گفتگوهای تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلتنگی


هموون مکثی ِ که


رو اسمش میکنی


وقتی شماره های گوشیت رو بالا و پایین میکنی ...!
 

samaneh91

عضو جدید
از چیزی امیدی می سازیم برای فردا
و کـِـش می آید
همه ی وجودمان در جاذبه ی فوق العاده اش !
سفری ، دیداری ، تغییری ُ چیزی از این دست ....
چیزی که متعهدمان کند ادامه بدهیم !
 

samaneh91

عضو جدید
زندگي زيباست...
خورد و خفتي نيست بي مقصود
من در اين گود سياه وسرد و طوفاني ،نظر با جستجوي گوهري دارم
تارك زيباي صبح روشن خود را تا بدان گوهر بيارام
زندگي، بي گوهري اين گونه نا زيباست
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]وقتی خدا به تو می گه "باشه" [/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]همون چیزی رو که می خوای به تو می ده...[/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]وقتی می گه "نه"[/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]یه چیز بهتر به تو می ده...[/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]و وقتی می گه "صبرکن"[/FONT]

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]داره بهترین چیز رو برای تو آماده می کنه...[/FONT]
 

saghar_m.a

عضو جدید
پی حس همون روزام پی احساس ارامش


همون حسی که این روزا به حد مرگ میخوامش

دلم میخواد عاشق شم اخه فکرت شده دنیام

اگه عاشق شدن درده من این دردو ازت میخوام

اگه این زندگی باشه من از مردن حراسم نیست

یه حسی دارم این روزا شاید مردم حواسم نیست

اگه این زندگی باشه اگه این سهمم از دنیاس من از مردن حراسم نیست

یه حسی دارم این روزا که گاهی با خودم میگم شاید مردم حواسم نیست

بعد تو من از همه دنیا بریدم

باورم کن من به بدجایی رسیدم

لحظه لحظه زندگیمون با عذابه

باورم کن حال من خیلی خرابه

اگه این زندگی باشه من از مردن حراسم نیست

یه حسی دارم این روزا شاید مردم حواسم نیست

اگه این زندگی باشه اگه این سهمم از دنیاس من از مردن حراسم نیست

یه حسی دارم این روزا که گاهی با خودم میگم شاید مردم حواسم نیست
 

saghar_m.a

عضو جدید
من برعکس همه پشت خنده هام غمه
تو برعکس منی شادی و غمگین میزنی
ولی تو فوقش آخرش میگی کلاه رفته سرش
باشه کلاه رفته سرم ولی تو رو از رو میبرم
خطو نشون کشیدم که خدایی نکرده دیدم
چشام دیگه تو رو نبینه آره دوری دوستی همینه
خاطرت هنوز عزیزه ولی از فکری که مریضه
بهتره دوری باشه نه که یه عشق زوری باشه
هوایی شدی خواستی که قلبمو دورش کنی
دل تو دلت نبود بزنی ذوقمو کورش کنی
کار از کار گذشته دیگه نمیشه به رو نیارم
با بدو خوب تو ساختم ولی نه دیگه کشش ندارم
تو بر عکس منی زیر حرفات میزنی
من به موقش یه کمی آره فوقش یه کمی
یه کمی کلاه رفته سرم وقتی بودی دورو برم
یه کمی کلاه رفته سرم ولی تو رو از رو میبرم
تو انگار تو نبردی ببین چه گردو خاکی کردی
عشق تو عینه درده آخ الهی برنگرده
حسی بهم نداشتی روزو شب واسم نذاشتی
تو ظاهر عشق و دوستی ولی دروغای زیر پوستی
هوایی شدی خواستی که قلبمو دورش کنی
دل تو دلت نبود بزنی ذوقمو کورش کنی
کار از کار گذشته دیگه نمیشه به رو نیارم
با بدو خوب تو ساختم ولی نه دیگه کشش ندارم
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
نــَـه بــــه دیــروز هــآیی کـــه بودی می اندیشــَمــ

نـــَـه بـــه فـــــَــردآهــآیی کـــه شــآیـَـد بیــــآیی


میخـــــــوآهــَـم امـــروز رآ زنــدگـــی کــُنــمــ

خواســـتی بــآش....

خواســـتی نَبــآش....
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلمـــــــــ بــودنتـــــ رو میخـــــــــــــواد...
چــــــــــــــقدر
تـــو نیســـــــــــتی.....!!!!
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا بر سر دو راهي گذاشته اي
سكوتت علامت رضاست
يا
جواب ابلهان خاموشيست؟؟!....
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
تورا همیشه کم داشتم در میانه ی همه پاییز هایی که رفته است و حالا این پاییز
با سختی که پیش روی من دارد
نبودن تو عجیب شده است
نبودن تو سختی است غریب و بارانی مضاعف و غمی شور انگیز که مرا پیش میبرد
برای گذر از پاییز امسال
پاییز من همیشه اینگونه است
دلتنگ و پر شعر و پر چای
راستی ! هیچ کس به سکوتم نرسیده و همه به فریادم رسیده اند
پس سکوت میکنم در هوایی که هوای توست​
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
رنگ آرزوهایم...

این روزها خیلی پریده...

تو اگر دستت به آسمانش رسید...

چند تکه ابر نقاشی کن...

تا دل من به ابرها خوش باشد
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
کمی دلم میگیرد از هوای دل گیر ادمها چرا کسی نیست تا بفهمد تنها هست همانطور که تنها متولد میشود و تنها میمیرد
کاش میدانستیم تنهایمان ارزشی دارد که عشق به هر کسی لیاقت از دست دادنش را ندارد
 
آخرین ویرایش:

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
.............

.............

سکوت که میکنی همه میخوان بفهمند چه مرگته اما وقتی فریاد میزنی همه دست تو گوش میکنن
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
بـــــــدترین کـــــــاری که یه نفــــــر می تــــــونه با دلــــــت بکنــــــه

اینــــــــه کــــــــه باعــــــــث بشــــــه . . . دیگـــــــــه
ذوق
نکنــــــی

از بــــــودن هیچـــــــکس
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
سخت میشود وقتی کسی دوستت ندارد یا دوست نداری کسی را
سخت میشود برایت تتنهایی باارزشتر از بودن با ادمها میشود
سخت میشود وقتی ادمهایی حرفهایت را میشنوند که نمیداند از چه جنسی هستی
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
من مـی تــرســمـ


نــه از پـشــت در مـانــدنـ


از ایــنـکــه وقــتـی در مــی زنــمـ


آنــکــه در را به روی مــن مـی گـشــایــد

تــــــو نـبـاشــیـ !
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل است دیگر

یا شور می زند


یا تنگ می شود


یا می شکند


اخر هم مهر سنگ بودن می خورد روی پیشانی اش ...

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
ترجیح میدهم تنهایم را با خدا بگذارنم تا با کسانی که حضورم برایشان سخت هست
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی امید میتونه یه روزنه باشه اما میدونی چی سخت هست اینه که ندونی امید چطوری پیدا کنی تو ناامیدی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
میدانی غرور تنهایم ارزش دارد به هر کسی تقدیمش نمیکنم به تو نیز میگویم تقدیم نخواهم کرد تنهایم را به ادمکها
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
.............

.............

میدانی غرور تنهایم ارزش دارد به هر کسی تقدیمش نمیکنم به تو نیز میگویم تقدیم نخواهم کرد تنهایم را به ادمکها
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
او براي هميشه دير کرده است

او براي هميشه دير کرده است

پرسيد که چرا دير کرده است ؟
نکند
دل ديگري اورا اسير کرده است ؟
خنديدم و گفتم او فقط اسير من است
تنها دقايقي چند تاخير کرده است

گفتم امروزهوا سرد بوده است
شايد
موعد قرار تغيير کرده است
خنديد به سادگيم آينه و گفت
احساس پاک تورا زنجير کرده است

گفتم ار عشق من چنين سخن مگوي
گفت : خوابي سالها دير کرده است
در آينه به خود نگاه ميکنم ،آه
عشق او عجيب مرا
پير کرده است
راست گفت آينه که منتظر نباش
او براي هميشه دير کرده است



 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه قدر راه نرفته...برای من بشمار
تمام شد سفرم ابتدای من بشمار
در این مسیر غریبی که آشنا طی شد
هجوم حادثه را پا به پای من بشمار
به تازیانه ی لبخند های بی احساس
چه قدر ضربه زدی تا فنای من بشمار

 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام !
حال همه ی ما خوب است
ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور ،
که مردم به آن شادمانی بی سبب می گویند
با این همه عمری اگر باقی بود
طوری از کنار زندگی می گذرم
که نه زانوی آهوی بی جفت بلرزد و
نه این دل ناماندگار بی درمان
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
بارها نوشتم و پاک کردم،
بارها نوشتم وپاک کردم،
سرانجام آن شد که باید
ای کاش ته مداد زندگی ام پاک کنی داشت...
پاک میکردم و پاک میکردم
دوباره می نوشتم آنگونه که باید
افسوس...
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
زندگی چنین است ..
پر از کلماتی که یا ارزش گفتن ندارند ..
و یا اگر ارزشمند هستند ..
در لحظاتی خاص ارزش خود را از دست می دهند ..
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا