مشاعرۀ سنّتی

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب / بازی چرخ یکی زین دو سه کاری بکند.
در عمق یک جزیره نامسکون
او پاک میکند
با پاره ھای خیمه مجنون
از کفش خود غبار خیابان را


معشوق من
ھمچون خداوندی ‚ در معبد نپال
گویی از ابتدای وجودش
بیگانه بوده است
او
 

vajiheh.kh

عضو جدید
در عمق یک جزیره نامسکون
او پاک میکند
با پاره ھای خیمه مجنون
از کفش خود غبار خیابان را


معشوق من
ھمچون خداوندی ‚ در معبد نپال
گویی از ابتدای وجودش
بیگانه بوده است
او
وقتی که چشم های تو لبخند می زند
از من تو جان بخواه به قرآن میاورم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من به جای خالی اش

بیشترازخودش عادت کردم

اعتراف تلخیست...​


تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است/ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
تــو که بیائی

گمان می کنم خوب تر خواهد شد..

و آن وقت است که من

معجزه ی تــو را

به رُخ ِ همه ی "روانپزشک ها" خواهم کشید ...!
 

Mythical

کاربر بیش فعال
تــو که بیائی

گمان می کنم خوب تر خواهد شد..

و آن وقت است که من

معجزه ی تــو را

به رُخ ِ همه ی "روانپزشک ها" خواهم کشید ...!
دلی خواهم که از آن درد خیزد/بسوزد عشق ورزد اشک ریزد
صفای خاطر دلها ز درد است/دل بی درد همچون گور سرد است
 

Mythical

کاربر بیش فعال
تــو که بیائی

گمان می کنم خوب تر خواهد شد..

و آن وقت است که من

معجزه ی تــو را

به رُخ ِ همه ی "روانپزشک ها" خواهم کشید ...!
دلی خواهم که از آن درد خیزد/بسوزد عشق ورزد اشک ریزد
صفای خاطر دلها ز درد است/دل بی درد همچون گور سرد است
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

vajiheh.kh

عضو جدید

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در خلوت من نگاه سبزت جاریست
این قسمت بی تو بودنم اجباریست
افسوس نمی شود کنارت باشم
بی تو هر لحظه ی من تکراریست
تا کی دل من چشم به در داشته باشد ؟

ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد

آن باد که آغشته به بوی نفس توست

از کوچه ما کاش گذر داشته باشد

__________________
 

Mythical

کاربر بیش فعال
در خلوت من نگاه سبزت جاریست
این قسمت بی تو بودنم اجباریست
افسوس نمی شود کنارت باشم
بی تو هر لحظه ی من تکراریست
تو نیز باده به چنگ آر و راه صحرا گیر/که مرغ نغمه سرا ساز خوش نوا آورد
دلا چو غنچه شکایت ز کار بسته مکن/که باد صبح نسیم گره گشا آورد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو نیز باده به چنگ آر و راه صحرا گیر/که مرغ نغمه سرا ساز خوش نوا آورد
دلا چو غنچه شکایت ز کار بسته مکن/که باد صبح نسیم گره گشا آورد
دل میبازم،
درست زمانی که بازیچه ای بیش نیستم!
بدون ِ شراب،
روبروی چشمهای تو! مست ِ مست... خراب!
... ...
 

Mythical

کاربر بیش فعال
دل میبازم،
درست زمانی که بازیچه ای بیش نیستم!
بدون ِ شراب،
روبروی چشمهای تو! مست ِ مست... خراب!
... ...
بباختم دل دیوانه و ندانستم/که آدمی بچه ای شیوه ی پری داند
هزار نکته باریکتر از مو اینجاست/نه هرکه سر بتراشد قلندری داند
 

vajiheh.kh

عضو جدید

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز

تو رفتی همه گفتند:

از دل برود هر آنکه از دیده برفت
و آن لحظه به ناباوری و غصه من خندیدند

دفتر خاطرات را مىبندم

كنار پنجره مى روم و نفس میكشم

لعنتى هوا هم الوده به خاطرات اوست.
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا