مشاعرۀ سنّتی

Narges *

عضو جدید
یارب این شمع دل افروز زکاشانه ی کیست
جان ما سوخت بپرسید ک جانانه ی کیست
 

z.19.P

عضو جدید
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم / هواداران کویش را چو جان خویشتن دانم
 

kachal63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من که میبینم تفاوت از زمین تا آسمان
چون کنم نسبت بروی یار مهر و ماه را؟
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
من که میبینم تفاوت از زمین تا آسمان
چون کنم نسبت بروی یار مهر و ماه را؟

از نورسیدگان خرابات نیستیم

چون خشت پا شکستهٔ میخانه‌ایم ما




مقصود ما ز خوردن می نیست بی غمی

از تشنگان گریهٔ مستانه‌ایم ما
 

lighthearted

عضو جدید
کاربر ممتاز
از حد گذشت درد و ، به درمان نمی رسیم
بر لب رسید جان و ، به جانان نمی رسیم
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
روزی به کار تیغ تو آید نگاه دار



این گردنی که در خم زنجیر آمدست
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
تا چه ها بر سر و دستار حریفان گذرد

زان میِ ‌تند که در رطل گرانست امروز

ز هر دری که نهد حسن پای ناز برون

بر آستانهٔ آن در سر نیازی هست




اگر مکلف عشقی سر نیاز بنه

که هر که هست به کیش خودش نمازی هست
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ز هر دری که نهد حسن پای ناز برون

بر آستانهٔ آن در سر نیازی هست




اگر مکلف عشقی سر نیاز بنه

که هر که هست به کیش خودش نمازی هست

تا به کی این تیشه خواهی زد به پای خود بس است

این کهن نخل تمنا را نیفکندی هنوز
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
داد مریض مرا مژدهٔ صحت طبیب

گرچه هنوز اندکی مضطرب احوال هست




طایر اقبال من شهپر دولت دماند

رخصت پرواز نیست ورنه پر وبال هست
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که رازپنهان خواهد شد آشکارا

آنکه بی ما دید بزم عیش و در عشرت نشست

گو مهیا شو که می‌باید به سد حیرت نشست




آمدم تا روبم و در چشم نومیدی زنم

گرد حرمانی که بر رویم در این مدت نشست
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
در گلستانی که گیرد دست هر پیری جوانی
ای جوان سرو بالا دستگیری کن که پیرم

میر مجلس راچه بگشاید ز من جز دردسر

زانکه چنگ من به قانون حریفان ساز نیست




آنکه من من شیشه دارد بار ، سود آنگه کند

کو بساط خود نهد جایی که سنگ انداز نیست
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
میر مجلس راچه بگشاید ز من جز دردسر

زانکه چنگ من به قانون حریفان ساز نیست




آنکه من من شیشه دارد بار ، سود آنگه کند

کو بساط خود نهد جایی که سنگ انداز نیست
تو و با لاله رویان ،گل ز باغِ عیش چیدنها

من و چون غنچه از دستِ تو ، پیراهن دریدنها
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
تو و با لاله رویان ،گل ز باغِ عیش چیدنها

من و چون غنچه از دستِ تو ، پیراهن دریدنها

ای که دل بردی ز دلدار من آزارش مکن

آنچه او در کار من کردست در کارش مکن




هندوی چشم تو شد می‌بین خریدارانه‌اش

اعتمادی لیک بر ترکان خونخوارش مکن




شب خوش :gol:
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ای که دل بردی ز دلدار من آزارش مکن

آنچه او در کار من کردست در کارش مکن




هندوی چشم تو شد می‌بین خریدارانه‌اش

اعتمادی لیک بر ترکان خونخوارش مکن




شب خوش :gol:
نروید از زمین شاخ گیایی

که ننوشته‌ست بر برگش دوایی

در نابسته احسان گشاده‌ست

به هر کس آنچه می‌بایست داده‌ست

شب خوش....:gol:
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا