مشاعرۀ سنّتی

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دامنت از اخگر پندار سوخت
آنهمه گل ز آتش یک خار سوخت

تو به من خنديدي
و نمي دانستي
من به چه دلهره از باغچه همسايه
سيب را دزديم
باغبان از پي من تند دويد
سيب را دست تو ديد
غضب آلوده به من كرد نگاه
سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك
و تو رفتي و هنوز ...
سالهاست كه در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تكرار كنان
مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق اين پندارم
كه چرا
خانه كوچك ما سيب نداشت
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو به من خنديدي
و نمي دانستي
من به چه دلهره از باغچه همسايه
سيب را دزديم
باغبان از پي من تند دويد
سيب را دست تو ديد
غضب آلوده به من كرد نگاه
سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك
و تو رفتي و هنوز ...
سالهاست كه در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تكرار كنان
مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق اين پندارم
كه چرا
خانه كوچك ما سيب نداشت

تا نباشی قطره دریا چون شوی
یا نه ای گمگشته پیدا چون شوی
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در زمستانم تف دل آتش است
برف و باران خوابگاه و پوشش است

تو را یک عمر در آیینه هایم جستجو کردم
و با تو در خیال و خوابهایم گفتگو کردم

تو را می خواستم ای آذر پاک اهورایی

اگر در خلوتم، چیزی، کسی را آرزو کردم
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو را یک عمر در آیینه هایم جستجو کردم
و با تو در خیال و خوابهایم گفتگو کردم

تو را می خواستم ای آذر پاک اهورایی

اگر در خلوتم، چیزی، کسی را آرزو کردم

من نیستم چون دیگران بازیچه بازیگران
اول به دام آرم تو را وانگه گرفتارت شوم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می روم در گوشه ای تنها به عزلت سرکنم
در فـراغت زار گـــــریم دیدگـــــــان را تر کنم

مدتي مي گذرد از تو ندارم خبري
چه كنم ناله من هيچ ندارد اثري
شب و روز از غم تو سخت پريشانم
نه نشاني زتو امد نه ندايي

__________________
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مدتي مي گذرد از تو ندارم خبري
چه كنم ناله من هيچ ندارد اثري
شب و روز از غم تو سخت پريشانم
نه نشاني زتو امد نه ندايي

__________________

یاد باد آن كه ز ما وقت سفر یاد نكرد
به وداعی دل غم دیده ما شاد نكرد
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

داشتم فکر ميــــــــکردم چقدر پيش پـا افتاده است

براي " تـــــو"
که بگويم

بي " تـــــو" از پــا مي افتمــــــ

من از طرح نگاه تو امیـــــد مبـــهمی دارم
نگاهت را مگیر از من که با ان عالمی دارم
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیدم و آن چشم دل سیه که تو داری
جانب هیچ آشنا نگاه ندارد
 

...!!!!

عضو جدید
می روم شاید کمی حال شما بهتر شود
می گذارم با خیالت روزگارم سر شود
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وصل تو بهر سبب که جویند خوشست
راه تو بهر قدم که پویند خوشست
ترا قسم بحقيقت ، ترا قسم بوفا
ترا قسم بمحبت ، ترا قسم بصفا
ترا بميكده ها و ترا بمستي مي
ترا بزمزمه ي جويبار و ناله ني
ترا بچشم سياهي كه مستي آموزد
ترا بآتش آهي كه خانمان سوزد
ترا قسم بدل و آرزو ، برسوايي
ترا بشعله عشق و ترا بشيدايي
ترا قسم بحريم مقدس مستي
ترا بشور جواني ، ترا باين هستي
ترا بگردش چشمي كه گفتگو دارد
ترا بسينه تنگي كه آرزو دارد
ترا بقصه ليلا و غصه مجنون
ترا به لاله صحرا نشسته اندر خون
ترا بمريم خاموش و سوسن غمگين
ترا بحسرت فرهاد و ناله شيرين
ترا بشمع شب افروز جمع سر مستان
ترا بقطره اشك چكيده در هجران
ترا قسم به غم عشق و آشناييها
دل چو شيشه من مشكن از جداييها
 

...pianist

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد

به زیر آن درختی رو که او گل های تر دارد
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا