مشاعرۀ سنّتی

عطار

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل منه بر دنیی و اسباب او
زانکه از وی کس وفاداری ندید
 

♥@SH!M♥

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در دل از بهر عارض و لب او

بوس ها می*کنم همی تعیین


او پیاده است و زین سبب نهلد

که سوارش شوم من مسکین

نه هر که چهره برافروخت دلبری داند ... نه هر که آینه سازد سکندری داند

نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست ... کلاه داری و آیین سروری داند
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند ... نه هر که آینه سازد سکندری داند

نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست ... کلاه داری و آیین سروری داند
دل داده‌ام بــه یــاری شــوخــی کــشـی نـگـاری

مـــرضــیــه الــســجــایــا مــحــمــوده الــخــصــائــل
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
می‌شوند از سردمهری، دوستان از هم جدا
برگ‌ها را می‌کند فصل خزان از هم جدا

"صائب تبریزی"
 
  • Like
واکنش ها: V_K

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
یک ره ای آتش به فریاد سپند من برس
در گره تا چند بندم ناله و فریاد را؟

"صائب تبریزی"
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
منم آن لاله که از نعمت الوان جهان
با دل سوخته و خون جگر ساخته‌ام

"صائب تبریزی"
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میترسم از خرابی ایمان که می برد
محراب ابروی تو حضور نماز من
حافظ
نقد دل ما را چه زنی طعنه که قلبست
بی ضرب قبول از درم ما چه برآید

باز آی و قدم رنجه کن و محنت ما بین
ورنی ز قدوم و قدم ما چه برآید

خواجوی کرمانی
 
  • Like
واکنش ها: V_K

V_K

عضو
دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانم
از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم

عماد خراسانی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانم
از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم

عماد خراسانی
من تو را می طلبم یا تو مرا می طلبی ؟
طلب ِ جام ِجم از جام ِلبانت عشق است

هر چه تعبير قشنگ است نثار ِلب ِتو
خنده ً غنچه ًتصویر ِ لبانت عشق است
 
  • Like
واکنش ها: V_K

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو گوهر سرشکی و دردانه صفا
مژگان فشانمت که به دامن نشانمت

تو از کدام بهشتی که با طراوت تو

گلی ز گلشن رضوان برون نمی*آید


برون نمی*رود از جان دردمند فراق

امید وصل تو تا جان برون نمی*آید
 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو از کدام بهشتی که با طراوت تو

گلی ز گلشن رضوان برون نمی*آید


برون نمی*رود از جان دردمند فراق

امید وصل تو تا جان برون نمی*آید

دارم من از فراقش در دیده صد علامت
لیست دموع عینی هذا لنا العلامه
 
  • Like
واکنش ها: V_K

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
آن را که چون تو نگار باشد
با خویشتنش چه کار باشد؟

دردم چو نداني ، ز درمان سخني نيست
ما را ز غم تو به دل راهزني نيست
در بزم فروم آمدم و عشق سرودم
افسوس که ما را سحن هم وطني نيست

…..............…,•’``’•,•’``’• ,Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
...........…...…’•,,عشق` ,•’Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
..............……....`’• ,,•’`Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا