* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هزار بوسه به سوی خدا فرستادم
از آنکه دیدن تو قسمت خدایی بود
شب از کرانه دنیای من جدا شده بود
که هر چه بود تو بودی و روشنایی بود
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
امروز را به باد سپردم
امشب کنار پنجره بیدار مانده ام
دانم که بامداد
امروز دیگری را با خود می آورد
تا من دوباره آن را
بسپارمش به باد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین
سینه را ساختی از عشقش سرشارترین
آنکه می گفت منم بهر تو غمخوارترین
چه دلآزارترین شد چه دلآزارترین
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلم به ناله در آمد که
ای صبور ملول
درون سینه اینان نه دل
که گِل بوده ست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هیچ و باد است جهان
گفتی و باور کردی
کاش یک روز به اندازه هیچ
غم بیهوده نمی خوردی
کاش یک لحظه به سرمستی باد
شاد و آزاد به سر می بردی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عشق پیروزت کند بر خویشتن
عشق آتش می زند در ما و من
عشق را دریاب و خود را واگذار
تا بیابی جانِ نو، خورشیدوار
راهي بزن كه آهي برساز آن توان زد
شعري بخوان كه با آن رطل گران توان زد
برآستان جانان گر سر توان نهادن
گلبانگ سر بلندي بر آسمان توان زد
سلام دوست عزيز
شما بايد با ميم مشاعره مي كرديد وبا حرف ه شعرتان شروع شده است و بعدا در مشاعره اصولابا يك ويا دوبيت مشاعره ميكنند نه با يك شعر كامل
دوستان در پي كسب امتياز نباشد حتي يك بيت شعر كه از روي كتاب بنويسيد كمك عظيمي هست به ادبيات اين مرزو بوم سعي كنيد از ابيات شاعراني بنويسيد كه دراينترنت گمنام هستند