کردنه

****

مه یادجه در نشونه قتلگاه برار مه دل ره داغ بزوه دشمن نابکار

بوردمه کربلا جه خسته اسیروار امون از این مردم بد این روزگار

****

هر چی بلا بدیمه خدا شاهد هسته مه گل بهینه پرپر همه دسته دسته

دشمن خیال کِنده من خله بیمه خسته اندوه صبوری کمبه خدا باره بوسه

****

کمین دریا میزبون بی حیایی کنده شه مهمون ره اینجوری پذیرایی کنده

شه عهد اشکنده بی وفا کنده دور دنه کوچه بازار تماشایی کنده

****

اینایی که دونه مه نسب ها شمیه مره برار واری گنه خارجیه

****

اما عزادار بیمی شام چراغون بیه شامی که شهر قوم نامسلمون بیه

مردم شام و شون لبا خندون بیه دنیا مه چش پلی مثل زندون بیه

****

هر چی که من بدیمه همه زیبا بیه مه وسه اطاعت از امر خدا بیه

دشمن رسوایی و امه رضا بیه وشون کار جفا وامه وفابیه

****

خدا خواسته که مره اینجوری بوینه صاحب اختیار سه رب العالمینه

مه قسمت و سر گذشت خدا دونده اینه غریبمه بی برار در شومبه مدینه

****

بکشیمه بلا (2) مدینه تا کربلا (2) تا قیامت مه زخم دل دوا ندارنه (2)

مرواری خواخرکی بدیه (2) رنج و مصیبت بکشیه (2)

حسین مه غریب براره مه چش سو دل قراره
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پسر علی ولی الامه (2) هم علمدار هم سقامه

پسر علی ولی الامه (2) مرد میدونمه بی پروامه

شیر بیشه گیرمه ای دشمن قوی و دلیرمه ای دشمن

رمز رزم من هسته یا زهرا سردار و امیرمه ای دشمن

****

من بیمه کربلا جنگ هاکنم عرصه بر شماها تنگ هاکنم

شمه جان ره گرمبه با ذوالفقار خاک کربلا ره خون رنگ ها کنم

****

گوش هاکنین کوفیان بی وفا ترس و وحشتی ندارمه از شما

من رضای حق ره دارمه در نظر وسه دست بکشین از جور و جفا

****

راه حق راه نجات بدونین حق رفیع الدرجات بدونین

مزد بی وفایها جهنمه وعده گاه پل صراط بدونین

****

من حسین ابن علی ره یارمه ونه عاشقمه ، بی قرار مه

در مرامم دنیه بی وفایی بخدا قسم که وفادار مه
****

بیمه شماره حالی هاکنم شه دل عقده ره خالی هاکنم

بدونین حسین مه ولی نعمته بیمه ونسه کاری ها کنم
****

افتخار کمبه که سقا بهیمه ساقی لشکر مولا بهیمه

چه اجازه ندننی او بهیرم بی حیاتر از شما من ندیمه
****

اگه اما دار مبی جرم وخطا طفل شش ماهه که ندارنه گنا

ونه دل تش بهیته تشنایی جه شاهد ظلم شما هسته خدا
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ز چه ای ندیده کامم تو به من نظر نداري
تو مگر ز حال زار پدرت خبر نداري
گل احمر مني تو مه انور مني تو
علي اكبر مني تو – تو به من نظر نداري
علي اي آرام جانم نوگل باغ جنانم
بي تو من چه زنده مانم
به دو صد اميد خود را به ثمر چو من رساندم
ستم است اگر سر خود تو زخاك بر نداري
به كه گويم اي جگر خون كه شود ز غصه محزون
برسد به گوش ليلا كه دگر پسر نداري
گل احمر مني تو مه انور مني تو
علي اكبر مني تو - تو به من نظر نداري
سرو شمشاد وشقايق همه در سحن چمن
اي گل نسترنم از چه نيايي به برم
گل احمر مني تو مه انور مني تو
علي اكبر مني تو - تو به من نظر نداري
علي اي آرام جانم نوگل باغ جنانم
بي تو من چه زنده مانم
ز چه اي عزيز بابا نكني تو ياد صغرا
دل او ز غصه خون شد تو مگر خبر نداري
تو كه بي وفا نبودي زچه خفته اي بر من
بنشين و گفتگو كن تو مگر كمر نداري
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بار بگشائيد، اينجا کربلاست آب و خاکش با دل و جان آشناست
بر مشام جان رسد بوي بهشت به به از اين تربت مينو سرشت
کربلا، اي آفرينش را هدف قبله گاه عاشقان از هر طرف
طورِ عشق است و مطافِ انبيا نور حق اينجاست، اي موسي بيا
جسم را احيا اگر عيسي کند جان و تن را کربلا احيا کند
گر سلامت رفت، از آتش، خليل نور ثار الله شد او را دليل
کربلا، قربانگه ذبح عظيم عرش رحمان را صراط مستقيم
گر خدا خواهي، برو اين راه را کن زيارت کوي ثار الله را
شد ز عاشوراي او يک اربعين قتلگاهش را به چشم دل ببين
ماه، اينجا، واله و سرگشته است و آن شهاب ثاقب از خود رفته است
گرد غم، افشانده بر سر کهکشان اشک خون ريزد هنوز از آسمان
اختران، سوزند چون شمع مزار مرغ شب مي‌نالد اينجا زار زار
گاه در صحرا خروش و، گه سکوت خفته در اينجا شهيدي لا يموت
حضرت سجاد بر خاکش نوشت تشنه لب شد کشته، سالار بهشت
اربعين است، اربعين کربلاست هر طرف غوغائي از غمها بپاست
گوئي از آن خيمه هاي نيمسوز خود صداي العطش آيد هنوز
هر کجا نقشي، ز داغ ماتم است هرچه ريزد اشک، در اينجا، کم است
باشد از حسرت در اينجا يادها هان به گوش دل شنو، فريادها
در دل هر ذره، صدها مطلب است ناله ی سجاد و اشک زينب است
بايد اينجا داشت گوش معنوي تا مگر اين گفتگوها بشنوي:
عمه جان، اينجا حسين از پا فتاد چهره بر اين تربت خونين نهاد
عمه جان، اين قتلگاه اکبر است جاي پاي حيدر و پيغمبر است
عمه جان، قاسم، در اينجا شد شهيد تير بر قلب حسين اينجا رسيد
عمه جان، عباس اينجا داد دست وز غمش پشت حسين اينجا شکست
اصغر لب تشنه، اينجا، عمه جان شد ز تير حرمله خونين دهان
از براي غارت يک گوشوار شد در اينجا، کودکي نيلي عذار
تا قيامت، کربلا ماتمسراست حضرت مهدي، حسان! صاحب عزاست
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یاس می گوید حسین احساس می گوید حسین (2)
ساقی لب تشنگان عباس می گوید حسین (2)
مست می گوید حسین سرمست می گوید حسین (2)
ساقی کرببلا تا هست می گوید حسین
تیر می گوید حسین شمشیر می گوید حسین (2)
کودک لب تشنه بی شیر می گوید حسین
آب می گوید حسین مهتاب می گوید حسین
زاده ام البنین بی تاب می گوید حسین
لاله می گوید حسین آلاله می گوید حسین (2)
ساقی اهل حرم با ناله می گوید حسین
فاطمه گوید حسین هم علقمه گوید حسین (2)
خشکِ لب عباس در هر زمزمه گوید حسین
دیده می گوید حسین غم دیده می گوید حسین (2)
پور حیدر با کف ببریده می گوید حسین
باده می گوید حسین سجاده می گوید حسین
دست من از تن جدا افتاده می گوید حسین
/ آسمان گوید حسین هم کهکشان گوید حسین /
/ دیده گریان حضرت صاحب زمان گوید حسین /
خاک می گوید حسین افلاک می گوید حسین
پاره مشک ساقی غمناک می گوید حسین
جان می گوید حسین بی جان می گوید حسین (2)
ساقی غمدیده لب تشنگان گوید حسین
دین می گوید حسین آئین می گوید حسین
تیر خورده دیده ای حق بین می گوید حسین
اشک من گوید حسین این مشک من گوید حسین
در غم او دیده پُر اشک من گوید حسین
جان می گوید حسین ایمان می گوید حسین
تیر خورده غرق خون چشمان من گوید حسی
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میان مقتلت چون پا نهادم
عنان صبر خود از کف بدادم
به چشمم تار شده خورشید انور
که می زد دست و پا جسم تو بی سر
کنارت چون رسیدم دیدم آنجا
نشسته مادرم محزون و تنها
به نعشت می نمون گریان نظاره
که زخمت بود افزون از ستاره
توان گفتگو در او ندیدم
ز دل آه مکرر می کشیدم
مرا دید و اشارت بر سنان کرد
غم دل را بدین حالت بیان کرد
یکایک تیرها می کرد بیرون
ز جسم بی سرت با غلب پر خون
کشد این غصه آخر خواهرت را
که بیند لخت و عریان پیکرت را
به یک سو می زنم با قلب خسته
سنان و نیزه ها را دسته دسته
نه سر داری که رویت را ببوسم
نه فرست تا غم دل با تو گویم
به پشتم تازیان هها پیاپی
فرو آید اخا می بینی از نی
ببین آتش گلستانت گرفته
امان از ما و طفلانت گرفته
رسیده موسم محمل سواری
نه عباسو علی گل عزاری
بگو عباس دشمن را براند
حرم را یک به یک محمل نشاند
سپاه من یتیمان تو هستند
که مدهوش و پریشان تو هستند
به کوفه می روم تنهای تنها
به طفلان تو هستم جای بابا​
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نام اکبر به سر نعش حسینم نبرید
بگذارید جوان داده دمی آساید
دختر کوچکش از نعش پدر دور کنید
تا در این غصه و غم زنده بماند شاید
شیون اینسان به کنار بدن او نکنید
که صدای زنی از کشته او می آید
به گمانم که صدا مادر من فاطمه است
که فغانش غم تازه به غمم افزاید
ناله اینسان به تن زاده زهرا نکنید
در بر مادر این کشته ادب می باید
بنشسته است به گودال و به چشمی پر اشک
چهره بر زخم فزون تن او می ساید
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
غرقه به خون
تویی آن غرقه به خونی که بزرگ شهدایی
تو عزیز دل زهرا تو حسین خون خدایی
سرت از پیکر پاکت که لب تشنه بریده
بدنت را که به خاک سیه ای کشته کشیده
چه بود جرم و گناهت که مرمل به دم آیی
ز جه رو قلب شریفت هدف تیر بلا شد
به تو ای سرور خوبان چه جفا روی جفا شد
که به مظلومیت و خون جگر آل عبا شد
گل سالم نبود در بدن پاک تو جایی
تن عریان تو خونین به زمین در بر زینب
شده در لُجه خون غرقه مه انور زینب
نه مرا بی تو دگر تاب و توان یاور زینب
چه کند خواهر افسرده به هنگام جدایی
ز چه پامال مراکب شده گلگون بدن تو
گل من دامن صحرای بلا شد وطن تو
اسفا خاک بیابان شده جای کفن تو
نه لباسی ز تو برجا نه سلاحی نه عبایی
نه سری در بدن تو که ببوسم سر و رویت
نه تو را نای و گلویی که زنم بوسه گلویت
نه گلابی که بشویم بدن قاری گویت
نه مجالی سر نعش تو کشم آه و نوایی
تویی آن کشته که عشان به لب شط فراتی
حرمت کعبه و قصود٫ تو کشتی نجاتی
ثمر باغ نبوت کرم و عین حیاتی
به فدایت سر و جانم که به هر درد دوایی
تو حسین الگوی آزادگی و عشق و جهادی
که به سرمنزل معراج بلا گام نهادی
به ره مکتب توحید تو هستی همه دادی
حرم و زمزمی و سعی و صفایی و منایی
به برت خفته به خون قاسم و عبدالله و جعفر
ز دم تیغ جفا غرقه به خون شد علی اکبر
نه سپاه و نه علم مانده نه عباس دلاور
همه یاران تو در کربُبلا گشته فدایی
به خیام حرم تو زده شد آتش بیداد
ز عطش اهل حریمت همه در ناله و فریاد
نبود خیمه دیگر چه کنم با تب و سجاد
نگران عهد و اَیالت که سوی خیمه بیایی
همه جا بوده مرا با تو سر اُلفت و وحدت
سفری با سر خونین تو دارم سوی غربت
نگذارم به زمین بعد تو من پرچم نهضت
گل من راس تو بر نیزه کند جلوه نمایی
تو چراغ شب تاریک عزیزان بسیجی
تو به میدان شرف .... گردان بسیجی
همه دم زمزمه و نغمه مردان بسیجی
به عزای تو معلم همه در نوحه سرایی
 

Similar threads

بالا