1984 -- جرج اورول

saeed99

عضو جدید
کاربر ممتاز
با درود




رمان 1984 نوشته جرج اورول

رمان 1984 جرج اورول بیانگر روحیه ویژه و هشدار دهنده است .
روحیه به تصویر کشیده شده در این کتاب ، نومیدی نسبت به آینده انسان است و به همگان هشدار می دهد که اگر روند تاریخ تغییر نکند ، انساها در سراسر گیتی بی آنکه خود بدانند ، خصوصیات انسانی خود را از دست می دهند و به آدمهایی ماشینی و بی روح تبدیل می گردند.

برگرفته از:
مقدمه کتاب 1984


*****************

نام کتاب : 1984
نویسنده : جرج اورول
فرمت : pdf
حجم : 4.8 M

تارنمای دریافت فایل :
http://bisoton.persiangig.com/document/1984.pdf
 

saeed99

عضو جدید
کاربر ممتاز
خلاصه و نقد رمان 1984

خلاصه و نقد رمان 1984

با درود





خلاصه و نقد رمان 1984



داستان در لندن 1984، لندنی تخیلی که درواقع روسیه سوسیالیستی تحت قیمومت استالین را تداعی می کند، واقع می شود.
وینستون اسمیت یک کارمند جز حزب است که در دستگاه بروکراسی (دیوانسالاری) عظیم خاص نظام سوسیالیستی وظیفه تغییر و اصلاح اخبار گذشته را برعهده دارد به نحوی که با پیش گویی ها و اطلاعات حزب تطابق کند.
حزب جز چنین جامعه بسته ای توسط اورول به تصویر کشیده شده است و این کار با زبان، دیده وتفکر و احساس اسمیت انجام شده است.
ما در این داستان از دنیای درون یک عضو ساده حزب کمونیست پی به رازها، تضادها، مشکلات و روانپریشی های یک جامعه بسته می بریم.
این جامعه بسته لازم نیست که حتما یک جامعه سوسیالیستی باشد بلکه کلمن یک نظام تمامیت خواه و توتالیتر بر آن فرمان براند.
رژیمی که قصد دارد تمام جوانب و عرصه های جامعه را کنترل کند، جامعه ای همرنگ و یک صدا بسازد که تنها به فرامین رویم عمل کنند و شعارهای رژیم را بپذیرند، گواینکه این اعمال را به بهانه هدایت جامعه و سعادت انسان ها انجام می دهد ولی درواقع این نظام چیزی نیست جز مجموعه ای از انسان های فاسد و فرصت طلب که تنها در پی منافع شخصی خود هستند و البته برای دست یافتن به این منافع نیازمند زیردستانی صادق ولی ناآگاه و جامعه ای خاموش و فرمانبردار هستند .
و این چنین است که از نظر چنین نظامی اندیشه و اندیشیدن مخرب محسوب می شود چرا که با فرمانبرداری ناآگاهانه موردنیاز قدرتمندان سر تضاد دارد و باید هرطور که می شود آن را مسدود کرد، آن را محدود کرد و حتی آن را تحت کنترل خود درآورد و در این راه است که تاریخ و گذشته تحریف می شود، آنچه موردنظر طبقه قدرتمند است باقی می ماند و باقی حذف می شود و حتی اگر نکته ای در حمایت از افکار این طبقه در گذشته وجود ندارد باعث نگرانی و تشویش نمی شود، تاریخ آن چیزی است که قدرتمندان می نویسند و نه موجودی مجرد که برای خود ذاتی و هویتی دارد. حقیقت باز آفریده می شود و البته جای تذکر نیست که این حقایق مشتی دروغ و تهمت بیش نیستند که به فرمان پیشوا یا ناظر کبیر (راس هرم نظام توتالیتر) لباس حقیقت پوشیده اند یا درواقع لباس حقیقت را به آنها پوشانده اند.


***


شعارها، برنامه های دسته جمعی، همایش ها و راهپیمایی ها، سینما و هنرو... همه و همه در خدمت افکار و خواسته های پیشوا و زیردستان سودجویش قرار می گیرند تا افکار وروح و ذهن جامعه را کنترل کنند و آن را به اسارت خویش درآورند و اینجاست که ما پی به نیاز این رویم ها به دیوانسالاری می بریم.
مردم ناآگاه که نه تنها جسمشان بلکه روح و فکرشان در اسارتی است چه می کنند؟ هیچ،
از زندگی خود رنج می برند ولی توان اعتراض ندارند چون نمی دانند که درد کجاست و داروی آن چیست، تمام معیارها فرو ریخته، همه چیز نسبی شده و حتی گذشته ای هم چنانچه وصفش رفت وجود ندارد تا چراغ راه آینده شود و یا به عنوان ملاک مقایسه، مورد استفاده قرار گیرد.
اعضای این نظام عریض و طویل تبلیغات چه، آنها را به عین واقعیت را لمس می کنند و شاهد تحریف ها، دروغ ها و سواستفاده های قدرتمندان هستند.
ولی در این داستان می بینیم که آنها نیز در سیلاب بازآفرین های ذهنی و تحریف گذشته غرق شده اند و به علاوه چنان تحت کنترل حزب مرکزی قرار دارند که حتی در خانه خود ایمن نیستند تا لحظه ای بیاسایند و یا خطی بر علیه حزب و منافعش بنویسند و چنین بستری، مناسب ترین زمین برای بذر نفاق و دورویی است، می توان در این زمین هکتارها نفاق کاشت و خرمن ها دروغ و کینه و خیانت برداشت کرد.
حتی مفاهیم معنای حقیقی خود را از دست می دهند، از درون تهی می شوند، استحاله می شوند و درنهایت معنایی می یابند کاملا متفاوت از آنچه بودند و خیلی اوقات معنایی می یابند کاملا متضاد به آنچه که بودند.
مانند اسم وزارت ها در داستان که جورج اورول یا طنزی تلخ و زیبا آنها را خلق کرده است.
وزارت کشور که وظیفه اش قلع و قمع مخالفان و سلاخی دگراندیشان است، وزارت عشق!!! نامیده می شود.
وزارت اقتصاد و دارایی که لحظه به لحظه محدودیتی دیگر بر مشکلات اقتصادی و رفاهی جامعه می افزاید، وزارت فراوانی!!! می شود و...!
ولی یک نکته که همانا نکته محوری داستان را تشکیل می دهد با ظرافتی خاص بیان شده است ؛ اندیشه رودی خروشان و رونده است که هر سدی را می شکند و در کوهی عظیم سوراخ و منفذی کوچک می یابد و در یک کلام راه خود را ادامه می دهد.
می توان در برابر آن سر کشید و مانع ایجاد کرد، می توان حرکت آن را تند کرد ولی نمی توان جلوی آن را گرفت، سرانجام راه خود را می یابد و از مسیری که قدرت طلبان تمامیت خواه برای آن در نظر گرفته اند خارج خواهد شد ولو اینکه به انحراف کشیده شود و به درستی این نظام ها و این پیشواها اندیشه را دشمن می دانند بلکه خطرناک ترین دشمن چرا که از همین گور است که هزاران هزار مشکل برمی خیزد!!!
اندیشه بین، دگراندیشی را با خود همراه و ملزم دارد، وقتی که همه یک جور نیندیشند یک گونه لباس نمی پوشند، یک شعار نمی دهند، یک جور زندگی نمی کنند و جامعه ای متشکل از چنین انسان هایی جامعه ای همرنگ، یکصدا و ناآگاه نخواهد بود که نظامی تمامیت خواه به راحتی به آن فرمان راند بلکه جامعه متکثر و متنوع خواهد بود که راه خود را از میان برخورد، تقابل و تعامل عقاید و تسامل و مدارا می پیماید و بالطبع نظامی سیاسی و اجتماعی را می طلبد که تضمین کننده حداکثر آزادی برای اقشار مختلف جامعه باشد.
باید اضافه کرد حمله وحشیانه در باب قدرت و سگ های زنجیری پیشوا یا ناظر کبیر و فرصت طلبان اطرافش نه فقط برای قدرت بی پایان اندیشه (که در تضاد کامل با منافعشان قرار دارد) که از ترس و ضعف درونی شان سرچشمه می گیرد چرا که بنا به گفته روانشناسان هر فردی می تواند واحد واژه شجاعت باشد به جز یک دیکتاتور.
این ترس درونی است که در مرحله نهایی تبدیل به بیماری مهیب نو پا می شود و میل به تصرف و دخالت در کوچکترین وجوه زندگی افراد را بیدار می کند.
چرا که هر لحظه ممکن است توطئه ای در جهت نابودی منافع آنان درحال شکل گیری باشد.
اعضای دون پایه حزب علاوه بر این بیماری (که از راس هرم قدرت به آنها سرایت می کند) به بیماری اسکیزوفرنی (دو شخصیتی) نیز مبتلا هستند چرا که در معرض دید حزب چیزی هستند و در خلوت افکار خود چیزی دیگر تمام این نکات به طور دقیق و موشکافانه در تک تک شخصیت های داستان مورد تحلیل قرار گرفته است و مجموعه ای از این تضادها، ناهنجاری ها و مشکلاتی که نه اجازه بروز پیدا کرده و نه از حجم آن کاسته شده (بلکه هر دم بر آن افزوده شده است) درنهایت به صورت یک انفجار مهیب تمام این نظام قدرت طلب فاسد را در کام خود خواهد کشید و این روند که با امتیازطلبی سیری ناپذیر و روزافزون طبقه قدرتمند تمامیت خواه بر شتابش افزوده می شود پس از خود انفجار اطلاعات و حقایق را در پی خود خواهد داشت، حقیقت نمایان می شود تا شعارهای دروغین و وعده های تو خالی از باب قدرت را برملا سازد، واقعیت ها از گوری که قدرتمندان برای آنها ساخته اند دوباره بیرون می آیند و گذشته را چنان که بوده و نه چنان که ناظر کبیر برای ما بازگو کرده، بازسازی می کنند تا یک بار دیگر چراغ راه آینده ما باشد.

این حوادث رخ خواهد داد و این سرنوشت ؛ چنین نظامی است و از عجایب روزگار است که نظام هایی متکی بر ایدئولوژی مارکسیستی که اصول فلسفه دیالکتیک و تکامل ( تاریخ شاه بیت آن است) خود مشمول حکمی تاریخی شوند با همان قاطعیت و بی رحمی که آنها از احکام تاریخ برداشت می کردند!!


پرسش :
حال این پرسش در جای خود دارای اهمیت است، اکنون که نظام های توتالیتر سوسیالیستی برچیده شده اند و رژیم های، بنیادگرای اسلامی به سوی تسامح وتساهل گام برمی دارند آیا خطر بروز نظام های توتالیتر و تمامیت خواه برطرف شده است؟


با اندکی تغییر، برگرفته از:
http://farsibooks.ir/2007/10/26/1984.html
 

t.salehi

عضو جدید
کاربر ممتاز
من اين كتاب رو خوندم و در يك كلمه ميتونم بگم شاهكاره.
قسمتي از داستان كه خيلي برام جالب بود القا نظرات ديكتاتور به عنوان حقيقت به توده مردم بود و اين كه به چه راحتي از سوي مردم همانند وحي منزل پذيرفته ميشد. در حقيقت انكار حافظه.
به عنوان مثال قضيه سهيه شكلات و يا اختراع هواپيما و از همه جالبتر تغيير دشمن به دوست در ميان تظاهرات عليه آن، و تغييرات بلافاصله موج احساسات!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
و زيباترينش كه در پايان داستان رخ ميدهد: 2*2=5

نكته جالب ديگر داستان براي من آن جايي است كه قهرمان داستان پس تحمل شكنجه هاي فراوان و تحمل ان ها با ديدن قيافه و اندام خود در آيينه پس از اين مدت در هم ميشكند!!!!!!!!!!!!!!!!

به نظر من جورج اورول نويسنده بسيار توانايي است، با شناختي كامل از جوامع و اشرافي بالا از روحيات و خلقيات انسان ها.

به تمامي دوستان پيشنهاد ميكنم كه اين كتاب را بخوانند و مقايسه اي داشته باشند با جامعه امروز ما.

ممنون از قرار دادن لينك اين كتاب.;)
 

sara85

عضو جدید
ممنون که این کتاب رو معرفی کردید منم پیشنهاد می کنم همه دوستا حتما بخوننش خیلی عالیه:gol:
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
ivi.honari قلعه حیوانات / جورج اورول ادبیات 26

Similar threads

بالا