مشاعرۀ سنّتی

[Ghazal_joon]

یا رب چه غمزه کرد صراحی که خون خم
با نعره​های قلقلش اندر گلو ببست

 

[mahdi271]

همزمان شد بازم

یاد باد آن کو که به قصد ما
عهد را بشکست و پیمان نیز را هم

تشکرم تمام شده
تشکر یادت نره

 

[mahdi271]

بازم همزمان شد

تویی که خوبتری ز آفتاب و شکر خدا
که نیستم ز تو در روی آفتاب خجل

 

[moein_13]

یا رب چه غمزه کرد صراحی که خون خم
با نعره​های قلقلش اندر گلو ببست

تو شهریار بیان از سکوت نیمه شب اموز

گمان مبر گر لب تکان مخورد خاموشم

 

[mahdi271]

من نگاهم به درو دیـده پر از اشـک غم اسـت
تو مرا در غم خود اینهمه غمگین مپسنــد

تشکر یادت نره

 

[moein_13]

من نگاهم به درو دیـده پر از اشـک غم اسـت
تو مرا در غم خود اینهمه غمگین مپسنــد

تشکر یادت نره

در طبع جهان اگر وفایی بود

نوبت به تو خود نیامدی از دگران

 

[mahdi271]

نهیب تند بادی وحشت انگیز
رسد همراه بارانی بلاخیز
بسختی می خروشم های باران
چه می خواهی ز ما بی برگ و باران

تشکر یادت نره​

 

[moein_13]

نهیب تند بادی وحشت انگیز
رسد همراه بارانی بلاخیز
بسختی می خروشم های باران
چه می خواهی ز ما بی برگ و باران

تشکر یادت نره​

کشتی منو تشکر ندارم


نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد

عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد

 

[mahdi271]

دانم اي زيبا روزي بر مزارم بنشيني
سر كني آه و زاري گوشه غم بگزيني
من به اميد وصالت عمر خود دادم بر باد
تا تو اكنون اين چنين بر خاك ماتم بنشيني

 

[meh_61]

[FONT=&quot] [/FONT]
يار من باش که زيب فلک و زينت دهر
از مه روی تو و اشک چو پروين من است[FONT=&quot][/FONT]

 

[moein_13]

دانم اي زيبا روزي بر مزارم بنشيني
سر كني آه و زاري گوشه غم بگزيني
من به اميد وصالت عمر خود دادم بر باد
تا تو اكنون اين چنين بر خاك ماتم بنشيني

یک عمر گریه کردم ای اسمان روا نیست / دردانه ام زچشم گریانم بیفتد

 

[mahdi271]

در جاده هاي عطر
پاي نسيم مانده ز رفتار.
هر دم پي فريبي ، اين مرغ غم پرست
نقشي كشد به ياري منقار.

 

[meh_61]

روزگاريست که سودای بتان دين من است
غم اين کار نشاط دل غمگين من است[FONT=&quot][/FONT]

 

[moein_13]

در جاده هاي عطر
پاي نسيم مانده ز رفتار.
هر دم پي فريبي ، اين مرغ غم پرست
نقشي كشد به ياري منقار.

رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین / نه کفر نه اسلام نه دنیا نه دین

 

[mahdi271]

تا گشت در اين دوره خريدار محبت
غم روي غم آمد بتماشاي دل من
آن كيست كه تا بشنود آواي دل من؟
جز غم ، كه برد راه بدنياي دل من

 

[moein_13]

تا گشت در اين دوره خريدار محبت
غم روي غم آمد بتماشاي دل من
آن كيست كه تا بشنود آواي دل من؟
جز غم ، كه برد راه بدنياي دل من

نسیم زلف تو پیچیده در سر و مغزم

خمار و سست ولی بیقرار تو بودم

 

[meh_61]

مگر تو شانه زدی زلف عنبرافشان را
که باد غاليه سا گشت و خاک عنبربوست[FONT=&quot][/FONT]

 

[moein_13]

مگر تو شانه زدی زلف عنبرافشان را
که باد غاليه سا گشت و خاک عنبربوست

تا کی غم ان خورک که دارم یا نه / و این عمر به خوشدلی گذرانم یا نه

 

[meh_61]

هزار عقل و ادب داشتم من ای خواجه
کنون که مست خرابم صلاح بی‌ادبيست[FONT=&quot][/FONT]

 

[moein_13]

هزار عقل و ادب داشتم من ای خواجه
کنون که مست خرابم صلاح بی‌ادبيست

چرا همش ت میدی؟


تا راه قلندری نپویی نشود / رخساره به خون دل نشویی نشود

 

[Farasystem]

دانی که چرا سر نهان با تو نگویم
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری

 

[meh_61]

يا رب اين شمع دل افروز ز کاشانه کيست
جان ما سوخت بپرسيد که جانانه کيست[FONT=&quot][/FONT]

 

[moein_13]

دانی که چرا سر نهان با تو نگویم
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری

یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم / تو شدی مادر و من همه پیری پسرم

 

[meh_61]

مژده دادند که بر ما گذری خواهی کرد
نيت خير مگردان که مبارک فاليست[FONT=&quot][/FONT]

 

[barg]

توسنی کردم ندانستم همی
کز کشيدن تنگ تر گردد کمند​

 

[meh_61]

دو چشم شوخ تو برهم زده خطا و حبش
به چين زلف تو ماچين و هند داده خراج[FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot][/FONT]

 

[moein_13]

توسنی کردم ندانستم همی
کز کشيدن تنگ تر گردد کمند​

در کوهسار عشق و وفا ایشار غم / خواند به اشک شوقم و گلبانگ شادیم

 

[meh_61]

مگر که لاله بدانست بی‌وفايی دهر
که تا بزاد و بشد جام می ز کف ننهاد[FONT=&quot][/FONT]

 

[moein_13]

مگر که لاله بدانست بی‌وفايی دهر
که تا بزاد و بشد جام می ز کف ننهاد

دیر اگر امده شیر اگر امده عذرش بپذیر

که دل از چشم سیه عذر پذیر امده است

 

[agin]

تمام لذت عمرم در این است
که مولایم امیر المومنین است