روی چشم گلمدو نصیحت کنمت بشنو و صد گنج ببر
از ره عیش در آ و به ره عیب مپوی
یاقوت جان فزایش از اب لطف زاده
شمشاد خوش خرامش در ناز پروریده
ان لعل دلکشش بین و ان خنده دل اشوب
وان رفتن خوشش بین وان گام ارمیده
روی چشم گلمدو نصیحت کنمت بشنو و صد گنج ببر
از ره عیش در آ و به ره عیب مپوی
روزی که چرخ از گل ما کوزه ها کندهردم از درد بنالم كه فلك هر ساعت
كندم قصد دل ريش به آزار دگر
باز گويم نه درين واقعه حافظ تنهاست
غرقه گشتند درين باديه بسيار دگر
یکی از بزرگان اهل تمیزروی جانان طلبی آینه را قابل ساز
ورنه هرگز گل و نسرین ندمد زآهن و روی
روزگار غريبي است نازنينای بچشم گلم.
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
عصرتون به شادی و خیر
به امید سلام دیگر خدا نگهدار
يارب تو چنان كن كه پريشان نشومدل اندر زلف لیلی بند و کار عشق مجنون کن
که عاشق را زیان دارد مقالات خردمندی
ماییم مست و سرگران فارغ ز کار دیگران
عالم اگر برهم رود عشق تو را بادا بقا
... من اناری را می کنم ،دانه ؛ما درظلمت ایم
بدان خاطر که کسی به عشق ما نسوخت
ما تنهاییم
چرا که هرگز کسی مارا به جانب خود نخواند
ما خاموش ایم
زیرا که دیگر هیچ گاه به سوی شما باز نخواهیم امد
و گردن افراخته
بدان جهت که به هیچ چیز اعتماد نکردیم بی انکه بی اعتمادی را دوست داشته باشیم.
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |