مشاعرۀ سنّتی

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
هرگز هوس سرو و صنوبر به سرم نیست
تا در نظرم قامت دلجوی کسی هست
 

*Afash*

عضو جدید
کاربر ممتاز
ترا من دوست می‌دارم ندانم چیست درمانم

نه روی هجر می‌بینم نه راه وصلمی‌دانم

نپرسی هرگز احوالم نسازی چاره‌ی کارم

نه بگذاری که با هرکس بگویم رازپنهانم

 

RaminPSLP

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما لعبتگانيم و فلک لعبت باز
از روی حقیقتی نه از روی مجاز
یک چند درین بساط بازی کردیم
رفتیم به صندوق عدم یک یک باز
 

msglike

عضو جدید
زاغـــــــی بطـــــرف باغ، بــــطاووس طعنــــــــه زد

کاین مرغ زشت روی، چه خود خواه و خود نماست
 

atish_baran

عضو جدید
کاربر ممتاز
:gol:تشنه تر از برگ در برهوت زمین چو باد دویدم
:gol:خسته تر از سنگ عافبت از پای ماندم
:gol:و از خار و خاره طعنه شنیدم
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
مستيم و ندانيم شب از چند گذشته ست
پركن قدحي ديگر و بي چون و چرا باش

آيينه ما زنگ كدورت نپذيرد
اي غم به رخ سايه سرشكي ز صفا باش
 

shanli

مدیر بازنشسته
شد گلشن روی تو تماشای دلم
شد تلخی جور هات حلوای دلم
ما را ز غمت شکایتی نیست ولیک
ذوقی دارد که بشنوی وای دلم
 

shanli

مدیر بازنشسته
تا خواسته‌ام از تو ترا خواسته‌ام
از عشق تو خوان عشق آراسته‌ام
خوابی دیدم و دوش فراموشم شد
این میدانم که مست برخاسته‌ام
 

russell

مدیر بازنشسته
من و انکار شراب اين چه حکايت باشد
غالبا اين قدرم عقل و کفايت باشد
تا به غايت ره ميخانه نمي‌دانست
ور نه مستوري ما تا به چه غايت باشد
 

shanli

مدیر بازنشسته
یک جرعه ز جام تو تمامست تمام
جز عشق تو در دلم کدامست کدام
در عشق تو خون دل حلالست حلال
آسودگی و عشق حرامست حرام
 

shanli

مدیر بازنشسته
تا آتش و آب عشق بشناخته‌ام
در آتش دل چو آب بگداخته‌ام
مانند رباب دل بپرداخته‌ام
تا زخمه‌ی زخم عشق خوش ساخته‌ام
 

رنگ خدا

عضو جدید
کاربر ممتاز
من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشیده بار تن نتوانم
من بنده ان دمم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا