گفتگو با خدا(::: مناجات نامه :::)

afsaneh_k

عضو جدید
خدایا گر زارم در تو زاریدن خوش است
ور نازم به تو نازیدن خوش است
خداوندا شاد به آنم که سربر درگاه تو می زارم
به امید آن که روزی در میدان فضیلت به تو نازم
یک نظر در من نگری تا
دوگیتی به دوراندازم ...
 

afsaneh_k

عضو جدید
الهی همه تو، ما هیچ. سخن این است برخود مپیچ.
الهی گفتی کریمم، امید بدان تمام است تا کرم تو در میان است، نا امیدی حرام است.
الهی مکش این چراغ افروخته را و مسوز این دل سوخته را.
الهی اگر امانت را نه امینم، امانت را می نهادی دانستی چنینم.
الهی تا از مهر تو اثر آمد همه مهرها به سرآمد.
الهی من کیم که ترا خواهم؟ چون از قیمت خویش آگاهم. دل و دوست یافتن پادشاهی است. بی دل و دوست زیست گمراهی است.
قصه دوستی دانی که چرا دراز است؟ زیرا که دوست بی نیازاست...
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
هرگز نگویمت به کرم دست من بگیر ****** عمری گرفته ای،مبادا رها کنی
 

afsaneh_k

عضو جدید
خطبه ای از امام علی
سپاس خدایی را که شناخته است ،بی آنکه دیده شود؛
و آفریننده است ،بی آنکه اندیشه ای به کار برد ؛
بود ،و کار جهان را اداره می نمود ؛ هنگامی که نه از آسمان نشانی بود ، و نه ازستارگان
و نه از فلک توی در توی ، نه شبی تیره فام ، ونه دریایی آرام نه کوه هایی با راه های گشاده و نه دره ای پیچ و خم در آن افتاده ؛ نه زمینی گسترنده ، ونه آفریده ای بر روی آن رونده .
او پدید آورنده آفریدگان ، و وارث همگان است .
خدای آنان و روزی دهنده ایشان است .
آفتاب و ماه به رضای او گردانند ؛
هر تازه ای را کهنه می گرداند و هر دوری را نزدیک می گرداند .
روزی آنها را قسمت کرد و کردار و رفتارشان را برشمرد : از نفس ها که زنند ، و رازهایی که در سینه ها پنهان دارند ؛ تا آن هنگام که عمرشان سر رسد و اجلشان در رسد .
خدایی که کیفر او بر دشمنانش سخت است ، در عین رحمت ، و رحمت اوفراگیر دوستان است .
در حال سخت گیری او بر آنان هر که بر او چیرگی جوید ، مقهورش سازد، و هر که با او دشمنی ورزد ، به هلاکش دراندازد .
هر که به اوکینه ورزد خوارش سازد و تیره روز است ، و هر که او را دشمن گیردخدا بر او پیروز است .
آن را که به او توکل کرد ، بسنده است ؛ و آنکه از او خواست ،دهنده ، و آنکه او وام گرفت ، وامش را گذارنده و هر که او را سپاس دارد ، جزا دهنده .
بندگان خدا ! خودرا بسنجید پیش از آنکه آن را بسنجند وبه حساب نفس خویش برسید پیش از آنکه به حسابتان برسند.
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ممنون از afsaneh_k بابت ایجاد این تاپیک زیبا که واقعا جاش خالی بود:gol::gol:;)

خدایا
ای خالق مهربان من ای کسی که که به من اجازه زندگی دادی
چگونه شکرگذار این همه نعمت و لطف بی دریغت نسبت به خودم شم؟:cry:

خدایا همه می گن که رحمانی اما یادشون می ره که قهار هم هستی :cry:

خدایا دوستانم را هر آنچه که به صلاحشان است به آنها بده و دشمنان را نیز به راه راست هدایت فرما

پروردگارا مریضان و گرفتاران را رهایی بخش:heart:

خدایا....................
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بارالها!
در پیشگاه تو ایستاده‌ام،
و دست‌هایم را به سوى تو بلند كرده‌ام،
آگاهم كه در بندگى‌ات كوتاهى نموده و در فرمانبرى‌ات سستى كرده‌ام،
اگر راه حیا را مى‌پیمودم از خواستن و دعا كردن مى‌ترسیدم ...
ولى … پروردگارم!
آن گاه كه شنیدم گناهكاران را به درگاهت فرا مى‌خوانى،
و آنان را به بخشش نیكو و ثواب وعده مى‌دهى،
براى پیروى ندایت آمدم،
و به مهربانى‌هاى مهربان‌ترین مهربانان پناه آوردم.
و به وسیله پیامبرت كه او را بر اهل طاعتت برترى داده، و اجابت و شفاعت را به او بخشیدى،
و به وسیله برترین زن،
و به فرزندانش، كه پیشوایان و جانشینان اویند،
و به تمامى فرشتگانى كه به وسیله اینان به تو روى مى‌كنند، و در شفاعت نزد تو، آنان را كه خاصان درگاه تواند، وسیله قرار مى‌دهند، به تو روى مى‌آورم.
پس بر ایشان درود فرست،
و مرا از دلهره ملاقاتت در امان دار،
و مرا از خاصّان و دوستانت قرار ده،
پیشاپیش، خواسته و سخنم را آنچه سبب ملاقات و دیدن تو مى‌شود قرار دادم
اگر با این همه، خواسته‌ام را رد كنى، امیدهایم به تو به یأس مبدّل مى‌گردد،
همچون مالكى كه از بنده خود گناهانى دیده و او را از درگاهش رانده،
و آقایى كه از بنده‌اش عیوبى دیده و از جوابش سر باز مى‌زند .
واى بر من اگر رحمت گسترده‌ات مرا فرانگیرد،
اگر مرا از درگاهت برانى، پس به درگاه چه كسى روى كنم؟
اما... اگر براى دعایم درهاى قبول را گشوده، و مرا از رساندن به آرزوهایم شادمان گردانى، چونان مالكى هستى كه لطف و بخششى را آغاز كرده، و دوست دارد آن را به انجام رساند، و مولایى را مانى كه لغزش بنده‌اش را نادیده انگاشته و به او رحم كرده است.
در این حالت نمى‌دانم كدام نعمتت را شكر گزارم؟
آیا آن هنگام كه به فضل و بخششت از من خشنود شده، و گذشته‌هایم را بر من مى‌بخشایى؟
یا آن گاه كه با آغاز كردن كرم و احسان بر عفو و بخششت مى‌افزایى؟
پروردگارا!
خواسته‌ام در این جایگاه، یعنى جایگاه بنده فقیر ناامید، آن است كه:
گناهان گذشته‌ام را بیامرزى،
و در باقیمانده عمرم مرا از گناه بازدارى،
و پدر و مادرم را كه دور از خانه و خانواده و غریبانه در زیر خاك‌ها خفته‌اند، ببخشى .
تنهایى‌شان را با انوار احسانت از بین ببر،
و وحشتشان را با نشانه‌هاى بخششت به انس بدل كن،
و به نیكوكارشان دم به دم نعمت و شادمانى بخش،
و به گناهكارشان مغفرت و رحمت عطا كن،
تا به لطف و مرحمتت از خطرات قیامت در امان باشند،
به رحمتت در بهشت ساكنشان گردان،
و بین من و آنان در آن نعمت گسترده شناسایى برقرار كن،
تا مشمول شادمانى گذشته و آینده شویم.
آقایم!
اگر در كارهایم چیزى سراغ دارى كه مقامشان را بالا مى‌برد و بر اكرامشان مى‌افزاید، آن را در نامه اعمالشان قرار ده،
و مرا در رحمت با آنان شریك كن،
و آنان را مشمول رحمتت بگردان، همچنان كه مرا در كودكى تربیت كردند.
منبع:سایت امام رضا علیه السلام
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
مي خوانمت با زباني لال شده از فرط گناه,
با دلي هلاک شده از شدت خطا...
با حالي هراسان....ترسان....مشتاق....اميدوار....

مي بيني حالم را؟

زار مي زنم از همه ي گناهانم و اميد دارم به احسانت....


:gol:
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا و نا له هايم را بشنو....کردارم زشت است,عفوي هديه فرما....
رفتارم ناپسند است,مواخذه مفرما...منت گدار و رحمتي عطا فرما......
رحمتي به وسعت صفت رحمانيت......


يا ارحم الراحمين.......
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوندنش خالي از لطف نيست




يک نامه از خدا.......



امروز صبح که از خواب بيدار شدي،نگاهت مي کردم؛و اميدوار بودم که با من حرف بزني،حتي براي چند کلمه،نظرم را بپرسي يا براي اتفاق خوبي که ديروز در زندگي ات افتاد،از من تشکر کني.اما متوجه شدم که خيلي مشغولي،مشغول انتخاب لباسي که مي خواستي بپوشي.وقتي داشتي اين طرف و آن طرف مي دويدي تا حاضر شوي فکر مي کردم چند دقيقه اي وقت داري که بايستي و به من بگويي:سلام؛اما تو خيلي مشغول بودي.

يک بار مجبور شدي منتظر بشوي و براي مدت يک ربع کاري نداشتي جز آنکه روي يک صندلي بنشيني. بعد ديدمت که از جا پريدي.خيال کردم مي خواهي با من صحبت کني؛اما به طرف تلفن دويدي و در عوض به دوستت تلفن کردي تا از آخرين شايعات با خبر شوي. تمام روز با صبوري منتظر بودم.با اونهمه کارهاي مختلف گمان مي کنم که اصلاً وقت نداشتي با من حرف بزني.

متوجه شدم قبل از نهار هي دور و برت را نگاه مي کني،شايد چون خجالت مي کشيدي که با من حرف بزني،سرت را به سوي من خم نکردي. تو به خانه رفتي و به نظر مي رسيد که هنوز خيلي کارها براي انجام دادن داري.

بعد از انجام دادن چند کار،تلويزيون را روشن کردي.در آن چيزهاي زيادي نشان مي دهند و تو هر روز مدت زيادي از روزت را جلوي آن مي گذراني؛ در حالي که درباره هيچ چيز فکر نمي کني و فقط از برنامه هايش لذت مي بري...باز هم صبورانه انتظارت را کشيدم و تو در حالي که تلويزيون را نگاه مي کردي،شام خوردي؛ و باز هم با من صحبت نکردي.

موقع خواب...،فکر مي کنم خيلي خسته بودي. بعد از آن که به اعضاي خوانواده ات شب به خير گفتي ، به رختخواب رفتي و فوراً به خواب رفتي.اشکالي ندارد.احتمالاً متوجه نشدي که من هميشه در کنارت و براي کمک به تو آماده ام. من صبورم،بيش از آنچه تو فکرش را مي کني.حتي دلم مي خواهد يادت بدهم که تو چطور با ديگران صبور باشي.

من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم.منتظر يک سر تکان دادن،دعا،فکر،يا گوشه اي از قلبت که متشکر باشد.خيلي سخت است که يک مکالمه يک طرفه داشته باشي.خوب،من باز هم منتظرت هستم؛سراسر پر از عشق تو...به اميد آنکه شايد امروز کمي هم به من وقت بدهي.

هنوز هم دوستت دارم. روز خوبي داشته باشي...



از طرف...دوست و دوستدارت:خدا




ياحق
:gol:






 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدايا! محتاجم مكن كه تهمت به كسي بزنم، زيرا تهمت، خيانت ظالمانه‏اي است.
خدايا! ارشادم كن كه بي‏انصافي نكنم، زيرا كسي كه انصاف ندارد شرف ندارد.
خدايا! راهنمايم باش تا حق كسي را ضايع نكنم، كه بي‏احترامي به يك انسان، همانا كفر خداي بزرگ است.
خدايا! مرا از بلاي غرور و خودخواهي نجات ده، تا حقايق وجود را ببينم و جمال زيباي تو را مشاهده كنم.

دکتر چمران


:smile:
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
اي خالق مهربان
*مرا وسيله صلح و آشتي خود قرار ده
*تا آنجا که نفرت است... حامل عشق
*جايي که خطا کاري و بدي است ... حامل گذشت
*جايي که نادرستي است ... حامل درستي
*جايي که نا اميدي هست ... حامل اميد
*جايي که نفاق هست ... حامل يکرنگي
*جايي که شک هست ... حامل يقين
*جايي که تاريکي هست ... حامل نور
*و در جاييکه غم هست ... حامل شادي باشم

پروردگارا:
*
کمکم کن که به جاي تسلي خواهي..تسلي دهم و به جاي درک شدن درک کنم..زيرا که پيدا کردن در گرو گم شدن است و با بخشش ديگران خود بخشوده ميشويم و در مرگ حيات جاودان پيدا مي کنيم

:gol::gol::gol:
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا خوش دارم گمنام و تنها باشم تا در غوغای کشمکشهای پوچ مدفون نشوم.

خدایا دردمندم روحم از شدت درد می سوزد قلبم می جوشد احساسم شعله می کشد و بند بند وجودم از شدت درد صیحه می زند تو مرا در بستر مرگ آسایش بخش. خسته شده ام پیر شده ام دل شکسته ام ناامیدم دیگر آرزویی ندارم احساس می کنم که این دنیا دیگر جای من نیست با همه وداع می کنم و می خواهم فقط با خدای خود تنها باشم.

:gol::smile:
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا گر زارم در تو زاریدن خوش است
ور نازم به تو نازیدن خوش است
خداوندا شاد به آنم که سر بر درگاه تو میزارم
به امید آنکه روزی در میدان فضیلت به تو نازم
یک نظر در من نگری تا
دوگیتی به دور اندازم..........
 

ne_sh67

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدای من! اگر اطاعت امر تو نبود هرگز با کوره خاطر خویش بر ساحل دریای یاد تو گذر نمی کردم چرا که می دانم ظرف وجود من شایسته من است، نه بایسته تو. وکاسه دل من به اندازه ظرفیت خویش از بحر تو آب ذکر بر می دارد، ونه به وسعت بی کرانگی تو. و تو کجا و پای ناتوان من کجا...
 

afsaneh_k

عضو جدید
خدايا
به من صبر عطا کن تابتوانم
انتظار نعمت هايت را بکشم
خدايا
به من عشق نازل کن تا بتوانم
به بنده هايت عشق بورزم
خدايا
به چشمانم اشک فراوان هديه کن
تا بتوانم براي جلب رضايت تو
شب ها را تا صبح گريه کنم
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدا ... بودنت براي من كافيست
در گذر تنهايي
چه قدر وفاداري تو
هنگام بي كسي
راحت بودن من با تو ...
پيشم هستي بدون هيچ بهانه اي
گوش مي دهي به من
نواز ش تو با نسيم دعايم
دلگرمي تو در اوج دردهايم
و گريه هايم ...
چه قدر با شكوه است
هنگام رحمت تو
هيچكس نيست فقط تو
و مناجات من

(( سعيد مطوري )
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدايا!هر لحظه نيازمند هدايت توييم.به خصوص در اين وا نفساي آخر الزمان که باطل هرآن به لباس حق در مي آيد و بر حق دم به دم گمان باطل مي رود. هدايت مستمر و متصلت را از ما دريغ نکن!
 

afsaneh_k

عضو جدید
اگر مرا توان آن باشد که نام خدا را پیوسته تکرار کنم ...
نامی که
شیرین تر از همه نام هاست ،
مالک همه زیبایی ها،
ابرهای سپید ،
ماه تابان،
نیلوفرهای پرطراوت طبیعت و موسیقی های طبیعت است ...
نیاز به هیچ نیایش دیگری نیست
خدایا
مرا توانایی آن ده که
نام های زیبایت را در تمام مراحل زندگی
در تمام لحظه های زندگیم
زمزمه کنم و
به درک کامل برسم...
 

هزاردستان

کاربر فعال
خدايــا به غفلت شكستيـم عهـد ........... چه زور آورد با قضــا دست جهد؟

چه برخيـــزد از دست تدبيــــر ما ........... هميــن نكته بس عـذر تقصير ما

همه هر چه كردم تو بر هم زدي ........... چه قـــوت كند با خدايي خودي؟

نه من سر ز حُكمت بدر مي برم .......... كه حِكمت چنين مي رود بر سرم
 

afsaneh_k

عضو جدید
خدایا دلی که درتب و تاب معشوق می تپد، مشغول ما سواه نمی شود. ظرف دل ما را از هرچه جز شهد عشق خودت تهی کن !

خدایا اگرابتدا پاک باید شد و آنگاه نظر بر رخ آن پاک انداخت، این وجود آلوده ما و دست مطهرتو ... .

خدایا اگر اول باید خانه دل از اغیارخالی کرد و آنگاه مهمان طلبید، تویی که خود صاحب خانه ای،خانه ات را دریاب... .

خدایا کسی که گمشده دارد، در جمع غفلت زدگان پیدا نمی شود. و اگر پیدا شد همدل و همنوا نمی شود. و اگر به جسم پیدا شد روحش از طلب جدا نمی شود. روح ما را طالب و جستجو گر محبوب قرار بده ...
 

afsaneh_k

عضو جدید
اي خدا
بعد از اينم به خداراز نگهدار شوم
توبه كردم كه به جز خلوت خوديار شوم !
اي خدا
سفره دل نكنم باز دگر پيشكسي
گر كنم مستحق رفتن بردارشوم !
 

ne_sh67

عضو جدید
کاربر ممتاز

مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری


الهی نور تو چراغ معرفت بیفروخت دل من افزونی است گواهی تو ترجمانی من بکردند ندأ من افزونی است قروب تو چـــراغ وجد بیفروخت همت من افزونی است بود تو کار من راست کـــرد بود تو من افزونی است ـ

الهی از بود خود چه دیدم مگر بلا و عناد از بود تــــو همـــه عطا است و وفای به بر پیدا و بکرم هویدا ـ نا کرده گیر کرد رهی و آن کـــن که از تو سزا ـ

الهی نـــام تو مــا را جواز و مهــــــر تو ما را جهــاز ـ

الهی شنــاخت تو ما را امان و لطف تو مـــا را عیـــان ـ

الهی فضـــل تـــو ما را لوادکنف تــــو ما را ئادی ـ

الهی ضیعفان را پناهی قاصدان را بـــر سراهی مومنـــــان را گواهی چه بود که افزوئی و نکاهی؟

الهــــی چه عزیز است او که تو او را خواهی در بگریزد او را در راه آرئی طوبی آنکس را را کـــه تو او رایی ـ آیا که تا از ما خــــود کرائی؟

کریمــا گرفتار آن دردم که تو درمان آنی ـ بنده آن ثنا ام که تو سزای آنی من در تو چه دانم؟ تو دانی ـ تو آنی که گفتی من آنم آنــی ـ

الهی نمی توانم که این کار بیتو بسر بریم نه زهره آن داریم که از تو بسر بریم ـ هر گه که پنداریم کهه رسیدیم از حیرت شمارواسر بریم ـ
 
آخرین ویرایش:

ne_sh67

عضو جدید
کاربر ممتاز
خـــــداوندا کجا باز یابیم آنروزکه تو ما را بودی و ما نبــودیم تا باز به ان روز رسیم میان آتش و دودیم اگـــر بدو گیتی آنروز یابیم پر سودیم ور بود خود را در یابیم به نبــود خود خشنودیم ـ


الهی از آنچه نخواستی چه آیــــد؟ و آنرا که نخواندی کی آیــد؟ تا کشته را از آب چیست؟ و نا بایسته را جواب چیست؟ تلخ را چه سود اگر آب خوش در جوار است؟ و خار را چه از آن کش بوی گل در کنار است ـ

الهی شاد بدانم که بد درگاه تو میزارم بر آن امیـــد که روزی در میـــدان فضل بتو نازم تومن فاپذیری و من فا تو پردازم ـ یک نظر در من نگری و دو گیتی بآب انـــدازم ـ

الهی نسیمی دمید از باغ دوستی دل را فـــدا کردیم ـ بویی یافتیم از خزینه دوستی بپادشاهی بر سر عالم ندا کردیم ـ برقی تافت از مشرق حقیقت اب و گل کم انگاشتیم و دو گییتی بگذاشتیم ـ یک نظر بسوختیم و بگداختیم بیفزای نظریو این سوخته را مـــرهم ساز و غرق شده را دریاب که می زده راهم بمی دارد و مرهم بود ـ

الهی تودوستان را به خصمان می نمایی درویشان را به غم و اندوهان میدهی بیمار کنی و خود بیمارستان کنی درمانده کنی و خود درمان کنی از خاک آدم کنی و با وی احسان کنی سعادتش بر سر دیوان کنی و به فردوس او را مهمان کنی مجلسش روضه رضوان کنی نا خوردن گندم با وی پیمان کنی و خوردن آن در علم غیب پنهان کنی آنگه او را بزندان کنی و سال ها گریان کنی جباری تو کار جباران کنی خداوندی کار خداوند ان کنی تو عتاب و جنگ همه با دوستان کنی ـ

الهی بنده با حکم ازل چون براید؟ < و آنچــه ندارد چه باید جهــد بنده چیست کار خواست تو دارد بنده به جهد خویش کی تــــواند ؟

الهی ای ســزای کرم وای نوازنده عالم نه با جز تو شادیست و نه با یاد تو غــــم ـ خصمی و شفیعی و گواهی و حکم هرگز بینما نفسی با مهــر تو بهم آزاد شده از بند وجود و عدم باز رسته از رحمت لوح و قلم درمجلس انس قدح شادی بردست نهاده دمادم ـ

الهی کار آن دارد که با تو کاری دارد یار آن دارد که چون تو یاری دارد ـ او که در دو جهان تر دارد هرگز کی ترا گذارد و عجب آنست که او که ترا دارد از همه زار تر میگذارد ـ او که نیافت بسبب نا یافت می زارد اوکه یافت باری چـــرا میگذارد دربرآن را که چون تو یاری باشد گر ناله کند سیاهکاری باشد ـ
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
خدایا سرنوشت مرا خیر بنویس و تقدیرم را مبارک ,

تا آنچه را که تو زود میخواهی ,من دیر نخواهم

و آنچه را که تو دیر میخواهی , من زود نخواهم.
 

afsaneh_k

عضو جدید
الهی توانایی ده که در راه نیفتیم
بینایی ده که در چاه نیفتیم
بنمایی دری که درگشاینده تویی
بنمایی رهی که ره نماینده تویی
من دست به هیچ دستگیری ندهم
که ایشان همه فانیند و پاینده تویی ...
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
ای که امیدی بر دل نا امید من
امید کجاست
دیگر طاقت ماندن ندارم
راهی و چراغی نشام بده تا بتوانم بمانم
 
بالا