الا ای پیرفرزانه مکن عیبم زمیخانهیافت وصلِ شمع چون پروانه از خود در گذشت
در گذر از جان تو هم جویی اگر جانانه را
صغیر اصفهانی
که من در ترک پیمانه دلی پیمان شکن دارم
الا ای پیرفرزانه مکن عیبم زمیخانهیافت وصلِ شمع چون پروانه از خود در گذشت
در گذر از جان تو هم جویی اگر جانانه را
صغیر اصفهانی
در اين متروكه ي دنيا كه ياري نيست نشاني از كسي يا از دياري نيست به عشقي جز خداوند اعتباري نيستمن ز شرم شکوفه لبریزم
یار من کیست ای بهار سپید؟
گر نبوسد در این بهار مرا
یار من نیست ای بهار سپید
در اين متروكه ي دنيا كه ياري نيست نشاني از كسي يا از دياري نيست به عشقي جز خداوند اعتباري نيستدر کوی خرابات گذر میکردم
وین دلق بشر دوخت بدر میکردم
هرکس نظری به جانبی میافکند
من بر نظر خویش نظر میکردم
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |