Mythical
کاربر بیش فعال
مرا میبینی و هردم زیادت میکنی دردم /تو را میبینم و میلم زیادت میشود هردممرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
دو سه روزی قفسی ساخته اند بهر تنم
مرا میبینی و هردم زیادت میکنی دردم /تو را میبینم و میلم زیادت میشود هردممرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
دو سه روزی قفسی ساخته اند بهر تنم
من آن نیم که دهم نقد دل بهر شوخی/در خزانه به مهر تو و نشانه ی توستمن به خود نا مدم این جا که به خود باز روم
آنکه آورد مرا باز برد در وطنم
هرکه را خط سبزت سر سودا باشد/پای ازین دایره بیرون ننهد تا باشدتاکی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر گوشه چون سیل روانه
در منی و این همه ز من جدادیرست که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت سلامی وکلامی نفرستاد
راز درون پرده ز رندان مست مپرس---كاين حال نيست زاهد عالي مقام رادر منی و این همه ز من جدا
با منی و دیده ات به سوی غیر
بهر من نمانده راه گفتگو
تو نشسته گرم گفتگوی غیر
روی زرد است و آه درد آلود.........عاشقان را دوای رنجوریراز درون پرده ز رندان مست مپرس---كاين حال نيست زاهد عالي مقام را
ياران چو به اتفاق ديدار كنيد---بايد كه ز دوست ياد بسيار كنيدروی زرد است و آه درد آلود.........عاشقان را دوای رنجوری
هر سر موی مرا با تو هزاران کار است...................ما کجاییم و ملامت گر بیکار کجاستمن بی دل و دستارم در خانه خمارم
یک سینه سخن دارم این شرح دهم یا نه
.تو خانقاه و خرابات در میانه مبین
خــدا گواه که هرجا که هست با اویــــم
.یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
باز آید و برهاندم از بند ملامت
شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد.
.
تو شمع انجمنی یک زبان باش و یک دل شو
خیال و کوشش پروانه بین و خندان باش
.شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد
تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد
.شاه نشین چشم من تکیه گه خیال تـــوست
جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تـــــو
.دلم خزانه اسرار بود و دست قضا
درش ببست و کليدش به دلستاني داد
.دیوانه شدم مدهوش، خاموش شدم بیهوش
از عشق سخن گفتم ، پروانه شدم اکنون
.میمیرم از فراقت روی از جفا بگردان
هجران بلای جان شد یارب بلا بگردان
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |