هر کی سوتی داده تعریف کنه!

~EaSTeRn ~

عضو جدید
رفته بودیم مسافرت ....تو راه بابام اینا به خاطر نبستن کمر بند جریمه شدن ...:evil:

خواهرم رفت بگه کمربند هاتونو ببندین ...
گفت: جریمه هاتونو ببندین ...
:biggrin:
من : جریمه چیه ...؟؟؟...کریمه هاتونو ببندین ...!!!
خواهرم ::surprised:
داداشم ::w15:
:w15:
من ::whistle::w00:
 

m.r119

عضو جدید
کاربر ممتاز
پلیس یه بار ماشین دوستمو نگه داشته بود...اونم زد رو فاز التماس(دختره ها)
بعدش میخواست نشون بده که خیلی از پلیس ترسیده و رنگش پریده....دستشو برد جلو پلیسه و گفت نگاه کنید جناب سروان دستم چقد سفیده!!!!
سروان:surprised:
دوستم:cry:
ما:eek:
دوباره ما:biggrin:
 

sama jooon

عضو جدید
کاربر ممتاز

یه روز توی دفتری که کار می کنم مشغول بودم که یکی دیگه از بچه ها صدام کرد که برم ببینم کارش درسته یا نه
رفتم به پلانش نگاه کردم.خنقشه برق می کشیدیم.خوشم نیومد از پلانش.برای چیدمانش خیلی افتضاح بود.بهش گفتم:اینا رو بد جا گذاشتی. به نظرم در کل این پلانش خیلی خرابه و افضاح.خیلی ضایعه طرحش
یهو بازوش اومد تو پهلوم
منو میگی شدم این :redface:
آخه فهمیدم کار مهندسیه که همون کنار ما پشت میزش داشت کار می کرد
خیلی ضایع شده بودم.بعدم هی سعی کردم حرفمو درست کنم می گفتم نه زمینش ناقصه و ...
که دیگه یهو همه زدن زیر خنده و گفتن بی خیال دیگه خراب کردی رفت

:w15:
 

BLOOD STONE

عضو جدید
کاربر ممتاز
پلیس یه بار ماشین دوستمو نگه داشته بود...اونم زد رو فاز التماس(دختره ها)
بعدش میخواست نشون بده که خیلی از پلیس ترسیده و رنگش پریده....دستشو برد جلو پلیسه و گفت نگاه کنید جناب سروان دستم چقد سفیده!!!!
سروان:surprised:
دوستم:cry:
ما:eek:
دوباره ما:biggrin:

:w15:......
خیلی باحال بود... کلی خندیدم...
 

..:PURE:..

عضو جدید
کاربر ممتاز
سر کلاس زبان بحث سر خرید کردن و فروشگاه های ذنجیره ای و.....بود


در همین حین استاد یهویی ازم پرسید :what is date today ???!

بعد من سوالشو اینطوری شنیدم:what is day today ???!:redface:

بعد از مکثی متفکرانه باخودم گفتم :خدایا یعنی این سوالش از نظر گرامری مشکل داره؟؟(یعنی میخواد بپرسه دی تو دی کجاست میپرسه دی تو دی چیه؟؟ خو ندید بدید که نی بدبخت!!یا.....؟؟!!):surprised:
بعد چون به نتیجه ای نرسیدم ...گفتم بیخیال حالا سوتی ازش نگیرم زشته جلو بچه ها.....:D
من که گرفتم میخواد بپرسه دی تو دی کجاست!!:w16:

اونوقت قاطعانه با تمام وجودم فریاد زدم = Dobay teacher!!!:w20:

یهو کلاس رفت رو هوا منم وقتی فهمیدم چه گندی زدم کلی خندیدم :D
 

Sima.N

عضو جدید
سر کلاس زبان بحث سر خرید کردن و فروشگاه های ذنجیره ای و.....بود


در همین حین استاد یهویی ازم پرسید :what is date today ???!

بعد من سوالشو اینطوری شنیدم:what is day today ???!:redface:

بعد از مکثی متفکرانه باخودم گفتم :خدایا یعنی این سوالش از نظر گرامری مشکل داره؟؟(یعنی میخواد بپرسه دی تو دی کجاست میپرسه دی تو دی چیه؟؟ خو ندید بدید که نی بدبخت!!یا.....؟؟!!):surprised:
بعد چون به نتیجه ای نرسیدم ...گفتم بیخیال حالا سوتی ازش نگیرم زشته جلو بچه ها.....:D
من که گرفتم میخواد بپرسه دی تو دی کجاست!!:w16:

اونوقت قاطعانه با تمام وجودم فریاد زدم = Dobay teacher!!!:w20:

یهو کلاس رفت رو هوا منم وقتی فهمیدم چه گندی زدم کلی خندیدم :D
:biggrin:
...............
 

Mute

عضو جدید
کاربر ممتاز
سر کلاس زبان بحث سر خرید کردن و فروشگاه های ذنجیره ای و.....بود


در همین حین استاد یهویی ازم پرسید :what is date today ???!

بعد من سوالشو اینطوری شنیدم:what is day today ???!:redface:

بعد از مکثی متفکرانه باخودم گفتم :خدایا یعنی این سوالش از نظر گرامری مشکل داره؟؟(یعنی میخواد بپرسه دی تو دی کجاست میپرسه دی تو دی چیه؟؟ خو ندید بدید که نی بدبخت!!یا.....؟؟!!):surprised:
بعد چون به نتیجه ای نرسیدم ...گفتم بیخیال حالا سوتی ازش نگیرم زشته جلو بچه ها.....:D
من که گرفتم میخواد بپرسه دی تو دی کجاست!!:w16:

اونوقت قاطعانه با تمام وجودم فریاد زدم = Dobay teacher!!!:w20:

یهو کلاس رفت رو هوا منم وقتی فهمیدم چه گندی زدم کلی خندیدم :D


Dubai :D
 

..:PURE:..

عضو جدید
کاربر ممتاز
داشتم با یکی از عمه هام کنسرت میدیدم ...
این عمه ما سنش یکمم زیاده ...آخرش از صدا یارو خوشش اومد
بم گفت مریم جون اسم این خواننده هه چیه؟؟
منم بش گفتم...

برگشته میگه: (عادل =Adeleمنظورش بود!)خو اسم مرده!!...:surprised:به حق چیزای نشنیده!!:surprised:
 

BLOOD STONE

عضو جدید
کاربر ممتاز
داشتم با یکی از عمه هام کنسرت میدیدم ...
این عمه ما سنش یکمم زیاده ...آخرش از صدا یارو خوشش اومد
بم گفت مریم جون اسم این خواننده هه چیه؟؟
منم بش گفتم...

برگشته میگه: (عادل =Adeleمنظورش بود!)خو اسم مرده!!...:surprised:به حق چیزای نشنیده!!:surprised:

:biggrin:.......
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از شمال برامون مهمون اومده بود که یه پسر مجرد داشتن..از قضا دختر خالم نیلوفر هم خونه ما بود (خالم اینا مسافرت بودن) موقع خواب که شد مامانم داشت تقسیم بندی میکرد که کی کجا بخوابه بعد از کلی تو اینجا بخواب و من اونجا بخواب!!!! بمیرم براش دیگه هنگ کرد یهو گفت: صبر کنین الان خودم میگم ...... بچه ها شما تو اتاق خودتون بخوابین و...هومن جان خاله! تو بیا برو تو این اتاق پیش نیلوفر بخواب!!!!!! .................ما :eek: :eek: :eek: :eek:هومن :lol: :lol:

پلیس یه بار ماشین دوستمو نگه داشته بود...اونم زد رو فاز التماس(دختره ها)
بعدش میخواست نشون بده که خیلی از پلیس ترسیده و رنگش پریده....دستشو برد جلو پلیسه و گفت نگاه کنید جناب سروان دستم چقد سفیده!!!!
سروان:surprised:
دوستم:cry:
ما:eek:
دوباره ما:biggrin:

سر کلاس زبان بحث سر خرید کردن و فروشگاه های ذنجیره ای و.....بود


در همین حین استاد یهویی ازم پرسید :what is date today ???!

بعد من سوالشو اینطوری شنیدم:what is day today ???!:redface:

بعد از مکثی متفکرانه باخودم گفتم :خدایا یعنی این سوالش از نظر گرامری مشکل داره؟؟(یعنی میخواد بپرسه دی تو دی کجاست میپرسه دی تو دی چیه؟؟ خو ندید بدید که نی بدبخت!!یا.....؟؟!!):surprised:
بعد چون به نتیجه ای نرسیدم ...گفتم بیخیال حالا سوتی ازش نگیرم زشته جلو بچه ها.....:D
من که گرفتم میخواد بپرسه دی تو دی کجاست!!:w16:

اونوقت قاطعانه با تمام وجودم فریاد زدم = Dobay teacher!!!:w20:

یهو کلاس رفت رو هوا منم وقتی فهمیدم چه گندی زدم کلی خندیدم :D

:w15::w15::w15::w15:
 

Y..or..Z

همکار مدیر مهندسی مکانیک
کاربر ممتاز
بابام موبایلشو جا گذاشته خونه تازه هم خونه رو ترک کرده... موبایلشو ورداشتم سریع پریدم پای تلفن به شماره موبایلش زنگ زدم که بهش بگم برگرد خونه موبایلتو وردار... خلاصه موبایلش تو دستم زنگ زد و تا چند لحظه هنگ کرده بودم. خدایی حق دارن این پیرمردا بگن جوونم جوونای قدیم

تازه دو تا تلفن تو خونمون گذاشته بودیم.وقتی که تلفن زنگ زد من به مامانم گفتم:تو این یکی تلفونو بردار منم اون یکی رو برمیدارم.جالبتر اینکه مامانم گفت باشه.داداشم تا چند روز مارو مسخره میکرد:biggrin::biggrin:

سر کلاس زبان بحث سر خرید کردن و فروشگاه های ذنجیره ای و.....بود


در همین حین استاد یهویی ازم پرسید :what is date today ???!

بعد من سوالشو اینطوری شنیدم:what is day today ???!:redface:

بعد از مکثی متفکرانه باخودم گفتم :خدایا یعنی این سوالش از نظر گرامری مشکل داره؟؟(یعنی میخواد بپرسه دی تو دی کجاست میپرسه دی تو دی چیه؟؟ خو ندید بدید که نی بدبخت!!یا.....؟؟!!):surprised:
بعد چون به نتیجه ای نرسیدم ...گفتم بیخیال حالا سوتی ازش نگیرم زشته جلو بچه ها.....:D
من که گرفتم میخواد بپرسه دی تو دی کجاست!!:w16:

اونوقت قاطعانه با تمام وجودم فریاد زدم = Dobay teacher!!!:w20:

یهو کلاس رفت رو هوا منم وقتی فهمیدم چه گندی زدم کلی خندیدم :D
:w15::w15::w15:
 

yasihood

عضو جدید
مرسیییی بچه ها منم یه سوتیه توپ اول ترم تعریف کنم
با دوستام رفتم سرکلاس بتن، من ترم قبل پاس کرده بودم چون بیکار بودم رفته بودم کلاسشون استاده هم میشناختتم
استادمونم داشت از ترم قبل میگفت که برگشت به من گفت شما top student بودی
منم داشتم مقنعمو درست میکردم فکر کردم میگه شما تابستون بودی
گفتم نه استاد بهار بودم
استاد:surprised:
دوستام:w20:
من:D
(الانم که تایپش کردم سرخ شدم:D)
 

juliette

عضو جدید
مرسیییی بچه ها منم یه سوتیه توپ اول ترم تعریف کنم
با دوستام رفتم سرکلاس بتن، من ترم قبل پاس کرده بودم چون بیکار بودم رفته بودم کلاسشون استاده هم میشناختتم
استادمونم داشت از ترم قبل میگفت که برگشت به من گفت شما top student بودی
منم داشتم مقنعمو درست میکردم فکر کردم میگه شما تابستون بودی
گفتم نه استاد بهار بودم
استاد:surprised:
دوستام:w20:
من:D
(الانم که تایپش کردم سرخ شدم:D)

:w15::w15::w15:
حالا بالاخره بهار بودی یا تابستون؟؟؟؟:w20:
 

yasihood

عضو جدید
:w15::w15::w15:
حالا بالاخره بهار بودی یا تابستون؟؟؟؟:w20:

فکر کردم منظورش این بود که تابستون کلاس داشتی؟ منم گفتم بهار.حالا تازه پهلوی خودم فکر میکردم این که اصلا تابستون درسی ارائه نداده بود
تازه بدترش این بود که برام معنی تاپ ستیودنتو توضیح داد:w09:
 

navid.orturk

اخراجی موقت
من یه بار تو مدرسه یه ورقه آ-چهار پر کرده بودم از فحش و بد و بیرا به ناظم مدرسه مون(نوشته بودم خر) بعد چسبوندمش تو تابلوی اعلانات.نگو که طرف خودش داره منو از دور میبینه یقه مو گرفت برد دفتر می خواستن اخراجم کنن.بالاخره با وساطت پدرم و ... اخراج نشدم.ولی یه سو پیشینه بزرگ (بزرگتر از خود پرونده)گذاشتن لای پرونده ام که اگه یه بار دیگه از این کارا بکنم بی رودرواسی اخراجم کنن.البته این یکی از صد تا آتیشی یه که تو زندگی ام سوزوندم.حدود ده-دوازده بار هم مدرسه مونو آتیش زدم ،هیشکی هم نفهمید کار منه!
 

sama jooon

عضو جدید
کاربر ممتاز
من یه بار تو مدرسه یه ورقه آ-چهار پر کرده بودم از فحش و بد و بیرا به ناظم مدرسه مون(نوشته بودم خر) بعد چسبوندمش تو تابلوی اعلانات.نگو که طرف خودش داره منو از دور میبینه یقه مو گرفت برد دفتر می خواستن اخراجم کنن.بالاخره با وساطت پدرم و ... اخراج نشدم.ولی یه سو پیشینه بزرگ (بزرگتر از خود پرونده)گذاشتن لای پرونده ام که اگه یه بار دیگه از این کارا بکنم بی رودرواسی اخراجم کنن.البته این یکی از صد تا آتیشی یه که تو زندگی ام سوزوندم.حدود ده-دوازده بار هم مدرسه مونو آتیش زدم ،هیشکی هم نفهمید کار منه!
:surprised:
..
 

shamoh

عضو جدید
کاربر ممتاز
اونا منو دست انداخته بودن و تو نانوایی محله آبروم رفته بود و میگفتن شاید من دزدم ...
یه روز با دوستام تو پارک جمع بودیم و می گفتیم و میخندیدیم زنگ زدن گفتن مهمون اومده زود چند تا نون سنگک بگیر بیار دوستم گفت بیا با موتور من برو من رفتم پارک کردم میون چند تا موتور دیگه و تو صف ایستادم و نون گرفتم اومدم برگردم سوئیچ رو انداختم سوار موتور شدم ، تا اومدم از پارکینگ در بیارم یکی گفت موتور منه من اهمیت ندادم دیدم از صف در اومد و به مردم میگه این موتور منه ( اهای مردم موتور منه ) گفتم مثل اینکه حالت خوب نیست ، دیدم اونهم یه سوئیچ در آورد و گفت این سوئیچشه ، دیدم با اون هم روشن میشه گفت الان زنگ میزنم 110 من گفتم بزنگ، چندتا از رفیقاش دور منو گرفتن من موتور رو رها کردم و دست بردم به موبایلم و آروم آروم اونجا رو ترک کردم ( گفتم شاید موتوری که دوستم بهم داده دزدی هست ) خلاصه یکی از دوستام رو تو خیابون دیدم و سوار ماشینش شدم و من رو برد پیش دوستام که تو پارک جمع بودیم ، گفتم موتورت رو ازم گرفتن ، اونا گفتن چی ؟؟ ماجرا رو داشتم بریده بریده از اول و آخر میگفتم که گفتن این موتور منه وقتی رفتی تو صف ما سریع خلاص کردیم و آوردیم پیش خودمون تو پارک .
اونا منو دست انداخته بودن و تو نانوایی محله آبروم رفته بود و میگفتن شاید من دزدم . برگشتم و تو نونوایی صاحبر موتره رفته بود - ماجرا رو به عده ای که هنوز اونجا بودن گفتم .
یعنی خورد شدما ...
 

..:PURE:..

عضو جدید
کاربر ممتاز
داداش ماشینو پارک کرد اون سر خیابون باهم برگشتیم خونه..تو راه یادش افتاد یه چیزو نیورده بم سوییچو داد گفت بپر برو بیارش ...
منم گفتم اوکی و رفتم...

هرچی این دزد گیر لامصبو میزدمو به دستگیره در ماشین ور میرفتم هـــــــــــــــــــیچ!!!:mad:
گفتم شاید قفل این در خرابه!!:w20:
رفتم سراغ در اون سمت...
حالا هی ریموت بزن ...هی ور برو...........:surprised:
در همین حین که با جدیت تمام داشتم به در ماشین ور میرفتم یهو دیدم=
داداش محترم داره از اون ور خیابون( بانیش باز) بال بال میزنه!! و با داد میگه:مریـــــــــــــــــــــــم‍!!!!ماشین من اینوره!!!:surprised:

نیگاه کردم دیدم یکی عینهو ماشینش پارکیدن اینور...من از اینور پوکیدم از خنده اون از اونور درحال غش بود...:D
اصن یه وعضی...:D
 

مینا آوا

عضو جدید
یه روز از بس که سر کلاس موبایلها زنگ میخورد گفتم هرکی صدای موبایلش رو بشنوم موبایلشو میندازم تو سطل اشغال
یه دقیقه از صحبتم نگذشته بود که موبایل خودم زنگ خورد
پر رو ها گفتن استاد موبایلتون رو بندازین تو سطل اشغال
حسابی ضایع شدم اون روز
 

kamran333

عضو جدید
یه روز از بس که سر کلاس موبایلها زنگ میخورد گفتم هرکی صدای موبایلش رو بشنوم موبایلشو میندازم تو سطل اشغال
یه دقیقه از صحبتم نگذشته بود که موبایل خودم زنگ خورد
پر رو ها گفتن استاد موبایلتون رو بندازین تو سطل اشغال
حسابی ضایع شدم اون روز
khasT begi ostadiiii???!!!1
 

Body Guard

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
یه روز تو دانشگاه داشتم صدای بروس لی رو در می آوردم ، یهو دیدم استاد جلوم وایستاده ،
اصلا فکر شو نمی کرد یه بچه به اون سر به زیری و این کارا!!!!
 

vooroojak khanoom

عضو جدید
کاربر ممتاز
سر جلسه امتحان بود منو چندتا از دوستام ردیف چپیده بودیم ته کلاس که بتونیم از شاگرد اول کلاسمون که ته کلاس میشینه تقلب کنیم ورقه ها پخش شدو همه سرا تو ورقه بندم منتظر بودم که جواب سوالا دس به دس بچرخه به من برسه 10 دقیقه 20 دقیقه 30 دقیقه خدا چرا جوابا رو نمی رسونن یه دفه دوستم که بغلم نشسته بود برگشت گف الهه گوشیت گفتم چی؟ گفت؟: گوشیت منم با صدای بلند سر کلاس گفتم چیه گوشیمو می خای بیا........نگو بنده خدا منظورش این بود به گوشیت نگاه کن اخه جوابا رو برام بلوتوث کرده بود من متوجه نشده بودم
 

vooroojak khanoom

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه استاد داشتیم که خیلی با هاش راحت بودیمو سر کلاسش ورجه وورجه می کردیم البته استادمون خانم بودو اکثر بچه هامونم دختر یه روز سر کلاسش که اون روز خدا رو صد مرتبه شکر اقایون تشریف نیاورده بودن ما یه بند مشغول شوخی و خنده با استاد جونومون بودیم منو پشت هم داشتم از کدبا نویی خودم تعریف می کردم که خانوم من این خرشتو اون غذا رو بلدم دستپختم خیلی خوبه یه دفه استادمون نخورد نزد رو کردa به من با خنده گف خانوم رحیم زاده شما اینقد از خودت تعریف می کنی من که داداش ندارم منو می بینی همچین رنگ بردم رنگ اوردم از خجالت:sweatdrop: مثه لبو شدم
 
آخرین ویرایش:

vooroojak khanoom

عضو جدید
کاربر ممتاز
داداشم خودش ماشین جدا داره ولی یه شب که می خاس منو ببره بیرون ابمیوه مهمون کنه ماشین بابامو برداشت رفتیم جاتون خالی ابمیوه هرو گرفت نشست تو ماشین هی سوییچو می چرخوند ماشین روشن نمی شد بعده کمی کلنجار رفتن متوجه شد اشتباهی سوییچ ماشین خودشه بعد حالا بگرد دنبال سوییچ ماشین بابا هی جیبشو اینور و اونورو گشت پیدا نشد نگو اقای هواس پرت سوییچو تو ابمیوه فروشی جا گذاشته بود....
 

vooroojak khanoom

عضو جدید
کاربر ممتاز
سر کلاس زبان بودیم تو کلاسمون یه اقای سن بالایی بود که کلن تو باغ نبود استاد کلی چیز میز رو تخته می نوشتو مام همراش یه دفه بعد کلی نوشتن این اقاهه برگشت گف استاد اینا رو باید بنویسیم من که از فرط نوشتن کفری بودم با صدای بلند برگشتم گفتم پ تا الان داشتی چیکار می کردی یه دفه کل کلاس رف رو هواهو خودمم خندم گرفته بود
 

vooroojak khanoom

عضو جدید
کاربر ممتاز
قرار شده بود به جای نمره میانترم که 6 نمرست هر دو نفر روی یه مقاله کرا کنیم بچه ها همه جفت شدن من مونده بودمو یکی از اقایون همکلاسی من از قبل گفته بودم که می خام تکی کار کنم پسر همکلاسیمم که کلن نمی خاس رو مقاله کار کنه می خاس بده بیرون یکی براش حاضر کنه فقط بیاره تحویل بده سر کلاس استاد دید ما دوتا تکی هستیم گیر داد که ما دوتا با هم کار کنیم هی ما می گفتیم نه استاد می گف اره یه دفه استاد رو کرد به پسره گف اخه چرا با خانم رحیم زاده کارا نمی کنین؟.......بنده خدا پسره هل کرد گف اخه می دونین استاد راه خونشون دوره.........:surprised:
من
استاد
بچه ها
پسر همکلاسی
 
آخرین ویرایش:

Similar threads

بالا