▂▃▅▇█▓▒ فانتزی های من و دوستام ▒▓█▇▅▃▂

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام اینه که وختی تو راهرو دارم راه میرم بخورم به یه دختره کل وسایلش بریزه زمین منم از کنارش رد بشم و بگم اووووی مگه کوری ؟
همش که نباید بریم براش جمع کنیم بعد عاشقش بشیم بریم بگیریمش !!! والا …
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
یکی از فانتزیام اینه که وختی تو راهرو دارم راه میرم بخورم به یه دختره کل وسایلش بریزه زمین منم از کنارش رد بشم و بگم اووووی مگه کوری ؟
همش که نباید بریم براش جمع کنیم بعد عاشقش بشیم بریم بگیریمش !!! والا …

دونکته:

اونی که جمع کرده وعاشق شده والی آخر ... جریان خنده دار ومفرح توی فیلماست :smile:

نکته دوم:
انشالله سرتون بیاد
:Dبعد بیاید تعرف کنید بعد از اینکه بهشون گفتید :مگه کووووووری !!! چه اتفاقاتی براتون به وقوع پیوست :cool:
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دونکته:

اونی که جمع کرده وعاشق شده والی آخر ... جریان خنده دار ومفرح توی فیلماست :smile:

نکته دوم:
انشالله سرتون بیاد
:Dبعد بیاید تعرف کنید بعد از اینکه بهشون گفتید :مگه کووووووری !!! چه اتفاقاتی براتون به وقوع پیوست :cool:
تا حالا دقت کردین چـرا به لوک میگن خوش شانس ؟
.
.
.
چون همیـشه فانتزیاش به حقیقت تبدیل میشنو تـو افق محـو میـشه :)))))
 

زهرا20

عضو جدید
یکی ازفانتزیام اینه که بفهمم این"دی"که همه اخرجملشون مینویسن یعنی چه؟هان یعنییی چه
 
آخرین ویرایش:

زهرا20

عضو جدید
یکی ازفانتزیام اینه که یه چن نفراونجایی که من توباشگاه هستم انلاین باشم.....اخه چراااا:mad:
 
آخرین ویرایش:

زهرا20

عضو جدید
دی

دی

یکی ازفانتزیام اینه که اون استادایی که بدم میادوبیانصافن روبزنمشون حالشونوبگیرم بعدیه مدت بگن مااشتباه کردیم تویه نابغه ای مابیشعوربودم بعدمنم بهشون اهمیت ندموتوافق محوبشم
 

زهرا20

عضو جدید
آهان یادم افتادیکی ازفانتزیام اینه که تودانشگاهم توامفی تاترکنسرت ورقص برگزارکنن ومنم اونجابخونموبرقصم:redface::D
 
آخرین ویرایش:

H S M 313

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام اینه که یه قوطی نارنجی بخرم و توش اسمارتیز بریزم. هر وخت سر درد داشتم و ازم پرسیدن چیشده؟ بگم "همون سر دردهای همیشگی" و چندتاشو بخورم و بگم آه
 

babakmail

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیهام اینه بعد اینکه ازدواج کردم...راننده یه تریلر بشمو با همسرم بریم اروپا را بگردیم...و بعد با کامیون برگردیم ایران........
 

احسان اسدی

عضو جدید
یکی از فانتزیام اینه که ....


یه پسر خیلی خوشکلو خوشتیپو پولدارو خانواده دارو رمانتیک بیاد خواستگاریم :love:

بعد از چند جلسه از هم خوشمون بیاد بعد من به مامانم با کلی خجالتو سیاهو سفید و سرخ شدن بگم:redface: یه روز برای شام دعوتش کنیم با خانوادش بیان خونمون

بعد من باش کلی سالادو ژله و فانتزی های دیگه درست کنم بعد مامانم خورشو پر گوشت کنه بگه بذار جلو داماد آیندم

بعد من دور از چشم مامان کلی فلفل بریزم تو غذاش
بعد به مامان بگم مامان شاید داماد آیندت دلش ماست بخواد

بعد براش ماستو میکشم تو ظرفو بعد نمکو توش خالی کنم
با انگشت هم بزنم بعد دوتا پارچ آب اماده کنم که یکیش معمولی باشه

و یکیش با عرق نعنا و عرق بید مشکو عرق زیره گلابو و کلا هر عرقیجاتی که تو یخچالمون پرشده باشه
ببرم سر سفره و بذارم جلوش

بعد اون از خورش بخوره درحالی که چشماش به رنگ خون شده و به سرفا افتاده
از تندی خورش بگه میشه ابو بدید بعد من بگم

وسط غذا آب نخورید :Dبعد اون از ماست بخوره و بعد به سرفه بیفته
و بعد ابو برای خودش بریزه و یه سره بره بالا
بعد در حالی که رو به موته و داره

هرچی از قبل غذا تا سه شب پیش خورده بالا میاره لبخند ژکوند بزنه و آز مامانم تشکر کنه و بگه خیلی شام خوشمزه ای بود

بعد من حاضرم باهاش ازدواج کنم
و اون مرد رویاهای منه
و باهم بریم ماه عسل تو مه صبح گاهی محو شیم


:D:D:D...یعنی میشه.....:D:D:D

خدا به داد اون بد بخت برسه بره عمه بروسلی بگیره روزی دو بار از کینگ کنگ کتک بخوره به برره تبعید بشه کمتر زجر میکشه
 

joey

عضو جدید
یکی از فانتزیام اینه ..... که یه روز صبح که تازه از خواب بیدار شدم ... از تو کوچه کلی سرو صدا بلند شه و آژیر ماشینا و از این حرفا در حد مرگ .... بعد مامانم بگه چه خبره تو کوچه .... تو همین حرفا صدای هلیکوپتر از بالای خونه میاد و یکباره صدای گلوله میاد و بعد در حیاط میشکنه و خدا میدونه چقد از این نیروهای نظامی تکاوری در حالی که فارسی بلد نیستن صحبت کنن .... میریزن تو و منو مامان که ماتمون برده و تکون نمیخوریم با صدای پرت و پلا گفتنهای فرانسوی اون کماندو ها بخودمون میایم .... بعد ما که نمیفهمیم چی میگه یه یارو میاد میگه سلام بنده مترجم شما هستم و من میگم ..... مترجم میخوام چیکار .... یارو میگه وقت زیاده فعلا بفرمایید بریم تا نرسیدن .... گفتم : کی؟ اون دستمو میکشه و میگه ... زود باشین من با اشک با مادرم خداحافظی میکنم .... و مادرم همش داد میزنه پسرمو کجا میبرین .... کوچه پر شده از آدما منو میبرن تو هلی کوپتری که بالای اسمون کوچه داره میپره .... یه پله انداختن پایین واسا ما ما رو با احترام وزور میبرن بالا و از اونجا من درحالی که دارم محله و مادر و .... میبینم میپرسم .... خوب مگه من چیکار کردم .... اونا نگام میکننو میگن ..... اینجا جا داره پیام بازرگانی پخش شه ....
میگن : اومدیم دنبالت واسه دامادی دختر ملکه انگلیس .... من هنگ کرده میگم شما که فرانسوی بودین .... میگه کشورتون با انگلیسی ها خیلی رابطه بدی داره منم در حالی که داریم از بالای اقیانوس پرواز میکنیم .... میگم ما با انگلیسی جماعت آبمون به یه جوب نمیره .... مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت در کنار انگلیس هس .... و میپرم و طی یه حرکت انتحاری تفنگ سرباز بغلی رو کش میرمو شیشه هلی کوپترو میشکنم و میپرم تو اقیانوس و تو دود اگزوز هلی کوپتر محو میشم .....
 

پیوست ها

  • image020.jpg
    image020.jpg
    10.2 کیلوبایت · بازدیدها: 0

mohammad5mousavi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام اینه که از بانک زنگ بزنن بگن شما برنده شدید ! منم با لبخندی تلخ بگم حتما خونه برنده شدم یا ویلا یا شایدم صد میلیارد پول نقد یا … هیییییییی ! بدید به فقرا …
بعد بگن نه دیوونه تو پراید برنده شدی !!!!!
بعد دیگه از شدت خوشحالی سکته کنم و به رحمت ایزدی بپیوندم …
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از فانتزيام اينه كه برم شمال لب درياسنتورو بزارم رو يكي از تخته سنگاي كنار ساحل

شروع كنم به نواختن
بعده چن ساعتم سنتور به بغل بپرم تو دريا
 

HaNna 2012

عضو جدید
یکی از فانتزیام اینه که فوتبالیست بشم گل بزم کلی خوشحالی کنم بازیکناهم بریزن روم بعد ببینیم پرچم کمک داور اومده بالا یعنی
افساید بعد بگیم ای بابا
:biggrin::D:eek:
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام اینه که دستم بشکنه و بعد گچش بگیرم ...

بعد که خوب شد بردم دکتر گچشو باز کنه ازش بپرسم : یعنی می تونم بعد این که گچ دستمو باز کردین ویولن بزنم ؟

دکتر جواب بده : بله البته که می تونی ....

منم که عاشق ویولنم بگم : آخ جون چه خوب شد آخه قبلش نمی تونستم ویولن بزنم.....
 

Ћцвгіѕ Ǥіяl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

یکی از فانتزیام اینه که بابام بفهمه سیگار میکشم بعد بیاد بزنه تو گوشم بگه کصافط چرا سیگار میکشی ؟ برو آب پرتقال بخور ! منم بگم ترجیح میدم سیگاری رو بکشم که صادقانه روش نوشته : سرطان زا تا آبمیوه ای رو بخورم که روش به دروغ نوشته : ۱۰۰% طبیعی … بعد بابام اشک تو چشماش جمع بشه و منم یه لبخند نرمی بزنمو تو دود سیگارم گورمو گم کنم که دیگه با پدرم اینجوری صحبت نکنم …
 

Ћцвгіѕ Ǥіяl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی از فانتزی های من اینه که دیگه به چیزای فانتزی فکر نکنم و یه کم جدی باشم ، ناسلامتی سنی ازم گذشته …
 

Ћцвгіѕ Ǥіяl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام اینه که وقتی پورشه پانامرا دیدم با عجله سوار شم بگم چرا دیر اومدی ؟ بعدش که راننده رو دیدم بگم : اَ اَ اَ ببخشید فک کردم بابامه ؛ بعد پیاده شم …
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام اینه که با مخاطب خاصم تو خیابون راه برم بعد یه پسره بیاد تیکه بندازه منم عین این فیلما وایسم یواش برگردم و بگم: "هی پسر..... چیزی گفتی؟"
پسره هم با پررویی بگه آره
بعد باهم گلاویز بشیم.... خیلی سنگین همدیگه رو بزنیم... مخاطب خاصم هی جیغ و داد و گریه. ملت دورمون اصن خیلی خفن
بعد که پسررو زدم با لباس خاکی برمیگردم، یه لبخند نرم میزنم و میرم سمت مخاطبم. نزدیکش که میشم صدای گلوله میاد و من میوفتم رو زانوهام.... نگو پسره اسلحه داشته و با سر و صورت خونی نفسای آخرو میزنه و میمیره...
مخاطب خاصمم منو بغل میکنه و فریاد زنان میگه:"نـــــــــــــــــــ ـــه"
منم میگم:"دیدار به قیامت عزیزم" و میوفتم و جان به جان آفرین تسلیم میکنم....
خداییش حقمو خوردن من لایق اسکارم، اصغر خدا ازت نگذره(اصغر فرهادی رو میگم!)
 

آیداجون

عضو جدید
یکی از فانتزیام :بشم زن اردلان هی بهم بگه آیدا! بگو خب! بگم خوب و زهر مااااااااااااااااررررررررررر!


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی از فانتزیام اینه که توی جنگ توسط نیروی های دشمن محاصره بشیم بعد همه ی دوستام اسلحه هاشونو بذارن زمین ولی من اینکارو نکنم بعد فرمانده ی دشمن با فریاد به سربازاش بگه بزنیدش!!! بعد یه صدای تیر بیاد و من بیفتم رو زمین بعد همه ی سربازای دشمن هورا بکشن و بگن دیوونه رو زدیم دیوونه رو زدیم ولی بازم از ترس آروم آروم بیان طرف جنازه ام و من یه دفعه از جام بلند بشم و همه رو ببندم به گلوله (دیگه دوست و دشمن نکنم همه رو بکشم ) بعد دوستم در حالی که داره میمیره بگه دیوونه چرا منو ز د د د ددددی منم بگم کسی که اسلحشو زمین میذاره دشمنه حتی اگه دوستت باشه . وبعد در حالی که دارم هورا میکشم . دوان دوان برم تو افق نا پدید بشم .
 

مریمs

عضو جدید
یکی از فانتزیام این که وقتی دلم آشوبه آروم برم بالای یه کوه خییییییییییییییییییییلییییییییییییییی بلند که قله اش توی مه ناپدید شده باشه و کل کوه پر باشه از خار و سنگلاخ و .................. و بعد با آرامش کامل ولی با تمام وجود اونی رو که باعت شده دلم آشوب بشه هلش بدم بیفته پایین..............;)
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon1.png

ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ...
ایرانسل یه روز صبح بت اس ام اس میداد
مشترک محترم و عزیز ما ، شما قبلا در طول روز فولان شماره رو دویست بار میگرفتی
اس ام اس که حرف ش رو نزن ، اینقدر زیاد بود که ما حساب کتابش از دستمون در میرفت
حتی بعضی اوقات اس ام اس هاتون اینقدر خوشگل بود که برا خودمون سیوش میکردیم
حتی یه شب ، ( زمستون بود فکر کنم ) ، اینقدر حرفای خشگل خشگل میزدین و ما هم هی گوش میدادیم که پای تلیفون خابمون برد ، یادمون رفت بقیه پول تلفن شما رو حساب کتاب کنیم
...
حالا مشترک محترم و عزیز ، چی شده که این همه سال خبری ازت نیست ؟
چیزی شده ؟ چرا اون شمارهه رو دیگه نمیگیری ؟ یه اس ام اس خالی هم حتی نمیدی !
...
منم اس ام اس بدم بگم : بیخیال رفیق ، این نیز بگذرد ...

بعد به روز‌های خوب گذشته فکر کنم و محو بشم
 

مریمs

عضو جدید
http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon1.png

ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ...
ایرانسل یه روز صبح بت اس ام اس میداد
مشترک محترم و عزیز ما ، شما قبلا در طول روز فولان شماره رو دویست بار میگرفتی
اس ام اس که حرف ش رو نزن ، اینقدر زیاد بود که ما حساب کتابش از دستمون در میرفت
حتی بعضی اوقات اس ام اس هاتون اینقدر خوشگل بود که برا خودمون سیوش میکردیم
حتی یه شب ، ( زمستون بود فکر کنم ) ، اینقدر حرفای خشگل خشگل میزدین و ما هم هی گوش میدادیم که پای تلیفون خابمون برد ، یادمون رفت بقیه پول تلفن شما رو حساب کتاب کنیم
...
حالا مشترک محترم و عزیز ، چی شده که این همه سال خبری ازت نیست ؟
چیزی شده ؟ چرا اون شمارهه رو دیگه نمیگیری ؟ یه اس ام اس خالی هم حتی نمیدی !
...
منم اس ام اس بدم بگم : بیخیال رفیق ، این نیز بگذرد ...

بعد به روز‌های خوب گذشته فکر کنم و محو بشم

خدایی تکراری بودااااا
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی از فانتزی هام اینه که بفهمم کی مد کرده که همگی بلند شن برن تو افق محو بشن!
 

Similar threads

بالا