مشاعرۀ سنّتی

[tebyan]

مفروش به باغ ارم و نخوت شداد
یک شیشه می و نوش لبی و لب کشتی
تا به کی غم دنیای دنی ایدل دانا
حیفست ز خوبی که شود عاشق زشتی

 

[ahmadesalehi]

من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگه کن
به خطای من چه بینی به عطای خود نگه کن

 

[mim-shimi]

سه تا پست هرکدوم با یه حرف

 

[tebyan]

مفروش به باغ ارم و نخوت شداد
یک شیشه می و نوش لبی و لب کشتی
تا به کی غم دنیای دنی ایدل دانا
حیفست ز خوبی که شود عاشق زشتی

رباب و چنگ به بابگ بلند می گویند
که گوش هوش به پیغام اهل راز کنید
به جان دوست که غم پرده برشما ندرد
گر اعتماد به الطاف کار سار کنید.

 

[industrial-eng]

من پست سالی عزیز رو بعد از ارسال دیدم حالا با چی ادامه بدیم؟

 

[tebyan]

من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگه کن
به خطای من چه بینی به عطای خود نگه کن

نفس نفس اگر از باد نشنوم بویش
زمان زمان چو گل از غم کنم گریبان چاک

 

[mim-shimi]

با کاف
اما خواهشا دقت کنین
دیدین یکی زودتر از شما پست زده ..زود حذفش کنین
مرسی

 

[industrial-eng]

کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید نتواند
که ره تاریک و لغزان است...

 

[mim-shimi]

تنم چو چشم تو دارد نشان بیماری
دلم چو زلف تو دارد سر پریشانی

 

[industrial-eng]

یک نفر شبیه قاصدک همیشه در سفر
یک نفر همیشه بیخبر دلش گرفته است

 

[tebyan]

یا رب این کعبه ی مقصود تماشاگه کیست
که مغیلان طریقش گل و نسرین منست
حافظ از حشمت پرویز دگر قصه مخور
که لبش جرعه کش خسرو و شیرین منست

 

[ahmadesalehi]

یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
انچه یوسف به زر ناصره بفروخته بود

 

[mim-shimi]

نمی شه با شماها کلنجار فت
من دیگه هیچی نمی گم اصلا

 

[tebyan]

نمی شه با شماها کلنجار فت
من دیگه هیچی نمی گم اصلا

من هیچ مسئولیتی قبول نمی کنم

 

[ahmadesalehi]

یا رب این کعبه ی مقصود تماشاگه کیست
که مغیلان طریقش گل و نسرین منست
حافظ از حشمت پرویز دگر قصه مخور
که لبش جرعه کش خسرو و شیرین منست

تامل کنان در خطا و صواب
به از ژاژ خایان حاضر جواب
صد انداختی تیر و هر صد خطاست
اگر هوشمندی یک انداز و راست

 

[ahmadesalehi]

خود تو ناراحت نکن محمد جان
تو که اینجوری نبودی فرنگیس

 

[کافر خداپرست]

تامل کنان در خطا و صواب
به از ژاژ خایان حاضر جواب
صد انداختی تیر و هر صد خطاست
اگر هوشمندی یک انداز و راست

تا شمع تو افروخته پروانه شدم
با صبر ز ديدن تو بيگانه شدم​

در روي تو بي‌قرار شد مردم چشم
يعني که پري ديدم و ديوانه شدم!​

(سخت نگيريد بچه‌ها! در ضمن امتيازات من خرج اسلام و قرآن شده!! ببخشاييد!)

 

[ahmadesalehi]

یک نفر شبیه قاصدک همیشه در سفر
یک نفر همیشه بیخبر دلش گرفته است

تو را خبر ز دل بیقرار باید و نیست
غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست
اسیر گریه بی اختیار خویشتنم
فغان که در کف من اختیار باید و نیست
چگونه لاف محبت زنی؟که از غم عشق
تو را چو لاله دلی داغدار باید ونیست

 

[ahmadesalehi]

تا شمع تو افروخته پروانه شدم

با صبر ز ديدن تو بيگانه شدم​

در روي تو بي‌قرار شد مردم چشم
يعني که پري ديدم و ديوانه شدم!​

(سخت نگيريد بچه‌ها! در ضمن امتيازات من خرج اسلام و قرآن شده!! ببخشاييد!)

مارا دلی بود که ز دنیای دیگر است
ماییم جای دیگر و او جای دیگر است
چشم جهانیان به تماشای رنگ و بوست
جز چشم دل که محو تماشای دیگر است
دیشب دلم به جلوه مستانه ای ربود
امشب پی ربودن دلهای دیگر است

 

[کافر خداپرست]

مارا دلی بود که ز دنیای دیگر است
ماییم جای دیگر و او جای دیگر است
چشم جهانیان به تماشای رنگ و بوست
جز چشم دل که محو تماشای دیگر است
دیشب دلم به جلوه مستانه ای ربود
امشب پی ربودن دلهای دیگر است

تا از تو جدا شده است آغوش مرا
از گريه کسي نديده خاموش مرا

در جان و دل و ديده فراموش نه‌اي
از بهر خدا مکن فراموش مرا!​

(آقا چشمم روشن! رسم وفاداري اين بود؟!)

 

[باران بهاری]

تا از تو جدا شده است آغوش مرا​

از گريه کسي نديده خاموش مرا​

در جان و دل و ديده فراموش نه‌اي
از بهر خدا مکن فراموش مرا!​

ای عاشقان!ای عاشقان!آمد گه وصل و لقا
از آسمان آمد ندا کای ماهرویان الصلا!

ای سرخوشان!ای سرخوشان!آمد طرب دامن کشان
بگرفته ما زنجیر او بگرفته او دامان ما!

آمد شراب آتشین ای دیده بر کنجی نشین
ای جان مرگ اندیش !رو ای ساقی باقی! در آ

 

[mim-shimi]

آنکس که افتاد خدایش گرفت دست
گو بر تو باد تا غم افتادگان خوری

 

[سرمد حیدری]

یا رب این آتش که در جان من است
سرد کن زانیان که کردی بر خلیل
من نمیابم مجال ای دوستان
گرچه دارد او جمالی بس جمیل

 

[gh_engineer]

لطیفه ای به میان آر و خوش بخندانش
به نکته ای که دلش را بدان رضا باشد

 

[mim-shimi]

دلبر از ما به صد امید گرفت اول دل
ظاهرا عهد فراموش نکند خلق کریم

 

[سرمد حیدری]

مدار نفطه بینش ز خال توست مرا
که قدر کوهر یکدانه جوهری دارد
بقد و چهره هر آنکس که شاه خوبان شد
جهان بگیرد اگر دادگستری داند

 

[gh_engineer]

دفتر دانش ما جمله بشویید به می
که فلک دیدم ودر قصد دل دانا بود

 

[paras2]

دل شوریده ما عالم اندیشه ماست/ عالم از شوق تو در تاب که غوغا گرفت

 

[باران بهاری]

تو که درآمده ای ماه در نمی آید
بتاب ماه مرا چهره ی نوی امشب

 

[industrial-eng]

بیا ره توشه برداریم
قدم در راه بی برگشت بگذاریم
ببینیم اسمان "هرکجا"ایا همین رنگ است؟