خواهش میکنمممجالب بود مهسيما جان
ممنون
خواهش میکنمممجالب بود مهسيما جان
ممنون
مهسیما جان مطلبت خیلی قشنگ بود
فقط 2 تا سوال
1 - واحد عملی هم این کلاس داره؟؟؟؟؟
2 - این بازار یابی برای یک شرکت یا کارخانه یا تولیدی و ... می باشد. اون مکان احتیاج به کسی نداره که براشون crm پیاده بکنه؟ ( اگه منو قبول کنن بعدش گفتن efqm می خوان به خودت می گم اگه هوامو داشته باشی )
درستو بخوونمن که اصلا مهمانی نمیرم , ثروتمندم نیستم ,از اقتصادم هیچی نمی فهمم.چه کنم
در دانشگاه استنفورد ، استاد در حال شرح دادن مفهوم بازاریابی به دانشجویان خود بود:
* شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله میرین پیشش و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" ، به این میگن بازاریابی مستقیم
به این میگن شجاعت مردونه
* شما در یک مهمانی به همراه دوستانتون ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله یکی از دوستاتون میره پیش دختره ،به شما اشاره می کنه و می گه : " اون پسر ثروتمندیه ، باهاش ازدواج کن" ، به این می گن تبلیغات
به این میگن از دست دادن هلو
* شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله میرین پیشش و شماره تلفنش رو می گیرین ، فردا باهاش تماس می گیرین و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" ، به این میگن بازاریابی تلفنی
به این میگن دفاع از زیر پتو
* شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله کراواتتون رو مرتب می کنین و میرین پیشش ، اون رو به یک نوشیدنی دعوت می کنیین ، وقتی کیفش می افته براش از روی زمین بلند می کنین ، در آخر هم براش درب ماشین رو باز می کنین و اون رو به یک سواری کوتاه دعوت می کنین و میگین : " در هر حال ،من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج می کنی؟" ، به این میگن روابط عمومی
به این میگ ن شروع شدن بد بختی از همین حالا
*شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین که داره به سمت شما میاد و میگه : "شما پسر ثروتمندی هستی ، با من ازدواج می کنی؟" ، به این می گن شناسایی علامت تجاری شما توسط مشتری
به این می گن شانس
* شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله میرین پیشش و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" ، بلافاصله اون هم یک سیلی جانانه نثار شما می کنه ، به این میگن پس زدگی توسط مشتری
به این می گن دعوت عملی
* شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله میرین پیشش و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" و اون بلافاصله شما رو به همسرش معرفی می کنه ، به این می گن شکاف بین عرضه و تقاضا
به این میگن بدبیاری( اگه شوهرشم آرلولدی باشه می گن اوج بدبختی)
* شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، ولی قبل از این که حرفی بزنین ، شخص دیگه ای پیدا می شه و به دختره میگه : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" به این میگن از بین رفتن سهم توسط رقبا
به این می گن مرغ از قفس پریدن ( خاک تو سرت )
* شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، ولی قبل از این که بگین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" ، همسرتون پیداش میشه ، به این میگن منع ورود به بازار
اه اه اه اه وایی به این میگن (خودت خونه رو تصور کن )
* شما در یک مهمانی ، یک دخترِ بسیار زیبا رو می بینید و ازش خوش تون می آد. سعی می کنید به ش کم محلی کنید تا از شما خوش اش بیاد، اون هم فمینیست از آب در می آد و برایِ در اومدنِ چشِ شما دستِ دوست تون رو می گیره و با هم می رن سان فرانسیسکو. به این می گن اشتباهِ استراتژیک در بازاریابی.
هااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
* شما در یک مهمانی ، یک دخترِ بسیار زیبا رو می بینید و ازش خوش تون می آد. جلو می رید و مؤدبانه یه یه شاخه گلِ سرخ به ش می دید و می گید: «من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن»، اما اون گل رو توی سرتون می زنه، چون شدیداً استقلالیه. به این می گن اشتباهِ تاکتیکی در بازاریابی.
اصلا کی گفته این دختره خوشکله ها
* شما در یک مهمانی ، یک دخترِ بسیار زیبا رو می بینید و ازش خوش تون می آد. جلو می رید و می گید: «من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن»؛همون لحظه یه دختر دیگه که قبلا با همین کلمات گولش زده بودید سروکلش پیدا می شه و رسواتون میکنه
به این میگن تاثیرسوء سابقه در بازار.
به این می گن پینکییو
*شما در یک مهمانی ، یک دخترِ بسیار زیبا رو می بینید و ازش خوش تون می آد. جلو می رید و می گید: «من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن»؛همون لحظه پاتون میره روی پوست موز و جلوی طرف ولو می شید به این میگن ضایع شدگی مفرط یا فقدان ثبات در بازار.
به این می گن اوج شانسسسسسسسسسس
*شما در یک مهمانی ، یک دخترِ بسیار زیبا رو می بینید و ازش خوش تون می آد. جلو می رید و می خواهید بگید: «من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن»؛ که یک هو یک دختر زیباتر از اون رو پشت سرش می بینید فورا مسیر رو عوض می کنید و به سمت دختر جدید می رید.
به این میگن چشم چرانی، نه ببخشید تحلیل لحظه به لحظه بازار.
به این میگن قدرت تحلیل
ای ول
دمت گرم
حداقل چشم مارو به حقایق باز کردی
فکر می کردم که بچه های معماری چون مغز ندارن فقط نقاشی می کنن
اما حالا میبینم که چون مغز و خلاقیتشون فقط توی کمرشونه کاری جز نقاشی نمی تونن بکنن
من حوصله ندارم بشینم این متن ریز رو بخونم , خلا صه ی داستان لطفا
و اما خلاصه :
ریکای داستان ما که بچه مایه داره یارو شده و دنبال یه کیجا هست که خیلی هم یاروه
هر نحوه ای که به ریکا پیشنهاد بده ماهم مچشو می گیریم میگیم که ههههه این روش مال اصول بازاریابیه
همین
حالا اگه توهم تصمیم گرفتی یارو بشی و می خوای زندگیه راحتت رو از دست بدی این روش هارو بخون تا بدونی از چه روش هایی میشه پیشنهاد داد
خوب بهتره من برم داستانو بخونم
ممنون عزیزم متنت خیلی زیبا بود و در عین حال واقعی!!!
سلام گلی خانم
خوبید؟
معلومه که شما باید خوشتون بیاد
اگه توی ایران دخترا باید خواستگاری میرفتنو پسرا جواب رد میدادن این داستان لذت بخش تر بود .
اینطور نیست؟؟؟؟
سلام وودی جوون
اول میشه معنیه امضایی که نوشتیو واسه من بگی؟؟؟
مهمانی کجاست میخوام برم . ندیده قبول
فعلا باید صبر کنی تانوه دختری بیل گیتس رو برات بگیرممهسیما جان دستت درد نکنه
اگه تونستی برای منم یکی رو پیدا کن
قربون دستت فقط قیافش قابل تحمل باشه لطفا
هنوز پات به بانک جهانی نرسیده همه رو یادت میرهتو اول به پدره بگو واسه دخترت شوهر پیدا شده
پدر: او کیست
تو: او پسر رئیس کل بانک جهانیست
پدر: قبول است
تو میری پیش رئیس بانک جهانی بهش میگی: شما از زن بیست و ششمتان یک پسر دارید. اگر او را رئیس نکنید رسوایتان میکنم
رئیس: قبول است
بعد بیا واسه ما یه آستینی بالا بزن، که هم زن برادر زنم دختر بیل گیتس باشه هم همسر(!) من دختر پدری که بلده مثه رد بول خوردن کار همه رو راه بندازه،
خودمم میشم رئیس کل بانک جهانی واسه همتون هی هی وام میلیاردی راستو ریس میکنم .
یه دوچرخه هم واسه اونی که مشتاق دوچرخه سواریه میخرم!!!!!!!!!!!!!!
حالا که اینطور شد، اول از همه واسه تو یه وام نجومی جور میکنم تا بدونی ما از اونا نیستیمهنوز پات به بانک جهانی نرسیده همه رو یادت میره
تو اول به پدره بگو واسه دخترت شوهر پیدا شده
پدر: او کیست
تو: او پسر رئیس کل بانک جهانیست
پدر: قبول است
تو میری پیش رئیس بانک جهانی بهش میگی: شما از زن بیست و ششمتان یک پسر دارید. اگر او را رئیس نکنید رسوایتان میکنم
رئیس: قبول است
بعد بیا واسه ما یه آستینی بالا بزن، که هم زن برادر زنم دختر بیل گیتس باشه هم همسر(!) من دختر پدری که بلده مثه رد بول خوردن کار همه رو راه بندازه،
خودمم میشم رئیس کل بانک جهانی واسه همتون هی هی وام میلیاردی راستو ریس میکنم .
یه دوچرخه هم واسه اونی که مشتاق دوچرخه سواریه میخرم!!!!!!!!!!!!!!
تو که مستر کارت داری، یه لطفی کن دو سه ماهه وضع بانکم(بانک جهانی) تعریفی ندارهعزیز من وام نمی خوام
فقط رئیس شدی خواهشا یه کاری کن که برای من یه حساب paypal افتتاح کنن که به خاطر تحریم بودن ایران هر دقیقه تعطیلش نکنن و پولهای بی زبونه منو قبل رسیدن به master cardم که اونم هر چند وقت یه بار به خاطر ایرانی بودنم قلقلکش میدن ، مصادره نکنن که با بد بختی فقط بتونم نصفش رو بگیرم
بعد از اینا بازم اگه دوست داشتی بهم وام بدی چون اصرار میکنی قبول می کنم
تو که مستر کارت داری، یه لطفی کن دو سه ماهه وضع بانکم(بانک جهانی) تعریفی نداره
بیا و یه کمک به بانکمون بکن، داریم ورشکست میشیم...
هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم...
نه جونم، تو اعتماد پدرم رو داشته باش که زن نگرفته بانکو داده بهمااااااااا
مگه ازدواج کردی که بانک رو دادن بهت؟؟؟؟
آقا مبارکه
به پای هم پیر بشید
---------------------------------------------------------------------------------------------------در دانشگاه استنفورد ، استاد در حال شرح دادن مفهوم بازاریابی به دانشجویان خود بود:
* شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله میرین پیشش و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" ، به این میگن بازاریابی مستقیم
* شما در یک مهمانی به همراه دوستانتون ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله یکی از دوستاتون میره پیش دختره ،به شما اشاره می کنه و می گه : " اون پسر ثروتمندیه ، باهاش ازدواج کن" ، به این می گن تبلیغات
* شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله میرین پیشش و شماره تلفنش رو می گیرین ، فردا باهاش تماس می گیرین و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" ، به این میگن بازاریابی تلفنی
* شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله کراواتتون رو مرتب می کنین و میرین پیشش ، اون رو به یک نوشیدنی دعوت می کنیین ، وقتی کیفش می افته براش از روی زمین بلند می کنین ، در آخر هم براش درب ماشین رو باز می کنین و اون رو به یک سواری کوتاه دعوت می کنین و میگین : " در هر حال ،من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج می کنی؟" ، به این میگن روابط عمومی
*شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین که داره به سمت شما میاد و میگه : "شما پسر ثروتمندی هستی ، با من ازدواج می کنی؟" ، به این می گن شناسایی علامت تجاری شما توسط مشتری
* شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله میرین پیشش و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" ، بلافاصله اون هم یک سیلی جانانه نثار شما می کنه ، به این میگن پس زدگی توسط مشتری
* شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله میرین پیشش و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" و اون بلافاصله شما رو به همسرش معرفی می کنه ، به این می گن شکاف بین عرضه و تقاضا
* شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، ولی قبل از این که حرفی بزنین ، شخص دیگه ای پیدا می شه و به دختره میگه : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" به این میگن از بین رفتن سهم توسط رقبا
* شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، ولی قبل از این که بگین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" ، همسرتون پیداش میشه ، به این میگن منع ورود به بازار
* شما در یک مهمانی ، یک دخترِ بسیار زیبا رو می بینید و ازش خوش تون می آد. سعی می کنید به ش کم محلی کنید تا از شما خوش اش بیاد، اون هم فمینیست از آب در می آد و برایِ در اومدنِ چشِ شما دستِ دوست تون رو می گیره و با هم می رن سان فرانسیسکو. به این می گن اشتباهِ استراتژیک در بازاریابی.
* شما در یک مهمانی ، یک دخترِ بسیار زیبا رو می بینید و ازش خوش تون می آد. جلو می رید و مؤدبانه یه یه شاخه گلِ سرخ به ش می دید و می گید: «من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن»، اما اون گل رو توی سرتون می زنه، چون شدیداً استقلالیه. به این می گن اشتباهِ تاکتیکی در بازاریابی.
* شما در یک مهمانی ، یک دخترِ بسیار زیبا رو می بینید و ازش خوش تون می آد. جلو می رید و می گید: «من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن»؛همون لحظه یه دختر دیگه که قبلا با همین کلمات گولش زده بودید سروکلش پیدا می شه و رسواتون میکنه
به این میگن تاثیرسوء سابقه در بازار.
*شما در یک مهمانی ، یک دخترِ بسیار زیبا رو می بینید و ازش خوش تون می آد. جلو می رید و می گید: «من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن»؛همون لحظه پاتون میره روی پوست موز و جلوی طرف ولو می شید به این میگن ضایع شدگی مفرط یا فقدان ثبات در بازار.
*شما در یک مهمانی ، یک دخترِ بسیار زیبا رو می بینید و ازش خوش تون می آد. جلو می رید و می خواهید بگید: «من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن»؛ که یک هو یک دختر زیباتر از اون رو پشت سرش می بینید فورا مسیر رو عوض می کنید و به سمت دختر جدید می رید.
به این میگن چشم چرانی، نه ببخشید تحلیل لحظه به لحظه بازار.
* شما در یک مهمانی ، یک دخترِ بسیار زیبا رو می بینید و ازش خوش تون می آد. جلو می رید و می گید: «من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن»؛ اونهم با شعف خاصی برمی گرده و لبخند می زنه ، شما که بادیدن چهره 60 ساله اون به اشتباه خودتون پی بردید سرخ و سفید شده و مجبورید برای رهایی آسمون ریسمون ببافیدبه این میگن بدبیاری یا خطای بازار
* شما در یک مهمانی ، یک دخترِ بسیار زیبا رو می بینید و ازش خوش تون می آد. به جایِ این که جلو برید و بگید: «من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن»؛ به مادرتون می گید که با مادرش تماس بگیره و قرار خواستگاری رو بذاره. به این می گن بازاریابی سنتی.
* شما در یک مهمانی ، یک دخترِ بسیار زیبا رو می بینید و ازش خوش تون می آد. جلو می رید و می گید: «من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن»؛ اون هم با دوست اش صحبت می کنه و در موردِ شما توضیح می ده و شما با هردوی اونا ازدواج می کنید.. به این می گن بازاریابی دهان به دهان!
* شما در یک مهمانی ، دخترِهای بسیار زیبایِ فراوانی رو می بینید و ازشون خوش تون می آد. سرگردان می شید که جلو کدوم برید و بگید: «من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن بعد ما می تونیم با هم بیش از دوبچه داشته باشیم»؛ به این میگن فقدان استراتژی در بازار
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
V | داشبورد مدیریتی چیست ؟( به همراه نمونه) | تکنيک های مديريتی | 13 | |
P | پیشنهاد دوره های مدیریتی برای دوستان! | تکنيک های مديريتی | 0 | |
ا | راهکارهای مدیریتی | تکنيک های مديريتی | 0 |